پرخسارت ترین آسیبی که آیت الله خمینی و میراث داران او به ایران وارد کردند چیست؟
ـ اشغال و گروگان گیری کارکنان سفارت امریکا در تهران و تبعات آن از جمله قرارداد الجزایر و برباد رفتن بیش از بیست میلیارد دلار سپرده های ارزی کشور؟
ـ به درازا کشاندن نابخردانه جنگی که می توانست با آبرومندی و عزت و دریافت خسارت و غرامت از دشمن متجاوز در کمتر از دو سال به پایان رسد و تبدیل آن به جنگی پرتلفات و فرسایشی که به اعتراف هاشمی رفسنجانی فقط خسارت مادی آن بیش از ۱۰۰۰ میلیارد دلار بود؟

iran-people
ـ برباد دادن حدود ۸۰۰ میلیارد دلار در هشت سال ریاست جمهوری تحمیلی محمود احمدی نژاد با حمایت مستقیم و مستمر سیدعلی خامنه ای؟
– وارد کردن صدها میلیارد دلار خسارت در پرونده هسته ای با خیره سری و خود رأیی سیدعلی خامنه ای و کشاندن کشور به پرتگاه فاجعه اقتصادی و ورشکستگی و سرانجام تن دادن خفت بار و از موضع ضعف به “نرمش قهرمانانه” و “ترکمانچای هسته ای”؟

به باور من، اگرچه تک تک آنچه برشمرده شد خسارت هایی سنگین و کمرشکن است، اما، پرخسارت ترین آسیب چیزی است که ضرر و زیانش حتی از مجموع خسارت های فوق نیز بیشتر است. این خسارت که جبران پیامدهای آن حتی درچند نسل نیز آسان نیست و می تواند خطراتی بزرگ برای موجودیت و یکپارچگی کشور داشته باشد، آسیبی است که حکومت آخوندی به روح و روان فرد و جامعه ایرانی وارد کرده است.

احساس خطر در این مورد آن قدر ملموس و شدید است که به رغم جو خفقان و سانسوری که حاکم است، هشدار درمورد آن مکرر دیده می شود. علی گرانمایه پور، مدرس رشته ارتباطات در گفتگو با خبرگزاری حکومتی “ایسنا” می گوید: «جامعه ما شخصیتی عصبی دارد. جامعه ای که مردم در آن برای جلوگیری از استرس و عصبانیت به کلاس کنترل عصبانیت می روند، جامعه ای ناآرام است… جامعه ما عصبی و خشن است، این جامعه انتقام جو نیز هست».

دکتر محمود گلزاری، معاون ساماندهی امور جوانان وزارت ورزش و جوانان نیز می گوید: «متاسفانه شادی در میان ایرانیان بسیار کم رنگ شده و جای خود را به اضطراب، عصبانیت و غم داده است… ایرانیان به سرعت غمگین می شوند و همواره نگران آینده هستند که همین امر باعث شده احساس شادی در آنها به سختی ایجاد شود».

تارنمای “ایران پرس نیوز” درتاریخ ۲ تیرماه ۱۳۹۳ گزارشی را منتشرکرده که در آن آمده است: «به گفته پرویز مظاهری، دبیر انجمن روان پزشکان ایران، بنابرآمار وزارت بهداشت: “از هر ۴ ایرانی یک نفر مبتلا به بیماری روانی است”. وی در ادامه ضمن آن که مشکلات روانپزشکی در جامعه را به کوه یخی تشبیه کرده که تنها نوک آن پیداست، می افزاید: “مردم چون از انگ خوردن می ترسند به پزشک مراجعه نمی کنند. بنابراین، آمار وزارت بهداشت خوشبینانه است” و تصریح می کند که یک چهارم افرادی که به اختلال روانی دچار هستند به روانکاو و روانپزشک مراجعه می کنند و در میان آنها نیز تنها ۱۰ تا ۱۵ درصد روند درمان بیماری خود را تا پایان پیگیری می کنند».

در بخشی دیگر از همین گزارش آمده است: «مطالعات دانشگاه علوم پزشکی تهران درسال های ۱۳۷۸ و ۱۳۸۷ نشان می دهد که میزان شیوع اختلال های روانی در میان ایرانیان در فاصله ۹ سال، ۶۰ درصد افزایش پیداکرده و به اندکی بیش از ۳۴ درصد رسیده است. بحران اقتصادی، استرس یا فشار روانی پیوسته و نداشتن امید به آینده از جمله عواملی است که به افزایش آمار اختلال های روانی در یک جامعه دامن می زند».

در مورد چرایی “نداشتن امید به آینده”، خبرگزاری دولتی “ایرنا” آماری را منتشرکرده که برمبنای آن: «۴۳ درصد جمعیت بیکار کشور را فارغ التحصیلان دانشگاهی تشکیل می دهند. براساس آمار… از کل بیکاران یک میلیون و ۱۰۳ هزارنفر در گروه فارغ التحصیلان دانشگاهی با مدرک تحصیلی فوق دیپلم تا دکترا قرار دارند». خبرگزاری دولتی “ایرنا” این واقعیت را به سکوت برگزار می کند که خود این آمار نیز ساختگی و مخدوش است و عمق فاجعه را بیان نمی کند، زیرا بنابر قاعده مصوب در دوره محمود احمدی نژاد – که هنوز به قوت خود باقی است -، هرکس که یک ساعت در هفته کار داشته باشد شاغل به حساب می آید!

صادق لاریجانی، شیخ نادانی که به حکم سیدعلی خامنه ای بر مسند قاضی القضاتی حکومت آخوندی تکیه زده و چند روز پیش نیز این حکم برای ۵ سال دیگر تمدید شد، ازاین که در قوه قضاییه بیش از ۱۴ میلیون پرونده در دست رسیدگی است ابراز خرسندی می کند در حالی که این شمار خود گویای میزان وخامت حال جامعه است.
محمد نوری زاد، نویسنده و سینماگر هوادار ولایت مطلقه فقیه که مدتی است وجدانش بیدار شده و به صف مخالفان و معترضان به حکومت آخوندی پیوسته، در این مورد می نویسد: «رسیدگی به ۱۴ میلیون پرونده قضایی بیش از هرچیز گویای این واقعیت است که کل جامعه درگیر دستگاه قضایی یا در واقع انواع مشکلات و نابسامانی هاست و از گسستی بزرگ، [یعنی] از فروپاشی نظامی پوسیده خبر می دهد»!

* شهباز نخعی نویسنده در حوزه ی مسائل سیاسی، ساکن اروپا و از همکاران شهروند است.
Shahbaznakhai8@gmail.com