همسر من هر وقت می بینه اوقاتم تلخه، شروع می کنه به نصیحت کردن و تذکر دادن که: اینقدر نشین این خبرهای ناراحت کننده را بخون و برای من قیافه بگیر. ….
امروز صبح که از خواب بیدار شد و دید پشت کامپیوترم نشسته ام و دارم می خندم، لبخندی زد و گفت خیر باشه … نمردیم و دیدیم که داری خبر می خونی و لبخند میزنی؟

mirza1
گفتم برعکس آنچه تو فکر می کنی، همه خبرها ناراحت کننده نیست…. مثلا الان لیستی از بدهکاران بانک مرکزی منتشر شده که خدا را شکر اسم ما توش نیست!
خندید و گفت اگر اسم ما توش بود که الان توی کانادا همسایه آقای خاوری بودیم. بعد آمد پشت سر من ایستاد و شروع کرد به خواندن و با صدای بلند سئوال کردن و اظهارنظر کردن:
صادق محصولی ۲۳۷۰ میلیارد تومان، سعید مرتضوی ۱۳۴۰ میلیارد تومان، رحیم مشائی ۸۹۰۰ میلیار تومان، حمید بقائی ۳۱۰۰ میلیارد تومان…. و پرسید بابک زنجانی چی که هی در موردش می نوشتند؟
گفتم اسم اون که همه جا هست. ایناهاش، نیگا کن، ۷هزار میلیارد تومان. یه آقایی هم داریم به نام محمدشریف ملک زاده که ۶ هزارمیلیارد تومان بدهکاره و آقای محمدرضا رحیمی معاون آقای احمدی نژاد را داریم که ۱۴۰۰ میلیارد تومن بدهکاره.
پرسید اینها که همه دولتمردان آقای احمدی نژاد بودند. گفتم بله …خیال می کنی وقتی می گفت من رئیس پاک ترین دولت تاریخ هستم شوخی می کرد؟

گالوپ دروغ می گوید

در هفته ای که گذشت دو تا خبر دست اول روح مردم ایران را شادتر کرد.
اولین خبر این بود که ایران کمترین محبوبیت را در جهان دارد و این خبر، خبر خیلی خوبیه چون آدم وقتی محبوب و معروف باشه همه می خوان باهاش عکس یادگاری بندازن و مزاحمش میشن (این درد را کشیدم که میگم!) و دومین خبر هم این است که ایران یکی از غمگین ترین کشورهای جهان است.
به گزارش «انتخاب»، موسسه نظرسنجی گالوپ با بررسی احساسات مردم ۱۳۸ کشور از خشم و استرش گرفته تا اندوه و رنج، این نتایج را منتشر کرده است.
عراق با ۵۷ امتیاز اولین کشور ناشاد و ایران با ۵۳ امتیاز دومین کشور اندوهگین جهان تشخیص داده شده.
بدیهی است که چون این نظرسنجی ها کار استکبار جهانی است، مردم از خواندن آن خنده شان می گیرد و شادتر از آنچه هستند، می شوند.
یکی از کسانی که برای دو هفته به ایران رفته بود، اما سه روز بیشتر تاب نیاورده و برگشته بود می گفت این طوری هام که گالوپ میگه نیست. من خودم یکنفر را دیدم که توی روز روشن آنهم وسط خیابان داشت می خندید!

مصاحبه یک ایرانی با یک چینی

به گزارش سایت فارسی بی بی سی، ده‌ها هزار نفر در هنگ ‌کنگ گرد آمدند و با روشن کردن شمع، تنها مراسم یادبود در چین برای بیست و پنجمین سالگرد کشتار میدان تیان‌آنمن را برگزار کردند.
برخی از مخالفان چینی شناخته‌ شده از حکومت چین خواسته اند برای سرکوب تیان‌آنمن پوزش بخواهد و‌ به‌ روشنی توضیح دهد که آن روز دقیقا چه اتفاقی افتاد و چند نفر کشته شدند؟
یک مقام چینی درباره آن ماجرا به خبرنگار ما گفت این صحیح نیست که ما حالا بعد از ۲۵ سال بیائیم داغ دل مردم را تازه کنیم و بگوئیم چند صد نفر یا چند هزار نفرکشته شدند. در چین دو نفر هم که دعوایشان بشود، هزار نفر کشته می شوند و دویست نفر اعدام. آن روز هم یک مختصر زد و خورد و کشت وکشتاری شد و تمام شد. این بساط شمع روشن کردن را هم شمع فروشان سبزه میدان چین راه انداخته اند که شمع هایشان را بفروشند وگرنه کشته شدن چند صدنفر یا چند هزار نفر در چین که مسئله ای نیست و قطره ای از دریاست!
شهروند لازم می داند توضیح بدهد که شاید آن مقام چینی چیز دیگری گفته باشد و حرف های دیگری زده باشد چون خبرنگار ما زبان چینی بلد نیست و تا آنجا که ما اطلاع داریم، یک کلام هم از حرف های آن مقام سر درنیاورده است!

