از اینجا، از آنجا، از هر جا /۲۹

  

این روزها طلاق یکی از بزرگترین معضلات جامعه ما در ایران شده است. متاسفانه آمار طلاق به شدت رو به افزایش است. نکته عجیب و غیرقابل باور آن است که تعداد طلاق در سنین بالا و در میان پدران و مادران سالمند نیز رو به فزونی است. افرادی که حدود سی، چهل سال با یکدیگر زندگی کرده اند، اکنون به جایی می رسند که راهی جز جدایی ندارند. حال سئوال اساسی و مهم این است که چه عواملی باعث شده که خانواده ها این گونه از درون پاشیده شده اند؟ زوجی که پس از چند سال زندگی از هم جدا می شوند، در عرض مدت کوتاهی به این نتیجه می رسند که طلاق برای آنها آخرین راه حل مشکلات زندگی است. در این رابطه مجموعه ای از عوامل مختلف در طول گذر زمان باعث می شوند تا آن ها طلاق را راه حل نهایی خود بپندارند. مشکلات فرهنگی، اجتماعی، مالی، جنسی و خانوادگی از عوامل جدایی ها هستند. آمار در این زمینه نشان از یک سونامی طلاق در شهر تهران دارد، به طوری در این شهر هر ساعت ۱۹ طلاق به ثبت می رسد، بیشترین این افراد در سنین بین ۲۵ تا ۲۹ سال هستند و هفتاد درصد آنها تحصیلات زیر دیپلم دارند.divorce-H4

لازم به توضیح است که در شهر تهران آنقدر مشکلات اجتماعی دیگر وجود دارد که طلاق یکی از آنها تلقی می شود. بنا به گزارش های انتشار یافته از منابع موثق آمار دختران فراری با افزایش ۱۰ تا ۱۵ درصدی در سال مواجه است که بیشتر در سنین ۱۴ تا ۱۸ سال رخ می دهد. همچنین شیوع اختلالات روانی در شهروندان تهرانی بالای ۱۵ سال در زنان ۳۸ درصد و در مردان ۲۸ درصد است که این نشان از آن دارد که شهر تهران پایتخت کشور از نظر وضعیت روانی در شرایط نامناسبی قرار گرفته است.

وضعیت ناهنجاری های اجتماعی امروز جامعه مان را باید در محورهای اعتیاد، طلاق و خشونت دسته بندی کنیم تا برای هر یک به راه حل های حساب شده و قابل اجرا برسیم. مسئولان سازمان های اجتماعی به اطلاعاتی درباره ناهنجاری های جامعه اشاره می کنند که هر انسان با شعوری را به فکر وامی دارد. آنها می گویند ۵۰ درصد اختلالات روانی زیر ۱۴ سال است و ۱۲ تا ۱۵ درصد نوجوانان دارای اختلالات اضطرابی اند. این مسئولان اعلام کرده اند: ۱۵ تا ۱۷ هزار بی خانمان در کشور وجود دارد که تعداد ۵ تا ده درصد آنها را زنان کارتن خواب تشکیل می دهند و ۹۵ درصد زنانی که در خانه های سلامت هستند زیر ۱۸ سال سن دارند. به همین جهت است که جامعه ایرانی باید خود را نه تنها در آینده برای سونامی طلاق، بلکه انواع سونامی های دیگر از ناهنجاری های اجتماعی آماده کند.

 

عاشقانه های تورگنیف، کتابی خواندنی

 

پس از آن که مطالبی درباره ناهنجاری های اجتماعی تهران گفتم، شما را به دنیای دیگری می برم تا از فضای منفی نوشته قبلی تا اندازه ای جدا شوید و به عشق فکر کنید و به کتابی خواندنی از تورگنیف نویسنده شهیر و زیبا قلم روسی که در آغاز داستان دل انگیز “آدم زیادی” این گونه می گوید:

“در یک اتاق کوچک و منظم، چند مرد جوان پای شومینه نشسته بودند. شب زمستانی تازه شروع شده بود، سماور روی میز می جوشید، حرف ها گل انداخته بودند و گفتگوها از موضوعی به موضوعی دیگر در گردش بود. شروع کردند به صحبت درباره انسان های فوق العاده و تفاوت هایشان با انسان های عادی… این بود که صداها بلند شدند و هیاهویی بر پا شد… چای می نوشیدند و سیگار برگ می کشیدند و…”

عاشقانه های تورگنیف، مجموعه ای است از هشت داستان کوتاه که به تازگی با ترجمه بابک شهاب توسط نشر لاهیتا به بازار عرضه شده است. این داستان ها گزیده ای است از چندین داستان کوتاه که نویسنده طنز و جد را در قالب عاشقانه قرار داده است. برخی از داستان های این کتاب در شمار مهمترین آثار تورگنیف به شمار می آیند و جزو آثاری هستند که در برنامه های تحصیلی مدارس روسیه گنجانده شده اند.

