«فابریزیو گاتی» روزنامه‌نگار ایتالیایی که هفته پیش جایزه حقوق بشر دانشگاه اسلو را دریافت کرد، در گفتگویی می‌گوید: “اتحادیه اروپا دلیل پناه‌جویی را نادیده می‌گیرد.”

در جایی دیگر می‌گوید:”حتا پناه‌جویان اهل سوریه هم از مرزهای اتحادیه اروپا رانده می‌شوند که این کنش نیز مصداق تمام و کمال نقض حقوق انسانی است.”

فابریزیو گاتی تنها روزنامه‌نگار ایتالیایی است که برای دریافت شرایط غیرانسانی حاکم بر کمپ‌های پناهندگی، یک‌بار به ‌صورت پناه‌جوی سفیدپوست آفریقای جنوبی همراه قایقی که وارد مرزهای آبی ایتالیا شده بود، و یک‌بار هم در قالب کارگر میوه چین (گوجه‌فرنگی) وارد کمپ‌های پناهندگی شد. او برای درک بهتر این شرایط به کمپ‌های پناه‌جویی ایتالیا بسنده نکرد که با قایق از سنگال به صحرا و بعد به لیبی سفر کرد تا ببیند پس از بیش از شصت سال، آیا حقوق بشر چنانچه در بیانیه جهانی حقوق بشر آمده و کشورهای غربی هم سنگ افتخار آن را به سینه می‌زنند، رعایت می‌شود یا آنچه نُقل دهان سیاستمداران

فابریزیو گاتی

فابریزیو گاتی

غربی است، تنها حرف است و نوشته‌ای بر کاغذ.

امروز که او را در شهر اسلو دیدار می‌کنم، یک سال از غرق شدن قایق حامل پناه‌جویان و طعمه مرگ شدن ۳۶۰ پناهجوی اهل اتیوپی، سومالی و غنا در نزدیکی مرز خاکی ایتالیا در منطقه‌ی «لامپه‌دوزا» می‌گذرد. این رویداد توجه جهانیان را برای مدتی به خود جلب کرد. اما تنها ده روز پس ‌از این حادثه مرگ‌آور، قایق دیگری که پناه‌جویان اهل سوریه را به ایتالیا رسانده بود، غرق شد و تعدادی زیادی از کسانی که جان‌برکف گرفته و برای لقمه‌ای آزادی و حرمت انسانی فرار را بر قرار ترجیح داده بودند، با عدالت اروپایی طعمه مرگ شدند. این روزنامه‌نگار، با پژوهش در همین مورد، سرانجام به این نتیجه رسید که دلیل غرق شدن قایق نه توفانی بودن دریا که عدم توافق بین دو دولت ایتالیا و مالت برای اجرای عملیات نجات آن‌ها بوده است. در این معنا مرگ تنها هدیه کشورهای ثروتمند غرب است به پناه‌جویان.

تاکنون بیش از سه هزار انسان در تلاش برای فرار از دیکتاتوری و ظلم و جور، به هنگام گذار از مرزهای آبی اروپا، جان خود را از دست ‌داده‌اند. آیا وقت آن فرا نرسیده که برای نجات جان کسانی که از پیگرد، دستگیری، زندان، شکنجه و اعدام فرار کرده‌اند، کاری کرد؟ کشورهای غربی چنان می‌نمایند که چنین کنش غیرانسانی رُخ نمی‌دهد. کشورهای اتحادیه اروپا هم این مشکل را نه‌تنها حل نمی‌کنند که با نادیده گرفتن شرایط دشوار پناه‌جویان، آن را پنهان می‌کنند.

