هفته جاری با دو توافق ـ که برخی آنها را “مهم” و “تاریخی” توصیف کردند ـ در دو روز پی درپی، دوشنبه ۱۳ و سه شنبه ۱۴ ژوییه آغاز شد.  توافق درباره دو موضوعی که هریک به نوعی به گره کور بدل شده بود و به تعبیر برخی از روزنامه نگاران موجب شد که دنیا نفس راحتی بکشد.

توافق اول که در روز دوشنبه ۱۳ ژوییه انجام شد، بین کشورهای اروپایی عضو منطقه پولی یورو و دولت چپ گرای یونان بود که به موجب آن مقرر شد طرح های ریاضتی در مورد بازپرداخت بدهی های یونان به اجرا گذارده شود.  هنوز بیش از دو روز از امضای این توافق نگذشته بود که با سخنان تلویزیونی آلکسی سیپراس، نخست وزیر یونان آشکار شد که در جبین کشتی این توافق نور رستگاری نیست و انجام توافق تحمیلی بوده است. به گزارش”یورو نیوز” فارسی در روز چهارشنبه ۱۵ ژوییه: «همزمان [با آن که] نمایندگان پارلمان یونان درباره طرح های ریاضتی جدید این کشور گفتگو می کنند تا آن را تأیید یا رد کنند، آلکسی سیپراس گفت که این تدابیر در نشست سران کشورهای منطقه پولی یورو به او تحمیل شده است. وی اظهار داشت: مسئولیتم را کاملا می پذیرم، برای اشتباهات، برای امضای متنی که به آن اعتقادی نداشته ام، اما ناگزیر بودم تن به آن بدهم و نمی خواهم از زیر بار مسئولیت شانه خالی کنم.  او گفت تنها راهی که جلوی پایش گذاشتند پذیرش برنامه های جدید بود و هیچ انتخاب دیگری وجود نداشته است. آلکسی سیپراس گفت: این تدابیرجدید به ما تحمیل شد، دراین میان شرکای اروپایی برای موضع مردم یونان در همه پرسی اهمیتی قایل نشدند و آن را نادیده گرفتند».

درمورد این به ظاهر “توافق” دو نکته می توان گفت: نکته نخست این که آشکار است که چنین توافقی نمی تواند پایدار باشد و دوام بیاورد و نکته دوم این که کاش ذره ای از شرافت اخلاقی، صراحت و راستگویی نخست وزیر یونان در مقام معظم رهبری مسئولیت گریز و رییس جمهوری فریبکار و دغلباز کشور ما وجود داشت!

roohani-obama

توافق دوم، که آن هم به ظاهر قرار است پایانی بر یک کشمکش خسارت بار ۱۲-۱۳ ساله باشد، پس از ۲۲ ماه مذاکرات دشوار و نفس گیر و چند بار تمدید در بامداد روز سه شنبه ۱۴ ژوییه بین مذاکره کنندگان حکومت آخوندی و کشورهای موسوم به ۱+۵ به دست آمد.

پس از اعلام توافق، باراک اوباما و شیخ حسن روحانی، روسای جمهوری ایالات متحده آمریکا و جمهوری اسلامی در برابر دوربین های تلویزیون ظاهرشدند و به تعبیر خود به تشریح شرایط توافق پرداختند.  نکاتی که دو رییس جمهوری در این گفتارها مطرح کردند و شیوه گزارشی که هریک به مردم خود دادند، به خوبی بیانگر ماهیت حکومت هایشان و نیز طرزفکر و میزان رشد فکری مخاطبانشان است.

 

باراک اوباما، رییس جمهوری ایالات متحده در سخنرانی تلویزیونی خود گزارش مشروحی از شرایط و مفاد توافق ارائه کرد و از جمله گفت:

«ما گسترش سلاح اتمی در منطقه را متوقف کرده ایم.  این توافق دنیا را امن تر می کند و حمایت کامل جامعه بین المللی را دربر خواهد داشت».

«رژیم ایران ۹۸ درصد اورانیوم غنی شده خود را کنار می گذارد و این میزان ذخیره در ۱۵ سال آینده ثابت باقی خواهد ماند».

«آژانس بین المللی انرژی اتمی اجازه دسترسی به هرجایی در هر زمان در ایران خواهد داشت».

«اگر رژیم ایران توافق هسته ای را نقض کند، تمام تحریم ها بازخواهند گشت».

«این توافق براساس راستی آزمایی است نه اعتماد».

«رد توافق از سوی کنگره را وتو خواهم کرد».

