عباس شکری

در چند هفته ی اخیر موضوعی که توجه محافل سیاسی و مذهبی جهان را به خود جلب کرده، شاهدبازی مردان خدا است با “کودکان محراب”که در فارسی “مغ بچه گان” شان می خوانیم. حکایت چنان شور شد که پاپ را مجبور به واکنش و نوشتن نامه ای به مردم ایرلند کرد تا از آنها ضمن پوزش خواهی، دلجویی نیز کند، اما این نامه نه تنها دلشوره ی مردم را کم نکرد که با مسکوت گذاشتن این موضوع توسط حضرت پاپ بندیکت شانزدهم در مراسم سخنرانی عید پاک، خشم بخشی از خداباوران مسیحی را برافروخت و چنان که رسانه ها گزارش می کنند، بعضی از آنها به کلیسای کاتولیک پشت کرده اند.
شاهد بازی در محراب خدا و پیامبرش موضوعی است که ذهن هر اندیشه ورزی را به خود جلب می کند تا در مقام تحقیق برآید که آیا رویداد اخیر تازگی دارد یا در تاریخ دوهزار ساله ی مسیحیت سابقه داشته است، اما برای من ایرانی که دین مسیح از نظر مقامات امروزین کشورم در درجه ی دوم اهمیت قرار دارد، شناخت سابقه ی این امر در تاریخ ایران پررنگ می شود و وادارم می کند تا در پی این موضوع در روزهای گذشته ی ایران سرکی بکشم و پی جور این باشم که آیا در سرزمین پیامبر زرتشت و مانی که اکنون اسلام ناب محمدی جایشان را گرفته هم در رواق خانه ی خدا چنین کرداری پسندیده بوده یا مذمت شده است، اما در جستجوی تاریخ شاهدبازی در ایران بودم که مدام رسانه های جمعی؛ دیداری، شنیداری و نوشتاری نروژ توجه ام را باز هم به کلیسای کاتولیک جلب کرد که هر روز پرونده ای از شاهدبازی کشیش یا اسقفی در گوشه ای از جهان را افشا می کردند. افشا شدن این کنش ناپسند یک طرف بود و سکوت مقامات کلیسا در مقابل این حرکت غیرانسانی سوی دیگر که بیشتر آزار دهنده بود. به همین دلیل تصمیم گرفتم دوشادوش جستجو در تاریخ ایران، اگر بشود با متخصصان مذهبی و مسئولان کلیسای کاتولیک در نروژ هم صحبت هایی بکنم تا وجه تاریک این موضوع روشن شود و نکند چیزی بنویسم که با واقعیت نزدیکی نداشته باشد. می گویم چیزی بنویسم و نه داوری کنم که اصلا کار من داوری کردار دیگران نیست. نقد آنچه در جامعه می گذرد، آری اما قضاوت نه.
در آیین مسیح و در باور مسیحیان معتقد، کتاب مقدس حرف اول و آخر را می زند. به نظر آنها با وجودی که کشیش ها و اسقف ها شاهدبازی می کنند و به حقوق کودکان تجاوز، علیرغم این که کشیش با کشیش هم خوابگی می کند، با وجود آن که بعضی از کشیش ها اتاق و سکوی مقدس اقرار را محل ملاقات های جنسی خود کرده اند، آئین مسیح پایدار و تغییر ناپذیر است. خوب می شود ساده دل بود و چنین پنداشت، اما آیا آنچه این روزها در عرصه ی جهانی می گذرد، برای دستگاه پُرطمطراق واتیکان هم به همین سادگی است؟ فکر نمی کنم. چون در آئین مسیح، روحانیت خود نیز بخشی از پایه های اساسی دین است؛ پاپ نماینده و قائم مقام خدا روی زمین می باشد و کشیش ها بندگان خاص و ویژه ی خدای اند. براساس آئین کاتولیک، تنها کشیش های این فرقه اند که در شب شام آخر شراب نوشیدند و آنها هستند که خون مسیح را سرکشیدند. بر طبق آئین کاتولیک ها، پاپ از خدا قدرت خود را کسب می کند و جانشین او روی زمین است و به همین ترتیب، کاردینال ها و اسقف اعظم ها و اسقف ها و کشیش ها هم از یکدیگر قدرت اجرایی و معنوی می گیرند و می توانند این قدرت جانشینی را به پیامبر برگردانند. بنابراین شکی در مقدس بودن و معنوی بودن آنچه کشیش ها و روحانیت کاتولیک مسلک انجام می دهد، نیست.