داستان “یادداشت های یک آدم زیادی” که در سال ۱۸۵۰ میلادی منتشر شده است در بین آثار تورگنیف از اهمیت بالایی برخوردار است. مترجم کتاب در بخشی از مقدمه اش درباره حضور “آدم زیادی” در داستان های تورگنیف نوشته است: “آنچه آدم زیادی را از دیگران متمایز می کند، توانایی های مضاعف فکری و در عین حال سستی، بحران روحی، بدبینی نسبت به دنیای پیرامون و نیز ناسازگاری در کلام و رفتار چنین آدم هایی بود”. تورگنیف با خلق “چولکاتورین” در یادداشت های یک آدم زیادی، “رودین” در داستان رودین، “لاورتسکی” در آشیانه اشراف و “نژادنف” در خاک بکر تصویرهای کاملی از شخصیت های داستان هایش ارائه می دهد که نمونه های واقعی اجتماع دوران خود اوست.

تورگنیف در داستان های این کتاب، تصویری از تقابل فئودالیزم روسی و رشد مدرنیته در غرب نیز ارائه داده است که یکی از ویژگی های نوشته های تورگنیف است که بیشتر عمر خود را در جامعه رو به رشد قرن نوزدهم اروپا و در میان جامعه اشرافی و نویسندگان بزرگ اروپایی سپری کرده است.

 

یادی از سیمین بهبهانی، در سالگرد اولین غروبش

 

بیست و هشتم مردادماه امسال، اولین سالگرد غروب “نیمای غزل فارسی” شادروان سیمین بهبهانی بود. با دوست گرانقدرم علی بهبهانی پسر سیمین عزیز تماس گرفتم تا این سالگرد را بار دیگر به او تسلیت بگویم. او گفت بنا به تصمیم بازماندگان و خانواده ایشان صلاح دیده نشده که مراسمی در اولین سالگرد وفات بانوی غزل برگزار شود، ولی ما همواره یاد آن سرو قامت فرهنگ و ادب و شعر متعهد زمان خودمان را گرامی می داریم.

غزلیات جدید و چاپ نشده این شاعر بزرگ در اوایل امسال به بازار آمد ولی پس از مدتی از توزیع آن برای فروش جلوگیری شد. اینک به یاد او یکی از غزلیات جدید این شاعر را در اینجا می آورم و یادش را همواره زنده می دارم:

 

بیار امضا کنم

 

چگونه با دشمنت، به دوستی تا کنم

تو وقف زندان تنت و من تماشا کنم

تو وقف زندان تنت و من بمانم خموش

قسم به زن، نا زنم، اگر محابا کنم

اگر چه تلخ است حق، نمی توانم نهفت

زبان از آن باشدم، که آشکارا کنم

زبان سرخ مرا، غم سر سبز نیست

به پای حق می روم، ز سر چه پروا کنم

ببین دل تنگ من، خدای خوبم، بگو

که با کدامین دعا، دو دست بالا کنم

ز نور یک آیه بس، که با گلی روشنی

به شام زندانیان، دریچه یی وا کنم

گروه دور از خدا، مدار جهلند و ظلم

خدای من! کافرم، اگر مدارا کنم

هزار یوسف ببین، به دام اینان اسیر

نه موجب لعنتی، که بر زلیخا کنم

نه باعث تهمتی، که گرگ را بسته اند

بگو که از این گناه، که را مبّرا کنم

ببین که با بندیان، برادران زمان

چه کرده اند از ستم، چگونه حاشا کنم؟

به حکم دیوان بلخ، چه نارواها رواست

نقیض احکامشان، بیار امضا کنم

“جلد دوم ـ مجموعه اشعار سیمین بهبهانی”

 

از کتاب فروشی های تهران تا کتاب فروشی های تورنتو

 

بر اساس آمار دریافتی از کتاب فروشی های روبروی دانشگاه تهران و خیابان کریم خان زند تا کتاب فروشی های شهر تورنتو (پگاه و سرای بامداد) پر طرفدارترین کتاب های موجود در بازار در هفته گذشته به شرح زیر بوده است:

در تهران:

*بیشعوری ـ نوشته: خاویر کرمنت ـ ترجمه: محمود فرجامی ـ انتشارات تیسا ـ تهران ـ چاپ ششم ـ ۱۳۹۴.

* جستارهایی درباره عشق ـ نوشته: آلن دوباتن ـ ترجمه: گلی امامی ـ انتشارات نیلوفر ـ چاپ اول ـ تهران ـ ۱۳۹۴.

