از روزی که از مقامات بالا دستور رسیده است که جمعیت ایران باید دو تا سه برابر شود و زن و شوهرها باید با اضافه کاری هم که شده، میلیون ها نان بربری خور جدید تولید کنند، عده زیادی از مردان ایرانی که رویشان نمی شد بگویند چرا بچه دار نمی شوند، به وحشت افتاده بودند که چه کنند و چه نکنند و چگونه حالی مقامات مسئول کنند که به قول سعدی: زمین شوره سنبل بر نیارد؟
در میان این هیر و ویر و تهدید مردم که: اگر دست به وازکتومی خودتان بزنید دو سال زندانی می شوید و اگر وازکتومی خودتان را توبکتومی بکنید، پنج سال، یکی از مسئولین خیرخواه مملکت به داد ۳۵ درصد از مردان رسید و با آمار و ارقام گفت آن چه را که گفتنی نیست و آنان را از زندان و جریمه و شلاق نجات داد.

پیرزن تو دیگه چرا؟ خجالت نمیکشی جلوگیری میکنی؟

پیرزن تو دیگه چرا؟ خجالت نمیکشی جلوگیری میکنی؟

به گزارش ایسنا، دکتر محمود گلزاری معاون ساماندهی امور جوانان اعلام کرد که ۳۵ درصد مردان متاهل ایران به ناتوانی جنسی مبتلا هستند و نمی توان از آنان انتظار تولید نان خور اضافی داشت.
وی به همین نکته بسنده نکرد و نکات دیگری را هم مطرح کرد که می تواند نجات بخش آن ۶۵ درصد بقیه باشد. دکتر گلزاری که خدا عمر طولانی به او عطا کند گفت که تمایل زیاد جوانان به شبکه های اجتماعی همچون فیسبوک، نرخ بالای مبتلایان به مواد مخدر، ارتباطات قبل از ازدواج، افزایش میزان خشونت و پائین آمدن آستانه تحمل از دیگر مشکلات جوانان است.
به عبارت دیگر: زندگی چنان مشکل شده است که کسی برای نشئه شدن و لذت بردن از زندگی، “مخدرات” به این ارزانی و فراوانی را ول نمی کند که برود سراغ “علیا مخدراتی” که خانه و ماشین و مهریه سنگین و طلا و جواهر و صد جور خرت و پرت دیگر طلب می کنند.

از آن طرف نه تصویبنامه نمایندگان مجلس را می شود ندیده گرفت و نه خلقت زن را. تصویبنامه را نمایندگان امضاء کرده اند، حکم دولت است و باید اجرا شود، و زن را هم که مسئولین مملکت ما می گویند خداوند خلق کرده است تا همیشه باردار باشد. با این حساب لابد اگر زن یا دختر بالغی در خیابان دیده شود که حامله نباشد، با او برخورد خواهد شد!
چون احتمال دارد که عده ای از بانوان کلک مرغابی بزنند و با گذاشتن یک توپ فوتبال یا یک کوسن بزرگ زیرلباس شان ظاهر سازی کنند و از مهلکه بگریزند، چینی ها به سفارش ایران مشغول ساختن دستگاهی شده اند که فرق بین جنین و توپ فوتبال و کوسن را تشخیص می دهد.

پس چه غلطی می کنی شب که میشه؟ چرا حامله نیستی؟

پس چه غلطی می کنی شب که میشه؟ چرا حامله نیستی؟

دستگاه کودک یاب چیزی است شبیه مین یاب که هم اکنون در عراق و افغانستان به کار می رود. آن را نزدیک شکم خانم ها می برند، و وقتی مطمئن شدند کلکی درکار نیست و جنین واقعی است، به خانمه تذکر می دهند که دست بجنبون و زودتر بچه را به دنیا بیار که کارش داریم

کتابهایی که به درد عمه مردم می خورد!