همه ی کاتولیک ها پیش از ورود به محراب و رواق کلیسا، اقرار می کنند. آیا کشیش ها هم پیش از ورود به محراب برای ارتکاب شاهدبازی با مغ بچه گان هم همین کار را می کنند؟ برای ساده لوح های مسیحی و معتقدان متعصب، اما، شاهدبازی تعدادی اندک از کشیش ها و یا کسانی که با زنان نرد عشق می بازند و در خفا آن می کنند که نباید، موضوع مهمی نیستند و باید سزای آنها را به خدا واگذارد، اما در جهان امروز که بیش از پنجاه سال است اعلامیه حقوق بشر و بعدتر کنوانسیون دفاع از حقوق کودکان، به روشنی شاهدبازی را منع دانسته و جرم می داند، آیا می شود کار کشیش متجاوز به حقوق کودکی را فقط به خدا واگذاشت؟ این یعنی پنهان کاری دستگاه کلیسای کاتولیک که نه تنها کشیش خطاکار را به پلیس معرفی نمی کند که مانع ادامه ی کارش به عنوان روحانی هم نمی شود. می گویند خدا در همه جا و بویژه کلیسا هست و در جان و جسم کشیش ها حضوری بلامنازع دارد. اگر این نقل را پذیرا باشیم، پرسش این می شود که آیا کشیش ها، پیش از آن که از سوی رسانه ها رسوا شوند، خود نیز اقرار به گناه و خطای خود می کنند؟ اگر نه، همه ی شاهدبازهای کشیش، بی آن که به گناه خویش اقرار کرده باشند، خون مقدس مسیح را در شام آخر نوشیده اند. کاری که بر اساس آئین مسیح جرم است و گناه. گناهی که مرگ آمیز نیز نامیده اندش.
با این توصیف می توان گفت که کلیسای کاتولیک، این روزها ایام خوشی را پشت سر نمی گذارد. گزارش شاهد بازی و سوء استفاده از کودکان”مغ بچه ها” ـ دختر و پسر بچه ها ـ در کشورهای مختلف جهان؛ ایرلند، آمریکا، اتریش، آلمان، نروژ، سوئد، دانمارک، ایتالیا و … اجازه نمی دهد که آب خوش از گلوی جناب پاپ فرو رود که دستگاه خلافت اش در پنهان کردن شاهدبازی دست داشته است. سال پیش به دستور مستقیم حضرت پاپ اسقف”گئورگ مولر” که اصلا آلمانی است و محل خدمت اش شهر تورندهایم نروژ بوده، به خاطر شاهدبازی از کار برکنار شده، اما به طور رسمی علت برکناری او از کار را عدم همکاری با واتیکان اعلام کردند. این پنهان کاری ها موجب می شود که اولا سوء استفاده از مغ بچه گان کلیسا هم چنان ادامه یابد و دو دیگر آن که پس از رسوایی در رسانه ها اعتماد عمومی از کلیسا کم شود. آخر خانواده هایی که از درآمد کافی برای تربیت فرزندان شان برخوردار نیستند، رسم است که فرزندان شان را به پرورشگاه هایی می سپارند که مدیریت آن ها به کلیسای کاتولیک واگذار شده است. مردم بنا به اعتمادی که به روحانیت مسیحی دارند، عزیزان شان را به آنها می سپارند تا ضمن تغذیه بهتر جسمی و روحی، از آینده ای شایسته و بایسته برخوردار شوند. اکنون اما با این رسوایی ها، دستگاه خلافت واتیکان با چالشی بزرگ برای به دست آوردن اعتماد دیگر بار مردم روبه رو است، چرا که آن طور که از گزارش رسانه ها بر می آید، خیلی ها به کلیسای کاتولیک پشت کرده اند.
