«آینه»؛ یاور همیشه مومن

فراخوان داریوش برای ایجاد مرکز “آینه” در تورنتو

 

“ایران بالاترین آمار اعتیاد در جهان را دارد!”

چند بار با چنین تیتر خبری روبرو شده اید؟ دیگر تقریبا کسی نیست که نداند ما با این معضل بزرگ دست به گریبانیم.

می گوییم این تنها ایران نیست، که همه جای دنیا اعتیاد و معتاد وجود دارد، ولی وقتی آمارها واقعیت تلخ “بالاترین” را مقابلمان می گذارد، دیگر نمی توان چشم بست و توجیه و انکار کرد.

رشد روزافزون اعتیاد و معتادان در ایران عزمی همگانی می طلبد. نزدیک به ۱۱۵۰ سازمان مردم نهاد (سمن) در ایران در حوزه ی مبارزه با اعتیاد و مواد مخدر ثبت شده اند ولی لزوما همه ی آنها فعال نیستند. هر یک به سهم خود باید کاری کنیم. فکر می کنم هیچ خانواده و فامیلی از این درد به دور نیست و هر کسی حداقل چند نفر معتاد در اطراف خود می شناسد که نگرانشان است و امید به بهبودی شان دارد. اما چگونه باید کمک کرد؟ چقدر با این بیماری آشنا هستیم؟

داریوش اقبالی، خواننده ی محبوب نسل ها ـ از من گرفته که خواننده ی محبوب جوانی ام بود، تا پسرم که در خارج ایران بزرگ شده و تنها کنسرت ایرانی که می رود کنسرت داریوش است ـ خود مبتلا بوده و درد را از نزدیک لمس کرده است. او که پانزده سال پیش این بیماری را شکست داده، این شهامت را داشته که به یاری مبتلایان دیگر برخیزد

جلد شهروند 1566 ـ 29 اکتبر 2015

جلد شهروند ۱۵۶۶ ـ ۲۹ اکتبر ۲۰۱۵

.

قرار است بنیاد آینه در شهر ایرانی نشین تورنتو بیشتر فعال شود. در همین رابطه روز یکشنبه ۱۵ نوامبر سمیناری با حضور داریوش و چند تن از پزشکان ایرانی تورنتو در هتل شرایتون برگزار می شود.

برای آشنایی با “آینه” و چند و چون فعالیت های این بنیاد با داریوش اقبالی که ساکن لس آنجلس آمریکا است، گفت وگویی تلفنی انجام دادیم.

در آغاز برایم جالب بود که داریوش گفت با شهروند آشناست و آن را دنبال می کند. از او پرسیدم:

 

آینه کی متولد شد و چرا اسمش را آینه گذاشتید؟ 

ـ آینه پدیده ای ست که همه به نوعی آن را خوب می شناسیم و در واقع هر روز با آن رودر رو هستیم  بعضی خودشون رو در اون می بینند و بعضی نه.

آینه در زندگی شخصی ام نقش بسیار حساس و مهمی ایفا کرده و در اکثر ترانه هایی که خواندم هم اسمش  آورده شده است.

 آینه همیشه صادق ترین دوستم بوده که باعث دیده شدن داریوش اقبالی (نه آن کسی که مردم روی صحنه می بینند) برایم بوده و این برمی گرده به قبل از سال ۲۰۰۰ که من در دنیای اعتیاد، دنیای پنهانکاری و انکار و خسارت زدن به خودم و اطرافیانم بودم. اینها رو آینه به من نشون می داد و همیشه خودم رو جلوی آینه سرزنش می کردم و با خودم می گفتم، درونم خودم رو می سوزونه، بیرونم دیگران  رو، ولی در سال ۲۰۰۰ آگاهی اینو پیدا کردم که به جای شکستن اینه، می بایست داریوش را می شکستم. و به خاطر همین اسم این بنیاد را “آینه” گذاشتم تا شاید این اسم تلنگر و پیامی باشه برای کسانی که با اعتیاد دست و پنجه نرم می کنند. بهترین راه این است که به آینه اعتماد کنند تا با خود واقعیشان روبرو شوند. تغییر کردن درد دارد و اولین قدم آن شهامتِ تسلیم شدن است که هدیه اش رهایی و آزادی از اسارت اعتیاد است.

