از اینجا، از آنجا، از هر جا /۳۶

بخش دو

تفکرات و اندیشه های برتراند راسل درباره “کار” که در رساله “در ستایش بطالت” آمده قابل نقد و بررسی گسترده است. این رساله در سال ۱۹۳۵ میلادی به همراه چند مطلب دیگر برای اولین بار به چاپ رسید و آن گاه در سال ۲۰۰۴ در مجموعه آثار “کلاسیک های راتلج” همراه با دیباچه ای از آنتونی گوتلیب و پیش گفتاری از هاوارد وودهاوس بار دیگر به بازار عرضه شد. این مجموعه را سال ها قبل ابراهیم یونسی با عنوان “در ستایش فراغت و چند مقاله دیگر” ترجمه و نشر داد. مترجم جدید کتاب محمدرضا خانی فقط یک مقاله از مجموعه را توسط انتشارات نیلوفر به چاپ سپرده و در این ترجمه به جای کلمه فراغت از واژه بطالت استفاده کرده است.

نقد دیدگاه های راسل درباره نظریه کار او را با همین تفاوت ترجمه آغاز می کنیم. درباره این اختلاف ترجمه یعنی کاربرد بطالت به جای فراغت. باید توجه داشت که فلاسفه از جمله ارسطو میان “فراغت” و تفریح تفاوت قائل بودند. آنها زندگی انسانی را به سه قسمت کار، فراغت و تفریح تقسیم می کردند و برای هر یک از این بخش ها ارزش خاصی قائل بودند. ارسطو، فراغت را کوششی تلقی می کرد که انسان ها برای آرامش معنوی و کسب فضیلت اخلاقی در زندگی انجام می دهند. از نظر این فیلسوف فراغت هدف اصلی کار است و تفریح و سرگرمی مراتبی است که آمادگی دوباره کار کردن را برای انسان ها فراهم می سازدbook-farsi.

هانا آرنت در قرن بیستم در کتاب “وضعیت انسانی” فعالیت افراد را به سه قسمت شامل: تقلا، کار خلاق و عمل اجرایی تقسیم بندی می کند. “تقلا” را تلاش برای معاش، “کار خلاق” را تسلط بر طبیعت و تولید و “عمل اجرایی” را حضور در عرصه جامعه، می داند. از نظر او فرهنگ و تمدن جوامع بشری محصول و نتیجه کار خلاق است.

دیدگاه های برتراند راسل در این رابطه با نظریات ارسطو و آرنت تفاوت دارد. او در حالی که اعلام می کند ممکن است بسیاری از افراد فراغت را با بطالت پر کنند ولی از محتوای اندیشه هایش چنین بر می آید که “تفریح همگانی” برتر از “تفریح فردی” است. او معتقد است با گسترش تمدن و تکنولوژی فراغت ورزی انسان ها بیشتر می شود و افراد از فشار کار کمتر آسیب می بینند. اگر این گونه تفکر را قبول کنیم و راسل را به طور نسبی همفکر با ارسطو بدانیم، آنگاه باید بگوییم که “فراغت” واژه بهتری از “بطالت” در ترجمه اثر فوق است.

از طرفی دیگر، ایده و افکار راسل با بررسی ها و نظریات ماکس وبر در تحلیل چگونگی پیدایش سرمایه داری در تضاد است. طبق نظر وبر، تجلیل لوتر و آئین کالونیستی از کار و تقدس و جنبه شرعی بدان بخشیدن، نسبت نزدیکی با رشد سرمایه گذاری در غرب داشته است. وبر معتقد است آئین مورد قبول کالون که کار و حرفه را فعالیتی حساب شده از طرف خداوند می داند، موجب توسعه اقتصادی شده است، بنابراین کار تنها وسیله امرار معاش برای زندگی نیست، بلکه هدف معنوی نیز دارد. طرفداران کالون نیز ضمن تأیید کار، مردم را به امساک و صرفه جویی و دوراندیشی دعوت می کنند. راسل حتی میانه ی خوبی با آنانی که پس انداز می کنند و انباشت سرمایه دارند ندارد و آن را موجب جنگ طلبی می داند. از این رو است که پنجاه سال پس از چاپ این مقاله راسل و پایان جنگ جهانی دوم، فرهنگ الگوهای کیفیت زندگی و تشکیل گروه های حافظ صلح و حفظ محیط زیست رواج پیدا کرد.

شاید این شبهه پیش آید که تفکرات راسل در نگاه نخست، سوسیالیستی به نظر برسد و تحلیلی مارکسیستی بر اقتصاد تلقی شود و همچنین تحلیل وبر، حالت فرهنگ مداری جلوه کند، ولی با تعمق بیشتر به این تفکرات می توان پی برد که با توجه به شیوه تولید در عصر سرمایه داری و تکنولوژی، این انسان نیست که بر کار مسلط است، بلکه پول و فرایندهای بازار جایگاه انسان ها را تعیین می کند، ولی در هر حال راسل به نقش تکنولوژی و فن آوری در کاهش زحمت کار انسان ها معتقد است و این یکی از تفاوت های اساسی میان تفکر راسل نسبت به کار با مارکسیسم است، ولی دیدگاه های راسل در این زمینه با تفکرات سوسیالیست ها تفاوت دارد ولی گاهی از این نظر که او سهم مساوی حاصل از کار مشترک را توصیه می کند، نظریات راسل به سوسیالیست ها نزدیک تر می شود تا مارکسیست ها.