«ما در این توافق هیچ چیزی را از دست نداده ایم».

«تحریم ها علیه رژیم ایران تدریجی لغو خواهد شد».

«در توافق تمامی خط قرمزهای ما رعایت شده است».

 

در سوی دیگر، شیخ حسن روحانی، رییس جمهوری حکومت آخوندی نیز وظیفه خود دانست ـ که به شیوه خود ـ انجام توافق هسته ای را به آگاهی عموم برساند.  سخنان روحانی، از جمله حاوی نکات زیر بود:

ـ «بسیاری از مردم در دعاهایشان و در شب های قدر به گروه مذاکره و دست یابی به یک توافق خوب دعا کردند و من الان به ملت بزرگوار ایران عرض می کنم که دعای آنها مستجاب شده است».

ـ «ماه رمضان همواره برای دولت یازدهم ماه خیر و برکت و سرنوشت بوده است».

ـ «امسال به حمدالله صوم استقامت و مقاومت با افطار فتح و ظفر توام گشت».

ـ «ما پای این پیمان خواهیم ایستاد به شرط آن که طرف مقابل پای آن بایستد».

ـ «مردم غزه و کرانه باختری و مردم قدس و لبنان هم خوشحالند به دلیل این که رژیم غاصب صهیونیستی تلاش های واهی که دراین ۲۲ ماه انجام داد به شکست منتهی شد».

درپی انجام توافق هسته ای، بشار اسد رییس جمهوری دست نشانده و جنایتکار سوریه دست یابی به آن را به حکومت آخوندی تبریک گفت.  بنابر گزارش ها، درپی انجام توافق گروه هایی از مردم در تهران و برخی از دیگر شهرها به خیابان ها آمدند و به شادمانی پرداختند.

دلیل این شادمانی را می توان چنین پنداشت که به گفته بهروز بیات، کارشناس و مشاور پیشین سازمان بین المللی انرژی اتمی، سود این توافق در این است که «جلوی ضرر در هرکجا گرفته شود منفعت است».  اما، دلیل دیگر ابراز شادی گروهی از مردم نیز می تواند امید به تغییرات مثبت در وضعیت اسفبار اقتصادی کشور باشد.  در این مورد، مهران مصطفوی، نویسنده و تحلیل گر سیاسی در تارنمای “گویا نیوز” چنین می نویسد: «در داخل کشور گشایشی صورت نخواهد پذیرفت… آقای خامنه ای تازمانی که زنده است دست از سیاست خود نخواهد کشید.  تجربه را تجربه کردن خطاست».

به نظرنگارنده، مسئله از آقای خامنه ای و زنده بودن یا مردن او فراتر است.  اصل مشکل ـ که همه زیان ها و خسارت ها از آن ناشی می شود ـ را باید در محتوای قانون اساسی حکومت آخوندی و اصل ولایت مطلقه فقیه جستجوکرد.  تا زمانی که این قانون وجود دارد و به موجب آن فردی به نام جانشین خداوند در زمین می تواند بر سرنوشت نزدیک به ۸۰ میلیون انسان حکم براند و رأی خود را برمجموع آرای مردم ارجح بداند، مردم ایران ناگزیر باید خسارت های کمرشکنی مانند گروگان گیری کارکنان سفارت آمریکا و قرارداد الجزایر، به درازا کشاندن بیهوده جنگ و سرکشیدن جام زهر و توافق هسته ای کنونی را تحمل کنند و خصلت های فردی اشخاص اعم از خمینی، خامنه ای یا هرکس دیگر تغییر چندانی دراصل موضوع نمی دهد.

بشر به امید زنده است و دو توافق انجام شده در روزهای ۱۳ و ۱۴ ژوییه امیدهایی را برای دست یابی به صلح ـ یا پرهیز از جنگ ـ و کاهش تنش های موجود در دنیای پرآشوب کنونی برانگیخته است،  ولی امید همسایه دیوار به دیوار خوش بینی مفرط و گریز از واقع بینی نیز هست.  با دست اندازهایی که درراه انجام این توافق ها وجود دارد، واقع بینی حکم می کند که این پرسش درمورد هردو توافق مطرح شود: آیا هریک از آنها فرجام مدبرانه یک مشکل است یا آغاز مسیری سنگلاخ و پردست انداز؟!

۲۴ تیر ۱۳۹۴

 

* شهباز نخعی نویسنده در حوزه ی مسائل سیاسی، ساکن اروپا و از همکاران شهروند است.

Shahbaznakhai8@gmail.com