این عبارت کهنه شده است: ما اینجا هستیم، یا ما همه جا هستیم راهی است که پیموده شده. بودن ما در اینجا یا در همه جا دیگر یک خبر تازه نیست. خبر تازه امروز فقط می تواند خبر بزرگ شدن و بالغ شدن ما باشد.

همجنسگرایانی که در ۱۳۵۷ در حوالی بیست سالگی بودند حالا در حوالی شصت سالگی اند. همجنسگرایانی که در ۱۳۵۷ در حوالی نوزادی و کودکی بودند حالا حوالی سی و چهل سالگی اند. جامعهی همجنسگرایان ایران امروز بیش از آن که جوان و نوجوان باشد سالمند و بزرگسال است. این واقعیت را جامعه ی دگرباش از دیگران پنهان می کند.

saghi-ghahraman
شمار تحصیل کرده ها و متخصص ها و شاغل های همجنسگرا در اندازهای است که می شود گفت بیشتر است از ترک تحصیل کرده ها و کارتون خوابهای همجنسگرا. این واقعیت را هم جامعه ی همجنسگرا از دیگران پنهان می کند. دلیل این پنهانکاری تنها یک چیز می تواند باشد. شانه خالی کردن از مسئولیت هایی که توانمندی بزرگسالی و تخصص تحصیلی به همراه می آورد.
جامعه ی همجنسگرا می تواند این اتهام را رد کند، اما رد کردن این اتهام خود به معنای مسئولیت پذیری و شانه دادن زیر بار مسئولیت های اجتماعی و آشکار کردن چهرهای است که قادر است با انصاف به چهره ی خود و به چهره ی جامعه ی نادوست پیرامون خود نگاه کند و شروع به داد و ستد کند. این یعنی ضرورت مسئولیت پذیری و عملکرد در حد و اندازه ی شهروند بین سی چهل پنجاه شصت ساله ی شاغل و متخصص. معنی دیگرش آن است که پزشکها و معلم ها و روزنامه نگارها و مهندس ها و کارگران ماهر همجنسگرا مسئولیت دارند حامی و راهنمای نوجوان های همجنسگرا باشند. یعنی وقت آن رسیده که به جای چشمداشت از استریت های جامعه برای برداشتن باری که می تواند روی دوش خود ما باشد، بار حمایت عاطفی و آموزش نقش پذیری اجتماعی به جوانترهای همجنسگرا ـ که در خانواده اتفاق نمی افتد ـ را خود جامعه ی همجنسگرا به عهده بگیرد و به بهانه ی همجنسگرا بودن شانه از مسئولیت پدرانگی برای جوانترها خالی نکند.
از طرف دیگر به بهانه ی همجنسگرا بودن ارزشهای پذیرفته شده ی اجتماعی یعنی همان ارزشهایی که از دیگران توقع به جای آوردنشان را دارد، به بهانهی همجنسگرایی زیر پا نگذارد.
همجنسگرایی مترادف بی مسئولیتی، خسته بودن، ندانستن، به بهانه ی مستعار بودن زیر بار قول و امضا و تعهد نرفتن نیست. در ده سالی که گذشت کارنامه ای پر کار و درخشان دارد این جامعه. گامهای بزرگ برداشته و به چنان موقعیتهای اجتماعی رسیده که توانسته است گزارش نقض حقوق خود را به بالاترین مقام شورای عالی حقوق بشر برساند و با پیگیری مدام گزارشهای احمد شهید را قدم قدم برده تا به تصریح نقض حقوق اجتماعی و بشری دگرباشان در آخرین گزارش وی رسانده است. اگرچه امروز در موقعیتی تاریک و مضطرب در ایران به سر می بریم و آشکارسازی های ما در فضاهای مجازی همجنسگرایی را به عنوان یک موضوع خانگی به داخل خانواده ها برده و همجنسگراها را در معرض افشا شدن و خشونت دیدن از سوی خانواده و مردم محل کرده است، اما از سویی همین آگاهی اجباری خانواده ها هویت همجنسگرایی را یک قدم از خطرناک بودن دور کرده و به ناهمگون و نامناسب بودن نزدیک کرده ـ از ناهمگون بودن تا پذیرش اجتماعی فاصله ی زیاد نیست. میدانند هستیم و خیلی ها می دانند که جایگاههای باارزش هم برای خودمان دست و پا کرده ایم و خودمان میدانیم که قصد برگشتن به پستو را نداریم. بنابراین راهی که پیش رو میماند مسئولیت پذیری است.
با نام مستعار و بی نام مستعار یک همجنسگرا مسئولیت دارد به تمام ارزشهای اخلاقی و اجتماعی که خودش از جامعه ی استریت متوقع است، عمل کند. تعهد ندادن و تعهد را به جا نیاوردن در مسئولیت های اجتماعی، از سوی یک همجنسگرا، چه با نام شناسنامه ای چه با نام مستعار، تمامی جامعه ی همجنسگرا را در دوران بزرگسالی خودش دوباره به دوران کودکی و بی مسئولیتی پس می راند. در وضعیتی که جامعهی بیحقوق همجنسگرا حقوق اجتماعی خود را از هویتی به عنوان جامعهی دگرجنسگرای مخاطب طلب میکند، قرار دادن خود در وضعیت بی مسئولیتی و مسئولیت ناپذیری جامعه ی مخاطب را به وضعیت حق-به-جانبی می راند و این به سود همجنسگرایی و همجنسگراها و تمام دستاوردهای پربار همجنسگراها نیست.
وقت آن رسیده که جامعه ی همجنسگرا تصویر نوجوانی خود را کنار بگذارد و خود را با چهره ی بزرگسال خود برای جامعه ی ایران بازتعریف کند.