علی ماند و حوضش

عالمی بر فراز منبر مجلس می گفت و برای استحقاق آب کوثر که ساقی آن علی است شرایطی صعب و دراز می شمرد. چون در این معنی به پایان برد، شخصی از مستمعان برخاست و گفت: ای شیخ بزرگوار، اگر اینها که می گویی راست است پس علی می ماند و حوضش.

“امثال و حکم ـ علی اکبر دهخدا”

***

golmohammadi-H4هیچ چیزی بهتر از پول نیست

گویند مطیع بن ایاس، معن بن زائده را چکامه ای شیرین بستود و آن را در پیش روی او بخواند. چون از خواندن چکامه بپرداخت، معن خواست تا با او شوخی کند، گفت: اگر خواهی عطایت دهم و گر خواهی مدحت کنیم چنان که تو ما را مدحی گفتی. مطیع از اختیار عطا شرم داشت زیرا نیازمند بود. چون از پیش معن بیرون رفت این مطلب را برای او فرستاد که: “ثنا و مدحی که امیر بگوید بهترین کسب ها و افتخارات است از برای خداوند نعمت و گشایش ولیکن زمانه استخوان مرا سست کرد و مرا درمانی چون پول نیست.” چون معن آن را بخواند، بخندید و او را صله ای گران بفرمود و گفت: راست می گوید هیچ درمانی چون پول نیست.

الاغانی ـ ابوالفرج اصفهانی

***

ابن یمین و خلق خدا

ابن یمین شاعر قطعه سرای اندیشمند قرن هشتم هجری است که در آثارش وضعیت اجتماعی و رفتار مردم زمان خود را به خوبی انعکاس داده است. قطعه زیر از اوست:

خلق خدا که خدمت دادار می کنند

هستند بر سه قسم که این کار می کنند

قسمی شدند از پی جنت خداپرست

و آن رسم و عادتی است که تجار می کنند

قوم دگر کنند پرستش ز بیم او

و اینکار بندگیست که احرار می کنند

جمعی نظر از این دو جهت قطع کرده اند

بر کار هر دو طایفه انکار می کنند

چون غیر خویش مرکز هستی نیافتند

بر گرد خویش دور، چو پرگار می کنند

اینست راه حق که سوم فرقه می روند

سیر و سلوک راه، بهنجار می کنند

“دیوان ابن یمین”

***

رمان های مورد علاقه کانادایی ها در سال ۲۰۱۴

بر اساس گزارش “ونکوور سان کانادا”، ده رمان مورد علاقه کانادایی ها در سال ۲۰۱۴ که پرفروش ترین کتاب داستانی بوده اند، به شرح زیر است:

ـ ” آغاز بلوغ” نوشته “آن ماری مک دونالد”، این نویسنده معروف کانادایی در این رمان عشق مادری، خانواده و رمز و راز عمیق خاطرات خود را بسیار استادانه با واکاوی زندگی مدرن امروز و قدرت عشق به رشته تحریر درآورده است.

ـ “محل مخفی” نوشته “تانا فرنچ”، این رمان داستان اسرارآمیزی است که در یک مدرسه شبانه روزی دخترانه در ایرلند اتفاق می افتد. دختران مدرسه به طور ناشناخته اسرار خود و احساسات خویش را بروز می دهند تا معلمان بر آنها نظارت بیشتری داشته باشند.

ـ “قانون کودکان” نوشته “ایان مکن ایوان”، این رمان خاطرات ذهنی یک قاضی دادگاه در لندن است که به بررسی اصول اخلاقی در زندگی کودکانی می پردازد که دادگاه سرنوشت آنها را تعیین کرده است.

ـ “ظهور و سقوط قدرت های بزرگ” نوشته “تام راک من”، این رمان به زندگی گذشته یک کتاب فروش در ولز می پردازد که در قالب آن تاریخ نیز بازگو می گردد.

ـ “صدای رسای زنگ صبح” نوشته “آن اریکسون”، در این کتاب داستانی زیبا از عشق پدری برای نجات دخترش که در نوزده سالگی مبتلا به اسکیزوفرنی شده، به رشته تحریر درآمده است.

ـ “زمان رفتن” نوشته “جودی پیکولت”، پیکولت در این داستان جذاب از زبان دختری جوان به جستجوی مادر و عشق بی پایان او پرداخته است.