مردم عادی به کلیسا پشت می کنند، پاپ رسما در نامه ای از مردم ایرلند پوزش می خواهد، اما انگار این همه برای بخشی از اسقف ها و کشیش های داغ تر از آش کافی نیست. بعضی از کشیش ها برای نجات آبروی برباد رفته ی کلیسا به جای عذرخواهی طوری عمل می کنند که می شود کنش آنها را با حملات انتحاری مقایسه کرد. مثلا در گفتگویی که کاردینال”آنجلو سودانو”با روزنامه ی رسمی واتیکان داشته است، می گوید: “خیانت بعضی از حواریون مسیح، آیا تقصیر مسیح است؟ پس بر همین سیاق نباید رفتار ناپسند بعضی از روحانیت کاتولیک را به پاپ نسبت داد یا او را مقصر دانست”. او برای این که آب پاکی را هم روی دست همه بریزد، می افزاید: “شاهدبازی یک کشیش هیچ ربطی به اسقف یا اسقف اعظمی که او را به شغل روحانی و هدایت مردم منصوب کرده است، ندارد.” از این بدتر آن که در ادامه ی گفتگوی خویش، حضرت کاردینال موضوع را سیاسی می کند و می گوید: “حملات شدیدی که این روزها متوجه کلیسای کاتولیک و بویژه شخص پاپ می باشد، از سوی کسانی مدیریت می شود که مخالف تربیت روحانی و معنوی خانواده ها هستند که وظیفه ی اصلی روحانیت کاتولیک است. این نیروهای اهریمنی اشتباه کوچک یک یا چند کشیش را چون سلاحی جان سوز علیه کلیسای کاتولیک نشانه رفته اند”.
او در بخشی دیگر از همین گفتگو که روز چهارشنبه هفتم اپریل سال جاری منتشر شده، گفته است: “اول بار نیست که نیروهای مخالف کلیسا، این چنین مقام معظم کلیسای کاتولیک، حضرت پاپ را مورد حملات اهریمنی خویش قرار می دهند. مورد دیگر این نوع حملات اهریمنی را در مورد «پاپ پیوس دوازدهم» بعد از جنگ دوم جهانی سراغ داریم. با پایان یافتن جنگ دوم جهانی، همان نیروهایی که از آن ها یاد کردم، پاپ پیوس را مورد انتقادهای شدید خود قرار دادند که چرا درحین جنگ دوم جهانی کلیسای کاتولیک و به خصوص واتیکان، مهر سکوت بر لب زده و نسبت به نسل کشی و پاکسازی یهودی ها لب به سخن و اعتراض نگشوده است”.
بدیهی است که مقایسه ی این دو نوع انتقاد؛ یکی بعد از جنگ دوم جهانی و دیگری در این روزها که براساس بیانیه ی جهانی حقوق بشر شاهدبازی و سوءاستفاده از کودکان نهی شده است و احتمالا بخش بزرگی از دستگاه خلافت واتیکان به این جرم متهم اند و به همین خاطر هم حضرت پاپ تحت فشار افکار عمومی است، دفاعی از روی ناچاری، ناامیدی، بدفهمی و درماندگی است. تلاشی است از روی کج فهمی کنوانسیون دفاع از حقوق کودکان و دفاعی غیرقابل پذیرش.
