«نمایندگانی از دیلم در نزد حجاج بن یوسف (والی عراق) بودند حجاج به آنان تأکید کرد که یا اسلام بیاورید یا جزیه بپردازید، دیلمی‌ها هیچ‌یک از دو پیشنهاد حجاج را نپذیرفتند. وی دستور داد نقشه ی سرزمین دیلم را کشیدند و کوه و بیابان و پستی و بلندی آن را رسم کردند، آن گاه نمایندگان دیلم را حاضر کرد و آن نقشه را به آنان نشان داد و گفت: یا پیشنهاد مرا قبول کنید یا با این نقشه‌ای که از سرزمین شما دارم می‌فرستم تمام شهرها را خراب کنند، مردان را بکشند و زنان و کودکان را اسیر نمایند، دیلمی‌ها در پاسخ گفتند که نقشه ی سرزمین درست است، فقط یک نقص دارد و آن این است که جوانمردانی که از آن دفاع خواهند کرد، در نقشه دیده نمی‌شوند اگر می‌خواهی امتحان کن. حجاج سپاهی به سرداری پسرش محمد، به دیلم فرستاد، اما محمد کاری از پیش نبرد و به قزوین بازگشت.» (البلدان ـ ابن فقیه)

جنگلی مه‌آلوده، رنگ‌های سبز، گوناگون و بی‌آلایش، رودخانه‌ای پرآب، بوی طبیعت زنده، و دژی سرخ‌رنگ، سربلند و سرفراز با برج‌های سترگ بر ستیغ سربلند کوه، چشم‌اندازی رویایی که نمای آن هر بیننده‌ای را بر سر جایش میخکوب می‌کند.

بر فراز بلندی‌های روستای رودخان، همجوار رودخانه‌ای با همین نام، در ۲۰ کیلومتری جنوب‌غربی شهر فومن در استان جاودان سبز گیلان، این پرچم‌دار ایرانیت، و در ارتفاع حدود ۷۰۰ متری از سطح دریا، دژ افسانه‌ای رودخان، سنگر تسخیرناپذیر آزادی‌ خواهان، همچون اژدهایی خفته، بر فراز کوه و در زیر انبوه درختان جای داردRoodKhan-H5.

طول دیوارهای سترگ آن بیش از ۱۵۰۰ متر و به شکل۸ افقی بوده و در آن چندین برج قرار دارد. در این پهن دیوارها، منفذهایی برای تیراندازی و ریختن مایعات داغ بر سر متجاوزان خیره‌سر و خونخوار بیگانه در نظر گرفته شده است. در گذشته چشمه آبی در درون این دژ روان بوده است. در دو سوی دروازه بالابرز آن دو سکو وجود دارد که جایگاه نگهبانان تنومند دژ بشمار می‌رفته است. ورودی دژ از نشانه‌های مهم در فرهنگ معماری کهن ایران‌زمین‌ است. هیچ‌گاه هیچ شخصی به طور مستقیم وارد فضای درونی دژ نمی‌شود. یک هشتی۱ در آغاز ورودی ساختار است. یکی از مشخصه‌های این هشتی، مضربی از چهار بودن آن است که به چهار عنصر آب، خاک، باد و آتش و یا زایش، زند‌گی، مرگ و جاودانگی پس از مرگ اشاره دارد. گنبدی دایره مانند بر فراز آن نشان‌گر آسمان و گنبد نیلی‌اش است. هوای نمناک موجب رویش گیاهان در لابلای دیوارهای دژ و پوسیدگی آنها شده، اما در سنجش با دیگر ساختارهای منطقه، دژ رودخان سالم‌تر مانده است.

تاریخ‌نگاران ساخت دژ را به دوران ساسانی، دوره شکوه مهندسی در ایران، نسبت می‌دهند. پی‌ریزی چنین ساختار با ابهتی توسط فن‌سالاران اندیشمند دوران هخامنشی هم دور از ذهن نیست. دژ تا مدت‌های طولانی مرکز فرمانروایی و تخت‌گاه گیلان‌شاهیان و از مراکز مهم جنگ‌های استقلال ایرانیان علیه متجاوزان تازی بوده است. این دژ در دوران سلجوقیان، بازسازی شده و از مهمترین پایگاه‌های اسماعیلیان در مبارزه با بیگانگان و اشغال‌گران بوده و تا دوران زندیه هم کاربرد نظامی داشته است. تک‌‌تک آجرهای این ساختار باشکوه، شاهدی زنده بر دلاوری و دلیرپیشگی شیرزنان و آزادمردانی است که هرگز اجازه ندادند هیچ بیگانه متجاوزی در این سرزمین پاک، خیره‌سر آسوده بر بالین گذارد.