ـ “همه نوری که نمی توانیم ببینیم” نوشته “آنتونی دوئر”، این رمان داستانی زیبا و به یاد ماندنی درباره کودکان گرفتار در جنگ جهانی دوم است.

ـ “خون بها” نوشته “لورا مک هاف”، این داستان در شهر کوچکی در اعماق کوه های اوزارک آلاباما اتفاق می افتد. دختر جوانی به نام لوسی دن به همراه پدرش در آنجا زندگی می کند و مادر او ناپدید شده است.

ـ “آسمان باز” نوشته “جوآن توماس”، موضوع این رمان در رابطه با تمایل انسان به کار درست و دوست داشتنی مربوط می شود که بسیار زیبا و مدرن نوشته شده است.

ـ “مستاجران مهمان” نوشته “سارا واترز”، واترز که نویسنده معروفی است در این رمان به داستان مادر و دختری می پردازد که آنها به خاطر نیاز مبرم مالی قسمتی از خانه خود را به زوجی جوان اجاره می دهند.

***

از تاریخ بیاموزیم

فروغ الدوله دختر ناصرالدین شاه همسر ظهیرالدوله بود. او که به نام “ملکه ایران” معروف بود در نامه ای از قصر صاحبقرانیه به همسرش در کرمانشاه در رابطه با آخرین وضعیت پناهنده شدن محمدعلی شاه پس از شکست از مشروطه خواهان به سفارت روسیه این گونه نوشته است:

“روس ها محمدعلی شاه را گول زدند و بردند به سفارت روس. حالا که برده اند پولتیک شان همچون قرار گرفته که از او حمایت نکنند. به هر جهت بیچاره محمدعلی شاه پشیمان شده که چرا به سفارت رفته. واقعاً هم بد کرد. آبروی سلطنتی پنج شش هزار ساله ایران را برد…

چند روز پیش من رفتم کامرانیه، ملکه جهان گفت: شاه می گوید دلم می خواهد ملکه ایران را ببینم، چرا نمی آید مرا ببیند. فرداش کالسکه خبر کردیم، من و فروغ الملک رفتیم سفارت روس. کالسکه تا پای عمارت بزرگ رفت. پیاده شدیم رفتیم در سالن بزرگ. شاه معزول در همین عمارت می نشیند. از نوکرهای شاه کسی که پیش او مانده، اندکند. شاه وارد شد. چه شاهی، ای بیچاره شاه! چه عرض کنم، راستی هر کس ببیند دلش می سوزد، تا چشمش به من افتاد، هر چه کرد خودداری کند، نتوانست، بی اختیار گریه کرد. گفت:”عمه جان! دیدی چه بر سر من آورده اند.” عرض کردم: “هیچ کس به شما کاری نکرد، جز خودتان و هنوز هم ول کن معامله نیستید، اقلاً حالا که آمدید سفارت، اینجا دیگر به حرف کسی گوش ندهید، کارتان را از این بدتر نکنید.” بعد نشست روی نیمکت. هر چه اصرار کرد، من روی نیمکت ننشستم. پایین نشستم. شاه هم آمد پائین نشست. گفت: “ملکه ایران، به من سرزنش مکن که ترسیدی آمدی سفارت، من نترسیدم. دیدم دیگر این سلطنت به درد من نمی خورد. گیرم با اینها صلح کردم، یا زورم رسید تمام مردم را کشتم، باز رعیت ایران و این نوکرهای نمک به حرام مرا دوست نخواهند داشت. من با یک مملکت دشمن چکنم؟ اگر نیامده بودم سفارت می ریختند سلطنت آباد، مرا می کشتند. حالا می خواهم بروم روسیه.” عرض کردم: “در راه امنیت دارید؟” گفت: “بلی از دم درب سفارت به قدر کفایت قزاق روسی تا انزلی که ما را به کشتی برساند، همراه هستند…”

نزدیک غروب که آمدیم صاحبقرانیه، منزلمان شنیدم که چند نفر را استنطاق کرده و به دار زدند… دیگر بس است ـ پر زحمت دادم. ملکه ایران

“از مجموعه خاطرات و اسناد ظهیرالدوله”