نو استعماری اروپا

پیش از آنچه در کشورهای عربی رخ دهد و موسوم شود به «بهار عربی»، کشورهای غربی و به‌ویژه کشورهای عضو اتحادیه اروپا، با سران دیکتاتور کشورهای عربی قراردادی داشتند که بر اساس آن، این کشورها وظیفه داشتند تا از ورود پناه‌جویان به اروپا جلوگیری کنند؛ قذافی، قراردادی با ایتالیا داشت که افزون بر جلوگیری ورود پناه‌جویان به مرز آبی ایتالیا، لیبی می‌بایست پناه‌جویانی که برگردانده می‌شدند را بپذیرد. (پیش از سقوط قذافی، در مقاله‌ای مفصل شرایط پناه‌جویان در لیبی را شرح دادم.)

کشورهای غربی بدترین دیکتاتورهای جهان را برای کشیدن دیوار دور خود مورد استفاده قرار دادند؛ اتحادیه اروپا از این دیکتاتورها به ‌صورت آژانس شخصی خود برای جلوگیری از ورود پناه‌جویان به درون دیوارهای آهنین، استفاده کرد؛ قذافی، بن علی، حسنی مبارک و بشار اسد، از آن جمله‌اند. کشورهای غربی نمی‌توانستند پناه‌جویان را پیش از ورود به مرزهای اروپا دستگیر کنند. به همین خاطر هم بیش از همه از قذافی کمک می‌خواستند که پول هنگفتی هم در اختیار او قرار می‌‌دادند تا به‌جای آن‌ها پناه‌جویان را دستگیر و به کشور خود برگرداند. (در لیبی، مرگ برای مردان، روسپی‌گری برای دختران جوان و کار توان‌فرسای خانگی برای زنان میان‌سال پناه‌جو در چله‌ی کمان دولت بود). اگر کسی هم از این‌همه رنج جان سالم به در می‌برد، راهی بیابان‌های گرم و بی‌آب آفریقا می‌شد تا مرگ را به کام گیرد.

اکنون این آژانس‌ها که تنها برده‌ی پول اروپا بودند و نام دیکتاتور بر پیشانی داشتند، سقوط کرده‌اند و دولت‌هایشان هم فروپاشیده است. جنگ سرد هم به پایان رسیده و شوروی نیز نابود شده؛ بنابراین می‌شود گذشته خویش را به همراه وظیفه‌های انسانی به فراموشی سپرد تا دموکراسی مگر روی کاغذ کارکردی نداشته باشد. فابریزیو گاتی می‌گوید: “ما غربی‌ها دیکتاتورها را به‌عنوان مرزبان‌های خود برای دفاع از دژ آهنین خود که اروپا نام دارد، در اختیار داشتیم. دشواری بزرگ غرب اکنون این است که این پاسداران وفادار را از دست داده‌ است. شاید نمی‌بایست به خاطر شرایط خاورمیانه، انگشت حیرت به دهان می‌گرفتیم. فرعون‌ها تا ده سال پیش حکومت دیکتاتوری را روی زمین اداره می‌کردند. برآمد آن‌هم آشفتگی در خاورمیانه بوده است.

او بر این باور است که اتحادیه اروپا باید به ریشه این مهاجرت بپردازد تا مسئولیت خود در برابر پناه‌جویان را بهتر بشناسد. از ژانویه سال جاری تاکنون، از جان گذشتگان اریتره، بیشترین کسانی بودند که از طریق دریا به مرزهای اروپا وارد شدند. آن‌ها خانه و کاشانه‌ی خود را رها می‌کنند و پا به میدانی تاریک

در جستجوی سرزمینی برای پناه گرفتن

در جستجوی سرزمینی برای پناه گرفتن

و بی‌ آینده می‌گذارند تا از شر سربازی اجباری همیشگی برای دولت و دیکتاتوری که خود را رئیس‌جمهور می‌نامد، رها شوند”.

