آیت‌الله خامنه‌ای بیش از ۲۵ سال است که زمامداری مادام‌العمر ایران را در دست دارد. پیش از انقلاب با محافل روشنفکری آن دوره در ارتباط بود، رمان هم زیاد می‌خواند و می‌خواند. اهل شعر و ادبیات و سینما هم بوده و هست.

این متغیرها باید موجب رواداری فرهنگی در او می‌شد. چرا؟ فقط به یکی از همین متغیرها- یعنی رمان- توجه کنید. یورگن هابرماس در پایان‌نامه تحصیلی خود -کتاب دگرگونی ساختاری حوزه عمومی– نقش کلیدی رمان در ساختن «قلمرو عمومی» در اروپا را بازگو کرده است.

ریچارد رورتی نیز در مقاله بلندی به نقش مهم رمان در اصلاحات اجتماعی و ساختن دموکراسی پرداخته و آرزو می‌کند که کاش رهبران سیاسی به جای کتاب‌های ایدئولوژیک، رمان می‌خواندند.

اما گویی رمان‌خوانی در آیت‌الله خامنه‌ای نقش معکوس بازی کرده است. در همان آغاز به دست گرفتن رهبری، بحث «تهاجم فرهنگی غرب» را مطرح کرد. سپس این اصطلاح را به اصطلاح «شبیخون فرهنگی غرب» تبدیل کرد. در گام بعد از «ناتوی فرهنگی غرب» سخن گفت، یعنی دولت‌های khamenei-Hغربی، سازمانی شبیه سازمان نظامی ناتو ساخته‌اند که در قلمرو فرهنگ فعالیت کرده و به دنبال سلطه فرهنگی بر کل جهان است.

دوران ریاست جمهوری هاشمی رفسنجانی را از این جهت نمی‌پسندید، اما از دوران ریاست جمهوری سیدمحمد خاتمی به شدت ناراحت بود. دوران ریاست جمهوری محمود احمدی‌نژاد که آغاز شد، او خشنود بود که «قطار انقلاب به ریل‌های خود بازگشت» و نیروهای مؤمن و انقلابی کارها را به دست گرفته‌اند. اما در اواخر کار، مسئله «گروه انحرافی» مطرح شد.

سرکوب‌های پس از «جنبش انتخاباتی سبز»، جایگزین کردن نیروهای خودی مرید رهبری در همه نهادهای فرهنگی در دوران ریاست جمهوری احمدی‌نژاد – از جمله افزودن بیش از ۲۴ هزار نیروی جدید به هیأت علمی دانشگاه‌ها (رجوع شود به مقاله «نظامی کردن دانشگاه و تلاش برای سلطه کامل خودی‌ها بر آن»)- و بودجه‌های عظیم دولتی برای نهادهای فرهنگی و مذهبی، باید خیال او را راحت می‌کرد. اما چنین نشد.

حسن روحانی در انتخابات ریاست جمهوری  ۲۴ خرداد ۹۲ انتخاب شد. شعارها و وعده‌های انتخاباتی روحانی -خصوصاً در قلمرو فرهنگ- مقبول خامنه‌ای نبود. به همین دلیل، نزاع فرهنگی آن دو علنی شد (رجوع شود به مقاله «ایران: رویارویی فرهنگی خامنه ای و روحانی»).

 

نگرانی‌های فرهنگی علنی‌نشده خامنه‌ای

مجتبی ذوالنور، جانشین سابق نماینده ولی فقیه در سپاه و مشاور فعلی وی، در ۳ دی ۱۳۹۳ در مصاحبه با خبرگزاری فارس خبر داده که فقط بخشی از نگرانی‌های آیت‌الله خامنه‌ای از سیاست‌های فرهنگی حسن روحانی علنی شده و بخش مهمی از آنها به طور غیرعلنی پیگیری شده است.

او گفته است: «رویکرد فرهنگی دولت تدبیر و امید، موضوعی است که بارها باعث نگرانی مقام معظم رهبری شده، برخی از نگرانی‌ها به صورت عمومی منعکس شده و برخی نیز تاکنون رسانه‌ای نشده است و شاهد نگرانی مقام معظم رهبری در خصوص مقوله فرهنگی دولت فعلی بوده‌ایم.»

آیت‌الله خامنه‌ای نگران وضعیت «فرهنگ دینی» است، اما «اصحاب دولت یا مقصود رهبر معظم انقلاب در فرهنگ را نمی‌فهمند و یا اگر می‌فهمند تعمداً بر خلاف آن اقدام می‌کنند».

