امیر پیام

از همان ابتدای خیزش اعتراضی مردم تحت ستم  بر اغلب فعالان کارگری  و مبارزان چپ روشن بود که پیشروی پیروزمندانه جنبش آزادیخواهانه جاری و دست یابی آن به اهداف آزادیخواهانه و برابری طلبانه اش در گرو برگزیدن افق و چشم اندازی چپ گرایانه است. افقی که نه تنها خواستار برچیدن استبداد و ارتجاع حاکم بر ایران باشد، بلکه با رویکردی ضد سرمایه دارانه چشم انداز تغییرات ریشه ای سیاسی و اقتصادی را طرح نماید. تجربه خود جنبش نیز در سال اخیر این را ثابت نمود. انکشاف سیر عملی  مبارزات مردم به سمت رادیکالیزه شدن و  سرنگونی رژیم که مسیر آنان را از تلاش های انحرافی و کنترل کننده و بازدارنده طیف وابستگان استبداد حاکم یعنی جریان سبز موسوی و کروبی جدا نمود نیز ضرورت برگزیدن افق چپ را نشان داد.

اما هنوز تا هنگامیکه که واقعیت های مبارزه سیاسی و همینطور امکانات مادی و در دسترس و قابل اتکا برای توده های تحت ستم اتخاذ چنین افقی را عملی و ممکن و مقدور نسازد، به صرف درک منطقی این ضرورت و حتی تاکید تجربه بر آن، چنین تحولی رخ نخواهد داد و افق و چشم انداز چپ بدون پشتوانه مادی و در فقدان امکانات عملی برگزیده نخواهد شد.  از این رو اینجا می خواهیم این حقیقت را یادآوری کنیم که چرخش به چپ در جنبش آزادیخواهانه کنونی و اتخاذ افق چپ گرایانه توسط آن در شرایط همین امروز ایران نه تنها مقدور است، بلکه دارای پشتوانه مادی بوده و از مصالح واقعی و امکانات عملی در دسترس و قابل اتکا نیز برخوردار است. حقیقتی که بانگ رسای حضور و وجود آن در اول ماه مه امسال و در اعتصاب عمومی کردستان به صدا در آمد. از این منظر به دو رویداد فوق نگاه  کنیم.

 اول ماه مه ۸۹

طبقه کارگر ایران در طول حیات جمهوری اسلامی و در زیر سرکوبهای سیستماتیک آن هر ساله مراسم روز کارگر را به مثابه روز اتحاد و همبستگی طبقاتی و به عنوان فرصتی برای اعلام مطالبات و اعتراض خود به نظام حاکم به اشکال متنوعی برگزار کرده است. روزهای کارگر در همه این سی سال بدون نمایش همبستگی طبقاتی کارگران علیه نظام ضد کارگری حاکم سپری نشد. سرمایه داری ایران و حکومت کنونی آن یعنی جمهوری اسلامی هیچگاه از تیررس مبارزه طبقاتی کارگران در امان نبودند. اما برگزاری اول ماه مه امسال از دو جنبه بسیار حیاتی و تعیین کننده بود. یکی از جنبه مبارزه طبقاتی کارگران علیه سرمایه و دولت آن که مقاومت و مبارزه جویی جنبش کارگری را در سطح کلان و سراسری به نمایش گذاشت، و دیگری در رابطه با  جنبش آزادیخواهانه جاری علیه استبداد حاکم بود که معلوم شد جنبش کارگری برای تامین حضور صف مستقل و طبقاتی اش و طرح افق امید بخش خود در این جنبش  و نیز برای کسب رهبری آن در تلاش است. امسال جنبش مستقل کارگری با برگزاری سازمان یافته و نقشه مند و موفق اول ماه مه، هم به لحاظ کمیت بزرگ شرکت کنندگان و هم به لحاظ  قدرت سازماندهی و توان بسیج توده ای که از خود بروز داد و همچنین به لحاظ کیفیت سیاست های پیشنهادی اش، راسا افق رهایی از وضعیت پر ستم و مشقت بار کنونی را در برابر توده های تحت ستم قرار داد.