با وجود آنکه ترانه ی سال ۲۰۰۰ با شعر اردلان سرفراز رو خوندم که میگه “سال سقوط، سال فرار، سال گریز و انتظار، سال شکفتن فلز، سال سیاه دو هزار” اما سال ۲۰۰۰ برای من سال تولدی دوباره بود و الان که پانزده ساله در بهبودی هستم،۲۰۰۰ برام معنایی متفاوت از آنچه خوانده ام را گرفته. معنای زندگی تازه، نگرش تازه به دنیا، تغییر درون، سالی که از زندان اعتیاد بیرون آمدم و فهمیدم معتاد کنترلی بر رفتار، گفتار، و کردار خود ندارد و من هنوز هم در این زمینه روی خودم کار می کنم و سعی دارم با برنامه های آینه پیام رسان دنیای بهبودی برای افرادی باشم که گرفتار پنهانکاری و انکار این بیماری در زندگیشان هستند.

من وقتی خوندم “دوباره می‌سازمت وطن! اگر چه با خشت جان خویش، ستون به سقف تو می زنم، اگر چه با استخوان خویش” به این رسیدم که وطن درون ما آشفته تر از وطن کنونی ماست. من میخوام به جای اینکه مهم باشم، برای جامعه ام مفید باشم. من اول باید وطن درون خودم رو بسازم تا بتونم موثر باشم در بازسازی زادگاهم. همه می خواهند دور و اطراف و دیگران را عوض و کنترل کنند و کسی نمی داند که معشوق همینجاست. به قول حضرت حافظ:

حجاب چهره جان می شود غبار تنم

خوشا دمی که چهره از این پرده بر فکنم

مرا که منظر حور است مسکن ماوا

چرا به کوی خراباتیان بود وطنم

برنامه های آینه فقط برای معتادان است یا برای خانواده هایشان هم برنامه دارید؟

ـ قدرت این بیماری آنقدر زیاده که روی همه ی اطرافیان به شدت تأثیر می گذاره حتی از راه دور. مثلا شما اینجا هزاران کیلومتر دورتر از ایران، نگران وضعیت یکی از افراد خانواده یا فامیلتون هستید که گرفتاره، و این باعث میشه که شما هم بیمار شوید.

ما در برنامه ی آینه این آموزش و آگاهی رو به خانواده ها میدیم. بهشون میگیم که نه تو میتونی اونو ترک بدی، نه میتونی عوضش کنی، ولی اگر روش های بهبودی را بدونی و آگاهی از عملکرد آن را آموزش ببینی میتونی در زندگی بیمارت تأثیرگذار باشی.

یکی از این روش ها به نام “دوازده قدم” هشتاد و سه ساله که در جهان داره برای متوقف کردن رشد بیماری معتادان به هر نوع مواد مخدر و یا محرک کار می کنه که بسیاری با این روش نوع نگرششان به زندگی تغییر کرده و بهبود یافته اند. دوازده قدم اصول برنامه ایست معنوی. این دوازده قدم، تغییر روش زندگیست که حتی افراد غیر معتاد نیز از آن بهره میبرند و صرفا برای معتادان نیستayeneh--daryoosh-S.

مردم در مورد اعتیاد هنوز باورهای گذشته شون رو دارن، مثلا میگن “دنده اش نرم می خواست نکشه”.

بگذارید یک نمونه براتون بیارم. رفتم خونه ی یک خانم بسیار تحصیلکرده و متمولی که سازمان بزرگی داره، در مورد آینه صحبت کردم و گفتم آمدم تا به کمک هم برای این بیماری خانمانسوز کاری کنیم.

پرسیدم بچه دارید؟ گفت یک ۲۰ ساله و یک ۱۸ ساله، گفتم حالا اگر اینها به دام اعتیاد بیفتند…. اجازه نداد که حرفم رو تموم کنم و گفت، سرشون رو میبرم. منم گفتم من از همکاری با شما منصرف شدم چون فهمیدم او از ماهیت این بیماری ذره ای آگاهی نداره. در حالی که زمان، زمانِ اطلاعاته، باید پذیرفت که ما همه چیز رو نمی دونیم و همش شعار میدیم و در مسابقه ایرادگیری و انتقاد در دنیا اولیم. اینکه من بگم که همه چیز رو نمی دونم، اینکه من چه عیبی دارم، آغاز یک دنیای جدیده.