به گفته ذوالنور، خامنه‌ای و نیروهای مؤمن انقلابی، «خشت بنای حرکت فرهنگی این دولت را کج می‌بینند». این امر معلول سه علت است. اول- فرهنگ تساهل و تسامح. دوم- نفاق دولت روحانی: دولت دارای باطن اومانیستی و سکولاریستی و ظاهر دینی است. سوم- به نعل و میخ زدن: انقلابی و ارزشی نمایان شدن ظاهری، و کوشش جهت بسط پایگاه اجتماعی در میان دگراندیشان.

می‌گوید، تهاجم فرهنگی خارجی‌ها وجود دارد، اما «گاهی شاهد هستیم که از درون خود دولت به نظام حمله‌ای صورت می‌گیرد و ارزش‌ها را نشانه می‌گیرد، و از امکانات مردم و نظام علیه باورهای دینی مردم استفاده می‌شود». جامعه مذهبی نگران سیاست‌های غلط و منافقانه دولت در زمینه امر به معروف، گشت‌های ارشاد، کتاب، سینما، تئاتر، فیلم و غیره است. صدور مجوز نمایش به فیلم «ضد دینی و ضد ملی» خانه پدری یکی از این موارد است.

 

باج‌های دولت روحانی به تمایلات خامنه‌ای

چرا آیت‌الله خامنه‌ای تا این اندازه ناراحت است که نیروهای منصوب به او به‌طور علنی دولت را منافق، دو رو، ضد ارزش، ضد دین، سکولار و اومانیست می‌خوانند که باید به مقابله با آن پرداخت؟ مگر دولت روحانی چه کرده است؟

دولت در شرایطی که قیمت نفت به نیم کاهش یافته و ایران تحت شدیدترین تحریم‌های طول تاریخ قرار دارد، و در شرایطی که قادر به تأمین نیازهای ضروری مردم و پرداخت یارانه‌های نقدی نیست، بودجه عظیمی را به خواست‌های به اصطلاح فرهنگی و دینی خامنه‌ای اختصاص داده است.

در بودجه پیشنهادی سال ۹۴ دولت به مجلس شورای اسلامی، صدها میلیارد تومان برای این حوزه‌ها در نظر گرفته شده است. آیا نهادهای وابسته به او، با حداقل دو هزار میلیارد تومان بودجه دولتی قادر به ترویج فرهنگ دینی و انقلابی نیستند؟ اگر با این بودجه‌های عظیم و آن همه نیرو توان مقابله با «شبیخون فرهنگی»، «ناتوی فرهنگی غرب» را ندارند، از چه و که گلایه می‌کنند؟

 

مراسم افتتاحیه مدرسه علمیه آیت الله خوانساری

مراسم افتتاحیه مدرسه علمیه آیت الله خوانساری

حوزه‌های علمیه دینی

روحانیت شیعه همیشه با افتخار مدعی بود که از نظر مالی «مستقل» از دولت‌ها بوده و مردم نیازهای مالی آنان را تأمین می‌کنند. اما روحانیت اهل تسنن وابسته به دولت‌ها هستند. به همین لحاظ، روحانیت شیعی انقلابی و علیه دولت‌ها بوده و روحانیت اهل تسنن توجیه‌گر حکومت‌های ظالم.

آیت‌الله خامنه‌ای حوزه‌های علمیه را کاملاً دولتی/حکومتی ساخت تا از طریق «روحانیت درباری» قدرت مطلقه ولی فقیه را توجیه کند و همه شبانه‌روز مجیزگوی «رهبر معظم  و فرزانه انقلاب» باشند و از خردمندی و مدیریت بی‌همتای جهانی او سخن بگویند (رجوع شود به مقاله «آخوند حکومتی و ارزش دلاری رهبری»).

به بودجه دولتی پیشنهادی حسن روحانی برای سال آینده حوزه‌ها بنگرید و به این پرسش پاسخ دهید: آیا دریافت این مبالغ کلان جایی برای استقلال حوزه‌ها باقی می‌گذارد؟

الف- شورای عالی حوزه‌های علمیه (۲۸۳ میلیارد تومان)

ب- شورای برنامه‌ریزی مدیریت حوزه‌های علمیه خراسان (۴۲ میلیارد تومان)

پ- مرکز خدمات حوزه علمیه (۵۰۰ میلیارد تومان)

ت- شورای سیاستگذاری حوزه‌های علمیه خواهران (۱۵۲ میلیارد تومان)

ث- دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم (۹۰ میلیارد تومان)

ج- مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی متعلق به آیت‌الله مصباح یزدی (۱۴ میلیارد تومان)

چ- پژوهشگاه حوزه و دانشگاه (۹ میلیارد تومان)

ح- کتابخانه آیت‌الله مرعشی نجفی (۶ میلیارد تومان)

بدین ترتیب، یک هزار و ۹۶ میلیارد تومان از بودجه سال آینده به‌طور مستقیم به حوزه‌های علمیه دینی اختصاص یافته است.