در رابطه با  مبارزه طبقاتی کارگران، عروج جنبش نوین مستقل کارگری از شش سال گذشته تاکنون مسیر پر فراز و نشیب و گاه شورانگیز و عمدتا پر مشقتی را از سر گذرانده است.  از کشتار کارگران خاتون آباد و نبرد اول ماه مه ۸۳ سقز تا مبارزات کارگران شرکتهای  واحد و نیشکر هفت تپه و برپایی سندیکاهایشان تاکنون شاهد هزاران شکایت و اعتراض و تحصن و اعتصاب و تظاهرات و مسدود نمودن جاده ها و نبرد با نیروهای سرکوبگر و مبارزات تعطیل ناپذیر تشکلهای مستقل کارگری و تلاش خستگی ناپذیر صدها فعال کارگری هستیم. مبارزه ای که بی وقفه در زیر خطر دایمی بیکاری و نداری و فقر و بی خانمانی و نیزبا وجود تهدید شبانه روزی  دستگیری و زندان و شکنجه و شلاق و دار در جریان است. همه این مبارزات اما برای تامین یک هدف فوری و بلاواسطه جریان دارد، یعنی برای  تغییر تناسب قوای طبقاتی به نفع کارگران و تسهیل شرایط مبارزه برای کسب مطالبات بسیار اولیه و انباشته شده آنان. اگر چه در این سالها جنبش مستقل کارگری با اتکا به آگاهی طبقاتی و روشن بینی سیاسی و مبارزه شبانه روزی و فداکاریهای کم نظیرش خود را در سطح و عمق گسترش داد و این از دستاوردهای غیر قابل بازگشت آن می باشد، اما در مبارزه برای کسب و تثبیت مطالبات و خواسته های پایه ای  و عاجل کل طبقه کارگر توفیق نیافت. عدم توفیقی که تماما حاصل قدرت سرکوب حکومت سرمایه داری در ایران و نتیجه وجود حاکمیت استبداد سیاسی به عنوان سدی در برابر تلاش کارگران است. همین اندازه از مبارزه و فداکاری کارگران در شرایط سیاسی غیر استبدادی بی تردید به دستاوردهای زیادی منجر می شد.

یک سیاست ثابت جمهوری اسلامی نسبت به جنبش مستقل کارگری این است که منظما قدرت خود را در مهار و کنترل و ایجاد محدودیت و خنثی سازی مبارزات و سرکوب کارگران یاد آوری کند. از سوی جنبش مستقل کارگری نیز به چالش کشیدن این قدرت رکن ثابت سیاست های کارگری بوده و راز پیشروی تاکنونی جنبش هم پرداختن به همین چالش است. در آستانه اول ماه مه سال گذشته فعالین کارگری از سوی نیروهای امنیتی مستقیما تحت فشار و تهدید قرار گرفتند تا از برگزاری این روز خودداری کنند. علی رغم همه اینها اما روز یازده اردیبهشت۸۸ حدود دو هزار تن از کارگران و خانواده هایشان به میدان آب نمای پارک لاله رفتند که با حمله وحشیانه صدها نیروی سرکوب و دستگیری نزدیک به صد و پنجاه تن از فعالین کارگری پراکنده شدند.

رژیم امیدوار بود با ضربه سال گذشته بر پیکر جنبش کارگری و با سرکوب مبارزات آزادیخواهانه جاری و ایجاد فضای رعب در جامعه اول ماه مه امسال به خاموشی سپری شود، اما جنبش کارگری می باید که این امید رژیم را به یأس بدل می نمود و با برگزاری این روز اقتدار طبقاتی خود را به نمایش می گذاشت. این جنبش  می باید قدرت نمایی می کرد و با برگزاری اول ماه مه اراده خود را اعمال می نمود. در مبارزه طبقاتی مقاطعی هست که ضربه زدن به  روحیه دشمن و بستر سازی برای پیشروی های آتی با اهمیت تر و آینده ساز تر از کسب مطالبه معینی است. این دقیقا چیزی بود که جنبش مستقل کارگری به درستی و با زبردستی بدان اقدام نمود و فضای کل جامعه را به نفع طبقه کارگر چرخاند. همه دیدند که چگونه حتی استثمارگران و بهره کشان و سرکوبگران طبقه کارگر از راس نظام الهی سرمایه داری ایران تا همه شاخ و برگ های غیر اسلامی آن به تعظیم و تکریم کارگران درآمدند.

در اول ماه مه امسال اما جنبش مستقل کارگری در رابطه با جنبش آزادیخواهانه کنونی وظیفه  دفاع از این جنبش و ارایه آلترناتیو رهبری برای آن را به عهده  گرفت. این در حالی بود که در طول سال گذشته رابطه جنبش کارگری و جنبش آزادیخواهانه از سه ناحیه مخدوش و تخریب می شد. اول از سوی طیفی از دست اندرکاران جریان سبز موسوی و کروبی در داخل و خارج که می کوشیدند تا با سوءاستفاده از نیروی عظیم جنبش کارگری آنرا به سکوی پرش خود به سوی اهداف شان که برضد اهداف کارگران است بدل سازند. دوم از سوی طیفی از عناصری که خود را طبقه متوسط می خوانند و جنبش آزادیخواهانه مردم را در انحصار طبقه خود می بینند تلاش می شد تا با تخطئه جنبش کارگری و تحقیر مبارزات و مطالبات کارگران جنبش آزادیخواهانه را در کنترل خود نگه دارند. سوم برخی محافل به اصطلاح چپ  بود که با ارتجاعی خواندن اساس و ماهیت جنبش آزادیخواهانه مردم جان برلب و تحت ستم ارتجاع اسلامی، پشت نمودن جنبش کارگری به جنبش آزادیخواهانه علیه استبداد حاکم و حتی مقابله واپس گرایانه و ضدیت عقب مانده با آنرا تبلیغ می کردند. وجه مشترک همه این تلاش ها که آنها را به یک رویکرد واحد علیه طبقه کارگر و جنبش آن بدل نمود در تخطئه و تخریب و بی ارزش نمودن و تضعیف و بی وجه نمودن نقش صف مستقل طبقه کارگر و حضور و ادعای این طبقه  برای رهبری جنبش آزادیخواهانه و برابری طلبانه کنونی قرار داشت، اما حضور مستقل و رادیکال و پر قدرت جنبش مستقل کارگری در اول ماه مه امسال خط بطلانی بر همه این تشبثات انحرافی و مخرب بود.