هیچ‌یک از کشورهای غربی از آفوریک، رئیس‌جمهور اریتره نخواسته که دست از ظلم و جور بردارد. هرگز فشاری برای تغییر آهنگ اداره مردم بر او وارد نشده است، هیچ، دولت‌های غربی با این کشور که در رأس آن دیکتاتوری قرار دارد، وارد معاملات تجاری می‌شوند. کشورهای غربی از بیابان‌های اریتره استفاده می‌کنند تا از دشواری‌های دفن تفاله‌های شیمیایی مصون بمانند. کارشناسان اعلام کرده‌اند که در بخش‌هایی از بیابان‌های اریتره، رنگ خاک نیز تغییر کرده است. غرب اما هنوز هم تفاله‌های زیان‌آور شیمیایی خود را در آنجا مدفون می‌کند.

در همین مورد، فابریزیو گاتی می‌گوید: “مگر بدون این‌که پیمانی بین کشورهای اروپایی و اریتره برای دفن تفاله‌های شیمیایی و اتمی، وجود داشته باشد، انجام چنین کاری ممکن است؟ بنابراین، اگر ما غربی‌ها از بیابان‌های اریتره به‌عنوان محل تخلیه زباله‌های اتمی و شیمیایی استفاده می‌کنیم، باید مسئولیت خود هم بدانیم که اگر کسی از آن کشور به‌خاطر فرار از سربازی اجباری در همه‌ی عمر به ما پناه می‌آورد، پذیرایش باشیم”.

بی‌تردید کسی دوست ندارد که همه‌ی عمر را در خدمت سربازی اجباری باشد و برای کسانی در جنگ باشد که مگر زبان زور و جور، چیزی نمی‌شناسند. بیشتر کسانی که در سال جاری در «لامپه دوزا» جان باخته‌اند، اهل اتیوپی بوده‌اند. این‌ها نخواستند سربازی اجباری دایم را بپذیرند و در عوض طعمه‌ی مرگ شدند، کیفری انسانی بر اساس حقوق بشر!!

این روزنامه‌نگار شجاع، مثال دیگری را پیش‌ می‌کشد؛ پیمان برق بین فرانسه و نیجر است. او می‌گوید: یک‌سوم برق تولید شده در فرانسه برآمد اورانیوم نیجر است. در حالی‌که قطارهای سریع‌السیر فرانسوی با نیروی برق در حرکت هستند و همه‌ی مردم هم از موهبت برق برخوردارند، بیش از نود درصد مردم نیجر که از مستعمره‌های پیشین فرانسه است، بی ‌برق زندگی می‌کنند. در سال ۲۰۰۶ که دولت دموکراتیک اریکه‌ی قدرت را در دست گرفت و خواست امتیاز استفاده از اورانیوم را به مزایده بگذارد تا از بهترین قیمت استفاده کند، فرانسه زیر بار چنین قراردادی نرفت. کمی بعدتر هم شرکت «أروا» که دولتی است، متهم و مقصر شناخته شد که شورش علیه دولت مردمی را برنامه‌ریزی کرده و از نظر مالی هم تأمین کننده‌ی نیازهای آن بوده است. جنگ و ستیز در اریتره پایان نگرفت تا زمانی که در سال ۲۰۰۹، رئیس‌جمهور وقت اریتره، مامادو تانجو قرارداد استفاده از منابع اورانیوم این کشور را با سارکوزی رئیس‌جمهور وقت فرانسه امضا نکرد. نیجر یکی از فقیرترین کشورهای جهان است و درآمد حاصل از فروش اورانیوم هم به حساب‌های بانکی سیاستمداران واریز می‌شود که با غرب در معامله هستند.

شرایط موجود چیزی مگر استعمار نو نیست. اگر نیجر کشوری غنی بود و تحت استعمار فرانسه نبود، شاید نه‌تنها مردمش فقیر نبودند که بسیاری از مردم کشورهای همسایه برای کار به آن کشور می‌رفتند تا بتوانند لقمه نانی برای خانواده خویش کسب کنند. اکنون، هیچ کاری در نیجر وجود ندارد. نرخ بیکاری به هشتاد درصد می‌رسد و به همین دلیل هم مردم فقیر با فروش هر چه دارند، پولی به دست می‌آورند تا قاچاقچی‌ها آن‌ها را به اروپا برسانند. بنابراین دلیل فرار و مهاجرت مردم به اروپا پیمان‌های غیرانسانی بین غرب است با کشورهای فقیر. به همین دلیل هم غرب مسئول پذیرایی از این مردم به‌جان‌آمده است.