یک خبر خوش دیگر!

با کمال خوشوقتی و خوشبختی اطلاع یافتیم که دکتر بشار اسد برای هفت سال دیگر به ریاست جمهوری سوریه انتخاب شد.
ایشان در گفتگوی کوتاهی که با خبرنگار ما داشتند اظهار فرمودند من چون پزشک هستم درد مردم سوریه را بهتر از دیگران درک می کنم و به همین دلیل مردم دوباره به من رای دادند تا بر زخم کهنه آنان مرهم بگذارم.
خبرنگار ما پرسید و آن ۱۶۲ هزار نفری که کشته شده اند چی میشن؟ آقای پرزیدنت فرمودند من بین مریض هایم فرقی نمی گذارم و اگر آنها هم مراجعه کنند به نوبت صدایشان می کنم و بر زخم شان مرهم می گذارم.
خبرنگار ما پرسید بعد از پایان این هفت سال شما باز هم کاندیدای ریاست جمهوری خواهید شد؟ ایشان پاسخ دادند اگر تا آن موقع کسی زنده مانده باشد خودش به زبان خوش به من رای خواهد داد و من هم چاره ای جز قبول رای مردم ندارم!

از سوئیس خبری نیست؟

چارلی چاپلین یک حرفی زده که الکی الکی معروف شده و حالا در فیسبوک دست به دست می گردد. گفته است: دیشب که نمی دانستم برای کدام یک از درد های خودم گریه کنم، کلی خندیدم.
منهم در همین زمینه حرفی زده ام که قرار است به زودی معروف شود! دیروز طرف های غروب بود که گفتم: دیشب که نمی دانستم به کدام یک از خوشبختی های خودمان بخندم، برای بدبختی های مردم سوئیس کلی گریه کردم!
مادرمرده ها اصلا در دنیا مطرح نیستند. اصلا هیچ کس نمی داند این مملکت که پنیر و شکلات و ساعتش معروف است، کجای دنیاست؟ رئیس جمهور دارد؟ امپراتور دارد؟ ولی فقیه دارد، پادشاه دارد یا کدخدا؟
آیا می دانید کشورهایی از این دست که کم هم نیستند و به شکل دموکراسی اداره می شوند، نزدیک انتخابات که می شود، بیچاره می شوند؟
در چنین مواقعی روی مردم آنقدر زیاد می شود که حتی آب حوض کش هایشان هم خودشان را داخل آدم حساب می کنند و در مورد انتخاب رئیس جمهور و اداره مملکت شان اظهارنظر می کنند و این یعنی بلبشو، هرج ومرج، هرکی هرکی و نخود هر آش شدن.
مستر جکسون شان می گوید به من رای بدهید تا ساعت سوئیسی را بیاورم سر سفره های شما، و میسیز الیزابت شان می گوید اگر به من که خوشگل ترم رای بدهید، به هرکس یک کیلو پنیر مجانی می دهم.
کسی هم بالای سرشان نیست که بگوید نظر مستر جکسون به نظر من نزدیک تر است، به او رای بدهید و غائله را ختم به خیر کند.
نتیجه اش این شده است که اگر من گاهی چیزی راجع به کشور سوئیس ننویسم، همه خیال می کنند آقای احمدی نژاد به جای اسرائیل، سوئیس را از روی کره زمین محو کرده است!

عرض نکردم

چرچیل همیشه می گفت قدر القاعده را بدانید، از اونها بدتر هم پیدا می شه.
هفته گذشته که بوکوحرام ۴۵ نفر را دست و پا بسته کشت، چرچیل توی فیسبوکش نوشت: عرض نکردم؟!

* میرزاتقی خان یکی از روزنامه نگاران و طنزنویسان پیشکسوت ایران و از همکاران تحریریه ی شهروند است.