سایت خبری پیک ایران گزارشی منتشرکرده است ازکتاب و کتابخوانی در ایران که حیفم آمد شما آن را نخوانید.
در این گزارش دلایل خالی ماندن کتابخانه ها و بی توجهی مردم به کتاب های موجود در آنها آمده است و نیازی نیست که من تکرار کنم ولی خبرنگار ما که سری به یکی از این کتابخانه های خالی زده بود می گفت داشتم زهره ترک می شدم. پرنده توی کتابخانه پر نمی زد و آدم می ترسید کتابها به تلافی کم محلی که به آنها می شود، بریزند سر آدم و پدر صاحاب بچه را درآورند!

library

خبرنگار ما که آن روز تمام مدت یاد عمه اش بوده می گفت اولین کتاب را برداشتم و چند صفحه اش را خواندم دیدم به درد عمه ام می خورد و آن را گذاشتم کنار. کتاب دوم را هم ورق زدم و دیدم مطالبش انصافن به درد عمه ام می خورد وگفتم آن را امانت بگیرم و ببرم برای عمه ام، اما یادم افتاد که آن خدابیامرز چند سالی است عمرش را داده است به من و منهم اهل خواندن این جور کتابها نیستم.
خبرنگار ما قسم می خورد و می گفت به جان هرکس که دوست دارم، ده تایی از کتابها را از جاهای مختلف برداشتم و دیدم به درد عمه ام می خورد نه به درد کسی که در این دوران زندگی می کند و به این فکر افتادم که نکند که به کتابخانه خصوصی عمه ام آمده ام و آن خدا بیامرز این کتابخانه را قبل از مرگ برای خودش درست کرده بوده و من خبر نداشته ام؟!

نروژ گدائی را ممنوع می کند

پارلمان نروژ روز ۱۶ ژوئن امسال؛ نخستین جلسه بررسی قانون “گدائی ممنوع” را به بحث و بررسی گذاشت.
یکی از سیاستمداران حزب مرکزی نروژ گفته است بیشتر گدایان از خارج به این کشور می آیند و باید با گرفتن جریمه مانع ورود آنان به این کشور شد. اما یک سیاستمدار حزب لیبرال راست نروژ معتقد است این مسخره است از کسانی که دست کمک پیش ما دراز می کنند، تقاضای جریمه نقدی کنیم.
برخی دیگر از سیاستمداران نروژی هم معتقدند مرزهای باز به معنی فرستادن دعوتنامه برای بزهکاران، قاچاقچیان و گدایان است و باید با این مشکل برخورد قانونی کرد. یک مددکار اجتماعی نروژی اما می گوید با پاک کردن صورت مسئله، مشکلی حل نمی شود و این کشور که ثروتمند ترین کشور دنیاست حق ندارد چنین قانونی را بگذراند.

charity
خبرنگار ما به دلیل این که زبان نروژی اش چندان تعریفی ندارد به ناچار نظر یداله گدا، سرشناس ترین گدای حرفه ای ایران را در این مورد پرسید. او معتقد بود اگر فقط یک درصد از پولهایی که در ایران اختلاس می شود به گدایان اختصاص یابد، نه تنها تمام گدایان ایران که تمام گدایان جهان می توانند تا آخر عمر شاهانه زندگی کنند.
یداله گدا که به کار و حرفه اش تسلط کامل دارد می گفت، چطور حاضریم به کسانی که حرف های سوزناک می زنند، اشک مردم را درمی آورند و آخر سر دعا می کنند که به بهشت بروند پول و پله حسابی بدهیم، اما حاضر نیستیم گدایی را که صبح تا شب با دعاهای خالصانه اش مردم را در مقابل انواع و اقسام بلاهای زمینی و آسمانی بیمه می کند به رسمیت بشناسیم و برایش حقوق و مستمری و اضافه کار در نظر بگیریم؟
یداله گدا ادعا کرد که با سند و مدرک حرف می زند و گفت حاضرم آدرس و شماره تلفن کسانی را که سی سال شان است اما به خاطر پولی که به من می دهند هنوز هیچ بلایی سرشان نیامده در اختیار شما بگذارم تا بروید و با آنان مصاحبه کنید. او معتقد بود اگر گدایان به نسبت دعاهایی که بلدند طبقه بندی شوند، می شود اول آنها را به صورت پیمانی و آزمایشی استخدام کرد و وقتی در کارشان خبره شدند، روان شناختی شان عالی شد و فهمیدند کجا باید التماس کرد، کجا باید تهدید کرد و در مورد هر کسی چه دعایی کرد تا دست به جیب ببرد، آن وقت می شود به طور رسمی استخدامشان کرد.
این گدای حرفه ای که در تمام مدت مصاحبه از کار خود نیز غافل نبود و دستش جلوی خبرنگار ما دراز بود می گفت اکنون در ایران صدها هزار صندوق صدقه نصب شده که مردم در آنها پول می ریزند به امید این که مادرشان شفا پیدا کند، پسرشان از زندان آزاد شود یا صاحبخانه از خانه بیرونشان نکند. این آدم ها توجه ندارند که صندوق صدقه زبان ندارد تا حرف بزند و دعا کند که خدا بشنود؟ همین پول را اگر به من و امثال من بدهند جوری دعایشان می کنیم که خداوند تبارک و تعالی، توی رودربایستی هم که شده نذرشان را ادا و حاجت شان را دوا کند.
وی سپس با لحنی تشویق آمیز اضافه کرد: خود شما هم اگر الان یک چک پول یا اسکناس ۵۰ هزار تومانی بگذاری کف دست من، مطمئن باش شهروند بابت دعاهایی که من خواهم کرد هفته دیگر مطلبت را چاپ می کند و حداقل صد هزار دلار هم می ریزد به حسابت!

