بخش دهم

 

دستیابی به موفقیت، با تغییر ممکن است

 

تغییر و تحول از نیازهای اجتناب ناپذیر برای دستیابی به موفقیت است. اولین گام تغییر و تحول نواندیشی، نوآوری و جسارت در انجام کارها است. در دنیای رقابتی و پر ریسک امروز تغییر مهمترین عامل موثر در مدیریت موفق محسوب می گردد.

تغییر کلیه جنبه های کار و زندگی را شامل می شود. تغییر و اتخاذ تصمیم های جدید تنها راهی است که با کمک آن می توان به آینده چه در کار و چه در زندگی با دید بهتر و روشن تر نگاه کرد. بنابراین برای رسیدن به موفقیت پذیرای تغییر باشید و عناصر مثبت و سازنده آن را در ذهن و تصمیم تان توسعه دهید.

کار و انجام فعالیت از هر نوع که باشد بخش مهمی از روند زندگی ما را تشکیل می دهد و این تنها به خاطر تامین درآمد نیست. کار به زندگی معنی و هدف می دهد و در سلامت روح و جسم موثر است. آری همچنان که جهان متحول می شود ما نیز باید تغییر کنیم. اگر روش ها و اندیشه های خود را به روز نکنیم، کار به آرامی ما را از پای در خواهد آورد.

تغییر و ایجاد تحول کار چندان مشکلی نیست. باید اراده و جسارت آن را داشته باشیم و این شعار را سر لوحه کارهایمان قرار دهیم که:

“حفظ وضعیت موجود مساوی با مرگ است. در هر کاری و در هر شرایطی” این نکته را به خاطر داشته باشید که توانایی های بزرگی برای تغییر و تحول در وجود شما به ودیعه نهاده شده است. از این توانایی ها به نحو مطلوب استفاده کنید تا به موفقیت های مورد نظر خود برسید. رومن رولان نویسنده و اندیشمند فرانسوی می گوید:

“برای موفقیت مرزی است در بی باکی که باید به آن رسید ولی از آن عبور نکرد.”

پس باید در عصر پر تنش و آشفته حاضر تغییر را پذیرفت و آن را کلید واژه های رفتاری نوین کار و زندگی قرار داد و از نتایج آن احساس آرامش و آسایش کرد.

*

شتر و ابله

ابلهی دید اشتری به چرا / گفت: نقشت همه کژست چرا؟

گفت اشتر که اندرین پیکار / عیب نقاش می کنی هشدار

در کژی ام مکن به نقش نگاه / تو زمن راست راه رفتن خواه

نقشم از مصلحت چنان آمد/ از کژی راستی کمان آمد

هر چه او کرده عیب او مکنید/ با بد و نیک جز نکو مکنید

زشت و نیکو نزد اهل خرد/ سخت نیک است از او نیاید بد

“حدیقهالحقیقه ـ ثنایی”

*

در بیان ارزش سخن

وقتی در سماعی که فتوح روح و آسایش عاشقان مجروح بود، صوفیان را صفای درون ظاهر شده و عارفان را حالت آمده، مطربی به لحنی خوش و آوازی دلکش بر نوای نی، نه بر آوای نای، این ترانه بساخته بود و این بیت در انداخته، بیت:

دارم سخنان تازه و زر کهن / آخر به کف آرمت به زر یا به سخن

امام غزالی رحمهالله علیه، حاضر بود از سر وجدی گفت: “زر چه محل؟ سخن، سخن، سخن. زیرا که سخن خازن اسرار جبروتست و مایه اسحار هاروت و ماروت که: اِنّ مِنَ البَیان لِسَحراً. سخن است که در محراب ها، امام اوست و در آتشکده ها، موبد تمام بدوست، جان معنی بین، در لطافت سخن آویزد و نفس بهیمی با حلاوت او نیامیزد، شعر:

سخن از گنبد کبود آمد/ ز آسمان ها سخن فرود آمد

گر بُدی گوهری ورای سخن / آن فرود آمدی به جای سخن

سخن، از هر چه در جهان بیش است/ آدمی ز آن، ز همگنان پیش است

کدخدای همه جهان سخن است/ جان تن، جان تن، سخن است

“راحهالصدور و آیهالسرور”

*

خاطره ای از راننده احمد شاه قاجار

حدود چهل و پنج سال پیش که من دانشجو بودم و در دانشگاه تهران درس می خواندم، منزلم در پل چوبی در خیابان شاهرضا (انقلاب فعلی) بود. این منزل متعلق به عمه پدری من بود که از چندین اتاق تشکیل شده بود و حوض آبی در وسط آن قرار داشت و هر اتاق به فردی یا خانواده ای اجاره داده شده بود. چه دوران خوش و پر خاطره ای بود. من اتفاقاتی که در آنجا در طی مدت چهار سال برایم افتاده بود را در کتابی به نام “همسایه های ناشناس” نوشته ام که خواندنی است. همسایه های من را چند دانشجو، یک گروهبان ارتش، دو نفر از نیروهای مخفی ساواک و خانم میانسالی که صیغه حاج آقایی بود، تشکیل می دادندold-car.

