شهروند ـ فرح طاهری: “نه ما نه سینما” یک گروه رسمی دانشجویی ثبت شده در دانشگاه تورنتوست که نشست هایش هر هفته شنبه ها در یکی از اتاق های دانشکده مطالعات آموزشی دانشگاه تورنتو (OISE) با نمایش یک فیلم و نقد و بررسی آن برگزار می شود.

این گروه را پنج سال پیش در سال ۲۰۱۰ امیر گنجوی، هومن رضوی، نسیم نقوی، تایاز فخری و مجید ولی پور بنیان گذاردند

به گفته ی تایاز فخری که در آغاز گروه را معرفی کرد، این گروه ۱۳ فصل ۱۳ هفته ای بی وقفه، نزدیک به ۲۰۰ فیلم پخش و بررسی کرده است. شعار این گروه موفق از ابتدا این بوده که “تنها فیلم خوب نبینیم، بلکه خوب فیلم ببینیم”. “نه ما نه سینما” تاکنون میزبان سینماگران و منتقدان برجسته ای همچون امیر نادری بوده است.

امیر نادری برای حضور در “مروری بر تاریخ سینمای ایران” که از سوی جشنواره جهانی فیلم تورنتو و سینماتک انتاریو از پنجم مارچ ۲۰۱۵ شروع شده و تا چهارم اپریل ادامه دارد، در تورنتو بود. دو فیلم “آب، باد، خاک” و “دونده” از امیر نادری در روزهای ۱۳ و ۱۴ مارچ با حضور کارگردان به نمایش درآمد. نادری همچنین روز ۱۵ مارچ فیلم “یک اتفاق ساده” سهراب شهیدثالث را معرفی کرد.

پس از آن به اصرار امیر گنجوی، و با تغییر بلیت سفر امیر نادری، او پذیرفت که بعدازظهر ۱۸ مارچ در این جلسه ی دانشجویی که به سینما اختصاص دارد، شرکت کند.

نادری چندین بار به این اشاره کرد که در جلسه ای حضور پیدا نمی کند و این بار به اصرار امیر گنجوی آمده است.

در این جلسه فیلم “تنگنا” محصول سال ۱۳۵۲، امیر نادری به تهیه کنندگی علی عباسی به نمایش درآمد

امیر نادری در جلسه نه ما نه سینما

امیر نادری در جلسه نه ما نه سینما

.

در یک سالن بیلیارد چند قمارباز حرفه‌ای به بازی مشغولند. علی خوشدست (سعید راد) و سه برادر اکبر (عنایت‌الله بخشی)، حسن (حسن زارعی) و نبی (محمد اسکندری) و چند نفر دیگر سرگرم بازی هستند و بر بازی نظارت دارند. سه برادر در آخرین دور بازی به علی خوشدست می‌بازند. آن‌ها از پرداخت پول باخته خودداری می‌کنند. بین علی و دوستش رضا (نریمان شیری‌فرد) از یک‌سو و سه برادر نزاع درمی‌گیرد. علی ناخواسته مرتکب قتل حسن می‌شود و پا به‌فرار می‌گذارد. دو برادر مقتول در تعقیب او در کوچه پس‌کوچه‌ها، زباله‌دانی‌ها و خرابه‌های ویران شهر روان می‌شوند.

علی برای خارج شدن از شهر به پول نیاز دارد. او که نگران است اکبر و برادرش به مادر (مهری ودادیان) و خواهر و برادرش، خدیجه و مهدی صدمه بزنند آن‌ها را به خانه خاله‌اش می‌فرستد و برای فرار از نامزدش پروانه (نوری کسرایی) و دوستش اشرف (شهرزاد) کمک می‌طلبد. علی در یک درگیری نبی را نیز از پا درمی‌آورد.اکبر و مصطفی در خانه اشرف کمین می‌کنند و وقتی علی برای گرفتن کمک به ‌خانه او می‌رود علی را به‌سختی کتک می‌زنند و قبل از فرار به‌چنگ پلیس می‌افتند. علی با سر و صورت خونین و در حال جان کندن خود را در خیابان به پروانه می‌رساند.

موسیقی فیلم از اسفندیار منفردزاده است و فریدون فروغی ترانه مشهور “تنگنا” را برای این فیلم خوانده است.

«دلم از خیلی روزا با کسی نیست/ تو دلم فریاد و فریادرسی نیست/ شدم اون هرزه گیاهی که گلاش/ پرپر دستای خار و خسی نیست/ دیگه دل با کسی نیست/ دیگه فریادرسی نیست/ آسمون ابری شده/ دیگه خار و خسی نیست…»

قبل و بعد از نمایش فیلم، امیر نادری به کوتاهی نظرش را درباره ی فیلم گفتnaderi's-film:

«این فیلم از تجربه ی شخصی من میاد. سال های پنجاه در ایران دوره ی عجیبی بود. این عکس العمل نسل من بود نسبت به جامعه ای که داشتیم و نسبت به تهران و وضعیتش در آن زمان.