این کج فهمی ها چنان است که در گفتگویی که با خواهر کاتارینا یکی از راهبه های صومعه ی شهر اسلو که مدیریت پرورشگاهی را هم به عهده دارد، داشتم چنان از پیشینه و دوام شاهدبازی حرف می زد که گویی قرار است این کنش ناپسند هم چنان ادامه یابد. از خواهر کاتارینا می پرسم:

چنانچه رسانه های بین المللی و نروژ گزارش می کنند، شاهدبازی کشیش ها و اسقف های کلیسای کاتولیک شوک آمیز بوده است، نظر شما چیست؟
در پاسخ چنان تعلل می کند که فکر می کنم خط تلفن قطع شده است، می پرسم: هستید؟ در پاسخ با لحنی که عصبانیت چاشنی آن است می گوید:
البته آنچه رخ داده غم انگیز است، اما شوک برانگیز نبوده، چون این موضوعی است که تازگی ندارد و متأسفانه سال ها است که ما با این قبیل  موضوع ها سر و کار داریم.

به نظر شما چرا کلیسا طی همه ی این سال هایی که شما معتقدید کلیسای کاتولیک با آنها روبرو بوده است، مقامات کلیسا سرپوش روی آن نهاده اند و به پلیس خبر نداده اند؟ یا بگذارید پرسش را به خود شما برگردانم؛ اگر خود شما از این نوع موارد آگاه می شدید، آیا به پلیس برای بررسی بیشتر خبر می دادید؟
ـ پرسش دشواری است که پاسخ روشنی برای آن ندارم، یا بهتر بگویم نمی خواهم پاسخ دهم. آنچه می توانم بگویم این است که برای چنین مسایلی ما آئین نامه های داخلی داریم که تا آنجایی که شرایط و امکانات اجازه می دهد، پیگیری می کنیم. در غیر این صورت می توان هیاهوی این روزها را تبلیغات سوء تعبیر کرد و دشمنی با روحانیت کلیسای کاتولیک که من علاقه ای به مداخله در آن ندارم.
پاسخ های خواهر کاتارینا تردیدی بر جای نمی گذارد که سیستم اداره کننده ی کلیسای کاتولیک کاملا بسته است. چنین می نماید که دستگاه واتیکان بدون رعایت قوانین ملی کشورهای مختلف و بیانیه ی جهانی حقوق بشر و کنوانسیون دفاع از حقوق کودکان، همان طور که خواهر کاتارینا گفت بر اساس قوانین و ضوابط داخلی خود با آنچه در حیطه ی کارشان روی می دهد، برخورد می کنند و تلاش دارند که حتی جرایم بزرگی مثل شاهدبازی را هم درونی حل و فصل کنند تا مجرم از مکافات عمل خود بری بماند و آبروی روحانیت و کلیسا در انظار نریزد. این یعنی؛ آبروی کلیسا بر حیثیت و آبروی قربانیانی که برای اجر معنوی در خدمت کلیسا قرار گرفته اند، ارجحیت دارد، یعنی مقامات کلیسای کاتولیک برای فرار از واقعیت موجود به دروغ و تزویر متوسل می شوند تا افکار عمومی چنان چه آنها می خواهند باورمند دروغ ها و تزویر آنها باشند. در بالاترین شکل هم آقایان روحانی و خواهران قدیسه دلیل سکوت شان در برابر بی حقوقی کودکانی که قربانی شاهدبازی و هوای نفس اولیای کلیسا شده اند، این است که طبق آئین نامه های درونی کلیسا، همه ی آنهایی که از احوال دیگران با خبر می شوند، سوگند یاد کرده اند که رازداری کنند و راز مردم را بر پرده  نریزند. رازی که اگر چرخ بر همین پاشنه بچرخد و اولیای سیاسی و پلیس در کشورهای مختلف راه حلی برای آن نیابند، می رود که عامل شاهدبازی بیشتر و قربانیان بیشتر از آن در روزهای آینده باشد.

*  عباس شکری نویسنده و مترجم آزاد در اسلو ـ نروژ و از همکاران شهروند در اروپاست که بویژه اتفاقات آن بخش از اروپا را پوشش می دهد.