***

تفکر هفته

ما هر چه لطمه می بینیم از افکار منفی خودمان است. اختیار انسان بسیار زیاد است ولی وقتی که افکار و احساسات منفی در سر می پرورانیم، در واقع خودمان را از یکپارچگی ذهن و همه خوبی ها جدا می کنیم. اگر خوب به تک تک احساسات منفی خود توجه نمائید، پی می برید که همه آنها ناشی از ترس می باشد. پس لازم است افکار منفی و تفرقه آمیز را از هم اکنون از ذهنتان پاک کنید و به سوی اندیشه های مثبت و درست رو آورید. یک هفته این تفکر را امتحان کنید تا نتیجه زیبای آن را در روحیه و زندگیتان مشاهده نمایید. اگر عملکرد این تفکر خوب بود، آن را برای همیشه ادامه دهید.

***

از کتاب فروشی های شهر تهران تا کتاب فروشی های تورنتو

بر اساس اطلاعات اخذ شده از کتاب فروشی های روبروی دانشگاه تهران و خیابان کریمخان زند تا کتاب فروشی های شهر تورنتو (پگاه ـ بامداد) پرفروش ترین کتاب های موجود در بازار در هفته گذشته به شرح زیر بوده است:

در تهران:

ـ افق ـ پاتریک مودیانو ـ ترجمه: حسین سلیمانی نژاد ـ نشر چشمه ـ تهران ـ ۱۳۹۳.

ـ اتفاق ـ گلی ترقی ـ نشر نیلوفر ـ تهران ـ ۱۳۹۳.

ـ آبروی از دست رفته ی کاترینا بلوم ـ نوشته: هاینریش بل ـ ترجمه: نقره چی ـ نشر نیلوفر ـ تهران ـ ۱۳۹۳.

ـ پیرمرد صدساله ای که از پنجره بیرون پرید و ناپدید شد ـ یوناس یوناسن ـ ترجمه: شادی حامدی ـ نشر به نگار ـ تهران ـ ۱۳۹۳.

در تورنتو:

ـ تولدی دیگر ـ شجاع الدین شفا ـ انتشارات فرزاد (فرانسه) ـ ۲۰۱۱.

ـ خاطرات حاج سیاح، به کوشش: حمید سیاح ـ شرکت کتاب (آمریکا) ـ ۲۰۱۵.

ـ چه گوارا، زندگی انقلابی ـ جان لی آندرسن ـ ترجمه: علی اصغر رفوگران ـ انتشارات چشمه ـ تهران ـ ۱۳۹۳.

ـ ملکم خان، نظریه پرداز نوسازی سیاسی در صدر مشروطه ـ حسن قاضی مرادی ـ نشر آمه ـ تهران ـ ۱۳۸۹.

ـ پرواز با تو باید ـ بهاره قربانی ـ انتشارات پرسمان ـ تهران ـ ۱۳۹۳.

***

ملانصرالدین در تورنتو

ملانصرالدین که مدت چندین سال است که در تورنتو زندگی می کند و نوسانات قیمت ارز او را تحت فشار قرار داده، دچار مریضی خاصی شد که بیشتر به مالیخولیا شباهت داشت و آن این بود که فکر می کرد، او به شکل یک اسکناس دلار سبز درآمده است و بانک ها در به در دنبالش هستند تا وی را در مخازن اسکناس داخل بانک زندانی کنند. بنابراین هر جا که بانک می دید از ترس فرار می کرد.

ملابانو که از این بیماری ملا سخت آشفته حال شده بود او را به بیمارستان روانی ها برد، پس از چندی که ملا در آنجا بستری بود، پزشکان تشخیص دادند که حال او خوب شده و می تواند به منزل برگردد.

هنگامی که ملابانو باتفاق دوستان و مریدان ملا را به منزل می بردند، در بین راه از کنار بانکی گذر کردند، ملابانو رو به او کرد و گفت: خوشحالم که از آن بیماری بدخیم نجات پیدا کردی. ملا که تابلوی بانک را دیده بود و صورت خود را با دستانش می پوشاند، جواب داد: آهسته صحبت کن تا بانکی ها نفهمند من همان اسکناس خوش رنگ یوروی قبلی هستم که دارم می روم به منزل.

ملابانو و همراهان به روی خود نیاورند و از سلامتی بازیافته ملا خنده به لب آورده و شادمانه او را به خانه خودش بردند.