در بنیاد آینه با سمینارها و برنامه های رادیویی و تلویزیونی سعی داریم این تلنگر را به مردم بزنیم.

آیا آینه در ایران هم  فعالیت سازمان یافته دارد؟ 

ـ فعالیت های آینه در همه ی جهان است. ما در این مدت در کشورهای مختلف، بالای ۶۵ سمینار برگزار کردیم. سالیانه ما یک گردهمایی راهیان دنیای بهبودی داریم که در اروپا برگزار می شه و خانواده ها از کشورهای دیگه میان. اینها همه خانواده های ایرانی و فارسی زبان هستند که دردی مشترک آنها را به هم وصل کرده، چون این بیماری پیچیده نیاز به حمایت روحی داره.

در ایران هم برنامه های تلویزیونی ما از ماهواره ها پخش می شود و متریال هامون رو بچه های عاشق ایران برامون فراهم میکنن، بچه هایی که خودشون میدونن یک معتاد چه رنجی میبره. مثلا الان از بیرجند به من (آینه) ایمیل زدن که آقای داریوش احتیاج به کمک دارم، چه کار کنم!؟ ازش پرسیدم، می خواهی ترک کنی؟ گفت بله. شماره تلفنش رو گرفتم و او را به تیمی که اونجا داریم وصل کردم.

حدود دویست نفر فقط برای این نوع کمک رسانی ها  کار می کنند و همگی مثل یک سرباز حا          ضرند تا به کمک همدردامون برسیم. همیشه از مردم می خواهیم برای بهبودی جامعه به کمپ ها کمک کنند چرا که دولت اصلا کمکی در این زمینه نمی کند. آینه حداقل با بیست کمپ در ایران در ارتباطه و مردم را تشویق میکنه در سلامت و بهبودی جامعه نقش داشته باشند. ناگفته نماند که هیچ کس از این بیماری مصون نیست و در هر قشری از جامعه اعتیاد حضور داره.

 یازده ساله وویس چت بهبودی (www.Behboudichat.com) داریم که هر شب حداقل پانصد، ششصد نفر از سرتاسر دنیا در این وویس چت با هم در ارتباطند. بسیاری از بچه ها از این طریق ترک کردند چون می بینن که اونجا همه مثل خودشون هستن، یعنی یک درد مشترک دارن. وقتی نشستن و گوش دادن، کم کم خودشون هم به حرف میان و دنیای انکار و پنهانکاری رو پشت سر می گذارن.

یکی از دوازده قدم و یا دوازده سنتی که ما از اون پیروی می کنیم میگه در جمع بهبود یافته ها، کسی اهمیت نمیده که تو کی هستی، چقدر مشهوری، یا چی داری، همه مثل هم هستند. من هنوز هم بعد از ۱۵ سال در یک جمعی که می شینم و خودم رو معرفی می کنم، میگم من داریوش، یک معتاد. چون بیماری اعتیاد رو دارم ولی جلوی رشد بیماریم رو گرفتم و ایمان دارم این تابو شکسته خواهد شد ولی مشکل ما باورهای غلط و قضاوت کردن های نادرست مردم است. امیدوارم خداوند به داد این همه چیز دانی ما ایرانیان برسد.

daryoosh-ayeneh-1 

شما در آینه می گویید “زخم های جامعه متعلق به فرد فرد ما می باشند.  بیاییم با هم و در کنار هم مرهمی باشیم بر این زخم ها” ولی بعضی ها می گویند این وظیفه دولت است که به مسئله اعتیاد و معتادان رسیدگی کند نه اینکه وظیفه ی مردم، نظرتان چیست؟ 

ـ یک جمله معروفی از جِبران خلیل جِِبران است که زمانی جان اِف کِندی گفت، و بعدها آقای خمینی هم تکرارش کرد و به اسم او تمام شد که میگه “نپرسید مملکت برای شما چه کرده، از خودتون بپرسید که شما برای مملکت چه کردید؟”

دولت یک وظیفه ای داره که آن گسترش مسئله آموزش و پیشگیری و درمان است، خانواده و جامعه هم وظیفه خود را دارند. اما ما مردمِ خودمحوری هستیم. از گذشته مون رنجیدیم و با خشم در حال زندگی می کنیم و از آینده مون ترس داریم، بنابراین خودمحور شدیم.

