sizdeh-bedar-S

در باور بسیاری از مردم ایران روز سیزده نوروز، روز نحسی است و خانواده ها باید سعی کنند گرفتار آن نشوند. بنابراین برای دوری از آن نحوست همه افراد صبح روز سیزدهم وسایل و لوازمی را که برای برگزاری مراسم سیزده بدر تهیه کرده اند برمی دارند و هر یک به فراخور حال خود این روز را در خارج از خانه و در محل های خوش آب و هوا و در دل طبیعت و کنار رودخانه یا محل مناسب دیگری سپری می کنند و اعتقاد دارند که حداقل تا ظهر این روز به خانه برنگردند تا نحسی آن از بین برود و گریبان گیر آنها نشود.

در این رابطه، اولین سئوالی که به ذهن انسان خطور می کند این است که آیا واقعاً سیزده نوروز، روز نحسی است و اگر هست دلیل آن چیست؟

به طور دقیق و با دلایل منطقی ریشه اعتقاد به نحسی سیزده نوروز مشخص نمی باشد. چون ایرانیان باستان برخلاف اقوام دیگر، عدد سیزده را نحس نمی دانستند و روز سیزده هر ماه برای آنها روزی خوب و گرامی بود. دلایلی که برای عدم نحوست سیزده می توان بیان کرد به شرح زیر است:

۱ـ ابوریحان بیرونی دانشمند بزرگ ایرانی در کتاب معروف خود به نام آثار الباقیه آورده است:

“ایرانیان باستان هر روز از ماه را به نامی می خوانند و سیزدهمین روز ماه، تیر نامیده می شود و تیر نام فرشته ای عزیز و نام ستاره ای بزرگ و نورانی و خجسته است.” همچنین این اندیشمند ایرانی در جدولی که برای خوب (سعد) و بد بودن (نحس) ایام تنظیم کرده، روز سیزده نوروز را روز فرخنده (سعد) نامیده است.۱

۲ـ بر اساس باورهای اساطیری ایران باستان، روزی که آرش کمانگیر برای تعیین مرز ایران و توران از قله دماوند با تمامی قدرت روحی و جسمی خود تیری رها کرد تا مرز ایران را مشخص کند، روز سیزده نوروز بوده و شاید نامیدن روز سیزده هر ماه به عنوان “تیر” بر اساس همین اتفاق باشد که با فرود آمدن تیر او در کنار رودخانه جیحون، ایرانیان آن را گرامی داشتند و جشنی برپا کردند که مراسم سیزده بدر باقی مانده از آن است.۲

بنابراین بر اساس چنین باورهایی در ایران باستان، نمی توان عنوان کرد که عدد سیزده و سیزده بدر نحس است. پس نحوست سیزده از کجا آمده است؟ در بررسی و ریشه یابی این که این نحوست سیزده از کجا به باورهای ایرانیان راه پیدا کرده است، مدارک و شواهد مشخص و معینی وجود  ندارد ولی می توان به بعضی از حدس ها و گمان ها پرداخت که برخی از آنها به شرح زیر است:

۱ـ ممکن است در ایام گذشته حوادث ناگواری در این روز به طور اتفاقی به وجود آمده و احتمالاً تکرار هم داشته، بنابراین در ذهن ها از این روز وحشت و نحوست پیدا شده است. گزارش هایی هم در این زمینه وجود دارد که در گذشته در یک چنین روزی ستاره ای دنباله دار با زمین برخورد کرده و موجب زلزله، آتش فشان و ویرانی هایی شده است.

۲ـ در اساطیر نجومی ایران قدیم باور چنین بوده است که عمر جهان دوازده هزار سال است که دوازده اختر هر کدام به مدت هزار سال بر جهان حکومت خواهند کرد و در پایان دوازده هزار سال، آسمان و زمین در هم خواهد ریخت. چون انسان ها زندگی خود را قیاس از این باورها می پنداشتند سال را دوازده ماه می گرفتند و جشن های نوروز را نیز در دوازده روز برگزار می کردند و در این روزها به شادی می پرداختند تا آن که در طول سال، زندگی آنها به خوبی و خوشی سپری گردد. چون در پایان دوازده هزار سال جهان هستی در هم شده و به آشفتگی می رسد، بنابراین پس از دوازده روز جشن نوروز، یک روز را نشان از آشفتگی و در هم ریختن می پنداشتند و برای مصون ماندن از آن به دل طبیعت پناه می بردند.۳