«من این داستان را تجربه کرده ام. فیلم دوم من بود و ساختنش خیلی سخت بود به خاطر اینکه می خواستم تهرانی درست کنم که تا ابد بمونه. و برام جالبه که شماها دارید دوباره می بینیدش. نمیدونم که فیلم خوبیه یا فیلم بدیه ولی به هر حال مثل بقیه ی فیلم هام از روی حس و عشق به فیلمسازی درست شده. آن موقع هنوز تکنیک به کشور ما نرسیده بود و روی فیلم صداگذاری می کردیم و هیچوقت صدا خوب نبود. یک نوع آشفتگی مثل همان زمان تهران در فیلم هامون هست. از این نظرها در مورد فیلم قضاوت نکنید، ولی موضوعش میتونه نمایی از جوان های اون دوره به شما بده.

«من هیچوقت در فیلم هام موسیقی استفاده نمی کنم. این دومین باره که موسیقی استفاده کردم با آقای منفردزاده، فیلم تنگسیر هم موسیقی داشت و بعد از آن دیگه موسیقی استفاده نکردم.

«در این فیلم سعی کرده بودم لوکیشن ها و آدم ها واقعی باشند. فرهنگ کوچه ای بود. یک مقدار اغراق هم توش هست ولی فکر می کنم سندی ست از آن دوره.

«چند چیز این فیلم با جرأت است. یکی ساختار فیلم که تمام فیلم از صبح زود تا شب می گذره که تا اون موقع چنین چیزی در سینمای ایران نداشتیم. دیگر اینکه از لمپن فیلم ساختن، از جوانی که کار نمی کنه، قماربازه، هنوز با مادرش زندگی می کنه. همچنین وجود بیست کاراکتر در فیلم یک جورایی تهران را در بر میگیره. فکر می کنم سعید راد خیلی خوب بود و سیاه سفید بودن فیلم جذاب بود. ادیتینگ فیلم خوب بود. تأکید روی بچه ها و جزئیات برای آن موقع که ۴۴ سال پیش ساخته شده، خوب بود. این فیلم خیلی در سینمای ایران اثر گذاشت خیلی ها رو فیلمساز کرد. هنوز هم جوانان وقتی با من روبرو می شن، از تنگنا میگن. من خودم بعد از ۴۰ سال دوباره فیلم را اینجا دیدم.

«بعد از این سازدهنی و مرثیه را ساختم، ولی پس از آن راهم رو عوض کردم و بردم توی فیلمسازی شخصی یعنی آنچه که در بچگی تجربه کرده بودم مثل فیلم دونده.

نادری قبل از اینکه به پرسش های حاضران پاسخ دهد، باز تأکید کرد که “گنجوی به من سیخ زد که این نشست را داشته باشیم ولی خیلی خوشحالم که او کاری کرد که من شما را ببینم.”

بیش از ۴۰ نفر در این جلسه نمایش فیلم شرکت داشتند و بیش از یک ساعت با امیر نادری به گفت وگو نشستندnaderi--toronto-2015.

در این گفت وگو امیر نادری از شروع کار فیلمسازی در ایران، کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، خروج از ایران، اقامت در نیویورک، ساخت فیلم در خارج کشور، نگاهش به سینمای امروز ایران، نگاهش به فیلمسازانی همچون سهراب شهید ثالث، عباس کیارستمی، اصغر فرهادی، داریوش مهرجویی، و … گفت.

نادری در پاسخ به پرسشی گفت: من الان سینمای نوآر را در آمریکا درس می دهم و سینمای ژاپن را در ژاپن درس می دهم و سینمای ایتالیا را. سینمای نئورئالیسم ایتالیا همیشه مورد علاقه ی من بوده.

او در پاسخ به پرسش دیگری در مورد رابطه با فیلمبردار و انتخاب او، گفت: من خیلی زود وارد سینما شدم از دوازده سالگی، در تمام مراحل فیلمسازی کار کرده ام. از چایی آوردن سر صحنه شروع کردم تا اتاق ادیت و عکاسی و تا هر کار دیگر.

من خیلی زود فهمیدم کاری دارم و فقط نمیخوام فیلم بسازم. من از زمانی که در ۲۱ سالگی رفتم انگلستان و برگشتم دقیقا می دونستم که میخوام چه بکنم. همش دنبال به وجود آوردن یک موج نو مدرن سینمای خیابونی ارزون بودم که با تنگنا شروع شد. دنبال این بودم که یک کاری با تجربه ی شخصی زندگی ام بکنم. همیشه فیلمبردارهایی انتخاب می کنم که زیاد ندونن. چون همه چیز رو خودم کنترل می کنم. با کسانی که استعدادی دارند و جوان هستند کار می کنم. دنبال کسانی میرم که مثل خودم تشنه باشند.