ما با دولت کاری نداریم، ملت در کنار دولت نایستاده که مکمل هم باشن. یاری دادن به همنوع را باید با عشق بلاعوض،  با عشق بی منت بیاموزیم. آزادی من در گرو آزادی شما و آزادی من و شما در گروی آزادی همه است. مردم باید در بهبودی جامعه نقش داشته باشند. باید آموزش ببینند تا این همدلی و همزبانی رو یاد بگیرند. از دور شدن های ما از یکدیگر است که دولت سوءاستفاده میکنه.

ما مشکلات فرهنگی خودمان، خودمحوری و انکار و پنهانکاری، را خوب می شناسیم. فقط کافیست واقعیت را ببینیم و در تاریکی چراغی برای آینده ای روشن بیفروزیم.

در بهبود معتادان چه کسانی بیشتر نقش دارند؟ 

ـ در خانواده ای که آشفته است، معتاد به وجود میاد. پیشگیری مهمتر از درمان است و تمام تلاش آینه این است که داخل مدارس و با زبان کودکانه به بچه ها آگاهی بدیم. مهمتر از بچه ها، خانواده هایشان هستند که باید آگاهی بگیرند. متاسفانه نهایت توصیه اکثر خانواده ها به بچه هایشان این است که دخترم/پسرم رفتی مدرسه سیگار نکشی ها! یا طرف مواد نری ها!! اینها آگاهی دادن نیست. زوج های جوان قبل از بچه دار شدن باید آموزش ببینن که با ماهیت بیماری اعتیاد آشنا بشن. فرزندان ما در محاصره موادهای قانونی و غیرقانونی زندگی می کنند. متاسفانه این فرهنگ پنهانکاری و انکار و همه چیز دانی ما ایرانی هاست که گریبان ما را گرفته.

اگر علائمی در بچه تون می بینید که ممکنه به طرف اعتیاد رفته باشه، کار شما نیست که نجاتش بدید، زود باید به متخصص مراجعه کنید. همونطور که وقتی که خونه آتش می گیره به آتش نشانی زنگ می زنید.

بنابراین ما دو روش در برنامه های آینه داریم، یکی آموزش و پیشگیری قبل از اعتیاد، و دیگری آگاهی برای به بهبودی رساندن و چگونه پاک ماندن در چرخه بهبودی.

منظورتان از مدرسه، دبستان است یا دبیرستان؟ 

ـ هر دو، ولی مهمتر از فرزندانمان خانواده ها باید آموزش ببینند. من دو فرزند دارم، دخترم ۲۱ ساله است که در ایالت  میسوری درس می خونه و پسرم که ۱۲ ساله است و از هشت سالگی می دونست که من دارم چه می کنم. یادم میاد پارسال برای یکی از پروژه های مدرسه شون از بچه ها خواستن که  هر کی راجع به هر موضوعی که می خواد کار کنه. میلاد گفته بود که من می خوام راجع به اعتیاد کار کنم. همه تعجب کردن و پرسیدن چرا اعتیاد!؟ و او در جواب گفته دلم به حالشان می سوزد چون ندانسته بیمار شدن. کمی در مورد فعالیت های من و برنامه های تلویزیونی و رادیویی که درست می کنم توضیح داده بود که باعث شد مدیر مدرسه ازش بخواد که میشه از بابات دعوت کنیم بیاد برای دوستات و همکلاسی هات صحبت کنه…..

دلیل اینکه اصرار به نهادینه کردن آموزش در مدارس دارم برمی گرده به این سئوال که اصلا من چرا معتاد شدم!؟ برای اینکه آموزش و آگاهی کافی در مورد این بیماری نداشتم و دنیای هنری مرا در مسیری قرار داد که مواد به آسانی در دسترس بود که خود داستانی طولانیست …

می توانید به کوتاهی برایمان از فلسفه ی دوازده قدم که برای بهبود جوانان مطرح کرده اید، و به آن اشاره هم داشتید، بگویید؟

ـ در برنامه ی دوازده قدم، برای برداشتن قدم اول یک شجاعت لازم است. چون ما بیماری اعتیاد رو بیماری خلاء معنوی، بیماری تکرار، بیماری بی عشقی و بی ایمانی می دونیم.