۳ـ یکی از دلایلی که می توان برای القای نحسی سیزده در ایران ذکر کرد این است که در باور مردم کشورهای همجوار ایران مانند روم و اعراب خرافات و اعتقاد به خوب و بد (سعد و نحس) روزها بسیار رواج داشته است. بنابراین امکان این که این باورها از این مناطق به ایران رسیده باشد بعید نیست. مسیحیان اعتقاد دارند با توجه به این که در شام آخر مسیح، سیزده نفر بر سر سفره بوده اند و بر اثر خیانت یکی از آنها او را مصلوب کردند، پس عدد سیزده نحس است و آنها هیچ موقع سیزده نفر بر سریک میز، غذا نمی خورند. یا این که اسکندر مقدونی هنگامی که مجسمه خود را در کنار دوازده مجسمه خدایان گذاشت، نحسی سیزده گریبانگیرش شد و به قتل رسید.

همچنین در باور اعراب اعتقاد به نحوست و خرافات بسیار ریشه دار است به طوری که آنها روزهای هفته و ماه را به روزهای خوب، متوسط و بد تقسیم می کنند و در روزهای بد (نحس) دست به کار مهمی نمی زنند چون به نظر آنها نحس است. اصطلاح قمر در عقرب نیز از همین باورها به وجود آمده است. بدیهی است پس از حمله اعراب به ایران و تغییر گرایش های دینی ایرانیان، بسیاری از این باورها و خرافات اعراب در ایران رواج پیدا کرد و چون عدد سیزده را آنها نحس می پنداشتند، بنابراین عدد سیزده و سیزده بدر بدشگون و نحس به شمار آمد.

در هر حال چه عدد سیزده و سیزده بدر نحس باشد یا نباشد، در ایران از گذشته بسیار دور تاکنون رسم بر آن بوده که در روز سیزده نوروز تمامی مردم از شهری تا روستایی و از هر طبقه و دسته از خانه بیرون آمده و یک روز را در دشت و صحرا و در دل طبیعت به سر می برند و تا بعد  از ظهر آن روز به خانه های خود برنمی گردند.

برگزاری مراسم سیزده بدر، دارای آداب و رسوم خاص خود است. انجام هر یک از مراسم آن توجیه خاصی دارد. از خانه خارج شدن و به صحرا و طبیعت رفتن در حقیقت پیوستن به اصل و بنیاد خلقت و یادی از سوشیانت بزرگ در باورهای دینی ایران قدیم است. به آب افکندن سبزه هفت سین در این روز نوعی ایثار و فدیه دادن به ایزد بانوی آب (آناهیتا) و گذشت و همیاری با یکدیگر تلقی می گردد. خوردن غذا در دل طبیعت و تعارف کردن به دیگران نمادی از کمک به هم، تقسیم کردن آن چه که تنعم است به همنوعان و باز بودن سفره افراد برای همه می باشد. گره زدن به سبزه برای باز شدن بخت و رفع گرفتاری های زندگی، تمثیلی از پیوند اولیه زن و مرد (مشی و مشیانه) و ادامه نسل و زندگی در روز زمین است.

به طور کلی می توان بیان کرد در هر یک از مراسم عید نوروز و بالاخره مراسم سیزده بدر، همواره این جشن ها و آئین ها در جهت بالا بردن روحیه و امید در زندگی، شادی آفرینی و هدفمند کردن حیات با انجام حرکت های اجتماعی و ایجاد همبستگی جمعی و علی النهایه به ایجاد رضایت و دوستی با دیگران و ادامه حیات در کنار یک دیگر در نهایت صفا و صمیمیت و لذت بردن از گذران عمر و شکرگزاری از نعمات خدادادی است.۴

واقعاً چه آموزه و مکتبی بهتر از این می تواند زندگی خوب، با کیفیت مطلوب، مسالمت آمیز و آمیخته با احترام نسبت به یکدیگر برای بشر در روی زمین فراهم سازد؟

پی نوشت ها:

۱ـ آثارالباقیه، تالیف: ابوریحان بیرونی ـ ترجمه: اکبر داناسرشت، چاپ سوم انتشارات امیرکبیر، ۱۳۶۳.

۲ـ گاهشماری و جشن های ملی ایرانیان، تالیف: دکتر ذبیح الله صفا، وزارت فرهنگ و هنر، تهران، ۱۳۵۵.

۳ـ گاهشماری و جشن های ایران باستان ـ تالیف: هاشم رضی، انتشارات بهجت، تهران، ۱۳۷۱.

۴ـ فلسفه، اهداف و چگونگی برگزاری جشن های ملی ایرانیان، تالیف: حسن گل محمدی، انتشارات مهتاب، چاپ اول، تهران، ۱۳۹۱.