آرش عزیزی

“یک چیزی بیشتر از اعتراض است، اما دقیقا ًنمی‌دانم چه کلمه‌ای برای ترجمه ‌اش به کار ببرم.” دکتر امیر حسن‌پور، استاد چپ‌گرای دانشگاه تورنتو، این حرف را در مورد واژه‌ی «Dissent» می‌زند که عنوان کنفرانسی است که با هم در آن شرکت می‌کنیم. این کنفرانس با عنوان “سیاست و شعرِ مقاومت زنان”سه‌شنبه و چهارشنبه هفته‌ی گذشته (۱۱ و ۱۲ می) در سالن بحث و جدل در هارت هاوسِ‌ دانشگاه تورنتو برگزار شد.

من و دکتر حسن‌پور از معدود مردهای حاضر در کنفرانس هستیم و اتفاقِ‌ سخنرانان و اکثریت عظیم شرکت‌کنندگان زن هستند. موضوع اما نه “زنان”به طور کلی که مقاومت آن‌ها است و روحیه فمینیستی در فضا موج می‌زند. کل کنفرانس اتفاقا به یاد یک مرد، حامد شهیدیان، برگزار می‌شود که مثل من و دکتر حسن‌پور، فمینیست بوده است.

دکتر مجاب از برگزارکنندگان کنفرانس

ایرانی‌ها حضور بارزی در این کنفرانس که من به خود اجازه می‌دهم لقب “فمینیستی” را به آن الحاق کنم، داشتند. شهرزاد مجاب،‌ رئیس کنونی نیوکالج در دانشگاه تورنتو، به همراه این کالج و موسسه مطالعات زنان و جنسیتی برگزارکنندگان اصلی کنفرانس هستند که در طول دو روز به بعضی چالش‌های جنبش‌های فمینیستی در جهان و بخصوص در خاورمیانه می‌پردازد. شهروند نیز در کنار “صندوق میراث حامد شهیدیان”از حامیان کنفرانس بوده است.

 تمرکز بخصوص روی ایران است و یک پنل کامل در روز دوم در مورد “مقابله زنان ایران با حکومت مذهبی”است و البته از مجموع ۱۹ سخنران، ۱۲ نفر ایرانی هستند.

پس از افتتاحیه‌های تشریفاتی مسئولان دانشگاه، دکتر مجاب کنفرانس را با یادآوری اعدام‌های اخیر در ایران افتتاح کرد و گفت که این اعدام‌ها تاکیدی بر سئوال‌های پیش رو کنفرانس است:”چگونه می‌توانیم این واقعیت دین‌سالاری در ایران را تغییر دهیم؟ زنان چگونه می‌توانند به شیوه‌ای موثر در مقابل پدرسالاری و خشونت نظا‌م‌مند دولتی بایستند؟”

سوپراستارِ روز اول کنفرانس، تاریخدان بزرگ کانادایی ـآمریکایی،‌ ناتالی زیمون دیویس، بود. دکتر مجاب او را به عنوان “یکی از بزرگترین تاریخ‌دانان زنده” معرفی کرد که “هنوز صداقت و تعهد به اندیشه‌ی رادیکال را از دست نداده است.” ناتالی، که در حال حاضر در دانشگاه تورنتو تدریس می‌کند، به کارهای تاریخی‌اش در مورد اوایل دوره‌ی مدرن مشهور است. او در طول سال‌ها افتخارات بسیاری داشته از جمله ریاست انجمن تاریخ آمریکا و البته دریافت جایزه هولبرگ که به قول دکتر مجاب “اسکارِ دانشوران” است.

 “فمینیسم در کجای کار؟

 فمینیسم از آن واژه‌هایی است که کاربرد بسیار وسیعی دارد. به طور کلی از این اسم برای تمام جنبش‌های سیاسی، فرهنگی و اقتصادی که هدفشان برقراری حقوق بیشتر و حفاظت‌های قانونی از زنان است اطلاق می‌شود، اما فمینیسم شامل نظریه‌های جامعه‌شناسانه و فلسفه‌هایی که به مسائل تفاوت جنسیتی می‌پردازد نیز می‌شود و از طرف دیگر جنبش های عملی برای حقوق و منافع زنان نیز همیشه برچسب فمینیستی می‌خورند.