قدم اول میگه من اعتراف می کنم که نتونستم خشم و اعتیاد و خودمحوری ام رو مدیریت کنم و زندگیم به هم ریخته و قابل کنترل نیست. با این اعترافِ به شکست وارد قدم دوم میشه و همینطور میره تا قدم دوازده.  این دوازده قدم یک برنامه ی معنویِ خودشناسی ست. حتی جامعه ی به ظاهر سالم هم به این دوازده قدمِ خودشناسی نیاز داره. اگر بخوام در این مصاحبه هر یک از این مراحل رو بگم خیلی طولانی میشه. امیدوارم که با کمک رسانه ها ما بتونیم این دوازده قدم را بیشتر به مردم بشناسونیم. مثلا من مقالاتی رو در مورد آینه بدهم که شما چاپ کنید، چون رسانه ها نقش مهمی دارند. دیدگاه من در آینه این است که آگاهى رسانى،توهم زدایى و پیشگیرى در سطحى وسیع، مهمترین راهکارها است. در فراخوان “آینه” آمده:

«آینه را بنا نهادیم تا حامى حق و حقوق انسانى فرد فرد جامعه و نهادهاى مردمى سالم در سراسر جهان باشد. ما مصمم هستیم نقش یک مثلث سلامت که متشکل از نهادهاى مردمى دلسوز(ان جی اوها)، رسانه هاى مسئول و حضور پر رنگ جامعه مى باشد را یادآور شویم و امید داریم در این شرایط سخت و حساس حمایت هاى شما در این راستا در مرهم گذارى بر زخم هاى جامعه که متعلق به فرد فرد ما مى باشند مثمرثمر واقع شود.»

شما هم به مردم این نوید رو بدید که به عنوان رسانه ی مسئول نقش آگاهی رسانی در این زمینه رو برعهده می گیرید. برنامه ی تلویزیونی ما در تلویزیون اندیشه از ماهواره هر شنبه به وقت شما ساعت یک بعدازظهر پخش میشه و قراره با دیگر رسانه ها در این شهر همکاری کنیم و پیام بهبودی را به خانه های مردم ببریم. همینطور برنامه های رادیویی ما هم هر یکشنبه از لوس انجلس به وقت تورنتو ۱۱ صبح از ۶۷۰KIRN پخش میشه و امیدواریم رسانه های مسئول این شهر هم به ما بپیوندند که علاوه بر آگهی که می باید بدهند، آگاهی دادن را جزو برنامه هایشان بگذارند و از سازمانها و نهادهای غیر دولتی حمایت کنند.

هزینه هایتان از کجا تأمین می شود؟

ـ سیزده سال پیش شروع کردم استودیوی خودم رو با بودجه ی شخصی راه انداختم و تا اینجا کشوندم. نخواستم به طرف مردم دست دراز کنم چرا که در جامعه ی بی اعتمادی داریم زندگی می کنیم که همش قضاوت می کنن. برای من، این عشق بلاعوض بود.

درست در دوازدهمین سال بهبودی ام رسیدم به جایی که یکی از دوستان متمول و آگاه من آمد و گفت شنیدم بنیاد آینه راه انداختی، گفتم دوازده ساله من دارم این کار رو می کنم چرا حالا می پرسی؟ گفت، به من نگفته بودی. بردمش توی استودیو و فیلم های آینه رو براش گذاشتم. همینطور گریه می کرد و می گفت من از اعتیاد اینها رو نمی دونستم. این شد که گفت من حمایت می کنم ولی تو باید این بچه ۱۲ ساله را از خونه بیاری بیرون و بگذاری بره تو اجتماع. این شد که یک مدیر اجرایی انتخاب کردیم. اعضای هیئت اجرایی تعیین شدند. دوستان دیگر متمول هم پا پیش گذاشتن و این شد که الان تولیدات تلویزیونی ما با بودجه های این افراد تهیه میشه. در این تیم من برنامه ساز هستم. شاید فردا دولت کمک کنه تا ما مرکز خودمون رو داشته باشیم، ولی فعلا تمام این کارها رو تو خونه ی خودم در لس آنجلس انجام می دیم.

