پیکار پامیر

همین اکنون اوضاع و احوال در دنیای ما به گونه یی است که هر زمان قدرتهای بزرگ این کره ی خاکی بخواهند، یک یا چند جنایتکار یا ناقض حقوق بشر در اینجا و آنجای جهان دستگیر و به پای میز محاکمه  کشانده می شوند، ولی اگر همین قدرت های ما فوق، نخواهند و لازم نبینند، هیچ جنایتکار، هیچ غارتگر و هیچ نسل کُش به محضر محاکمه و پای احتساب و مجازات کشانده نمی شود.

بلیِ! با دریغ باید گفت که در جریان همین هفته درکابل پایتخت کشور اعلام شد که پارلمان افغانستان اخیرا ” قانون مصالحه ی ملی” را (که سه سال پیش تصویب کرده بود، مگر حامد کرزی شاید به خاطر سنگینی موضوع و مسئولیت عظیم تاریخی و حقوقی آن، مصوبه ی مذکور را به تعویق انداخته  بود)، نافذ دانسته، در جریده ی رسمی هم به نشر رسانیده شد و سخنگوی ریاست جمهوری هم این موضوع را تأیید کرد.

تعدادی از اعضای پارلمان که در واقع، نماینده های حقیقی مردم نیستند، بلکه تفنگداران منطقه، قلُدران شناخته شده، خان های خون آشام، قوماندان های خودسر  و رهبران جهاد رسمی،  عناصر انتصابی و سفارشی و معجون مرکبی از بقایای رژیم کودتای ثور، تنظیم های اسلامی ـ جهادی و کفن کشان  و زورگویان اقوام و قبایل مختلف اند،  کار بیشرمی و چشم سفیدی را تا بدانجا رسانیده اند که نه تنها خود تقصیرات و جنایات گذشته ی شان را مورد ” عفو” قرار می دهند، بلکه حتا موسسات بین المللی مربوط به حقوق بشر، عفو بین الملل و فعالان سیاسی عدالتخواه را نیز محکوم نموده آنان را به دروغ پراکنی متهم می سازند.

آنچه در به اصطلاح مصوبه ی جدید پارلمان کابل افزوده شده است، همانا عفو و بخشایش طالبان سلاح به دست و دعوت آنها به جرگه ی خودشان می باشد. یعنی علاوه از آنانی که در گذشته خون ها ریختند و غارتها کردند و از کشته ها پشته ها ساختند، جاهلان قرن هم که در طول مدت شش سال امارت قرون وسطایی شان “کشتند و سوختند و کندند و بردند”  نیز بی تقصیر اعلام شده اند تا قول شاعر خوبتر صدق کند که

 کُند همجنس با همجنس پرواز

 کبوتر با کبوتر باز با باز

آگاهان گفته اند که در عقب این جسارت ها و اعلامیه ها و مصوبه ها، قدرتهای خارجی، بخصوص انگلیسها قرار دارند و دلیل عمده ی آن اینست که چون انگلیسها سازنده  و حمایت کننده ی عمده ی  گروه طالبان بوده و سخت تلاش دارند تا گروه مذکور را دوباره در حاکمیت سیاسی افغانستان برگردانند، بنابران، انفاذ مصوبه ی به اصطلاح مصالحه ی ملی پارلمان به دستور اربابان انگلیسی و موافقت متحدان داخلی و خارجی آنها در غیاب ملت و بدون همه پرسی و رضایت عمومی صورت گرفته است.

پس، وقتی ما می گوییم که امریکایی ها و اروپایی های متمدن که با طمطراق و حرارت خاص تبلیغاتی ادعای انسانیت، دموکراسی و عدالتخواهی می کنند، در مورد افغان و افغانستان نظرکاملاً متفاوت و مسخ شده یی دارند، منظور ما همین نگاه، طرز تفکر و کردار دوگانه و متضاد آنها در مورد افغانستان و مردم آن است.  همانطور که برای  مرگ و زندگی یک افغان صرفاً دو هزار دالر قیمت گذاشته اند،  عفو  جنایتکاران حرفه یی، نسل کُشان و وطنفروشان ضد انسان و انسانیت و زیر پا گذاشتن حق العبد اهالی این سر زمین را هم عین عدالت می پندارند.

آیا همین رژیم های به اصطلاح دموکرات اروپایی و امریکایی در کشور های خودشان، حاضر خواهند بود از گناه یک قاتل و جنایتکار شناخته شده بگذرند؟ اگر چنین کنند، آیا مورد خشم و اعتراض عامه قرار نخواهند گرفت؟ آیا سیستم قضایی این کشور ها اجازه ی این نوع خودسری و جنایت پذیری و ترویج بی عدالتی در پارلمان و سایر نهادهای دولتی و اجتماعی شان را خواهند داد؟

این حرکات ننگین و فیصله های شرم آگین در حالی صورت می گیرد که ملت افغانستان و مردم جهان انتظار داشتند حامد کرزی پس از آنهمه رسوایی های انتخاباتی و شرط گذاریهای خارجی ها و تبلیغات و وعده ها و سخنرانی ها پیرامون محو فساد اداری و بی عدالتی و رو به راه کردن کار های دولتی و غیره، اقدام به اجرای حداقل کار که عبارت از محاکمه کردن جنایتکاران جنگی و ناقضان حقوق بشر در داخل یا خارج از افغانستان باشد، خواهد کرد.

حال که پارلمان نشینان کابل دست در دست رییس جمهور دست نشانده داده و با دزد دهن جوال گرفته اند، آیا با اعلام  این به اصطلاح مصالحه ی ملی، عمل قتل و غارت و خیانت و جنایت را در افغانستان  قانونی و نهادینه و پذیرفتنی نخواهند ساخت؟ آیا هر جنایتکاری در راه خونین و ناروای حق تلفی و انسان کُشی و جنایت پروری تشویق و تشجیع نخواهد شد؟ آیا نزد قربانیان جنایت و بازمانده های قربانیان جنایت، محکوم و  سرافکنده و شرمسار نخواهند بود؟

بیدل بزرگ چه خوش سرود که :

سنگ را هم انتقامی هست در میزان عدل

بت شکستی مستعد ِآتش ِنمرود باش!

ما فقط انتظار روزی را می کشیم که این همه آثار ننگ از دامان مادر وطن زدوده شده همای بازخواست و عدالت در فضای کشور عزیز و ستم زده ی ما به پرواز در آید. در آن موقع است که دیگر هیچ جنایتکاری، هیچ زعیم دست نشانده یی، هیچ بیگانه ی بی رحمی و هیچ جهادی و قیادی و تفنگ سالاری قادر نخواهد بود خلاف اراده ی مستقل ملت ضربت خورده ی افغانستان چنین فیصله ها و مصالحه های دور از انصاف و انسانیت را به چشم و گوش مردم بزند.

در دیاری که خزان پروری اش آیین است     

من ِسودا زده امید بهاری کردم.