فضای فمینیسم این کنفرانس بیشتر چپ‌گرایانه است گرچه سخنرانان از پیشینه‌های مختلف می‌آیند.

به نظر می‌آید سئوالی که بسیاری از سخنرانان به طور مستقیم یا غیرمستقیم به آن می‌پردازند چالش‌های پیش روی جنبش فمینیستی در آینده است. بخصوص چالش‌های فمینیسم در مقابله با هم هژمونی آمریکا و قدرت‌های امپریالیست و هم بنیادگرایی اسلامی و زن‌ستیزی نهادینه در آن.

اولین و تنها پنلِ روز اول مستقیما راجع به “وضعیت مقاومت فمینیستی” است و می‌شنویم که دلیا دی. آگیلار، استاد فیلیپینی‌تبار دانشگاه کانکتیکاتِ آمریکا، با سخنان پرشور خود مستقیما به وضعیت رشته‌ی “مطالعات زنان”می‌پردازد و به انحرافات پست مدرنیستی که در آن ایجاد شده حمله می‌کند. در پنل او البته هایده مغیثی، استاد دانشگاه یورک، و لیدا شانه‌چیان، طراح گرافیک، نیز شرکت دارند که در مورد جنبش زنان در ایران صحبت می‌کنند.

دکتر مغیثی که “جنبش حقوق زنان و جستجوی دموکراسی در ایران” موضوع صحبتش است در مصاحبه با شهروند می‌گوید:”بحث خوبی بود و من از بقیه یاد گرفتم.”

پنل روز اول با حضور لیدا شانه چیان و هایده مغیثی

دکتر مغیثی به سئوالم در مورد آینده‌ی جنبش زنان جواب می‌دهد: “مسئله جنبش زنان نیست، اما مسائل زنان و نگرانی‌های زنان همچنان در ایران مسائل محوری خواهد بود. ولی این‌که جنبش زنان چه حرکتی خواهد کرد خیلی زیاد به سایر شرایط سیاسی ایران بستگی دارد.” تاکید خانم مغیثی اما این است که از میان کنفرانسی در تورنتو نمی‌شود خیلی حرف‌های مشخصی راجع به پیشروی جنبش در ایران زد. او می‌گوید:”چیزی که من در مورد احتمال نفوذ پوپولیسم گفتم به عنوان یک مشاهده‌کننده خارج از ایران بود، وگر نه آگاه به این مسئله هستم که من در خیابان‌های ایران نیستم و در محیط امن و آرام کانادا نشسته ام.”

حضور دو سخنران ایرانی در این پنل در مورد فمینیسم ناخودآگاه شنونده را به فکر نقش جنبش زنان ایران در آینده‌ی فمینیسم جهانی می‌اندازد. دکتر آگیلار در این مورد می‌گوید:”من خیلی راجع به موقعیت ایران نمی‌دانم، اما فعالیت بسیار زنان در ایران را می‌بینم و شباهت بسیاری با فیلیپین دارد. باید بیشتر راجع به زنان ایران یاد بگیرم.”

 فلسطین: مقاومت با مردسالاری و اشغال و استعمار

 یکی از تم‌های مهم کنفرانس مسئله‌ی مبارزات زنان در فلسطین اشغالی است. در پایان روز اول شاهد شعرخوانی شاعر هم‌جنس‌گرای کانادایی، ریچل زولف، هستیم. شعرهای ریچل، که از مستعدترین شاعران کانادا به حساب می‌آید، مستقیما به تخاصم اسرائیل و فلسطین می‌پردازد و اجرای میخکوب‌کننده‌ی او حضار بیشمار را مبهوت می‌کند.

