شنبه ۲۵ اکتبر ۲۰۰۸، سازمان زنان ایرانی انتاریو، مهرگان را جشن گرفت. این برنامه در کلیسای نزدیک به اوریول کامیونیتی سنتر


شماره ۱۲۰۲ ـ پنجشنبه ۶ نوامبر  ۲۰۰۸


 افخم مردوخی نایب رئیس سازمان زنان

شنبه ۲۵ اکتبر ۲۰۰۸، سازمان زنان ایرانی انتاریو، مهرگان را جشن گرفت. این برنامه در کلیسای نزدیک به اوریول کامیونیتی سنتر در خیابان دان میلز برگزار شد.

جشن مهرگان ظاهرا بهانه ای برای دور هم جمع شدن اعضا و میهمانان سازمان زنان و گذراندن ساعاتی در کنار یکدیگر بود.

میز زیبایی که با گندم و آینه و شمع و میوه ها و سایر اقلام مخصوص جشن مهرگان توسط ملکناز صدوقی تزئین شده بود، نشانه ای از مهرگان بود که در گوشه ای از سالن خودنمایی می کرد.

افخم مردوخی نایب رئیس سازمان زنان به حاضران خوشامد گفت و شمه ای از فعالیت های سازمان را برشمرد و از همکارانش با نام بردن از آنها تشکر کرد.

خانم محبوبه نمازی به اختصار از جشن مهرگان گفت و نوبت به صرف شام رسید.

اکرم بسیجی غذاهای خوشمزه ای که پخته بود سرو می کند

 

خانم اکرم بسیجی و فرشته تویسرکانی در امر پخت غذاهای خانگی مشارکت داشتند و بقیه افراد در سرو آن همکاری کردند.

آش رشته، کوکوی سبزی، شله زرد، میرزاقاسمی، دلمه و سنبوسه و انواع ترشیجات برای خوردن و خرید روی میزها به چشم می خوردند.

پس از صرف غذا نیز با پخش آهنگ های شاد و رقص جشن ادامه یافت.


 

 

 

 

از دیگر فعالیت های سازمان زنان در یک ماه گذشته، سفری به شهر کینگستون بود که روح انگیز لطفی یکی از همسفران این برنامه گزارش کوتاهی از آن را به من داد تا در اختیار خوانندگان قرار دهیم. گزارش ایشان را در زیر می خوانید:  


 

روز دوشنبه ۲۹ سپتامبر سفری پنج روزه با حمایت سازمان زنان انتاریو با گروهی ۲۰ نفره به کینگستون این شهر زیبا و تاریخی داشتیم.

 


 

ساعت ۱۱ صبح از مقابل اوریول کامیونیتی سنتر حرکت کردیم. ناهار را در یکی از رستورانهای بین راه خوردیم و سپس به راه خود ادامه دادیم.

زیبایی طبیعت بین راه و اطراف جاده و هوای ملایم پاییزی نوید یک سفر خوشرکت کنندگان در مسافرت کینگستونش و با هیجان را می داد.

ساعت ۳ بعدازظهر به شهر کینگستون وارد شدیم و پس از ۲۰ دقیقه به شهرک هزار جزیره و به متلی که از قبل توسط سازمان زنان رزرو شده بود، رسیدیم.

این متل در روی یک تپه کوتاه و در میان جنگل و درختان رنگارنگ با یک ورودی زیبا و بدیع قرار دارد. در کنار شهرک برج معروف  Sky deck  به چشم می خورد.

پس از استقرار و جابه جا شدن برای گردهمایی و تفریح عصرانه در سرسرای هتل جمع شدیم.

شام مطبوع و لذیذی از طرف متل سرو شد و سپس بعد از شام ما را برای دیدن فیلمی از دیدنی های کینگستون و هزار جریزه دعوت کردند و شرح مختصری از تاریخچه این دو منطقه به ما دادند.