حقوق بانک‌ها پیش از حقوق مردم

کار فراوان گاتی با مشکلات پناه‌جویان، او را چهره‌ای سرشناس کرده. او در ده سال پیش همه‌ی توان خود را صرف بررسی مسائل پناه‌جویی کرده و تاکنون هم دو کتاب در این مورد منتشر کرده است. برای درک بهتر شرایط دشوار پناه‌جویان، مرزهای زیادی را زیر پا گذاشته؛ به صحرا رفته تا «بلال» با ابر باران‌زا در چشم و رودی جاری بر گونه، حکایت چرایی فرار بر قرار را برایش شرح دهد. در صحرا می‌توان بیشترین پناه‌جویان اقتصادی را دیدار کرد؛ کسانی که از فقر فرار کرده‌اند تا لقمه نانی برای خوردن داشته باشند. بلال خود نیز ده سال پیش از جمله همین پناه‌جویان بوده که با قایقی که مرگ چون سایه کنار آن در پرواز بوده، راهی آب‌های مدیترانه شده تا شاید شاهد آزادی باشد و کاری برای امرار معاش. برداشت او اکنون این است که بیشترین پناه‌جویان که شامل نود درصد آن‌ها می‌شود، از جنگ و پیگرد فرار می‌کنند.

اکنون بی‌ثباتی بیش از هرزمانی است. بلال نمونه افتخارآمیزی است از کسانی که از جنگ فرار کرده‌اند. اینان بهترین نمونه‌ها و نمایندگان صلح هستند. اینان فرار می‌کنند چون نمی‌خواهند در جنگ شرکت کنند. همین کنش به‌تنهایی و بر مبنای بیانیه جهانی حقوق بشر، دلیلی است که باید به آن‌ها پناه داد، نه این‌که

پناهجویان در راه با خطرات بسیار روبرو هستند

پناهجویان در راه با خطرات بسیار روبرو هستند

به آغوش جنگ و خونریزی برگرداندشان.

به باور گاتی، راه‌حل انسانی این است که راهرویی انسانی از میدان‌های جنگ و سرزمین‌های جنگ‌زده به‌سوی اروپا ساخته شود تا پناه‌جویان بتوانند خود را از جنگ به آغوش صلح برسانند.

به تعداد پناه‌جویانی که در سال جاری به اروپا پناه آورده‌اند فکر کنید؛ صد و سی هزار. شاید زیاد به نظر بیاید، اما در مقایسه با جمعیت انبوه اروپا، تعداد قابل‌توجهی نیست. اگر با ارقام کار کنیم، می‌بینیم که به هر شهر پانصدهزارنفری تنها صد و سی پناه‌جو تعلق می‌گیرد. اگر منافع کشورهای غربی که مدلول اصلی بیکاری، جنگ و نابسامانی در کشور متبوع این تعداد از پناه‌جویان باشد را در نظر بگیریم، این تعداد پناه‌جو که از جنگ و گرسنگی به صلح و آرامش روی آورده‌اند، تعداد چشم‌گیری نیست.

اکنون هفتاد درصد پناه‌جویانی که به اروپا می‌رسند، در کشورهای سوئد، آلمان، فرانسه، ایتالیا و انگلیس پذیرفته می‌شوند. به باور گاتی، مشکل اساسی عدم همکاری بین کشورهای اروپایی است. پیمان دوبلین نیز یکی دیگر از دشواری‌های اصلی است. بر مبنای این پیمان، که موسوم است به «قرارداد دوبلین» پناه‌جویان باید به اولین کشور اروپایی که می‌رسند، تقاضای پناهندگی خود را ارائه کنند.

