صفحه آزادی های یواشکی که چند هفته ای می شود در فیسبوک راه اندازی شده، به نوشته ادمین صفحه، هزاران عضو و علاقمند پیدا کرده است.
خانم هایی که با حجاب اجباری مخالفند، برای چند لحظه درگوشه ای روسری شان را برمی دارند، یواشکی عکسی می گیرند، با افسوس دوباره روسری را سر می کنند و عکس را برای انتشار به صفحه ای که گفته شد می فرستند و زیرش می نویسند نمی دانید همین چند لحظه آزادی و بادی که به موهای انسان می خورد چه لذتی دارد.
ظاهرن هدف خانم ها از این عمل، جلب توجه مردم دنیا به آزادی هایی است که در اعلامیه حقوق بشر ذکر و از آنها دریغ شده و ضمناً دهن کجی به حجاب اجباری.
یکی از مقامات کشورمان که تلفنی با خبرنگار ما صحبت می کرد می گفت:

آزادی یواشکی در تهران

آزادی یواشکی در تهران

اگر خانم ها راست می گویند و واقعن هوس باد خوردن به موهایشان را دارند، می توانند پس از دوش گرفتن، سشوارشان را روشن کنند، و به جای چند لحظه آزادی یواشکی، هرچقدر که دل شان می خواهد، از یک آزادی واقعی لذت ببرند!
لطف این آزادی و باد دادن موها با سشوار در این است که دلهره رسیدن گشت ارشاد و بزن و بکوب بعدش وجود ندارد و شخص هر چقدرکه وقت و حوصله اش را داشته باشد، می تواند موهایش را به دست باد بسپرد. آنهم بادی که تنوع دارد و شدت و ضعف و سردی و گرمی اش دست خود آدم است.
سشوار را که روشن کردی، می توانی تصور کنی که به اسپانیا رفته ای، کنار دریا و روی ماسه ها ایستاده ای و بادی گرم و ملایم، یا تند و داغ دارد موهایت را نوازش می کند.
می توانی تصور کنی در سوئیس و کنار دریاچه لمان مشغول قدم زدن هستی، و بدون ترس از ماموران، موهایت را به دست باد خنکی که از دریاچه می وزد سپرده ای و می توانی چشم هایت را هم بگذاری و خیال کنی کنار دریای مازندران هستی و باد ولرمی که بوی پوست هندوانه گندیده می دهد، موهایت را پریشان کرده و به صورتت ریخته است…. عیال خود بنده چنان از این آزادی که به او داده ام لذت می برد که وقتی به حمام می رود، دلش نمی خواهد بیرون بیاید!
مقام مذکور می گفت در کشور ما آزادی های یواشکی زیادی هست که بفهمی نفهمی مجاز هم هست که البته شامل برداشتن روسری نمی شود.
مثلا همین اواخر خبرگزاری دولتی فارس گزارش کرد که عده معدودی ۱۰۰ هزار میلیارد تومان از پول های بانک ها و دولت ایران را شوخی شوخی و یواشکی بالا کشیده اند. خب این کار باید هم یواشکی انجام شود. نمی شود بیایی وسط میدان توپخانه و هوار بزنی آهای ملت، بنده دارم میلیاردها تومان از پولتان را کش می روم!
یا این که روزانه چندین تن مواد مخدر و هزاران شیشه مشروب الکلی برای پخش وارد کشور می شود. این کار یواشکی اش سودآور است و استفاده دارد.
مردهای زن داری که مخفیانه دوست دختر می گیرند یا زنی را برای مدتی صیغه می کنند مگر یواشکی این کار را نمی کنند؟ این کارها را نه تنها باید یواشکی انجام داد و اشکالی هم ندارد، بلکه لذتش در یواشکی بودن آن است.

اصفهان . عکس از صفحه آزادی های یواشکی

اصفهان . عکس از صفحه آزادی های یواشکی

کارمندی که رشوه می گیرد و کار شما را راه می اندازد مگر علنی این کار را می کند و می گوید برو فلان مبلغ را بریز به حسابم تا کارت را انجام بدهم؟ یواشکی و نقد می گیرد و به همین دلیل اسمش را گذاشته اند زیرمیزی. به این کارهای یواشکی کسی اعتراضی ندارد. معمول است، عرف و عادت شده است و مردم هم خوشحال می شوند که کارشان راه می افتد.
همین تازگی ها گزارشی منتشر شده بود که پزشکان متخصص و جراحان برای عمل جراحی، علاوه بر پولی که از بیمه می گیرند، میلیونها تومان هم زیرتختی می گیرند. یعنی وقتی بیمار را خواباندند روی تخت عمل، دست شان را می برند زیر تخت و به همراه بیمار می گویند رد کن بیاد …. و خدا را شکر که این گونه آزدای ها را داریم.
پزشک متخصص یا جراح هم آدم است، آدم هم دلش اتوموبیل پورشه می خواهد، پورشه لعنتی هم گران است و هر باک بنزین آن به اندازه حقوق یک هفته یک معلم خرج برمی دارد.
این مقام می گفت آزادی یواشکی که در فیسبوک مد شده چیز تازه ای نیست. ما مردم در تمام طول تاریخ، یواشکی نفس کشیده ایم و قاچاقی زنده مانده ایم. اگر یواشکی نفس نکشیده بودیم که نمی توانستیم از دست اقوامی که به کشورمان حمله کرده اند، جان سالم به در ببریم.