الکساندر شودزکو محقق لهستانی الاصل که در سال ۱۸۳۰ میلادی، هنگام پژوهش در گیلان موقعیت این ساختار را ثبت کرده است، درباره دژ رودخان نوشت «… دژی است بر بالای کوهی در قسمت علیای رودخانه‌یی به همین نام، بام آن سنگی است و طرفین ورودی دارای دو برج دفاعی مستحکم هستند و بر روی کتیبه سر در ورودی آن حک شده است که این دژ برای نخستین بار در سال ۹۱۸ تا ۹۲۱ هـ.ق برای سلطان ‌حسام ‌الدین ‌بن ‌امیره ‌دباج ‌بن ‌امیر ‌علاءالدین ‌اسحقی تجدید بنا شد. این دژ که به سکسار و قلعه حسامی نیز شهرت دارد …».

دژ رودخان از دو بخش کاملا مجزا تشکیل شده است. نخست ارگ، شاه‌نشین، شاه‌دژ یا شاه‌قلعه محل زندگی فرمانروا و خانواده او که در دو طبقه و از آجر ساخته شده و در بخش غربی این ساختار قرار دارد. ورودی دژ در سمت شمال جای دارد و در دو سوی آن دو برج عظیم سنگی دیده می‌شود.

در بخش شرقی دژ رودخان، ساختارهای ویران شده‌ی بخش نظامی و اسلحه خانه وجود دارد. در بخش شمال و جنوب، دیوارهای پیرامونی دژ، برج‌های نگهبانی در فاصله‌های گوناگون، به چشم می‌خورد. اتاق‌های هشت ضلعی که از آجر ساخته شده، هنوز بر فراز برج‌ها دیده می‌شود. واحدهای مسکونی در هر دو بخش به چشم می‌خورند.

مساحت بخش شرقی دژ کمتر از بخش غربی آن است. بخش شرقی شامل دوازده ورودی، زندان، در اضطراری، گرمابه و آبریزگاه و همچنین چند واحد مسکونی است و بخش غربی دارای دوازده ورودی، چشمه، حوض، آب انبار، سردخانه، گرمابه، آبریزگاه، شاه‌نشین، و چند واحد مسکونی که به وسیله برج و بارو در بر گرفته شده استRoodKhan-1.

نام باستانی این دژ «رودگان دژ» و یا روگان دژ و یا دژ رودگان به معنی دژی که در کنار رود قرار دارد، بوده است. به مرور زمان این دگرگونی یافته به قلعه رودخان خوانده شده است. این دژ کهن‌سال به زبان اهالی آن منطقه که تالش هستند قله رخون نامیده می‌شود. این قلعه در دوران‌های تاریخی گوناگون به نام‌های «قلعه ی هزارپله»، «قلعه حسامی»، «قلعه سکسار»، «دژ سگسار» و «قلعه سگسال» نیز خوانده شده است.

برای دیدن ساختار شکوهمند دژ پس از گذشتن از روستاهای گشت، کرومحله، گشت‌رودخان، سیاه‌‏کش، گوراب‌‏پس، ملس‌کام و سعیدآباد به روستای قلعه‌رودخان رسیده و پس از گذشتن از حیدرآلات و طی سه کیلومتر جاده خاکی وارد زمین‌های پارک جنگلی دژ ‌رودخان شده و سپس مسیر صعود تا دژ خانه را از راه پله ساخته شده، که نزدیک به یک هزار پله دارد، بگذرند.

۱-Vestibule

* جعفر سپهری مدرس کامپیوتر در دانشگاه های آزاد، جامع علمی کاربردی و پیام نور و مدرس رسمی فدراسیون کوهنوردی و صعودهای ورزشی در زمینه “هواشناسی کوهستان” بوده است. او صدها مقاله در زمینه ی ایران شناسی و تاریخ علم در ایران به چاپ رسانده . سپهری از سال ۲۰۱۴ به کانادا مهاجرت کرده است.