اگر همه‌ی این صد و سی‌هزار نفری که تاکنون در سال جاری به اروپا آمده‌اند، وارد کشور ایتالیا می‌شدند، می‌بایست برای همیشه در همان‌جا می‌ماندند. این در حالی است که اکنون در ایتالیا مشکل بیکاری شرایط اقتصادی را حتا برای ایتالیایی‌ها هم دشوار کرده است و به‌کلی کاری وجود ندارد. دولت ایتالیا توان پرداخت سهم خود در اتحادیه اروپا را ندارد، اگرچه قرار بوده که در ارتباط با دیگر کشورهای اتحادیه اروپا و برای ایجاد ثبات اقتصادی، در بودجه سالانه توازن نسبی رعایت شود. اما تولید اندک و درآمد کاهش یافته بخش صنعت، این امکان را به نقطه صفر رسانده است.

اینک هیچ کشوری در اروپا حاضر نیست ایتالیا را برای نجات جان پناه‌جویان در آب‌های مدیترانه کمک کند. این موقعیت، تنها برای پناه‌جویان خطرناک نیست که برای همه‌ی شهروندان اروپایی چالشی است بزرگ و قابل ‌توجه. گاتی، روزنامه‌نگار شجاع ایتالیایی می‌گوید: “اگر برای دولت‌های اروپایی مرگ سه هزار انسان در دوازده ماه گذشته اهمیتی ندارد، می‌توان قیاس کرد که مرگ ما هم برای آن‌ها مهم نیست.

باورکردنی نیست که کشورهای اروپایی در کمک و نجات بانک‌ها که خون مردم را در شیشه کرده و قطره‌قطره به خورد خودشان می‌دهند، پیش‌قدم هستند، اما برای نجات جان انسان‌ها هیچ گام مؤثری برنمی‌دارند. باید چنان تربیت شده باشیم که احترام به حقوق بشر را بر حمایت از منافع اندکی بانکدار ترجیح دهیم. باور کنید؛ بحران در آب‌های مدیترانه، نماد بحران در اتحادیه اروپا است.”

بخشی از اروپا در حال تخریب بخش دیگر آن است. به باور من علت این تخریب، نظم نوینی است موسوم شده به نئولیبرالیسم. کشوری مانند یونان، از پای درآمده است و کسری بودجه نیز به سود بانکدارهای اروپایی رقم می‌خورد. همین مورد مصداق حال کشورهای اسپانیا، ایتالیا، پرتغال و ایرلند نیز هست.

چندی پیش، خانم سیسیلیا مالمستروم که کمیسر عالی مهاجرت اتحادیه اروپا بود، اعلام کرد که اتحادیه اروپا قدرت لازم برای مجبور کردن کشورهای عضو به پذیرش پناه‌جویان را ندارد. به باور گاتی، مهاجرت و پناهنده‌پذیری ابزاری است در دست حزب‌های محافظه‌کار و راست‌گرا برای بازگرداندن پناه‌جویان به آغوش جنگ و مرگ. این روش بهترین کار است برای تشویق رأی‌دهندگان و فریب آن‌ها. با تبلیغ‌های دروغ، مردم را می‌هراسانند. باکمال شوربختی، مردم هم به آن‌ها رأی می‌دهند تا از چیزی جلوگیری کنند که به‌طور بنیادی دروغ و فریبی بیش نیست و قرار هم نبوده که رخ دهد. همین تبلیغ‌های دروغ موجب شده که در چند سال اخیر، حزب‌های راست‌گرا و محافظه‌کار، برنده انتخابات شوند و دولت‌هایی را تشکیل دهند که بیش از هر چیز ضد حقوق بشر است.