* چهل نامه کوتاه به همسرم ـ نادر ابراهیمی ـ انتشارات: روزبهان ـ تهران ـ ۱۳۹۴.

* مثل خون در رگ های من ـ احمد شاملو ـ انتشارات چشمه ـ تهران ـ ۱۳۹۴.

* تاریخ مذکر ـ رضا براهنی ـ انتشارات نگاه ـ تهران ـ ۱۳۹۴.

 

در تورنتو:

*نهضت مشروطه و نقش تقی زاده ـ منوچهر بختیاری ـ انتشارات پگاه ـ تورنتو ـ ۲۰۱۵.

* دو قرن سکوت ـ عبدالحسین زرین کوب ـ انتشارات پگاه ـ تورنتو ـ ۲۰۱۴.

* رازهای سرزمین من ـ رضا براهنی ـ انتشارات نگاه ـ تهران ـ ۱۳۸۷.

* نسل سرگردان ـ حسن گل محمدی ـ انتشارات پگاه ـ تورنتو ـ ۲۰۱۵.

* پادشاهی مردم ـ اشکان تشکری ـ ناشر: دفتر فرهنگ و هنر تشکری ـ چاپ مشترک کانادا و آلمان ـ ۲۰۰۸.

* کودتا ـ یروان ابراهامیان ـ ترجمه: ناصر زرافشان ـ نشر نگاه ـ تهران ـ چاپ چهارم ـ ۱۳۹۳.

 

تفکر هفته

 

اگر فروشنده کالاهای تخصصی هستید، حتماً در رشته ای که در آن فعالیت می کنید اطلاعات تخصصی و علمی مورد نیاز را کسب کنید. این کار باعث می شود تا مشتریانتان مطمئن شوند که از جای درستی خرید می کنند. وقتی مشتری ببیند که فروشنده یک کالا، اطلاعات تخصصی و فنی درستی از محصولی که می فروشد، دارد بیشتر به او اعتماد کرده و راحت تر از او خرید می کند. شما می توانید این اطلاعات تخصصی و فنی را با مشتری ها به اشتراک بگذارید. آن هم به این صورت که هر از چند گاهی، یک خبرنامه ساده و کوتاه از این اطلاعات تهیه کنید و برای مشتریان خود و کسانی که آدرس ایمیل آنها را دارید، ارسال کنید. این کار باعث می شود در ذهن مشتری خود ماندگارتر شوید. به اشتراک گذاشتن این دانش در سایت فروشگاه تان، مزیت دیگری نیز دارد، آن هم این که افراد بیشتری از طریق موتورهای جستجو شما را پیدا می کنند. در هر صورت این را بدانید که موفقیت در هر شغلی با استفاده از تحصیلات، تخصص و تجربه در آن شغل قابل دسترسی است.

 

ملانصرالدین در تورنتو

 

ملانصرالدین عالم کبیر و ناصح بصیر که سال هاست در شهر تورنتو اقامت دارد در حال تالیف اثری سترگ تحت عنوان “کشکول غربت” است که این کتاب حاوی نکاتی خواندنی و ارزشمند است. او درباره چگونگی مسلمان شدن مردم بخارا از کتاب تاریخ بخارا، در کتابش این گونه آورده است:

“هر باری اهل بخارا مسلمان شدندی، و باز چون عرب بازگشتندی، ردت آوردندی و قتیبه (حاکم عرب بخارا) سه بار ایشان را مسلمان کرده بود باز ردت آورده کافر شده بودند، این بار چهارم قتیبه حرب کرد، شهر بگرفت و از پس رنج بسیار اسلام آشکار کرد… و ایشان اسلام بپذیرفتند به ظاهر و به باطن بت پرستی می کردند، قتیبه چنان صواب دید که اهل بخارا را فرمود یک نیمه از خانه های خویش به عرب دادند تا عرب با ایشان باشند و از احوال ایشان با خبر شوند تا به ضرورت مسلمان باشنده بدین طریق مسلمانی آشکار کرد… و هر آینه منادی فرمودی که هر که به نماز آدینه آید دو درهم بدهم و چون وقت رکوع شدی مردی بودی که در پس ایشان بانگ کردی “نگو نبان کُنیت” و چون سجده خواستندی بانگ کردی “نگون بانکون کنیت”

ولی جای بسی تعجب از مردم روزگار است که وقتی قتیبه شقی کشته شد، قبر این فرد زیارتگاه قرار گرفت و خلایق همواره برای تقرب به خدا و قضای حاجات تربت آن شقی را زیارت می کنند. باید از تاریخ عبرت ها گرفت و از اشتباهات گذشته دوری جست.