البته این نکته را نیز باید در نظر گرفت که راسل با انتشار این رساله در صدد آن نیست که بیکاری را در جامعه القا کند. او ایجاد فراغت برای اکثریت مردم را راه برون رفت از مصائب جامعه می داند. او صراحتاً می نویسد: “بشر بدون طبقه برخوردار از فراغت هرگز از بربریت بیرون نخواهد رفت چون این فراغت موجب، تفکر، توسعه فرهنگی و تمدن سازی می شود.

نابودی کاخ عشرت آباد تهران

یکی از مشکلات ما ایرانیان این است که گذشته و اعمال گذشتگان را زود فراموش می کنیم. ناصرالدین شاه قاجار پسر تن پرور و بی هویتی داشت به نام مسعود میرزا ظل السطان که حاکم اصفهان بود. این آدم علاوه بر دیکتاتوری و اذیت و آزار مردم، بسیاری از آثار تاریخی و یادگارهای ساخته شده در زمان صفویه را در اصفهان خراب کرد تا از وجهه ارزشی این سلسله بکاهد. این گونه رفتارها در زمان های مختلف در کشور ما به وقوع پیوسته و پس از چندی به فراموشی سپرده شده است. اخیراً اگر گذر ما به محوطه اطراف میدان عشرت آباد تهران که در هجوم ترافیک و رفت و آمدهای منتهی به این میدان، انسان گیج و مبهوت می شود، بیفتد، ساختمان فلزی چندین طبقه ای را مشاهده می کنیم که در پشت دیوارها و فنس های ایجاد شده، به صورتی ناموزون و آزار دهنده، چهره شهر را مخدوش و خشن کرده است. این ساختمان در محوطه ای قرار گرفته است که در آن باغ های دوره قاجاریه و کاخ عشرت آباد قرار داشت.

گفته می شود که ناصرالدین شاه، اولین پادشاهی بود که از در دوستی و برای تفریح و خوشگذرانی به خارج از کشور سفر کرده است. پادشاهان پیش از او جز در مواقع جنگ و درگیری از کشور خارج نشده بودند. ناصرالدین شاه در این سفرها، با دیدن پیشرفت و زیبایی در کشورهای اروپایی سخت تحت تأثیر قرار گرفت و با خود ایده ها و طرح هایی را به کشور آورد و به تقلید از فرنگ مبادرت به ساخت آنها در داخل ایران کرد.

باغ و کاخ عشرت آباد، ماحصل یکی از همین خوش آمدن های ناصرالدین شاه است که به دستور او ساخته شده است. او در ابتدای کار دستور داد در محل بین قصر قاجار و باغ نگارستان، استخر بزرگی احداث کنند و در اطراف آن به سبک پلاژهای سواحل دریا در اروپا، اتاق هایی برای سکونت حرمسرای او ایجاد نمایند. ناصرالدین شاه هنگام بازدید از این باغ، تعداد زیادی درخت کاشت و دستور داد ساختمان چهار طبقه کلاه فرنگی نیز در آنجا بنا شود. از تمامی مجموعه باغ های ساخته شده در آن زمان، فقط همین ساختمان چهار طبقه کلاه فرنگی باقی مانده است، نه باغی مانده و نه استخری و نه اثری از اتاق های اطراف استخر که پنجره آنها به سوی فواره ها باز می شد.

عمارت کلاه فرنگی، تنها ساختمان باقی مانده از دوران ناصرالدین شاه در این مجموعه است که شاهد و ناظر و راوی مقاطع زیادی از تاریخ معاصر ایران بوده است. این ساختمان به عنوان بخشی از میراث فرهنگی می تواند بازسازی شده و مورد استفاده در موارد خاص قرار گیرد، ولی متاسفانه این جلوه های زیبای هنری و میراث فرهنگی گذشته، این روزها در میان اسکلت های فلزی ساختمان های اداری و تجاری ناهماهنگ با معماری سنتی و در غوغای ترافیک و دود و دم ناشی از وسایل نقلیه در حال فراموشی و نابودی است و کسی هم به فکر نجات آن نیست.

بخشی از قصیده ی انتقادی سنایی

ای خداوند مال، الاعتبار، الاعتبار

ای خدا خوانان قال! الااعتذار الااعتذار!