 

با توجه به اینکه هنرمندان و ورزشکاران روی نسل جوان تأثیرگذارند، نظرتان در مورد جلب همکاری هنرمندان و ورزشکاران و شخصیت های شناخته شده با بنیاد آینه چیست؟ 

ـ دست رو دلم نگذارید “شقایق درد من یکی دو تا نیست”.

من همیشه آغوشم به روی همه باز بوده، اما این اونها هستن که باید برای همکاری پا پیش بگذارن. تنها کسانی که قدم به قدم همراه من بودند آقای فرامرز اصلانی و مایکل عزیز هستند. من هم قبول دارم که هنرمندان نقش کلیدی دارند، اما باید خودشون بخوان و جای تأسف داره که در جامعه هنری ما، بسیاری از بیماری اعتیاد از بین رفتند ولی کسی جرات نکرد بگه فلان خواننده و یا هنرپیشه را بیماری اعتیاد کشت و با اینکه همه مردم می دانستند او را اعتیاد از بین برده به خاطر پدیده انکار و پنهانکاری کسی لب نگشود که درسی برای جامعه باشه. بالای ۶۰ درصد هنرمندان از خواننده گرفته تا شاعر و نویسنده و هنرپیشه ووووووو از اعتیاد از بین رفتند.

شما در آینه با هدف”آگاهی، آموزش و پیشگیری جامعه در مقابل آسیب های اجتماعی همچون نقض حقوق بشر، بیماری جهانی اعتیاد، معضل کودکان کار و خیابان و پناهندگان” آغاز به کار کردید، چه شد که به محیط زیست رسیدید؟ در مورد کمپین درختکاری آینه برایمان بگویید. این کمپین آیا در جای خاصی ست یا اینکه در سراسر جهان می تواند فعال باشد؟ 

ـ ما در برنامه های تلویزیونی آینه کمپینی را یک ساله شروع کردیم تا هر کسی که میره کمپ و بهبودی پیدا میکنه، به خانواده اش می گیم یک نهالی رو به اسم او در همان کمپ بکارند. این حرکتی سمبلیک است. کسی که بهبودی پیدا کرده مثل این است که تازه متولد شده و در کنارش هم نهالی تازه جوانه زده و با هم بزرگ میشن و نیازی نیست در مورد آلودگی و آشفتگی محیط زیست صحبت کنیم که می دانم همه می دانند!

 من در این مورد ترانه ای خوندم که میگه:

«پلاس کهنه اندیشه را دور باید انداخت

زمان بر مغز و پوست کهنگی می تازد امروز

چه کم داریم من و تو از درخت و سنگ بی مغزِ زمین، ای دوست

بنگر! بنگر زمین هم پوست می اندازد امروز»

الان بالای ۶۳۰۰ نهال در عرض یک سال گذشته کاشته شده. هر کس به بهبودی رسیده این کار رو کرده و عکسش رو هم برای ما فرستاده. این درختکاری خود یک رابطه ی عرفانی برای بیمار بهبود یافته به وجود میاره و یاد می گیره رنجش های گذشته اش را ببخشه، خشم زمان حالش رو به عشق تبدیل میکنه و ترس از آینده اش رو به امید و ایمان. ما همیشه زخم های بیرونیمون رو درمان می کنیم، اما زخم های روح و درونیمون رو علاوه بر اینکه دنبال درمانش نمیریم بلکه انکار و پنهان هم می کنیم. در یکی از کنسرت هایم در لوس آنجلس دکتر هلاکویی هم مهمان بودند، موردی پیش آمد که ناچارا به طنز گفتم از زمانی که  دکتر هلاکویی  برنامه رادیویی دارند، فهمیدیم چقدر توی این شهر بیمار هست، البته قصدم اهانت نبود، اما می بایست خودمان را بشناسیم  و خوشحالم مردم کم کم از پشت پرده انکار و پنهانکاری دارند بیرون میان و داستان هایی خوب و بد از این دست زیاد دارم … اما فقط به این اکتفا می کنم که فرهنگ انکار و پنهانکاری نخ نما شده و پوسیده ی ایرانی را به خاطر سلامت روح و روانتان کنار بگذاریم.