در روز دوم شاهد حضور چهره‌های مطرحی همچون امال امیره، استاد ادبیات پسااستعماری در دانشگاه جورج میسون، و نهلا عبدو، فعال فمینیست و استاد جامعه‌شناسی دانشگاه کارلتونِ‌ اتاوا، بودیم که هر دو پرشورانه از فمینیسم در فلسطین دفاع کردند. اماره، که خود در کرانه‌ی غربی و زیر اشغال نظامی اسرائیل بزرگ شده از برنامه‌ای فمینیستی برای هم زنان و هم مردان فلسطین دفاع کرد. او از نیاز به “بازتعریف برنامه ملی آزادسازی” و جا دادن نقد فمینیستی درون آن گفت. صحبت‌های پرشور اماره از این جهت شنیدنی بود که از تجربیات واقعی زنان فلسطین برای مبارزه هم علیه بنیادگرایی ضدزن اسلامی و هم علیه اشغال اسرائیل می‌گفت.

نهلا عبدو، که به علت بیماری در بیمارستان بود به پنل خود نرسید، اما در انتهای پنل دیگری خودش را به هارت هاوس رساند و با انرژی بسیاری صحبت کرد. او از تاریخ زندانیان زن فلسطینی و عرب گفت.

به غیر از این دو، شوریده مولوی،‌ دانشجوی ایرانی دانشگاه یورک که ماه‌ها در غزه و کرانه‌ی غربی مشغول تحقیقات بوده از وضعیت اعراب اسرائیلی گفت و این‌که چگونه”شهروندی” برای آن‌ها، بخصوص زنان، تنها روی کاغذ معنی دارد.

 زنان و جنبش انقلابی در ایران

 پس از این‌که دکتر مغیثی و لیدا شانه‌چیان در روز اول کنفرانس از جنبش زنان گفتند، موضوع مبارزات زنان ایران در جای جای روز دوم نیز حاضر بود. سارا شعمدانی، دانشجوی ایرانی‌تبار دانشگاه تورنتو، در کنار امیره و مولوی بخشی از پنل “جایگاه تاریخ در مبارزه سیاسی” بود و نیما نقیبی، استاد انگلیسی در دانشگاه رایرسون، از “فعالیت اینترنتی” در پیامد جنبش سبز در ایران گفت.

صحبت نیما مورد استقبال بسیاری از شرکت‌کنندگان، منجمله خبرنگار شهروند، قرار گرفت. نیما در مصاحبه با شهروند گفت:”من نمی‌خواهم نقش رسانه‌های اجتماعی را به کلی رد کنم. اما سعی کردم توضیح دهم رسانه‌های اجتماعی چه نقشی در ایجاد فضای احساسی دارند و باید به شیوه‌های احساسی که از آن‌ها می‌گیریم فکر کنیم. مسئله دیگر رابطه بین ما با کسانی است که در فیلم‌ها زجر کشیدنشان را می‌بینیم… خلاصه باید به انواع نابرابری‌های ساختاری که گاهی اوقات هنگام استفاده از این نوع فن‌آوری ایجاد می‌شود آگاه باشیم.”

از این‌ها گذشته یک پنل کامل با حضور چهار سخنران نیز به “مقابله زنان ایران با حکومت مذهبی” اختصاص داشت.

کارهای لیدا شانه چیان

شهرزاد مجاب خود این پنل را معرفی کرد و نکته جالب آن شاید حضور چهار نفر از دو نسل بود: شکوفه سخی و مریم جزایری، از نسل انقلابیون ۵۷ و دنیا ضیایی و آسو تهرانی، دانشجویان جوان.

شکوفه در مورد وضعیت حقوق زنان صحبت کرد، دنیا با نگاهی به استراتژی‌های جنبش زنان در ایران، به نقد گفتمان “پسا ایدئولوژی” رایج بین بسیاری از رهبران آن، مثل نوشین احمدی خراسانی، پرداخت. مریم جزایری از “راه دیگر” برای زنان ایران صحبت کرد: راهی بین “امپریالیسم و بنیادگرایی”. صحبت‌های او مشابه گفتمان رایج در “سازمان زنان هشت مارچ (ایران ـ افغانستان)” که نام آن چندبار در طول کنفرانس مطرح شد، بود.