شاد بودن که به رقصیدن نیست

آدم حیرت می کند از جوانان فهمیده ایران که به قول معروف سوراخ دعا را گم کرده اند و برای شاد بودن می روند از یک ذلیل مرده خارجی تقلید می کنند و بالا و پائین می پرند.
iranian-happy

بابا جان راه هپی بودن که رقصیدن روی پشت بام نیست. دیدید که ظرف چند ساعت گرفتندتان و انگار که ارتش آمریکا را به زانو درآورده اند، اول پزش را دادند و بعد هم مثل برق وادارتان کردند که درتلویزیون اعتراف کنید.
هپی بودن راه هایی دارد که اگر یاد بگیرید، به جای چند دقیقه و چند ساعت می توانید یک عمر هپی باشید…
خبر یک نوع هپی بودن را خبرگزاری فارس منتشرکرده و نوشته است که عده معدودی بیش از صد هزار میلیارد تومان از پولهای ملت را بالا کشیده اند. می دانید این رقم چند تا صفر دارد و چه جوری نوشته می شود؟ اینجوری:
۱۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰
یعنی یک دونه یک و۱۴ تا صفر جلوی آن. انصافن کدام یک هپی تر هستند؟ کسانی که یواشکی آمده اند روی پشت بام چند دقیقه بالا و پائین پریده اند و مثلا خوش بوده اند یا کسانی که با این پول یا مفت می توانند تمام عمرشان کیف کنند و بالا و پائین بپرند و روی اسکناس غلت بزنند؟

تقلبی در کار نبود

یکشنبه هفته پیش انتخابات پارلمان اروپا بود، ازمن هم خواهش کرده بودند! که بروم رای بدهم و رفتم…
کودکستان تروتمیزی را به عنوان محل اخذ رای تعیین کرده بودند. چند نفری نشسته بودند، دعوتنامه یا همان کارتی که به تو حق رای می دهد را با کارت شناسایی ات مطابقت می کردند، ورقه هایی را به تو می دادند که بروی پشت یک پاراوان، جلوی اسم کاندیدای هر حزبی را که می خواهی ضربدر بزنی و بیایی بیرون ….به همین سادگی و بدون درد و خونریزی…
من که سالها بود رای نداده بودم، وقتی از سالن کودکستان یا همان اتاق اخذ رای آمدم بیرون به خودم گفتم، دیدی …؟ تمام آنچه در مورد تقلب در انتخابات سال ۸۸ ایران می گفتند شایعه بود…نه کسی گفت که نظر کی به کی نزدیک تراست و نه اصلا اسمی از احمدی نژاد و موسوی بود که آراء آن یکی را به نام این یکی بخوانند!

حکایتی هستیم ما ایرانی ها

معروف است که فرانسوی ها آدم های مغروری هستند و به همین دلیل هم کمتر به زبان دیگری حرف می زنند حتی اگر بلد باشند.
آدم نمی داند آنها به چی چی شان می نازند؟ مگر غیر از یک بریژیت باردو و یک برج ایفل چیز دندان گیر دیگری هم دارند؟
البته شنیده ام که شراب و پنیرشان هم معروف است تا حدی که یک بار ژنرال دوگل گفته بود حکومت بر کشوری که ۵۴۰ نوع پنیر تولید می کند، کار مشکلی است.
بدیهی است که وقتی آدم مغرور باشد و از اوضاع کشورهای دیگر هم بی خبر باشد، از این لاف ها زیاد می زند.
همین هفته گذشته خبرآنلاین خودمان گزارش کرد که ایران سالانه ۳۰ میلیارد چوب بستنی به ارزش ۲۴۰ میلیارد تومن از چین خریداری و وارد می کند که این خودش هنر کمی نیست …
یقین دارم اگر دوگل الان زنده بود و این خبر را می خواند می گفت نه بابا شوخی کردم در مورد عظمت فرانسه پز دادم.
حکومت برکشوری که با موشک هایش می تواند یک پشه را در آن ور دنیا نشانه بگیرد و ناو هواپیما بر آمریکا را در۵۰ ثانیه غرق کند، اما چوب بستنی اش را از چین وارد می کند، مشکل تر است!

* میرزاتقی خان یکی از روزنامه نگاران و طنزنویسان پیشکسوت ایران و از همکاران تحریریه ی شهروند است.