شهروند ـ فرح طاهری: کتابخانه ی مانت پلزنت به مدیریت قدسی دانش از ماه دسامبر شروع به برگزاری جلسات قصه خوانی برای مراجعان فارسی زبان کتابخانه کرده است.

اولین جلسه از این سری به قصه خوانی نسرین الماسی، نویسنده و روزنامه نگار و دبیر تحریریه ی نشریه شهروند اختصاص داشت.

خانم دانش در سخنان کوتاهی ضمن خوشامد به حاضران، گفت، این جلسات به پیشنهاد حسین افصحی که با کتابخانه همکاری دارد، برگزار می شود. او معرفی نسرین الماسی را به افصحی سپرد.

afsahi

حسین افصحی

حسین افصحی با خواندن بخشی از داستان زلزله نسرین الماسی را معرفی کرد.

نسرین الماسی در لالی مسجد سلیمان قدیمی ترین شهر نفتی ایران به دنیا آمده و فارغ التحصیل رشته ادبیات فارسی از دانشگاه جندی شاپور قدیمی ترین دانشگاه منطقه خاورمیانه است. او در آنجا با حسن زرهی، هم کلاسی اش آشنا شد و این آشنایی به ازدواج انجامید. آنها در دهه ی هشتاد، به فاصله ی سه سال از هم به تورنتو آمدند و ابتدا در نشریه ی سایبان و پس از آن ۲۵ سال در نشریه ی شهروند در کنار یکدیگر کار کرده اند.

افصحی گفت: نسرین به خاطر دغدغه هایی که برای مسایل حقوق بشر، زنان و هنر و ادبیات داشته و دارد، قصه های کوتاه کتاب “چرا نمی پرسی چرا؟” را نوشته است.

یکی از ویژگی های قصه های نسرین به تصویر کشیدن زندگی است، البته با تمثیل هایی که ایجاد کرده است، و آن هم به خاطر این است که نسرین عاشق تئاتر است. او در اکثر قصه هایش فضای تصویری برای خواننده اش ایجاد کرده است” “حتی نمی دونستم چرا وقتی اون عاشق می شه، مادرم باید صورتش چاق بشه و ماتیک قرمزش رو به جای اینکه بماله به لبهاش، بماله تو تخم چشماش.” (قصه زلزله صفحه ۵۲)

در ادامه نسرین الماسی، ضمن تشکر از شرکت کنندگان در جلسه، گفت: قصه های من شدیدا زنانه هستند و صدای معترض من به مسائل زنان است، یعنی چیزی که به آن گفته می شود ستم بر زن.

او افزود: در دنیای امروز و در ایران زیر سیطره ی نظام نابهنگام جمهوری اسلامی آنقدر ستم به زن زیاد شده که من نمی توانم مثل زنده یاد فروغ فرخزاد (در گفت و گو با ایرج گرگین) بگویم خوشبختانه من یک زنم. اما می توانم بگویم خوشبختانه من یک فمینیست هستم. و بسیار خوشحالم که با یادگیری الفبای فمینیستی توانسته ام فرهنگ زن ستیزی را که موذیانه و زیرکانه نسبت به زنان روا می شود بشناسم و نسبت به آن معترض باشم

نسرین الماسی

نسرین الماسی

.

اعتقاد دارم فمینیسم یک نوع نیست و انواع و اقسام دارد، منتها همه در یک چیز مشترکند و آن اعتراض به ستمی ست که تحت لوای فرهنگ مردسالاری بر زنان روا می شود و خواستار برابری زن و مرد در سیستم ارزشگداری هستند. خیلی ها می گویند مگر زن و مرد فرق می کند. بله فرق می کند. مردها معمولا با امتیازاتی به دنیا می آیند و با امکاناتی زندگی را شروع می کنند که زنها، باز جدا از هر ویژگی سیاسی، اجتماعی، فرهنگی آن امتیازات را ندارند و از اینجاست که عدم تساوی را می توانیم ببینیم.

الماسی افزود: فرهنگ فمینیستی داشتن فقط مربوط به زنان نمی شود. این برای من عجیب است که زنان یا مردانی اهل فکر و اندیشه و قلم می گویند ما فمینیست نیستیم. آیا وقتی آن زن “روشنفکر” می گوید من فمینیست نیستم، یعنی اینکه خواهان برابری نیست؟

او ادامه داد: متأسفانه زیرکانه فمینیسم را تبدیل کرده اند به ایدئولوژی. یعنی به محض اینکه می گویید من فمینیست هستم، انگار می گویید من ایدئولوژی خاصی دارم.

در ادامه او به سئوالی پرداخت که مدت هاست ذهنش را مشغول کرده و خود جوابی برایش ندارد و از حاضران خواست اگر نظری دارند، بگویند.

الماسی گفت: سئوال این است که چرا ما فرهنگ برتری مرد بر زن را به عنوان ایدئولوژی فرض نمی کنیم، ولی به برابری زن و مرد که می رسیم آن را ایدئولوژی می نامیم. چرا ما فمینیسم را ایدئولوژی تعبیر می کنیم؟

اگر من با مردهای دور و اطرافم و مردهای سرزمینم و دنیا به عنوان یک زن حقوق برابر داشته باشم فارغ از این که به چه سیاستی اعتقاد داشته باشم و یا هر ویژگی دیگری که انسان با آن تعریف می شود، این یعنی من یک ایدئولوژی خاص دارم؟ اگر چنین است پس چرا برتری مردان بر زنان جدا از این که لیبرالند، کمونیست اند، مذهبی اند، غیرمذهبی اند، از طبقات بالا یا فرو دستند و… امری عادی، پذیرفته شده و جا افتاده تلقی می شود و کسی این برتری را به ایدئولوژی تعبیر نمی کند؟

او از کسانی که در این زمینه کار و تحقیق می کنند تقاضا کرد که پاسخ این سئوال را بدهندalmasi--story-reading.

در ادامه نسرین الماسی چند داستان از مجموعه داستان “چرا نمی پرسی چرا؟” خواند.

در این جلسه بیش از سی تن شرکت کرده بودند و خانم دانش ـ مدیر کتابخانه ـ این استقبال را تشویقی برای ادامه ی جلسات قصه خوانی خواند.

در پایان جلسه نسرین الماسی کتاب هایش را برای علاقمندان امضا کرد.

“چرا نمی پرسی چرا” گزینه ی قصه های کوتاه نسرین الماسی در ۷۷ صفحه شانزده قصه ی کوتاه را در بر دارد. این کتاب توسط نشر افرا ـ پگاه در پاییز ۱۳۸۴ (۲۰۰۵) در تورنتو منتشر شد. طرح روی جلد آن کار هنرمند برجسته ی گرافیست، مهدی پوریان است و مقدمه ی کتاب را که شرحی بر قصه هاست، ساسان قهرمان نویسنده ی نام آشنای ایرانی ساکن تورنتو نوشته است.