 

نهادهای شبه حوزوی

جمهوری اسلامی نهادهای جدیدی تأسیس کرده که اگر چه حوزوی به شمار نمی‌روند، اما حوزوی بوده و تحت نظر مستقیم آیت‌الله خامنه‌ای اداره می‌شوند. به بودجه دولتی این نهادها بنگرید:

الف- شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی (۲۸ میلیارد تومان)

ب- کمک به بنیاد بین‌المللی فرهنگی- هنری امام رضا (۵ میلیارد تومان)

پ- مجمع جهانی اهل بیت (۳۳ میلیارد تومان)

ت- مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی (۲۴ میلیارد تومان)

ث- دانشگاه اهل بیت (۲ میلیارد تومان)

ج-  دانشگاه مذاهب اسلامی (۸.۶ میلیارد تومان)

چ- سازمان تبلیغات اسلامی (۲۶۰ میلیارد تومان)

بدین ترتیب، ۳۳۶.۶ میلیارد تومان هم به نهادهای شبه حوزوی تحت نظر آیت‌الله خامنه‌ای اختصاص یافته است. نهادهای حوزوی و شبه حوزوی، جمعاً ۱۴۳۲.۶ میلیارد تومان از بودجه را به خود اختصاص داده‌اند.

همه این نهادها تحت امر مستقیم آیت‌الله خامنه‌ای اداره می‌شوند. مسئولان همه آنها روحانیون منصوب یا مورد تأیید ولی فقیه هستند. پس آیت‌الله خامنه‌ای در این موارد نباید نگران باشد، اگر روحانیت به تنهایی یک هزار و ۴۳۳ میلیارد تومان از بودجه دولتی متعلق به مردم بیچاره را هزینه کرده و «فرهنگ ساز» نیست، ربطی به دولت منافق حسن روحانی ندارد.

اگر حسن روحانی باید مورد انتقاد قرار گیرد، انتقاد درست این است که چرا این مبالغ عظیم را در این شرایط بحرانی به امور غیرتوسعه‌ای اختصاص داده است؟ هر ریالی در این شرایط کمرشکن باید صرف توسعه کشور شود، نه هزینه روحانیتی که اگر مانع نباشد، تسهیل‌کننده نیست. این بودجه‌ها همراه با فسادهای بزرگ هستند.

یک نمونه از این گونه فعالیت‌های آغشته به فساد، بودجه ۵۲ میلیارد تومانی «مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی» بوده که فسادهای آن آشکار است (رجوع شود به مقاله «آیت‌الله خمینی، اسطوره فاقد پیرو»).

 

نهادهای دانشگاهی تحت نظر ولی فقیه

در جمهوری اسلامی نهادهایی تأسیس شده‌اند که کار آنها مربوط به دانشگاه‌هاست و تحت نظر آیت‌الله خامنه‌ای فعالیت می‌کنند. بودجه این نهادها را هم باید در نظر گرفت. برخی از آنها به قرار زیرند:

نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه‌ها (۱۰۰ میلیارد تومان)

شورای عالی انقلاب فرهنگی (۴۲ میلیارد تومان)

سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم انسانی و اسلامی (۲۲ میلیارد تومان)

پایگاه استنادی علوم جهان اسلام (۴ میلیارد تومان)

این چهار نهاد جمعاً ۱۶۸ میلیارد تومان را به خود اختصاص داده‌اند. میزان بودجه بسیج دانشجویی که از طریق سازمان بسیج تأمین می‌شود، روشن نیست که باید بر اینها افزوده شود.

 

مساجد و …

کلیه مساجد تحت نظر نهاد منصوب رهبری فعالیت می‌کنند. سازمان‌های نظامی هم همین وضع را دارند. از این جهت هم آیت‌الله خامنه‌ای نباید نگران باشد. به دو نمونه زیر بنگرید:

کمک به ستاد عالی کانون‌های فرهنگی و هنری مساجد (۵۱ میلیارد تومان)

بنیاد حفظ آثار و ارزش‌های دفاع مقدس (۳۳ میلیارد تومان)

۸۴ میلیارد تومان نیز صرف فعالیت‌های فرهنگی مقبول رهبری خواهد شد.