راه شناسایی بیماران روانی

پرویز مظاهری، دبیر انجمن روانپزشکان ایران، به سایت خبرآنلاین گفته است که از هر چهار ایرانی، یک نفر اختلال روانی دارد.
ایشان تاکید کرده اند که این کوه یخی است که فقط نوک آن پیداست چون مردم از ترس انگ خوردن، از مراجعه به روانپزشک پرهیز می کنند.
مطالعات دانشگاه علوم پزشکی تهران نیز نشان می دهد که میزان اختلال های روانی طی ۹ سال (از سال ۷۸ تا ۸۷) ۶۰ درصد افزایش پیدا کرده است.
به یکی از دوستانی که در تهران زندگی می کند تلفن کردم و پرسیدم این گزارش را خوانده ای که از هر۴ ایرانی یک نفر اختلال روانی دارد؟
جواب داد بله خوانده ام اما احتیاجی هم به خواندن گزارش نیست. از خانه که بیرون می روی خودت می بینی که با چه تعداد آدم روانی برخورد می کنی.
پرسیدم پس شماها دراین مملکت چگونه زندگی می کنید و چگونه خود را از آسیب این گونه افراد محافظت می کنید؟ جواب داد من برای خودم روش خاصی را انتخاب کرده ام که بسیار موثراست: از روش خانمم در بافتنی بافتن استفاده می کنم … موقع بافتن هی می گه: سه تا از زیر، یکی از رو، سه تا از زیر، یکی از رو…
گفتم نفهمیدم، یعنی چه؟ جواب داد خیلی ساده است. وقتی میگن از هر چهار نفر یک نفر روانی است، وقتی از خانه بیرون رفتی، باید مواظب چهارمین نفری باشی که روبرویت قرار می گیره…. مثلا من صبح که می روم توی صف اتوبوس، با سه نفر اول که گفته اند سالم اند سلام و علیکی می کنم و به نفر چهارم که بر اساس آمار باید روانی باشد کاری ندارم! اگرهم خواستم بپرسم اتوبوس کی رفته یا کی میاد، از اون سه نفر اول می پرسم که آدم های نرمالی هستند نه از اون چهارمی عصبی و روانی چشم دریده که بروبر زل می زنه تو چشم های آدم…
گفتم اگر خواستی با تاکسی بری چی؟ جواب داد بین سه تا تاکسی یا مسافرکش اول که جلوی پام ترمز می کنن، یکیش را انتخاب می کنم و به چهارمی که مطمئنم دیوانه است، محل نمی گذارم حتی اگر خالی خالی باشد.
گفتم و برای خرید؟ جواب داد باز همین کار را می کنم، فقط از سه تا مغازه اول….
دوستم توضیح داد و گفت البته گاهی هم اشتباهات یا مشکلاتی پیش میاد. مثلا پریروز خانمم گفته بود نان سنگک بخر، آبگوشت داریم. مغازه ها را چهار تا چهار تا شمردم و رفتم جلو تا رسیدم به اولین کاسبی که به نظرم روانی نبود. رفتم تو و گفتم شاطرآقا دست مریزاد. بی زحمت دو تا نان سنگک کنجدی برشته بده آبگوشت داریم.
شاطر آقاهه اومد جلو، لبخندی زد، دست انداخت گردنم، ماچم کرد و گفت غصه نخور داداش، معالجه کنی خوب می شی … سنگکی اونور خیابونه، اینجا کاموا فروشیه!

* میرزاتقی خان یکی از روزنامه نگاران و طنزنویسان پیشکسوت ایران و از همکاران تحریریه ی شهروند است.