میترسم این پسره یهو بهمون حمله کنه.

  • مطمئنی؟

  • نه! اما یه جوریه. انگار کمین کرده تا خلوت بشه و یهو بپره رومون و خفمون کنه.
  • آدم رو میترسونی!
  • آخه نگاش کن! مثه مردایی میمونه که میخان تجاوز کنن به آدم. انگار با خودشم دعوا داره.
  • تو از کجا میدونی شبیه مرداییه که میخان به زنا تجاوز کنن؟
  • تو فیلما دیدم دیگه.

 

طرح محمود معراجی

طرح محمود معراجی

ـ لعنتی! حقم رو ازش می گیرم. نمی ذارم پولم رو بخوره و به ریشم بخنده. تا الان بیست و پنج روزه کار کردم؛ کاری که باید چهار نفر انجام میدادن، من یه نفره انجام دادم. عوض اینکه بگن دستت درد نکنه و پولم رو زودی بدن تازه بهم میگن «حسابدار نیس، رفته مرخصی و باید بری چند روز دیگه بیای». فکر می کنن من خرم. بگو ناکس براتون بهترین کارو انجام دادم. خودتون روز اول گفتید: «چند نفر اومدن و نتونستن، خرابترش کردن و رفتن». تازه می ترسیدید منم نتونم، حالا که من تونستم، پولم رو نمیدید. چهار روزه منو می کشن اونجا و هی وعده سر خرمن میدن.

 

  • راس میگی ها! انگاری داره با خودش حرف میزنه. معلوم نیس دیونه اس یا با هندز فیری حرف میزنه که آمار ما رو بده و توی خلوتی بپره روی ما و بهمون تجاوز کنه.
  • باید از خودمون دفاع کنیم.
  • به نظرت چکارمون میکنه؟
  • نمیدونم.
  • وای خیلی میترسم.
  • داره از چشاش خون میچکه. انگار یه ساله حمام نرفته و بوی گند میده.
  • یه بی سروپاس دیگه. ازش چه انتظاری داری؟!
  • مارو می دزده؟
  • نمی دونم.
  • فک کنم اون ما رو میگیره و دوستاش با ماشین میان و ما رو می دزدن.
  • واسه چی؟
  • که ما رو ببرن توی یه خونه و هی بهمون تجاوز کنن دیگه.
  • یعنی تنها نیس؟
  • نه بابا اینا چند نفرن.
  • وای خدا چکار کنیم؟
  • باید فرار کنیم.
  • اگه کنار خیابون بهمون تجاوز کنن همه میفهمن، بدبخت می شیم. دیگه نمیتونیم توی این شهر بمونیم.
  • یعنی توی خونه بهمون تجاوز کنن بهتره؟!
  • لااقل آبرومون توی شهر نمیره. همه نمی فهمن.
  • آخه توی خونه بهمون تجاوز کنن بعدش ما رو میکشن.
  • تو رو خدا! نگو! یعنی ما رو میکشن؟
  • معلومه دیگه. بعدم جایی چالمون میکنن که کسی نفهمه.
  • پس کنار خیابون بهمون تجاوز کنن بهتره.

 

 

ـ امروز حالشون رو جا میارم. نمی ذارم در برن. یکیشون رو بزنم بقیه ازم می ترسن و پولم رو می دن. کاش کارو تموم نمی کردم که بهم محتاج بودن و هی منو نمی دووندن و هی نمی رفتم بیام.

امروز پولم رو می گیرم، قول میدم. دختره گفت تا ساعت چهار شرکت بازه اما شاید دروغ گفته باشه و میخاسته منو دست به سر کنه و بخندن. باید بدوم تا زودتر برسم و من به اونا بخندم. خفتشون کنم و پولم رو از حولقومشون بکشم.

 

  • وای پسره داره می دوه به طرف ما.
  • وای خدا! فهمید ما میدونیم.
  • زود باش فرار کنیم!
  • کجا بریم؟
  • نمیدونم. میریم یه جای شلوغ که نتونه ما رو بگیره.
  • وای داره سریعتر می دوه. زود باش بدو! [وحشت زده]
  • کمک! کمک! [صدای جیغ ممتد]
  • کمک کنید!
  • این میخاد ما رو بکشه. [صدای گریه و جیغ]
  • برو گمشو حیوون. [صدای گریه]