ایرانیان از سال های بسیار کهن شب یلدا یا شب چله را بزرگ می دارند و به مناسبت زایش و تولد دوباره مهر در این شب به جشن و سرور می پردازند، ولی بر اثر اهمیت بیش از حدی که ما به مراسم برگزاری این جشن می دهیم، نکته ای در رابطه با آن مدتی است به فراموشی گرائیده، و آن فلسفه و اهدافی است که هنگام برپا داشتن آن، بزرگان، پدران و مادران ما در گذشته برای نسل های جوان بیان می کردند و اینک این کار صورت نمی گیرد. لازم است ما این مطلب بسیار مهم را دوباره در ذهن و اندیشه افراد زنده کنیم.

اسناد و شواهد تاریخی، شب یلدا را باقی مانده از دوران بسیار کهن که در بین مردم ایران آئین مهر یا میترا رواج داشته است، نشان می دهد. ایرانیان این شب را شب تولد مهر (خورشید) فرشته مقدس آئین میترا می دانستند و آن را شب اول خلقت و آغاز آفرینش می پنداشتند.

بسیاری بر این باورند که ریشه پاسداشت شب یلدا میراث قوم “کاسپ ها” است. کاسپ ها (کاسپین، قزوین، کاشان) از اولین اقوام آریایی هستند که وارد ایران شدند. کاسپ ها قوم نیرومندی بودند و تمدن توانمندی را پایه گذاری کردند. آنها با ساختن چهار تاقی هایی توانستند انحراف ۲۳ درجه مدار زمین را در گردش به دور خورشید اندازه گیری کنند. یکی از مهمترین این چهارتاقی ها، چهارتاقی نیاسر کاشان است که در حال حاضر تنها بنای سالم باقی مانده در این زمینه در ایران است.

کاسپ ها با استفاده از این ابزار به تقویمی دقیق دست یافتند و دریافتند که پس از آخرین شب پائیز بر طول روزها اندک اندک افزوده شده و از طول شب های سرد کاسته می شود. در آن زمان آئین مهر در میان ساکنان فلات ایران رواج داشت. پیروان آئین مهر آخرین شب پائیز را مصادف با تولد خورشید می

یلدا در گذشته با کریسمس همزمان بود

یلدا در گذشته با کریسمس همزمان بود

دانستند. به طوری که از دل سیاهی شبی درازآهنگ و سرد، ایزدمهر در یک غار گود و کم ارتفاع از میان کوه های البرز ظهور می کند و خورشید گرم و نورافزا را به ارمغان می آورد.

بنابراین ایرانیان در شب یلدا یا شب چله به پایکوبی و جشن و سرور می پرداختند و شکست اهریمن سیاهی و ظلم را جشن می گرفتند و این جشن تا دمیدن پرتو پگاه از دامنه های کوه های البرز و زاییده شدن خورشید ادامه داشت.

پس از گرویدن ایرانیان به آئین زرتشت، آداب و رسوم آئین مهر نه تنها فراموش نشد بلکه جزوی از آئین و مراسم زرتشتی به حساب آمد. این پیامبر ایرانی خدای بزرگ را اهورامزدای یکتا معرفی کرد. ایزدان و بغان را به دو دسته اهورایی و دیوانی تقسیم نمود. بغان تیره اهورایی، ستودنی و مثبت و بغان تیره دیوانی، نکوهیده و منفی بودند. یکی از ایزدان اهورایی، مهر ایرانی (خورشید) بود. مهر ایزدی نیک اندیش است و قسمتی از اوستا (مهریشت) به نام او نامگذاری شده است. در مهریشت اوستا آمده است: “مهر از آسمان با هزاران چشم بر ایرانی می نگرد تا او دروغی نگوید.”

آئین مهر از ایران توسط بازرگانان به یونان و روم باستان رفت و پیروان زیادی در میان مردم آنجا پیدا کرد. نفوذ مهر یا میترا در روم و یونان باستان به اندازه ای بود که هم اکنون رد پای آن در مراسم و آئین های مذهبی اروپائیان دیده می شود. بسیاری از سنت های مخصوص ایام کریسمس، میراث روم باستان و باقی مانده از آئین مهر است.

کلمه “نوئل” از ریشه رومی “ناتال” به معنی تولد است و نام جشن رومیان نیز “ناتالیس اینوکتوس” بوده است. همچنین بابانوئل با کلاهی شبیه کلاه موبدان آئین مهر در کریسمس ظاهر می شود. آراستن سرو و کاج در کریسمس هم از ایران باستان اقتباس شده است، زیرا ایرانیان به این دو درخت بویژه به سرو به چشم “مظهر مقاومت” در برابر تاریکی و سرما می نگریستند و در “خور روز” یا “دیگان” روز اول دی ماه در برابر درخت سرو می ایستادند و عهد می کردند تا سال بعد در مقابل سرما، تاریکی و ظلم مقاوم و پایدار باشند و یک نهال سرو دیگر کشت کنند. البته ایرانیان هیچ گاه نهال سرو را قطع نمی کردند و با خود به خانه نمی آوردند.

