این صفحه به آگهی بهائیان تعلق دارد

دولت ایران چنین خواسته بود

bahaee logo 

مقاله ای که در هفته های گذشته پیش تحت عنوان “چرا مرکز جهانی بهائیان در اسرائیل است؟” توجه بسیاری از خوانندگان عزیز را مارا جلب نمود. لذا در این شماره به جزئیات بیشتر میپردازیم:

دولت ایران حضرت بهاءالله را از موطن مألوف خود ابتدا به شهر بغداد تبعید کرد، ولی دولت ایران پس از چند سال، ادامۀ اقامت ایشان را در آن سامان روا ندید و اولیای حکومت عثمانی را با اصرار وادار ساخت که ایشان را از ایران دورتر سازد. این اصرار پیوسته برقرار بود، تا سرانجام حضرت بهاءالله را از بغداد به اسلامبول ، سپس به ادرنه و در نهایت به عکّا فرستادند، در این شهر به قلعه ای سپردند و منع ازخروج شهر کردند، تا پس از چهل سال تحمّل تبعید، درهمان شهر یعنی عکّا روی به عالم بقا آورد و کالبد او در آن شهر به خاک سپرده شد.

حضرت عبدالبهاء، فرزند ارشد و جانشین بهاءالله در سراسر این دورۀ چهل ساله همراه پدر می زیست، شریک درد و رنج و محنت و اسارت بود ، پس از پدر، سالیان دراز به تنهایی عذاب تبعید و تهدید را تحمّل نمود تا سرانجام در همان سرزمین دیده بربست و پیکر او در شهر حیفا مجاور شهرعکّا آرام گرفت.

حضرت باب در اوان شباب به امر دولت ایران در شهر تبریز تیرباران شد. اهل ایمان پیکراورا پنجاه سال پنهان ساختند. از شهری به شهری، از کویی به کویی، از خانه ای به خانه ای بردند تا عاقبت این امانت را از ترس دولت ایران از حدود این مملکت خارج کردند و در محلّ سکونت حضرت عبدالبهاء در شهر حیفا در دل خاک نهادند.

بدین سان آشکارا می توان دید که چگونه عکّا و حیفا مقرّ اجساد حضرت باب و حضرت بهاءالله و حضرت عبدالبهاء گردید. این امر با اقدام دولت ایران و به امر خلیفۀ آل عثمان به اصرار و اجبار انجام گرفت. بهائیان چنین نخواستند و موجبات آن را به ارادۀ خود فراهم نیاوردند، بلکه با چشم اشکبار حکم تقدیر را پذیرفتند.

عکّا و حیفا در آن زمان درحوزۀ خلافت اسلامی عثمانی قرار داشت که بر اثر تجزیۀ امپراطوری آل عثمان از جملۀ شهرهای کشور فلسطین به شمار رفت و وقتی سالها بعد کشور اسرائیل تشکیل شد این دو شهر نیز در این کشور تازه تاسیس قرار گرفتند. و توجه بهائیان به این دو شهر فقط به دلیل توجّه به اماکن مقدّسه خودشان هست که به حکم تقدیر و جبر و زورِ دولت ایران به آن دیار ختم شد.

هرگاه مسیحیان به دیدۀ تکریم به آن سرزمین می نگرند از این رو است که محل تولّد و بعثت و عروج حضرت عیسی است، هرگاه مسلمین جهان آن دیار را عزیز می شمارند از این رو است که مقرّ مسجدالاقصی، قبلۀ اوّل اسلام و مسیر معراج محمّد مصطفی (ص) است. پس شرط انصاف نیست که مسیحیان یا مسلمین یا بهائیان را، به سبب این توجّه وجدانی و ایمانی و روحانی، مرتبط با دولت اسرائیل شمارند. این تمرکز ربطی به دولتی که برآن اراضی حکومت می کند، نمی تواند داشت. مدینۀ طیّبه در عربستان سعودی واقع شده پس دور از انصاف است که این تکریم و تقدیس مسلمین به این مکان مقدس را تبعیت از سیاست دولت عربی سعودی بدانیم.

از اماکن مقدّسۀ ادیان به حکم اخلاص و ایمان باید مواظبت کرد. این مواظبت مستلزم مخارجی است، این مخارج از محلّ خیرات و مبرّات افراد مؤمن و متدیّن به دست می آید که برای مرمّت و حفاظت آن اماکن مصرف میشود و فرصت مداومت در زیارت می دهد و البتّه ربطی به حکومت کشوری که این اماکن مقدّس درآن قرار دارند نمی تواند داشته باشد. بر وجه مثال ارسال خیرات از سراسر عالم اسلام، علی الخصوص از ممالک عربی، به کشوری که اینک نام آن اسرائیل است فقط برای مراقبت از مسجدالاقصی است. آیا می توان دنیای عرب را حامی دولت اسرائیل یا مدافع منافع آن دولت به شمار آورد؟ و اگر دربارۀ مسلمین چنین نتوان گفت چگونه روا باشد که بهائیان را به دلیل اینکه افرادی از آنان وجوهی در گذشته به عکّا و حیفا فرستاده اند تا صرف نگاهداری اماکن مقدّس خود کنند متّهم به حمایت حکومت اسرائیل سازند و در برخی از جراید کشور با اوراق مجهولۀ این همه بر آنان بتازند.

البتّه اگر دولت ایران می گذاشت که حضرت بهاءالله و حضرت عبدالبهاء در وطن خود،ایران، بمانند، اینک این توجّه از جانب بهائیان در بیش از نود هزار نقطه در سراسر جهان به خاک ایران معطوف می شد، این خاک پاک زیارتگاه مردمانی از یک هزار و ششصد و چهل نژاد و قوم و قبیله در سراسر دنیا می گردید.و از جمله بهائیان ایران نیز مراسم دینی خود را در وطن خویشتن به جای می آوردند و دیناری به قصد خیرات و مبرّات از کشور خود خارج نمی کردند. چنان که هم اکنون از اقطار و اکناف عالم توجّه بهائیان به محلّ تولد و محلّ شهادت حضرت باب و موطن و مسکن حضرت بهاءالله در همین خاک پاک ایران است. آرزوی زیارت دارند و اگر موافقت دولت ایران بود رفت و آمد کاروان های زائران از سراسر دنیا به قصد زیارت این مملکت روزافزون می شد.

خلاصه برای بهائیان جز این که به حکم تقدیر گردن نهند و آنچه به امر حکومت مملکت در گذشته انجام گرفته است به ناچاربپذیرند و از صمیم قلب برای رفع سوء تعبیر دربارۀ نیّات و حرکات خود دعا کنند کاری نمی تواند بود.

خوانندگان عزیز، در صورتیکه مایل به دریافت نسخه ای از مقاله فوق از طریق ایمیل هستید و یا راجع به تعالیم بهائی سؤالی دارید لطفا با ما تماس بگیرید:     پیامگیر :     ۷۴۰۰-۸۸۲-۹۰۵         ،     ایمیل:          anyquestionsplease@gmail.comوب سایت برای برخی از کتابهای فارسی بهائی :      www.reference.bahai.org/fa