در پاسخ دیگری گفت: فیلم “از نفس افتاده” گدار بزرگترین تاثیری که روم گذاشت، جامپ کات فیلم بود، زیاد توجهی به کاراکتر دختر فیلم نکردم ولی چیزی که در این فیلم شاید نوعی نزدیک به گدار باشه این که هر دو کاراکتر خوشگل و جوانند و این جذاب است و سکسوالیته آنها یک نوع پنهانِ خوب تو کوچه بود. میشه گفت سینمای موج نوی فرانسه خیلی روی من اثر گذاشت. فیلم “چهارصد ضربه” روی دونده اثر داشت.

نادری گفت که “پس از تنگسیر اعلامیه ای دادم و گفتم دیگر فیلم حرفه ای نمی سازم. فیلم هایی می سازم که تجربه ی شخصی ام باشه.”

نادری می گوید تا چیزی را تجربه نکنم، نمی سازم. تنها فیلم تنگسیر را از روی کتاب چوبک ساختم. او شخصیت های فیلم هایش را از اطرافیانش الگو گرفته. برای مادر در فیلم تنگنا خاله اش را در نظرش داشته و پسربچه ی فیلم تنگنا را از روی خودش الگو گرفته؛ بچه ای که عاشق پروانه کارگر آرایشگاه بود. او در همان محیط “علی” زندگی کرده و آن را می شناخته.

Amir-Naderi

امیر نادری در جلسه نه ما نه سینما، مارچ ۲۰۱۵

نادری گفت، بیرون که فیلم می سازم به جاه طلبی من بیشتر نزدیک است. من اهل فیلم عاشقانه نیستم. در فیلم من همه آدم ها میخوان یک کاری بکنند و برن برسند به جایی، باید هزینه کنند و با شکیبایی و اراده، همین و همین.

او در رابطه با ادبیات گفت: من با داستایوفسکی بزرگ شدم. من بچه ی داستایوفسکی هستم. زیاد کاری به شعر و شاعری نداشتم. داستان های بهرام صادقی رو دوست داشتم. قصه های چوبک و احمد محمود را همینطور، در واقع رمان بزرگ هیچوقت دوست نداشتم. من بیشتر کارم با سینمای مدرن امروز بود.

نادری در رابطه با سینمای ایران گفت: فیلم ایرانی خیلی کم می بینم. اگر هم فیلمی دیده باشم، خود کارگردان به من توصیه کرده فیلمش را ببینم. وقتی هم در فستیوال ها ژوری هستم، فیلم ها رو می بینم.

آشنایی با امیر نادری

امیر نادری (زاده ۷ خرداد ۱۳۲۴ آبادان) کارگردان و نویسنده از سال ۱۳۶۹ در ایالات متحده آمریکا زندگی می‌کند. او از کارگردانان تاثیرگذار و مهم سینمای موج نو و معناگرای ایران است. نادری از کودکی در سالن سینما و تئاتر کار می‌کرد و با دیدن فیلم و نمایش، خواندن نقد فیلم و معاشرت با منقدان، به طور خودآموخته وارد عالم سینما شد. در ابتدا به عنوان عکاس در چند فیلم مهم سینمای ایران کار کرد. در سال ۱۳۵۰ اولین فیلمش خداحافظ رفیق را کارگردانی کرد. توجه جشنواره‌های جهانی با فیلم “دونده” و “آب، باد، خاک” به او جلب شد. دونده از سوی تعدادی از منتقدان در فهرست یکی از تاثیرگذارترین فیلم‌های ربع قرن اخیر معرفی شده‌است. فیلم بعدی امیر نادری «ماه» نام داشت، نادری گفته ‌است بیست سال درباره موضوع این فیلم کار کرده و یک دلیل مهاجرت او از ایران به آمریکا، ساختن فیلم «ماه» بوده‌است. نادری برای فیلم “وگاس: بر اساس یک داستان واقعی” نامزد جایزه شیر طلایی از شصت و پنجمین جشنواره فیلم ونیز در سال ۲۰۰۸ شد و همچنین برای فیلم های “دونده” و “آب، باد، خاک” در سال های ۱۹۸۵ و ۱۹۸۹ برنده جایزه بالن طلایی جشنواره فیلم سه قاره نانت شد.

فیلم های نادری:

خداحافظ رفیق(۱۳۵۰)،تنگنا (۱۳۵۲)، ساز دهنی(۱۳۵۲)، تنگسیر(۱۳۵۲)، انتظار (۱۹۷۴)، مرثیه(۱۹۷۵)، ساخت ایران(۱۳۵۷)، دونده(۱۳۶۳)، آب، باد، خاک (۱۳۶۴)، جستجو ۱)۱۹۸۰)، جستجو ۲ (۱۹۸۱)، برنده (۱۹۸۴)، منهتن از روی شماره(۱۹۹۳)، آ، ب، ث… منهتن (۱۹۹۷)، ماراتن( ۲۰۰۲)، دیوار صوت (۲۰۰۵)، وگاس: بر اساس یک داستان واقعی (۲۰۰۸)

(منبع: ویکیپدیا)

عکس : مهدی ترابی کیا