گاتی در ادامه می‌گوید: البته حزب‌های موسوم به چپ هم‌دست کمی از راست‌گراها ندارند. به باور او، حزب‌های چپ‌گرای اروپایی در اندیشه‌ی تغییر شکل سیاست‌های پناهندگی هستند، اما با مغز و دستگاه فکری راست‌گراها.

در کشورهایی مثل نروژ که محل زندگی من است، دولت دست راستی سکان امور را در دست دارد که سیاست پناهندگی‌اش اخراج پناه‌جویان است که راه‌حل انسانی نیست.

به دست ماموران مرزی گرفتار شده اند

به دست ماموران مرزی گرفتار شده اند

کاغذ، نه مرزها

یکی دیگر از نکته‌هایی که این روزنامه‌نگار ایتالیایی را نگران می‌کند توسعه اسلام تندرو در اروپا است. به باور او، دولت‌های اروپایی اجازه اقامت به کسانی داده‌اند که نمی‌بایست. نمونه این نوع کسان هم ثروتمندان کشورهای خلیج ‌فارس است و فراریان دولت حسنی مبارک؛ بخشی از مصری‌ها پیش از فروپاشی دولت مبارک فرار کردند و ثروت هنگفتی هم با خود آوردند و بخش دیگری هم بعد از سقوط دولت او.

انگار اهمیت دادن به حقوق بشر راهی اشتباه را طی کرده است. رهبران اروپایی در برابر مردم ضعیف سخت‌گیرانه عمل کردند، درحالی‌که در برابر صاحبان پول و ثروت که دلیل جنگ و بیکاری در کشورهای خویش بوده‌اند، با نرمش رفتار کرده‌اند. کشورهای اروپایی در برابر جامعه‌هایی که همین صاحبان قدرت و ثروت، به زوال کشاندند، باقدرت عمل نکردند که مانع فروپاشی آنان شود.

گاتی، نبود فضای انتقاد و ایستادگی در برابر اسلام‌گراهای تندرو که نازیست‌های زمانه نامشان می‌دهد را عامل سردرگمی مردم می‌داند. اکنون راست‌گراهای اروپایی که مخالف سیاست پناهندگی هستند از همین نبود فضای انتقادی استفاده کرده و تندروهای اسلامی را نماینده‌ی همه‌ی پناه‌جویان معرفی می‌کنند.

در پاسخ این پرسش که آینده را چگونه می‌بیند، پاسخ می‌دهد که موضوع پناهندگی و مهاجرت موجب می‌شود که شهروندان اروپایی با دیدی بدبینانه به اتحادیه اروپا نگاه کنند. کسی به سیاست‌های نادرست ایتالیا توجهی نمی‌کند. نگاه کنید به سیاست‌های درست دولت سوئد که باید نماد همه‌ی دولت‌های اروپایی بشود. (نفس در سینه حبس می‌کند، به دوردست‌ها می‌نگرد و آرام ادامه می‌دهد): امیدوارم که پاپ فرانسیس هم دستور دهد که مرزهای واتیکان شکسته شود تا پناه‌جویان بتوانند برای رسیدن به صلح، به خانه خدا پناه ببرند. منظورم این است که نمی‌بایست بحث مرزها باشد که باید مدارک، مدارکی که شاهد جور و ستم در جامعه‌ی مادر، جامعه‌ای که پناه‌جو از آن فرار کرده تا صلح و آزادی را شاهد باشد. مدارکی که نشان می‌دهد پناهندگی حق بسیاری از آن‌هایی است که با سیاست‌های نادرست دولت‌های راست‌گرا و چپ‌گرا، به قلب خشونت، جنگ و مرگ بازفرستاده می‌شوند.

فابریزیو گاتی، روزنامه‌نگار ایتالیایی

* عباس شکری دارای دکترا در رشته ی “ارتباطات و روزنامه نگاری”، پژوهشگر خبرگزاری نروژ، نویسنده و مترجم آزاد و از همکاران تحریریه شهروند در اروپا است.

Abbasshokri @gmail.com