bahaee logoاین صفحه به بهائیان اختصاص دارد

اقتباس از یکی از نویسندگان بهایی
نظر بهائیان در باره سیاست ناشی از دید و بینش آنان در باره تمدن و اجتماع است که چون با دید رایج و عمومی متفاوت می‌باشد گاهی به نظر کسانی که با اصول و عقاید بهائیان آشنا نیستند نامأنوس می‌نماید و از آن برداشت‌های نادرستی می‌نمایند. از این رو در این مقاله برای آشنایی با طرز برخورد پیشوایان آیین بهائی با این مسئله، در باره تاریخچه دخالت بهائیان در سیاست، به ویژه در ایران گفتگو خواهیم کرد.
حضرت بهاءالله، بنیانگذار آئین بهایی در همان سال‌های نخستین آغاز این دیانت جدید، ضمن چندین نامه یا لوح که به پادشاهان و زمامداران عمده عهد خود ارسال داشت مشکلات و مسائلی را که دنیا با آن روبرو بود، مطرح نمود.
علاوه بر این از فرزند خویش حضرت عبدالبهاء خواست که رساله‌ای در باره پیشرفت و توسعه ایران در واکنش به اصلاحاتی که میرزا حسن خان مشیرالدوله آغاز کرده بود، بنگارد. این رساله در سال ۱۸۷۵ آماده گردید. با نگارش این اثر، پیشوایان آیین بهائی در میان نخستین کسانی جای داشتند که در آن دوره توجه به اصلاحات دموکراتیک را در ایران مطرح ساختند. در دوره‌ای که در ایران سخن از اصلاحات بود، برخی از اصلاح‌گران با پیشوایان دیانت بهایی در تماس بودند، از جمله میزرا ملکم‌خان که با حضرت بهاءالله ارتباط داشت، جمال‌الدین اسدآبادی که با پیشوایان بهایی در تماس بود و میرزا یوسف‌خان تبریزی مستشارالدوله که در جلسه‌های بهایی در تبریز شرکت می‌نمود.
بهائیان در جامعه خود بسیاری از همان اصلاحاتی را که مشروطه‌‌طلبان خواهان آنها برای جامعه بزرگ ایران بودند، تشویق می‌کردند مانند تعلیم و تربیت مدرن، پیشرفت زنان و تغییرات دموکراتیک. تعدادی از چهره‌های اصلاح‌گر جنبش مشروطیت نیز از نزدیک با بهائیان ارتباط داشتند:
به این ترتیب تا انقلاب مشروطیت بین بهائیان و اصلاح گران تأثیرات متقابل و حمایت‌های دوجانبه‌ای وجود داشت. تنها محدودیتی که رهبران امر بهایی برای بهائیان ایجاد کرده بودند این بود که بهائیان می‌بایستی در هر کشوری که زندگی می‌کنند مطیع حکومت آن باشند و نبایستی در آشوب‌ها و شورش‌های علیه حکومت رسمی و مستقر شرکت جویند. اما پس از آن که مشروطه‌خواهان موفق به واداشتن مظفرالدین شاه به امضای فرمان مشروطیت شدند اتحاد بین طرفداران آن به سرعت از میان رفت. یک دسته به رهبری شیخ فضل‌الله نوری طالب مشروطه مشروعه یعنی حکومت و دولتی بر اساس شریعت اسلام و با رهبری علما گردیدند، در حالی که دیگران به دنبال نهضتی هر چه بیشتر سکولار، عرفی و دموکراتیک بودند.
بر اساس این تجربیات، حضرت عبدالبهاء و بعد از ایشان حضرت شوقی افندی١ دستور دادند که بهائیان از هر گونه مداخله در امور سیاسی اجتناب کنند و از دنیای سیاست خود را به کنار کشند. یکی از بیانات عبدالبهاء در این مورد چنین است:
“احبّای الهی باید… ملوک عادل را مملوک باشند و امیر باذل را رعیت خوش سلوک. اطاعت حکومت نمایند و در امور سیاسیه مداخله ننمایند. توجه به نیّر آفاق کنند و به تحسین اخلاق پردازند.”
و نگرش شوقی افندی در مورد دخالت بهائیان در امور سیاسی در بیان زیر کاملاً روشن است:
“اهل بهاء باید در گفتار و کردار از اغراض سیاسی ملت و سیاست حکومت خویش و از نقشه‌ها و برنامه‌های احزاب و دسته‌های سیاسی دوری جویند و در این قبیل مباحثات و مجادلات طرفی را ملامت نکنند و به جهتی نپیوندند و هیچ طرحی را ترویج نکنند و خود را به هیچ نظامی که مخالف مصالح وحدت جهانی که مبدأ و مقصد آیین بهایی می‌باشد، منسوب نسازند…باید از هر انتسابی به حزبی معین و از هر تحزب و تشعبی وارسته گردند و از منازعات بیهوده و حسابگری‌های ناپسندیده رهایی جویند و از اغراض نفسانی که وجه جهان متحول را متغیر سازد بپرهیزند… بالاخره باید با نهایت استقامت و کمال قدرت بی چون و چرا در راه حضرت بهاءالله سلوک نمایند و از درگیری‌ها و ستیزه‌جویی‌هایی که کار سیاسیون است اجتناب کنند و لایق آن شوند که از وسائط اجراء سیاست الهی بشمار آیند که مشیت حق را در نزد بشر تجسم می‌بخشد.”
در نامه‌ای که شوقی افندی در تاریخ ۱۴ ژوئیه ۱۹۴۷ به کمیته ویژه سازمان ملل در باره مسئله فلسطین مرقوم داشته چنین آمده است:
“آئین بهایی را به هیچ وجه در امور سیاسی مداخله‌ای نیست و ما در مباحثه حزن انگیزی که در باره آینده ارض مقدس و مردم آن در جریان است نه از طرفی هواداری می‌کنیم و نه مطلقاً دارای مطلب یا توصیه‌ای هستیم که در باره چگونگی آینده سیاسی این کشور عرضه داریم. هدف ما تأسیس صلح جهانی است و آرزوی ما مشاهده عدالت در تمام قلمروهای جامعه انسانی و از جمله در عرصه سیاست بوده است. مفهوم عدم مداخله در سیاستی بر اساس احزاب و دسته‌های سیاسی آن نیست که بهائیان خود را منزوی کرده از جامعه جدا نمودند برعکس افراد بهایی در تمام بخش‌های جامعه که مربوط به رفاه اجتماع بود شرکت نمودند چنان که هرگاه کسی نگاهی به صفحات کتاب (ایرانیان نامدار در دوران پهلوی دوم) از دکتر عباس میلانی بیندازند متوجه می‌شوند که با در نظر گرفتن تعداد بهائیان در برابر جمعیت کل ایران میزان حضور آنان در فعالیت‌های اجتماعی در مقابل دیگران بسیار بالا بوده است.
۱- شوقی افندی: جانشین حضرت عبدالبهاء
خوانندگان عزیز، در صورتیکه مایل به دریافت نسخه ای از مقاله فوق از طریق ایمیل هستید و یا راجع به تعالیم بهائی سؤالی دارید لطفا با ما تماس بگیرید: پیامگیر : ۷۴۰۰-۸۸۲-۹۰۵ ، ایمیل: anyquestionsplease@gmail.com
وب سایت برای برخی از کتابهای فارسی بهائی : www.reference.bahai.org/fa