طرح از توکا نیستانی ـ شهروند

طرح از توکا نیستانی ـ شهروند

این روزها کشاکشی ست میان رئیس جمهورِ مدعی مدارا و گشایش فضای سیاسی و کانون نویسندگان که بر آزادی اندیشه و بیان بی هیچ حصر و استثنا پای می فشارد.

دفاع پیگیر کانون نویسندگان و موضع گیری ستایش انگیز چهره های سرشناس آن ‌از منشور کانون نویسندگان است که به روشنی خواهان «آزادی اندیشه و بیان بی هیچ حصر و استثنا» است که پیشینه ای به درازای عمر کانون از آغاز تا اکنون دارد، و سویۀ  دیگرش تلاش حکومت از طریق وزارت ارشاد برای به تسلیم واداشتن اهل قلم و جا انداختن فرهنگ خودسانسوری ِنویسندگان است. این ترفند البته به نام و در پوشش دفاع از آزادی نویسنده جاسازی شده چنان که جلوه  این سراب برخی از نویسندگان سرشناس را نیز فریفته است.

و این البته نخستین بار نیست که حکومت جمهوری اسلامی به شعبده با اهل راز می پردازد. پرده اول این نمایش در دولت خاتمی و وزیر ارشادش عطاالله مهاجرانی آغاز شد و در گرماگرم اجرای ریاکارانه نمایشنامۀ فرهنگ دوستی آن دولت، با کشتار نویسندگان و دگراندیشان از جمله  دو فّعال کانون نویسندگان: محمد مختاری و محمد جعفر پوینده به دست ماموران وزارت اطلاعات، معنای فرهنگ پروری حکومت دینی بر همگان روشن شد.

درگیری کانون نویسندگان ایران با دیکتاتوری برآیند سرشت کانون است که نویسنده را از هر نوع  قدرت و ایدئولوژی از جمله قدرت دینی مسقل می‌شناسد و نظارت بر کار نویسنده را به هیچ عنوان و بهانه نمی پذیرد و بر این باور است که تفاوت نام و سیمای دیکتاتور صورت مسئله را تغییر نمی دهد. استقلال کانون نویسندگان ایران شناسنامۀ این نهاد مدنی چهل و چند ساله است، نهادی که نه در نظام سلطنتی گذشته و نه نظام دینی اکنون به رسمیت شتاخته نشده است و شناسائی و حقانیتش را از مردم آزادیخواه ایران می گیرد که این تشکل را سنگر حریم قلم و آزادی می شناسند.

ده سال اول عمر کانون نویسندگان ایران برابر بود با ده سالۀ پایان عمر نظام سلطنتی  و شمار مجموع  سالهای زندان برخی از  اعضای کانون به خاطر کارنامۀ فرهنگی شان از شمار مجموع سال های سلطنت پهلوی ها بیشتر شد و جمهوری اسلامی با قتل مختاری و پوینده و دیگر عزیزان اهل قلم، اقدامِ ناکام ماندۀ پرتاب اتوبوس نویسندگان به درۀ مرگ، نشان داد که  چگونه نوشتن به اضافۀ بود و نبود نویسنده را به ضرورت حق خود می داند!

رئیس جمهور تازه در همایش تالار وحدت در تاریخ هجدهم بهمن۱۳۹۲ در مقام مدافع آزادی قلم می گوید:کارمند ادارۀ سانسور چه اهلیتی دارد که به نویسنده  راهنمائی‌کند که چه و چگونه بنویسد. در جمهوری اسلامی خط قرمزها روشن است و نویسنده خود بهتر می‌داند که چه و چگونه بنویسد …(نقل به معنی) لازم نیست که نویسندگان پیشینۀ امنیتی ایشان را بدانند تا متوجه شوند که چه می گوید.

موضوع روشن است. رئیس جمهور ماموریت سانسور را به خود نویسنده واگذار می کند تا سانسور را بیش از پیش درونی خود کند، یعنی مامور بی جیره و مواجب سانسور و قاتل فرهنگ شود و در همین راستاست که معاون وزارت ارشاد نیز از کانون نویسندگان ایران می خواهد که پوست بیاندازد. یعنی فلسفۀ وجودی اش را نادیده بگیرد. و در معنا به صنف مداحان بپیوندد. معاون وزارت ارشاد نمی داند که کانون نویسندگان ایران مار نیست که پوست بیاندازد. این‌افعی حکومت دینی‌ست که می‌باید پوست بیاندازد.

 بدیهی است که هیئت دبیران کانون نویسندگان ایران در برابر این تعزیه گردانی ها و ترفند های مردم فریبانه  همچنان مسئولانه استوار ایستاده است.

کانون نویسندگان ایران در تبعید با احترام عمیق به مسئولیت شناسی همکاران خود در میهن دربند، حمایت تمام و کمال خود را از بیانیۀ  تاریخی و شجاعانۀ هیئت دبیران و همجوشی مؤکد شخصیت های سرشناس کانون نویسندگان ایران: بانوی شعر ایران سیمین بهبهانی و آقایان فریبرز ریئس دانا، ناصر زرافشان، علی اشرف درویشیان، اکبرمعصوم بیگی و… در دفاع از منشور کانون: آزادی اندیشه و بیان بی هیچ حصر و استثنا را با بانگ بلند اعلام می دارد و با اغتنام فرصت، فرا رسیدن نوروز،  مژده روزگار نو و بهاران خجسته بهروزی را به هم میهنان در سراسر ایران شادباش می گوید.

پاریس /۲۸ اسپند ماه ۱۳۹۲ خورشیدی        

دبیران کانون نویسندگان ایران در تبعید:

 

نعمت آزرم / مهدی استعدادی شاد/حسن حسام /حسین دولت آبادی/ اسد سیف