همانطور که گفته شد در اول مه امسال جنبش مستقل کارگری با به مصاف طلبیدن طبقه حاکمه و دولت آن و نیز با ادعای رهبری جنبش آزادیخواهانه کنونی به میدان آمد. برنامه این روز برای برگزاری یک گردهم آیی بزرگ در مقابل وزارت کار توسط تشکلات مستقل کارگری سازماندهی شد و علی رغم تهدیدهای گسترده نیروهای امنیتی اعلام گشت. اگر چه خود این گردهمایی به دلیل حضور زنجیره های طولانی نیروهای سرکوبگر ممکن نشد، اما به گزارش خیل رسانه های متنوع و جریانات سیاسی مختلف هزاران  تن از کارگران و خانواده هایشان بهمراه شعارها و مطالبات شان در خیابانهای اطراف حضور داشتند. غیر از تهران در اکثر شهرها برنامه ها به شکل گردهم آیی ها و تظاهرات کوچک و بزرگ برگزار شد. بارها سرود انترناسیونال خوانده شد. سخنرانی ها در نقد نظام سرمایه داری انجام شد. پیام ها در همبستگی با کارگران جهان و در دفاع از مبارزات آزادیخواهانه و برابری طلبانه مردم تحت ستم قرائت  شد. در بسیاری از برنامه ها قطعنامه مطالباتی ده تشکل مستقل کارگری قرائت و تصویب شد.

افق امید بخشی که جنبش مستقل کارگری در برابر کل جامعه قرار داد به لحاظ سیاسی و تا آنجا که شرایط داخل ایران ابراز علنی چنین سیاست هایی را مقدور می سازد در اسنادی که به مناسبت اول ماه مه منتشر شدند به دقت تشریح و تدوین و ثبت شده است. * قطعنامه مشترک ده تشکل مستقل کارگری و دو بیانیه شورای برگزاری اول ماه مه، اسنادی طبقاتی ـ تاریخی اند که حقیقتا مایه افتخار طبقه کارگر و نشان درخشش آگاهی طبقاتی آنست. با این اسناد، جنبش کارگری وارد دوران دخالتگری کلان در سطح سیاست شده و برای تقبل وظیفه سنگین و خطیر و پر افتخار رهبری مبارزات میلیونها انسان تحت ستم برای به زیر کشیدن استبداد حاکم و کسب آزادی و برابری واقعی اعلام آمادگی می کند. 

بنابر رویدادهای اول ماه مه امسال بار دیگر آشکار می شود که جنبش کارگری با صف و سیاست و افق طبقاتی و مستقل خود از مهم ترین و برجسته ترین واقعیت های سیاست در ایران امروز است. علی رغم تحمیل بی وقفه فقر و فلاکت بی سابقه به طبقه کارگر، و علی رغم سرکوب بی امان مبارزات و تشکلات و فعالین آن، طبقه کارگر به عنوان نیرویی مطرح و دخالتگر در سیاست دیگر قابل انکار نیست. سلطه انحصاری جریانات استثمارگر اسلامی و ملی و سلطنتی بر سیاست ایران در حال فروپاشی است چرا که طبقه کارگر بار دیگر به میدان آمده است.

تا آنجا که به جنبش آزادیخواهانه کنونی مربوط می شود، معنی بلافاصله این تحول اینست که همه انسانهای آزادیخواه و برابری طلب می توانند با پیوستن به صف دوستداران و طرفداران طبقه کارگر و با تقویت حضور و وزن و نقش رهبری کننده این طبقه مسیر پیشروی مطمئن و پیروزمندانه جنبش آزادیخواهانه کنونی را هموار سازند. چرا که جنبش کارگری در این ظرفیت از واقعیت های سیاست در ایران و امکانی قابل اتکا برای کسب آزادی و برابری واقعی است.

  ۱۷ خرداد ۸۹ ـ ۷ جون۲۰۱۰

 * این اسناد را می توان در سایت”اتحاد بین المللی در حمایت از کارگران در ایران”ملاحظه نمود.