روز بعد با ماشینی که متل در اختیارمان قرار داد و همراه با یک راهنما به گشت و گذار و بازدید پرداختیم.

کینگستون یکی از شهرهای قدیمی و اولین پایتخت کانادا بوده است. این شهر در ۲۸۵ کیلومتری تورنتو واقع شده است.

اولین نخست وزیر فدرال کانادا به نام سرجان مک دونالد در این شهر ساکن بوده و منزل او و دو پسرش در یک خانه قدیمی و بزرگ در میان باغی قرار داشته است.

مکان های دیدنی و تاریخی شهر به ما نشان  داده شد. این شهر زیبا میان جنگل ها و تپه های آهکی و در کنار دریاچه انتاریو و رودخانه سنت لورنس واقع است. از جاهای دیدنی آن میدانی در خیابان کینگ است که در وسط میدان روی یک پایه سنگی بلند مجسمه تمام قد سرجان مک دونالد نصب شده و چهار طرف این میدان شیرهای سنگی ـ روی پایه های سنگی قرار دارند.

یکی دیگر از مکان های دیدنی آن دانشگاه معتبر کوئین است. همچنین یک بیمارستان بزرگ به نام جنرال دارد. بزرگترین پادگان تعلیماتی نیروی هوایی در این شهر است که دانشجویان در آن فنون هوانوردی می آموزند. ضمنا می گویند بزرگترین زندان کانادا در این شهر واقع است. یک مرکز هنری در خیابان سنت جرج قرار دارد. و بناهای  قدیمی و جدید هم در خیابان کوئین به چشم می خورند و بیشترین بیزنس ها در اطراف این خیابان دایر هستند.

یک گالری مدرن هم در کنار فرمانداری شهر کینگستون قرار دارد. جمعیت این شهر در حدود ۱۵۰۰۰۰ هزار نفر است، البته در زمانی که دانشجویان حضور نداشته باشند.

کلیساهای قدیمی و جدید و مراکز خرید (مال) از دیگر مناطق دیدنی این شهر بودند.

در هزار جزیره برای ورود و گذر از روی پلی طولانی که بر روی رودخانه سنت لورنس قرار دارد مبلغی دریافت می کنند و بعد از گذر از روی پل مناظر بدیع و زیبای طبیعت و جزایر این رودخانه به چشم می خورد. جنگل های انبوه و درختان پاییزی در رنگ های متنوع مانند پیراهن رنگرزان دیده می شود.

 

شهر کینگستون

روز سوم برای گشت و گذار با کشتی تفریحی همراه با راهنما روی آب رفتیم، روزی بارانی و با طراوت بود که همراه و در کنار دوستان هم دل و هم راه روزی شیرین و دلچسب داشتیم. گزارشگر ویدیویی کشتی، تمام گزارشات را از دیدنی های جزایر می داد.

وقتی به یک قلعه بزرگ رسیدیم،  اظهار داشت که شخصی به نام الکساندر این قلعه و کوشک ها را برای عشق خود بنا کرده و وقتی ساختمان به نیمه رسیده او فوت کرده و اتمام ساختمان به دست گروهی دیگر انجام داده شد. این ساختمان با سبک کلاسیکش بسیار چشمگیر و زیبا بود.

شب ها را در متل برنامه های متنوع و سرگرم کننده داشتیم. روز چهارم هم به کازینو رفتیم و ساعاتی را سرگرم بازی و گشت و گذار شدیم. سرپرست گروه لحظات شاد را ثبت دوربینش می کرد. شب در متل برنامه رقص و بازیهای سرگرم کننده داشتیم و فردای شب چهارم با خیر و خوشی عازم برگشت به شهرمان تورنتو شدیم.

در بین راه توقفی کوتاه در   Big Apple که منطقه ای زیبا و طبیعی ست داشتیم و پس از صرف قهوه و کیک سیب، با رسیدن به تورنتو، با خاطراتی خوش از این سفر از یکدیگر جدا شدیم.