در هر حال شوهر این عمه خانم ما که به رحمت خدا رفته بود شغلش رانندگی بود و آن هم راننده احمد شاه قاجار. سر تا سر اتاق عمه ی ما از عکس اتومبیل های جور واجور پر بود که شوهرش به دیوار نصب کرده بود. همیشه شب های بلند زمستان من به عنوان میهمان در زیر کرسی عمه جان که اسمش لیلا خانم بود می نشستم و او از خاطرات شوهرش و اتومبیل احمد شاه برایم تعریف می کرد که چطور بعضی از اوقات او اجازه می گرفت و عمه جان را با آن اتومبیل برای تفریح به بولوار الیزابت که آن هنگام خارج از محدوده شهر و به آب کرج معروف بود، می برد. اکنون این بولوار داخل شهر تهران قرار دارد و از آبی که از کرج به آنجا می رسید، خبری نیست.

در تهران آن سال ها تعداد خودرو بسیار کم بود. در سال ۱۳۰۲ که مقارن زمان همین خاطرات است تعداد اتومبیل های سواری تهران نزدیک ۴۰۰ دستگاه بود و ارزش هر یک به بیست هزار تومان می رسید. در آن زمان خیابان های بزرگ در شهر نبود و این اتومبیل ها در مسیرهای خاصی که ایجاد کرده بودند حرکت می کردند و چون تعداد آنها انگشت نما بود، حسابی به چشم می آمدند و داشتن یکی از آنها موجب فخر و مباهات فراوان بود و بارها مشاهده می شد که جمعیت زیادی در اطراف اتومبیلی جمع شده و به آن خیره خیره نگاه می کردند یا به دور و برش ور می رفتند ولی جرأت نمی کردند به آن دست بزنند.

من با نگاه کردن به عکس خاطره انگیزی که اتومبیل بنز کالسکه ای که شوهر عمه پدری ما، احمد شاه را با آن به قصر احمد شاهی می برد، به این فکر فرو می رفتم که در آن زمان کسی فکر نمی کرد روزهایی فرا برسد که اتومبیل نه تنها وسیله راحتی نباشد بلکه موجب غذاب، ناراحتی، آلودگی محیط و مسبب بسیاری از بیماری های پایتخت نشین ها گردد… یادش بخیر که ایام خوشی بود.

*

از کتاب فروشی های تهران تا کتاب فروشی های تورنتو

طبق اطلاعات اخذ شده از کتاب فروشی های روبروی دانشگاه تهران و خیابان کریم خان زند و کتاب فروشی های شهر تورنتو (پگاه ـ سرای بامداد) پرفروش ترین کتاب های موجود در بازار در هفته گذشته به شرح زیر بوده است:

در تهران:

ـ همسایه هدایت، قهرمان شیری، انتشارات بوتیمار، تهران، ۱۳۹۳.

ـ اولیس، جیمز جویس، ترجمه: منوچهر بدیعی، انتشارات نیلوفر، تهران، ۱۳۹۳.

ـ جز از کل، استیو تولز، ترجمه: پیمان خاکسار، انتشارات چشمه، تهران ،۱۳۹۳.

ـ سید ضیاء عامل کودتا، صدرالدین الهی، انتشارات ثالث، تهران، ۱۳۹۳.

در تورنتوbook:

ـ نهضت مشروطه و نقش تقی زاده، منوچهر بختیاری، نشر پگاه، تورنتو، ۲۰۱۵.

ـ آن انسانی شو که می توانی بشوی، راوتنبرگ، رگول، ترجمه: حبیب جلیلی کهنه شهری، انتشارات فروغ، آلمان، ۲۰۱۴.

ـ خاطرات حاج سیاح، به کوشش: حمید سیاح، شرکت کتاب، آمریکا، ۲۰۱۵.

ـ غروب فیلسوف، یادنامه دکتر امیرحسین آریانپور، ویراستار: عباس طاهری، انتشارات فروغ، آلمان، ۲۰۱۴.

ـ غرور و مصیبت، حسن شهباز، شرکت کتاب، آمریکا، ۲۰۱۵.

ـ یک فنجان چای بی موقع، خاطرات امیرحسین فطانت، شرکت کتاب، آمریکا، ۲۰۱۴.