هنگام توسعه آئین مهر در اروپا، مراسم شب چله به عنوان روز زایش مهر (خورشید) و روز راستی و نور با شکوه تمام برگزار می شده است. پس از استیلای مسیحیت در اروپا، آداب و رسوم آئین مهر که در زندگی مردم و بویژه در میان رومیان نفوذ کرده بود، همچنان باقی ماند و با آمدن دین جدید رنگ نباخت.

تا سال ۳۵۰ میلادی تمام فرقه های مختلف مسیحیت روز ششم ژانویه را روز میلاد مسیح می دانستند ولیکن نفوذ آئین مهر، کلیسای روم را بر آن داشت تا روز تولد عیسی مسیح را مطابق تولد مهر یا میترا (خورشید) قرار دهد تا با استقبال این دو مناسبت با هم آئین و مراسم با شکوهتر برگزار گردد.

لازم به توضیح است که شب یلدا در ۲۱ دسامبر مصادف با میلاد عیسی مسیح است ولیکن مسیحیان امروز روز ۲۵ دسامبر را تولد مسیح می دانند. این اختلاف چند روز ناشی از جا به جایی روزهای تقویم به علت محاسبه های کبیسه ای گاهشماری می باشد.

با قدرتمند شدن کلیسای روم و پس از گذشت زمان، فرقه های دیگر مسیحیت به این تاریخ تولد گرویدند. بنابراین مایه های اولیه جشن کریسمس و تولد مهر، هدیه ای از ایران کهن (آئین میترایی) به جهانیان است که آنها تا به امروز در زنده نگه داشتن آن کوشیده اند.

با توجه به مراتب فوق، باید بدانیم که برگزاری و بزرگداشت شب یلدا مترتب بر فلسفه و اهدافی است که با رعایت آن هدفمندی های خاصی در زندگی نمود پیدا می کند. جشن شب یلدا شاید تنها مراسمی است که در شب اتفاق می افتد و نشان از مبارزه و استقامت انسان ها در طول تاریخ علیه تاریکی تا طلوع خورشید و روشنایی دارد. فلسفه شب یلدا، فلسفه با هم بودن، گرد هم نشستن، بیدار ماندن جمعی و مبارزه همگانی با تاریکی، سیاهی، ظلم و دیکتاتوری است.

در باورهای مردم ایران زمین ظلم و سیاهی از یک منشاء هستند. از این رو بلندی و تاریکی و سوز و سرمای شب یلدا می تواند نمودی از گزند تاریکی علیه انسان ها وایده های آنها باشد. این فلسفه ارزشی را در ذهن انسان ها بیدار می کند و آن این است که در هراس از هجوم ظلمت، سیاهی و زور باید با یکدیگر و بیدار بود، مقاومت و پایداری کرد تا سپیده صبح فرا رسد و خورشید طلوع کند و ظلمت و سیاهی و ترس مغلوب گردد.

در یک نگرش زیبای فلسفی می توان چنین انگاشت که “تاریکی و ظلمت تنها تاریکی حاصل از غروب خورشید نیست. این تاریکی می تواند تاریکی نگرش و اندیشه باشد که اگر تار و پود زندگی و جامعه را این گونه سیاهی در بر بگیرد، همه چیز را نابود می کند.” ما اگر از گذشته دور تا به امروز به فرایند ذهنی و باورهای درونی انسان ها بویژه ایرانیان توجه کنیم، درمی یابیم که همواره جدال تاریکی و روشنایی، امید و ناامیدی، حق و باطل در باور آنها وجود داشته است.

اما فلسفه اصلی یلدا برای ما ایرانیان که نماد طولانی بودن شب سرد و تاریک است، “شب تعالی روح و باورمندی قدرت انسان است” و آن چیزی نیست جز آن که بدانیم در فلسفه خلقت روشنایی در ذات هستی جریان دارد و تاریکی امری است که همچون بیماری در مقطعی خاص بر هستی عارض شده و اصالت ندارد. حال اگر اراده کنیم این عنصر بی اصالت از وجود و ذهنمان رخت برخواهد بست. آن چه مهم است آن است که به خود اعتماد داشته باشیم و پایدار بمانیم و در مقابل این پدیده بی اصالت تسلیم نشویم.

در هر حال با توجه به این که مراسم شب یلدا، دارای زیربنایی بسیار قوی و اندیشمندانه است، ما می توانیم ضمن برگزاری با شکوه این مراسم، ذهن و فکر جوانان و نسل های آینده ایرانی را معطوف به این نکته نمائیم که شب یلدا، شب مبارزه با سیاهی، تاریکی، ظلم و بی عدالتی است. اگر ما با توجه به تفکر و اندیشه های نیاکانمان همه با هم و در کنار یکدیگر در جهت ریشه کن کردن این پدیده های اهریمنی، پشتکار و مقاومت کنیم، می توانیم مطمئن باشیم که آفتاب پیروزی با سپری شدن تاریکی و سیاهی دوران ما، در صبحی امیدبخش و روشن طلوع خواهد کرد و مردم و سرزمین ما را با انوار طلایی خود شکوه و جلال خاص خواهد بخشید. به یقین آن روز، روز واقعی موفقیت، شادی و نیک زیستن ما خواهد بود.