 

با تلاش هایی که در راه بهبود وضعیت نسل جوان دارید، آینده نسل جوان را بویژه در ایران چگونه می بینید؟

ـ در قدم اول باید نگرش ها عوض بشه. برای اینکه دنیامون عوض بشه باید نگاهمون رو عوض کنیم. امید رهایی هست، فقط باید بخواهیم و باور کنیم اراده کافی نیست بلکه تنها خواستن هست. دنبال مقصر هم نگردیم.  یک شعری خوندم که میگه:

از زمزمه دلتنگیم، از همهمه بیزاریم/ نه طاقت خاموشی/ نه میل سخن داریم/ آوار پریشانیست، رو سوی چه بگریزیم؟/ هنگامه ی حیرانیست، خود را به که بسپاریم؟ / تشویشِ هزار ” آیا”، وسواسِ هزار “اما”/ کوریم و نمی بینیم، ورنه همه بیماریم … من راه تو را بسته، تو راه مرا بسته/ امید رهایی نیست، وقتی همه دیواریم…

من فکر می کنم فلسفه ی دوازده قدم برای جامعه ی ما کار می کنه. فقط باید وارد میدانِ عمل شد. ما عضوی از یک مجموعه هستیم و به قول معرف همه سوار یک کشتی هستیم. مقطعی عمل نکنیم بلکه پیگیر باشیم. با تدبیر و آگاهی می تونیم تغییر کنیم، فقط اگر بخواهیم.

این اولین برنامه ی شما در تورنتو است. از جامعه ی ایرانی تورنتو چه انتظاری دارید؟

ـ من و یاران آینه تورنتو به دنبال این فکر و نیت هستیم که یک مکان معنوی (سنتر فرهنگی و آموزشی) داشته باشیم که در واقع متعلق به مردم است و جزو ثروت معنوی جامعه به حساب می آید و مردم آنجا را متعلق به خودشون بدونن که جوابگوی نیازهایشان باشه.

 در تورنتو افراد با نفوذ و موفق زیاد دارید. هدف من و یارانم اینه که آینه بتونه از این افراد دعوت کنه در یک نشست، نقشه و استراتژی و اساسنامه ما رو ببینند و چون یک سازمان غیرانتفاعی هستیم خودشون اعضایی باشند که فعالیت های آینه را زیر نظر داشته باشند و حمایت کنند تا این مرکز با قدرت هر چه بیشتر در توانمند کردن جامعه از آسیبها آگاهی رسانی کنه.

شما اگر به آمار تلفات جوانان ناشی از اعتیاد در سایت Health Canada مراجعه کنید متوجه عرض من خواهید شد. ما نیاز داریم مرکزی داشته باشیم که متعلق به مردم باشه و همانطور که احتیاجات خوراکی و پوشاکی شان را راحت میرن از مکان های مختلف تهیه می کنند از این مکان هم به صورت رایگان و بدون ترس از قضاوت ها  بیان کمک بگیرن. مرکزی برای به دنیا آمدن و رویش انسان هایی که ناخواسته و ناآگاهانه در چنگال آسیب ها می سوزند که زندگی کنند و زندگی می کنند که بسوزند.

***

وقتی داریوش می گفت “ترانه های من زخم های درون من بوده که فریاد زدم، همه منو شنیدن، ولی گوش نکردند که چی میگم”، یکباره این ترانه اش در گوشم زنگ زد:

رو می‌کنم به آینه رو به خودم داد می‌زنم/ ببین چقدر حقیر شده اوج بلند بودنم/ رو می‌کنم به آینه من جای آینه می‌شکنم/ رو به خودم داد می‌زنم این آینه است یا که منم

اما داریوش این حقارت را پس زد و حال اوج بلند بودنش را تجربه می کند.

کوشاگران “آینه” خسته نباشید!

بنیاد آینه روز یکشنبه ۱۵ نوامبر در هتل شرایتون سمیناری با عنوان “انسان و پذیرش تغییر” برگزار می کند. در این سمینار دکتر عباس آزادیان، دکتر سیاوش اسدپور، دکتر حسین عبداللهی ثانی و داریوش اقبالی سخنرانی می کنند.

برای شرکت در سمینار با ایمیل events@ayeneh.org تماس بگیرید.

اطلاعات بیشتر درباره ی آینه:

www.Ayeneh.org

www.Behboudi.com

www.Behboudichat.com

www.facebook.com/AyenehFoundation