*

تفکر هفته

برای موفقیت در امور کار و زندگی یکی از عوامل بسیار مهم برنامه ریزی و کنترل اجرای آن است. اینک که در آغاز سال نو هستیم و یک سال کار و فعالیت در پیش رو داریم، بهترین موقعیت زمانی است که با مروری به سال قبل، نسبت به فعالیت خودمان در کار و حتی زندگی در سال پیش رو برنامه ریزی درست و حساب شده ای را تدوین و به اجرا در آوریم. بدیهی است لازمه هر برنامه ریزی داشتن اطلاعات کامل و بررسی توانایی ها و پتانسیل های خودمان برای اجرا و کنترل آن است. شناخت وضعیت موجود، توانایی ها، ضعف ها و طراحی وضعیت مطلوب از مراحل مهم کار به حساب می آید. پس از آن که این عوامل تدوین شد حال باید راهکارها و روش های رسیدن از وضع موجود به وضع مطلوب طراحی و پس از تجهیز امکانات لازم به اجرای برنامه تدوین شده اقدام نمود. توجه داشته باشید که کنترل برنامه و رفع اشکالات و کمبودها، رسیدن به هدف را تضمین می کند. شما توانایی های آن که یک برنامه ریزی مطلوب برای سال در پیش رو تدوین کنید را دارید. پس بی درنگ دست به کار شوید و همین هفته این کار را انجام دهید.

*

ملانصرالدین در تورنتو

ملا نصرالدین در ایام نوروز، دلش هوای دوران کودکی ها کرده بود، بویژه پس از آن که هوا نیز روی خوش در تورنتو نشان داد، ملا به اتفاق ملابانو بساط سور و سات سیزده بدر را مهیا کرد و با آماده کردن مقدار زیادی کاهو با سکنجبین و یک بشقاب پر و پیمان کتلت که ملابانو پخته بود، به یاد گذشته ها به پارک لزلی رفتند. در گوشه ای از فضای بهاری پارک نشستند و ضمن استفاده از طبیعت و خوردن غذای سیزده، روز خوشی را سپری نمودند. ملا در دفتر خاطرات خود، با زبان دوران کودکی یا شاید به قلم کودک درون خود انشایی نوشته بود که خواندن آن خالی از لطف نیست و ما را به گذشته ها و خاطراتمان نزدیک می کند. مطلب ملا در رابطه با نیروگاه هسته ای بود که این روزها مسئله روز هر ایرانی در داخل و خارج از کشور استsizdah_bedar-H2:

«البته واضح و مبرهن است که نیروگاه هسته ای یک نیروگاه هسته ای است. من تاکنون آن را ندیده ام ولی می دانم که خیلی ها دوست دارند آن را ببینند. نیروگاه هسته ای مرکزی است که به وسیله آن برق تولید می کنند. نمی دانم برق آنها با برق نیروگاه های دیگر فرق دارد یا نه؟ به نظر من برق این نیروگاه باید از برق نیروگاه های دیگر قوی تر باشد و نور بیشتری تولید کند. البته نمی دانم این نوع برق حلال است یا نه؟ معلم اجتماعی ما می گوید: مقدار زیادی از برق کشورهای دیگر توسط همین نوع نیروگاه ها تولید می شود. مثلاً در آمریکا حدود پنجاه تا نیروگاه هسته ای وجود دارد و سر تا سر اروپا از این گونه نیروگاه ها ساخته اند. خارجی ها خیلی بخیل و حسود هستند. ما در کشورمان فقط یک نیروگاه هسته ای داریم ولی آنها چشم دیدن همین یکی را هم ندارند، در حالی که خودشان ده تا ده تا دارند.

معلم اجتماعی ما می گوید: نگهداری این جور نیروگاه ها خیلی مهم است. چند سال قبل یکی از آنها بر اثر زلزله در ژاپن خراب شد و کلی دردسر برای آن کشور و محیط زیست فراهم کرد. خوشبختانه ما با حضور برادران روسی در کنارمان از نیروگاه هسته ای ترسی نداریم و کنترل آن را این برادران انجام می دهند. مشکل اصلی ما غیر از آمریکایی ها و اسرائیلی ها، کشورهای عرب اطراف خلیج فارس است که آن هم از روی حسادت می باشد از قدیم گفته اند: حسود هرگز نیاسود.

ما نه تنها نیروگاه هسته ای داریم، بلکه سوخت آن را هم می خواهیم خودمان درست کنیم. این کار لج کشورهای بزرگ را که می خواهند به ما سوخت بفروشند درآورده است. من اگر جای دولت بودم، صد تا نیروگاه هسته ای می ساختم تا خارجی ها دق کنند و بمیرند. امیدوارم روزی بتوانم در یک نیروگاه هسته ای کار پیدا کنم و مثل پسرخاله هایم بیکار نمانم.

پس ما از این انشاء نتیجه می گیریم که نیروگاه هسته ای برای دق دادن کشورهای خارجی و رفع بیکاری داخلی چیز خوبی است.»