پیروز صادقی

با استناد به کدامین آیات قرآن سکوت اختیار می کنید؟

بار دیگر شاهد اعدام پنج انسان به دست حکومت اسلامی حاکم بر ایران در چند روز گذشته بودیم. به راستی این انسان ها به استناد به کدام آیه از آیات قرآن به دار آویخته می شوند؟! حاکمان حکومت اسلامی صحبت از قصاص می کردند، در قرآن به احکام قصاص مراجعه کردم و قصاص و احکام آن و موارد استفاده از آن با وضعیت این افراد تطبیق و مورد مصرف نداشت! حاکمان گفتند: اینها منافقند، به قرآن مراجعه کردم و تعریف منافق و مجازاتهای آن نیز با اتهامات این افراد و مجازاتهای مربوط به آن مطابقت نداشت! حاکمان گفتند: اینها محارب با خدا و رسول خدا هستند، به آیات قرآن مراجعه کردم و تعریف دیگری از محارب با خدا و رسول او وجود داشت که در مورد این افراد و مجازات آنها صدق نمی کرد. حاکمان نیز متوجه شدند که محارب با خدا و رسول خدا منتقدان داخلی و خارجی زیادی دارد و در این دوره و زمانه و با غیبت رسول خدا، مورد مصرف و معنایی ندارد. پس گفتند: اینها محارب هستند. برخی پرسیدند، محارب با چه کسانی؟ گفتند: محارب با نظام و جانشینان امام دوازدهم. به قرآن رجوع کردم و تعریفی در مورد وجود یک نظام و جانشینان امام دوازدهم پیدا نکردم.

حال فرض را بر این بگذاریم که این ادعای حاکمان حکومت اسلامی درست باشد و افرادی که اعدام می شوند در جنگ با این نظام هستند و محارب با این نظام به حساب می آیند. اگر چند سالی عقب تر برگردیم. این اولین باری نیست که این نظام در جنگ است. این نظام هشت سال با صدام حسین در جنگ بود. یک جنگ تمام عیار. افراد کاملاً مسلح ارتش صدام، که هدفی جز سرنگون کردن این نظام نداشتند و در مقابل آنها سپاه پاسداران و بسیجیان و رهبران نظام. هربار که در این جنگ یکی از افراد ارتش صدام از روی ناچاری و به هر دلیلی به دست سپاهیان و بسیجیان وابسته به نظام می افتاد با او چه می کردند؟ او را به عنوان یک اسیر جنگی در زندان نگه می داشتند تا هنگامی که تکلیف آن جنگ مشخص شود. بعد از خاتمه جنگ با صدام، بسیاری از این اسیران به سرزمین خود و خانواده های خود بازگشتند (مبادله بیش از هزاران اسیر جنگ ایران و عراق بعد از خاتمه جنگ گواه این ادعاست.) حالا چطور شده که در این جنگ جدید با اسیران این جنگ، اینطور رفتار می کنند و آنها را به دار می آویزند. (البته این خود بحثی جداگانه دارد) کمتر مسلمانی وجود دارد که از احکام اسلام در مورد رفتار با اسیران جنگی بی اطلاع باشد. هرچند به خوبی می دانند که امکان زیادی وجود دارد که آن اسیر، مسبب کشته شدن مسلمانان بسیاری بوده باشد ولی هنگامی که او به اسارت گرفته می شود، برطبق احکام اسلام، آن اسیر جنگی را اعدام نمی کنند. اگر جرم این انسانها جنگ با نظام باشد پس هنگام دستگیری حکم اسیر جنگی را دارند. پس این سئوال را مطرح کرده ام که با اتکا به کدام آیه از آیات قرآن این انسانهای به اسارت در آمده را اعدام می کنید؟

در ماه نوامبر گذشته (حدود شش ماه پیش) اینجانب بعد از شنیدن خبر اعدام چند تن از جوانان در ایران توسط حکومت اسلامی به جرم “محارب با خدا و رسول خدا”، با ارسال نامه ای به هفته نامه شهروند، این سئوال را از مراکز ایرانی اسلامی فعال در کانادا مطرح کردم که (آیا مجازات اعدام به اتهام محارب با خدا “جنگ با خدا” طبق احکام اسلام است؟) از آن زمان تاکنون همه این مراکز در پاسخ به این سئوال و چند سئوال دیگر سکوت اختیار کرده اند. خدا بهتر می داند، شاید اگر مدیران و یا پیش نمازان این مراکز به این سئوال “محارب”و حکم اعدام در اسلام جواب لازمه را می دادند و آن دسته از مدیران و نمازگزاران که با حکم اعدام (به هر جرمی مخالف هستند) مخالفت خود را به طور رسمی و از طریق رسانه های عمومی اعلام می کردند، شاید به گوش مقامات حکومت اسلامی ایران می رسید و آنها به این راحتی انسان های دیگری را اعدام نمی کردند. از طرفی تا زمانی که سکوت این مراکز ادامه دارد این اعدام ها و دادگاههای پنج دقیقه ای نیز ادامه خواهد داشت.

به یاد سخنرانی آقای خمینی در بهشت زهرا می افتم که گفت “من به پشتیبانی این ملت دولت تعیین می کنم، من به پشتیبانی این ملت توی دهن این دولت می زنم و …..” و اندکی بعد به پشتیبانی برخی از همین ملت، پا را از توی دهن دولت زدن فراتر گذاشت و شروع به تیرباران و استفاده از طناب دار کرد و عده بسیاری با فریادهای الله اکبر، خمینی رهبر، خمینی را به طور رسمی پشتیبانی کردند و با خمینی در این اعدامها شریک شدند و عده ای نیز با سکوت خود او را پشتیبانی کردند و با “سکوت” در این اعدام ها شریک خمینی شدند.

اکنون این حکومت اسلامی به پشتیبانی سکوت عده ای (سکوت به معنای تایید)، از جمله این مراکز اسلامی و سکوت تمامی پیش نمازان و نمازگزاران خارج و داخل کشور اقدام به اعدام می کند. این قضیه اعدام ها در ایران به توسط حکومت اسلامی برای مسلمانان مقیم ایران و یا کانادا دو راه بیشتر باقی نگذاشته یا مسلمانان ایرانی مخالف این اعدام ها هستند و یا موافق با آن و سکوت می تواند نشانه موافقت باشد. زیرا این اعدام ها به نام حکومت اسلام و “اسلام” تمام می شود و گناه و یا ثواب آن به پای تمام مسلمانان ایرانی چه وابستگان مستقیم به این نظام و یا غیر وابسته به این نظام نوشته می شود. آیا مسلمانان و بخصوص پیش نمازان آنها نباید برآنچه که به نام اسلام انجام می شود صاحب نظر باشند. اگر این مراکز ایرانی اسلامی بنا باشد در مورد اعدام انسانها توسط حکومت اسلامی، سکوت اختیار کنند و به سکوت خود ادامه دهند، پس حداقل این منت را بر سر ملت ایران و پدران و مادران این انسانها بگذارند و بگویند، برطبق کدامین آیات قرآن این اعدام ها را تایید می کنند؟! برطبق کدامین آیات قرآن در مورد این اعدام ها سکوت اختیار کرده اند؟!