رئیس جمهور تدبیر و امید در پاسخ به سئوال خانم امانپور گفت، به حضرت عباس، به این سوی چراغ قسم، کور بشوم اگر دروغ بگویم که هیچ کسی در ایران به خاطر روزنامه نگاری زندانی نیست. ایشان افزوده، درکل ما فقط یک روزنامه نگار منتقد داریم که اتفاقا هرچه دلش می خواهد می نویسد و احدالناسی هم جلودارش نیست و نه تنها زندان نرفته، بلکه همیشه شاکی دیگران نیز هست. خانم امانپور که از این همه اعتماد بنفس رئیس جمهور خوشحال و شوکه شده بود، آدرس روزنامه نگار منتقد را می گیرد و می رود سراغ ایشان تا از چند و چون قضیه سردربیاورد.

– سلام برادر، شما روزنامه نگار منتقد هستید؟

طرح توکا نیستانی

طرح توکا نیستانی

– السلام و علیکم و رحمه الله، بله امری بود؟

– جناب رئیس جمهور فرمودند که کسی به خاطر روزنامه نگاری زندانی نشده، درسته؟

– صد درصد

– پس سابقه نداشته که شما را به خاطر نوشتن مقاله و گزارش دستگیر کرده باشند؟

– دستگیر کرده باشند؟ مگر شهر هرت است؟

– احضاریه ای؟ اخطاریه ای؟ تذکر دوستانه ای؟ تعطیلی موقت چطور؟

– تعطیلی موقت البته گهگاهی اتفاق می افتد، ماهی یکی دو مرتبه و در تابستان شاید سه چهار بار.

– ممکن است دلایل این تعطیلی های موقت را بفرمایید؟

– برق که برود مجبوریم روزنامه را موقتا تعطیل کنیم.

– تا به حال زندان رفته اید؟ بازجویی چی؟

– بازجویی نشده ام ولی خیلی ها را بازجویی کرده ام.

– شما روزنامه نگار هستید یا…

– شما آمریکایی ها زیاد تو باغ روزنامه نگاری نیستید، مثلا شما درباره فلان وزیر مطلب افشاگرانه می نویسید و طرف مجبور به استعفا می شود و ده سال بعد شاید مدارکی پیدا بشود یا نشود، اما ما در اینجا علیه وزیر و وکیل و بقیه، کاملا مستدل می نویسیم با مدارکی که مو لای درزش نمی رود، حتی آلت جرم را هم نشان می دهیم، بیشتر مواقع جرائمی که ممکن است ده سال یا بیست سال بعد هم انجام بدهد درباره آنها هم می نویسیم، درباره خانواده و دوستان و آشنایانش هم می نویسیم، نهایتا طرف مجبور می شود خودش با جعبه شیرینی بیاید دفتر روزنامه و اعتراف بکند. اغلب اوقات هم طرف را با مستندات ما دستگیر می کنند و آنوقت ما مجبور می شویم برای به دست آوردن مستندات بیشتر از نام نبرده بازجویی هم بکنیم.

– پس به همین دلیل است که می گویند شما مصونیت آهنین دارید؟

– اگر کسی توی این مملکت بدون مصونیت آهنین بخواهد روزنامه نگاری بکند مثل این است که بدون طناب برود توی چاه.

– چطور چنین مصونیتی نصیب شما شده؟

– روزنامه نگار باید وقت شناس باشد و هوای رهبران مادام العمر را داشته باشد. برخی روزنامه نگاران بی گدار به آب می زنند و با کسانی دوست می شوند که عمرشان چهار سال یا شاید شش ماه بیشتر نیست، طبیعی است که وقتی عمر کوتاه طرف تمام شد، عمر روزنامه نگاران حامی آنها هم تمام می شود و به دردسر می افتند.

– تجربه زندان هم دارید؟

– ما خودمان زندان داریم. در نظام ما روزنامه نگاری که مصونیت آهنین داشته باشد اجازه تاسیس زندان هم دارد، چون زمانی که مطلب افشاگرانه می نویسیم و آلات جرم را نشان می دهیم توقع جامعه از ما بالا می رود، در نتیجه مسئولان چراغ سبز نشان می دهند و ما هم دست به کار می شویم، شاید سر مسئولان شلوغ است، زندانی مازاد دارند، چه می دانم، ما هم طبق وظیفه روزنامه نگاری، خاطیان را دستگیر کرده و اگر قابل ارشاد بودند که فبها، اگر هم سرسختی نشان بدهند، آنوقت سروکارشان با خداست.

– زندان شما زیر نظر سازمان زندانهاست؟ آموزش هم می دهید؟

– نخیر سازمان زندانها زیر نظر ماست. بله آموزش پایه ای می دهیم، چون بسیاری از این امدادهای غیبی که به صورت قراردادی با ما همکاری می کنند واجد شرایط روزنامه نگاری هستند چرا که مصونیت آهنین دارند و می خواهند معروف شوند و سری توی سرها دربیاورند، ولی به دلیل عدم آشنایی با موارد حقوقی کار بلد نیستند، و ما یادشان می دهیم که چطوری مقاله یا گزارش مستدل بنویسند.

– یعنی به آنان آموزش می دهید چگونه موارد حقوقی را رعایت کنند؟

– دقیقا. آنها در طول آموزش یاد می گیرند چطور حقوق بعضی ها را زیاد کنند، حقوق برخی ها را کم کنند و عده ای را از نان خوردن بیندازند و حقوقشان را کلا قطع بفرمایند.

– مدارک و مستندات خودتان را ازکجا گیر می آورید؟

– عرض به حضور شما روزنامه نگار تازه کار همه اش گیر گوگل و اینترنت است، اما ما خودمان یک انبار بزرگ داریم که پر است از انواع و اقسام مستندات و مدارک گوناگون، از انبر و منقل و صور قبیحه گرفته تا مواد مصرفی جامعه و نوار و فیلم های مستهجن و مدارک جاسوسی، چون روزنامه نگاری که مصونیت آهنین دارد باید یک پا گوگل باشد.

– پس حق با رئیس جمهور محترم است که می گوید در ایران روزنامه نگار زندانی نداریم.

– کاملا درسته و یادتان نرود که روسای دیگر کشورها دبل استاندارد تشریف دارند، بیچاره ها می ترسند از نان خوردن بیفتند به همین دلیل در داخل یکجور دیگر حرف می زنند در خارج یک مدل دیگر، مثلا در خارج لبخند می زنند اما در داخل همه اش در حال گریه و زاری الدرم بلدروم هستند، در خارج کفش می پوشند ولی در داخل با دمپایی پاره در سخنرانی ظاهر می شوند، در خارج از دیپلماسی و حقوق حرف می زنند و در داخل با گشت ارشاد، اما تنها نقطه ی روی کره زمین که مسئولانش بدون ترس و واهمه هر حرفی دلشان خواست می زنند، جمهوری اسلامی است، و مملکت امام زمان تنها نقطه ای در منظومه شمسی است که نه استعفا معنایی دارد و نه بازخواست و دور از جان پاسخگویی، و هرکسی هر چی دلش خواست می گوید و آزادانه به ریش دیگران می خندد…

* اسد مذنبی طنزنویس و از همکاران تحریریه شهروند است. مطالب طنز او علاوه بر شهروند، در سایت های گوناگون اینترنتی نیز منتشر می شود. اسد مذنبی تاکنون دو کتاب طنز منتشر کرده است.

tanzasad@gmail.com