در فریب آباد گیتی، چند باید داشت حرص

چشمتان چون چشم نرگس، دست چون دست چنار

در جهان شاهان بسی بودند کز گردون ملک

تیرشان پروین گسل بود و سنان جوزا فگار

بنگرید اکنون بنات النعش وار از دست مرگ

نیزه هاشان شاخ شاخ و تیرهاشان پار پار

ننگ ناید مر شما را، زین سگان پر فساد

دل نگیرد مر شما را، زین خران بی فسار

اندرین زندان، برین دندان زنان سگ صفت

روزکی چند ای ستمکش، صبر کن دندان فشار

تا ببینی روی آن مردم کشان، چون زعفران

تا ببینی رنگ آن محنت کشان چون گل انار

گر چه آدم سیرتان سگ صفت مستولیند

هم کنون بینی که از میدان دل عیار وار

جوهر آدم برون تازد برآرد ناگهان

زین سگان آدمی کیمخت و خر مردم دمار

باش تا بر باد بینی، خان رای و رای خان

باش تا در خاک بینی، شر شور و شور شار

از کتاب فروشی های تهران تا کتاب فروشی های تورنتو

طبق گزارش های دریافت شده از کتاب فروشی های روبروی دانشگاه تهران و خیابان کریمخان زند و کتاب فروشی های تورنتو (پگاه ـ سرای بامداد) پر طرفدارترین کتاب های موجود در بازار در هفته گذشته به شرح زیر بوده است:

در تهران:

*زنها در کپنهاک ـ مجموعه شعر از نیلس هاو ـ ترجمه سهراب رحیمی و آزیتا قهرمان ـ انتشارات بوتیمار ـ تهران ـ ۱۳۹۴.

*مجموعه اشعار سیمین بهبهانی ـ جلد دوم ـ سیمین بهبهانی ـ انتشارات نگاه ـ تهران ـ ۱۳۹۴.

*سپیده دم ایرانی ـ امیر حسن چهلتن ـ انتشارات نگاه ـ تهران ـ ۱۳۹۴.

در تورنتو:

*به زبان قانون ـ بیژن جزنی و حسن ضیاء ظریفی در دادگاه نظامی ـ انتشارات آرش ـ پاریس ـ ۲۰۱۵.

*خودکاوی ـ کارن هورنای ـ ترجمه: محمد جعفر مصفا ـ انتشارت بهجت ـ تهران ـ ۱۳۹۱.

*نهضت مشروطه و نقش تقی زاده ـ منوچهر بختیاری ـ نشر پگاه ـ تورنتو ـ ۲۰۱۵.

تفکر هفته

افرادی که تمام اوقات بیداری خود را مجبور باشند در راه کسب معاش صرف کنند و رنج بکشند، فرصت تکمیل نفس و توسعه معرفت و ترقی را پیدا نمی کنند. داشتن وقت زیاد و آسایش خیال برای نشو و نمای انسان کمال لزوم و ضرورت را دارد. توسعه کمال انسانی موجب رشد فرهنگی و زمینه ساز برقراری دموکراسی و تحمل یکدیگر با دیدگاه های گوناگون می شود. پس سعی کنید در کنار کار و کسب درآمد به کمال و معرفت انسانی خود نیز بیفزایید تا موجب شکوفایی جامعه ای شوید که در آن زندگی می کنید.

ملانصرالدین در تورنتو

شهروندی فرایندی است که تعهدات و مسئولیت های خاص خود را دارد. انسان یک موجود اجتماعی است و همین امر ایجاب می کند که به حقوق خود در جامعه ای که زندگی می کند، وقوف کامل پیدا کند. اینک که در آستانه انتخابات سراسری کانادا هستیم در رابطه با شناخت حقوق شهروندی از حضرت ملانصرالدین که در این باره اطلاعات و مطالعات ارزشمندی دارد پرسیدم، ایشان در جهت انجام وظیفه ریش سفیدی کامیونیتی این گونه گفت:

“آگاهی و استفاده از حقوق شهروندی وجه تمایز انسان فعال و غیرفعال در هر جامعه ای است. شهروند منفعل که خود را از جریان های روز محیط کار و زندگی دور نگه می دارد، نه تنها از رشد و شکوفایی شخصی برخوردار نمی باشد، بلکه در جامعه ای که متعلق به آن است به حساب گرفته نمی شود.

اگر ما ایرانیان بخواهیم جامعه ای فعال و پر قدرت در تورنتو داشته باشیم باید همه یک پارچه و منسجم در کنار هم باشیم و به وظایف و تعهدات و مسئولیت های شهروندی خود عمل کنیم. اینک که در چند روز آینده، انتخابات فدرال را در پیش رو داریم، برای موفقیت و پیشرفت جامعه ایرانی لازم است به دور از هر گونه تعصب و خود بزرگ بینی به افرادی که صلاحیت و امتیازهای بالایی از لحاظ شرایط انتخاباتی دارند رای دهیم و مطمئن باشیم که رای هر یک از ما می تواند در نتیجه انتخابات تاثیر قابل توجهی داشته باشد. روز رای گیری روزی است که جامعه ایرانیان تورنتو باید به خوبی نشان دهد که از سطح بینش و درک اجتماعی و سیاسی بالایی برخوردار است و شایستگی آن را دارد که در پارلمان فدرال نیز نماینده یا نمایندگانی داشته باشد. در هر حال من بر اساس وظیفه خود آن چه را که شرط بلاغ است می گویم و انتظار دارم که عزیزان به آن توجه نمایند و وظیفه شهروندیشان را با درایت و شناخت کامل انجام دهند.”