 

حج و زیارت و اوقاف

این نهادها هم تحت نظر ولی فقیه مدیریت می‌شوند. بودجه دولتی آنها ۹۷ میلیارد تومان در نظر گرفته شده است:

سازمان اوقاف و امور خیریه     ۹۴ میلیارد تومان

سازمان حج و زیارت   ۳ میلیارد تومان

 

صدا و سیما

صدا و سیمای جمهوری اسلامی هم تحت نظر مستقیم آیت‌الله خامنه‌ای اداره می‌شود. این سازمان همه ساله بودجه عظیمی را هزینه کرده و می‌کند. این دستگاه بزرگ چرا نتوانسته است اهداف آیت‌الله خامنه‌ای در بسط «فرهنگ دینی» را تحقق بخشد؟

در بودجه سال آینده، فقط برای «رسیدگی به شکایات قوا از صدا و سیما» (مربوط به «شورای نظارت بر سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران»)، ۱۶ پرونده در نظر گرفته شده ‌و برای رسیدگی به هر پرونده، ۷۵ میلیون تومان اختصاص داده شده و در ‌‌نهایت ‌یک میلیارد و دویست میلیون لحاظ شده است.

یک میلیارد تومان هم برای  «۳۷۵ هزار ساعت نظارت و تحلیل محتوای برنامه‌های صداوسیما» در نظر گرفته شده است. این ولخرجی‌ها هیچ ربطی به بودجه صدا و سیما ندارد که مستقل از شورای نظارت است.

 

خامنه‌ای نگران چیست؟

میلیون‌ها تن از مردم ایران در زیر خط فقر و فقر مطلق به سر می‌برند. بودجه سالانه جمهوری اسلامی، بودجه‌نویسی حرفه‌ای برای توسعه کشور و کمک به اقشار آسیب‌پذیر برای بیرون آمدن از «سیاه‌چاله فقر و فلاکت» نیست. باج‌گیری صدها نهاد و شخص است. بسیاری از نهادها مدعی فعالیت‌های دینی و فرهنگی هستند.

آیت‌الله مصباح یزدی چه فرهنگی تولید کرده که حداقل سالیانه فقط از بودجه رسمی کشور ۱۰ میلیارد تومان دریافت می‌کند و در بودجه سال آینده به ۱۴ میلیارد تومان افزایش یافته است؟ چرا در بودجه سال آینده بیش از  دو میلیارد تومان به «بنیاد حکمت اسلامی صدرا» آیت‌الله محمد خامنه‌ای، برادر آیت‌الله علی خامنه‌ای، اختصاص یافته است؟ آیا با متافیزیک صدرایی می‌توان سخنی برای عرضه در جهان فلسفه داشت؟ مگر حوزه‌های علمیه و روحانیت جز «رشد سرطانی فقه»- یعنی برساخته‌های اعراب پیش از اسلام- کار دیگری انجام داده و می‌دهند؟ آیا تحمیل سبک زندگی اعراب پیش از اسلام این همه هزینه لازم دارد؟ استقلال ادعایی روحانیت شیعه چگونه دود شد و به هوا رفت؟ مردمی بودن روحانیت و اتکای مالی به مردم چگونه ذوب شد؟

با فقه و دیگر محصولات حوزه‌های علمیه نمی‌توان وارد رقابت با اندیشه تجدد و نظام اجتماعی آن شد. فقیهان باستان‌شناسانی هستند که تخصص اصلی آنان شناسایی سبک زندگی اعراب پیش از اسلام است. با این تفاوت که باستان‌شناسان در پی تحمیل دوران گذشته به دوران کنونی نبوده و نیستند، اما باستان‌شناسان روحانی ما چنین می‌کنند (رجوع شود به مقاله «برتری معرفتی و اخلاقی نا فقیه بودن»).

جنگ بر سر منابع کمیاب قدرت/ثروت/معرفت/منزلت اجتماعی است. دین‌خواهی آیت‌الله خامنه‌ای و مریدانش لباسی است که بر تن این منافع می‌پوشانند. اسلام هم برای روحانیت قدرت و ثروت آورده است (رجوع شود به مقاله «“اسلام درآمدزا” و “قدرت‌ساز”، معجزه‌ی فقیهان»). برخی از اعضای روحانیت به خوبی نشان داده‌اند که این صنف چگونه پول‌هایی را که به نام امام زمان از مردم می‌ستاند، با کلاه‌برداری از آن خود و نواده‌های خود می‌کند (رجوع شود به مقاله «حیله‌های شرعی و اختلاس آخوندی»).

در جمهوری اسلامی منابع کمیاب قدرت/ثروت/معرفت/منزلت اجتماعی در اختیار روحانیت و نیروهای خودی قرار می‌گیرد و مردم باید شرایط بسیار سخت اقتصادی را تحمل کنند. مجلس نه تنها باج‌دهی بودجه‌ای دولت به روحانیت و خودی‌ها را اصلاح نخواهد کرد، بلکه آن را افزایش هم خواهد داد.

برگرفته از رادیو فردا