اما حضور فعالان سیاسی در کنفرانس به عنوان سخنران و شرکت‌کننده مساله ارتباط آکادمی با دنیای فعالیت سیاسی را ناخودآگاه پیش می‌کشید.

مریم جزایری، که خود از فعالان “حزب کمونیست ایران (مارکسیست ـ لنینیست ـ مائوئیست)” است، گفت:”به نظر من دنیای آکادمیک بسیار مهم است. محققان، دانشمندان و معلمان همیشه نقش بسیار مهمی در طول تاریخ داشتند. هم در به اصطلاح تولید ایده‌های انقلابی و هم در شکل دادن به افکار… مثلا در تاریخ ایران رهبر تمام احزاب و سازمان‌های انقلابی و کمونیستی، روشنفکران بوده‌اند و از دانشگاه‌ها در آمده‌اند.”

آناهیتا رحمانی که او هم از فعالان مائوئیست است، گفت:”به نظر من کنفرانس خیلی خوبی بود. مخصوصا این‌که موفق بود در پیوند دادن اندیشه‌های آکادمیک با پراکتیسین‌ها و اکتیویست‌ها…. چرا که کار اکتیویست‌ها و آکادمیسین‌ها در پیوند با همدیگر می‌تواند آینده‌ی درخشانی را نوید دهد.”

ماری لو گرینبرگ، که مقالات او را نیز در نشریات مائوئیستی آمریکا خوانده‌ایم، تمام راه را از نیویورک برای شرکت در کنفرانس به تورنتو آمده بود. ماری در مصاحبه با شهروند گفت:”بعضی از زنان ایرانی سخنران را می‌شناسم و با آن‌ها در “سازمان زنان هشت مارچ (ایران ـ افغانستان)”همکاری کرده‌ام.” ماری در مورد مهمترین نتیجه‌ای که از کنفرانس گرفته گفت:”بسیار روشن است که کل مسئله آزادی زنان باید در محور هر جنبش انقلابی و پیشرو باشد و نمی‌شود آن‌را کنار گذاشت… این مسئله نقش مهمی در انقلابی‌سازی کل جنبش و جامعه دارد.”

دنیا ضیایی از زاویه‌ای دیگر به کنفرانس نگاه می‌کند. برای او چشم‌اندازهایی به مبارزات مختلف زنان در خاورمیانه ارزشمند بوده است. دنیا می‌گوید:”به نظرم کنفرانس در گرد هم آوردن زن‌های درگیر در مبارزات مختلف در خاورمیانه بسیار موفق بوده است. به راحتی می‌توان شباهت‌‌های بسیاری بین جبنش در ایران و سایر کشورها دید. به نظرم کنفرانس در نشان دادن وضعیت مبارزه فمینیستی در خاورمیانه بسیار موفق بود.”

ساعت از ۵ بعدازظهر که می‌گذرد نوبت آخرین پنل این کنفرانس دو روزه می‌شود و تازه یادمان می‌آید که عنوان کنفرانس بوده “سیاست و شعر مقاومت زنان” و پس از اشعار زیبای ریچل زولف در پایان روز اول  دوباره نوبت اجراهایی از شهرزاد ارشدی، پانته‌آ بهرامی، نیکا خانجانی و ب.اچ. یائل بود که به کنفرانس خاتمه داد.

چه فضایی بهتر از شعر و هنر برای پایان دادن به دو روز مفصل صحبت راجع به مبارزات زنان که نقش مهمی در پیشروی جنبش‌های آزادی‌خواهانه و برابری‌طلبانه‌ی جهان دارد.

خبرنگار شهروند، خود به عنوان یک مرد فمینیست، از نشستن پای صحبت زنان فمینیست با پیشینه‌های مختلف درس‌های زیادی گرفت و با این امیدواری کنفرانس را ترک کرد که در سال‌های آینده شاهد تکرار آن در جهانی برابرتر باشد. البته در ضمن با این امید که تا سال آینده من و دکتر حسن‌پور معادلی فارسی برای واژه‌ی «Dissent» پیدا کنیم.