یکی از فیلم های نادری که حتی در سینمای ایران ناشناس است، فیلمی است که ژاپنی ها در سال ۱۹۷۳ با هنرپیشگان ایرانی در ایران ساختند. اسم فیلم “گلگو ۱۳” است که براساس یک شخصیت کارتونی و خیلی معروف ژاپن برای نخستین بار به فیلم متحرک ساخته شد. اما چرا فیلم در ایران و با بازیگران ایرانی ساخته شد معلوم نیست.

قهرمان فیلم یک قاتل حرفه ای است که برای به قتل رساندن رهبر یک باند مافیا در ایران استخدام و به ایران اعزام می شود. مابقی فیلم تعقیب و گریز او و اعضای باند است برای از بین بردن یکدیگر. بازیگران ایرانی تقریباً تمام نقش ها را به جز قاتل حرفه ای که توسط بازیگر ژاپنی “کن تاکاکورا” بازی شده، ایفا می کنند و از پسزمینه شهر تهران، اصفهان و زیبایی های طبیعی دیگر ایران به حدی که داستان ایجاب می کند بهره برده شده. همین، فیلم را پس از دقیقاً چهل سال دیدنی می سازد و گرچه داستان و بازی ها و حتی ساختار فیلم در همه جا اشکال دارد ولی حس نوستالژی اش را در طول فیلم از دست نمی دهد. دیدن بازیگران ایرانی، پوری بنایی (در نقش مامور همراه قاتل)، نصرت کریمی (کارگردان و بازیگر فیلم “محلل” در نقش رئیس باند مخالف)، ولی شیراندامی، جلال پیشوائیان (آدم های پلید)، اسدزاده (مدیر کاباره)، احمد قدکچیان (رهبر باند مافیای ایرانی)، ژاله سام (معشوقه رهبر باند ایرانی)… در یک فیلم خارجی که حتی دوبله به ژاپنی هم شده، و همه ژاپنی تکلم می کنند (چیزی که برعکس آن در ایران رایج بود)، در کل حتی تبصره یی هم در تاریخ سینمای ایران باقی نگذاشته است. حتی اسم فیلم در لیست فیلم های برخی از این بازیگران هم نیست. پوری بنائی، یک صحنه سکسی هم با شخصیت ژاپنی فیلم دارد که حتی در فیلم های ایرانی خود نداشت. نقش او به سبک فیلم های رایج زمان از یک مامور همراه به معشوقه تبدیل می شود ولی در کل راهی به جایی نمی برد. “ژاله سام” هم صرفاً به خاطر زیبایی اش در فیلم استفاده شده که او هم نقش کلیدی ندارد.

ظاهراً هدف از انتخاب ایران برای پس زمینه داستان، که می توانست هر کشور دیگری هم باشد، به خاطر معروفیت آن در زمان اوج معاملات نفتی بود در آن موقع به این خاطر به نظر نمی رسید فیلم سازان فیلم، آشنایی چندانی با فضا و محیط ایران داشتند. آمد و رفت ها خیلی تصنعی است، دوربین و

golgo13کارگردان (جونیا ساتو) بیش از اندازه سرگردان هستند، “ساتو” حتی فیلم های جیمز باندی زمان را الگو قرار نداده تا هیجان بیشتری در صحنه ها ایجاد کند.

کاراکترها بی مقدمه مقابل دوربین ظاهر می شوند یا دوربین به دنبال آنها می گردد که در برخی مواقع حتی دلیل خاصی برای هیچکدام نیست. متاسفانه داستان و سناریو دارای آن چنان بافتی نیست که این آمد و رفت ها را با توجیه جلوه دهد. ضعف فیلم بیشتر متوجه فیلم نامه سطحی و کارگردانی ضعیف فیلم است. این هر دو لطمه اصلی را به فیلم می زنند و با وجود استفاده از بازیگران حرفه ای، نمی توانند ضعف و بی کفایتی کارگردان را جبران کنند.

گلگو ۱۳، با تمام این تفاسیر، می تواند برای ایرانی ها خاطره انگیز باشد هر چند که این فیلم مهجور باقی مانده و به نظر نمی رسد حتی در ایران هم به نمایش درآمده باشد چرا که هیچ رکوردی از آن در سینمای ایران نیست.