Javad-Talee

شبکه جهانی القاعده، القاعده مغرب اسلامی، القاعده شبه جزیره عربی، امارات اسلامی قفقاز، طالبان افغانستان، طریق طالبان پاکستان، لشگر طالبان هند، انصار بیت المقدس در مصر، الشباب در سومالی، انصارالشریعه در لیبی، انصار دین در شمال مالی، بوکوحرام در نیجریه و جماعت اسلامی در شرق دور گروه هایی هستند که همسو با داعش برای ایجاد خلافت اسلامی در مناطق تحت نفوذ خود راه “النصر بالرعب” پیش گرفته اند و وحشت آفرینی می کنند. زنان و کودکان مهمترین قربانیان این گروه های تندرو هستند.

 

از سوریه دیگر چیزی برای حفظ کردن باقی نمانده است. به استثنای دمشق، تقریبا همه شهرهای مهد کهن ترین تمدن بشری با خاک یکسان شده است.

اگر همین امروز پشتیبانان اصلی بشار اسد، پوتین و خامنه ای شر او را از سر مردم تیره بخت کم کنند و حتی به فرض محال یک حکومت مردمی بر سر کار بیاید، ده ها سال طول می کشد تا ویرانی های این جنگ خانمانسوز جای خود را به ساختمان های قابل سکونت و کار بدهد و بیش از ده میلیون سوری آواره بتوانند به این ساختمان ها برگردند. بازگشتگان، بی گمان زندگی را در شرایطی از سر خواهند گرفت که بعید به نظر می رسد بهتر از دوران پیش از جنگ باشد. روسیه و ایران، حالا دیگر سوریه را بخشی از فتوحات خود می دانند و حاضر نخواهند بود در آینده آن نقش برادر بزرگ را ایفا نکنند.

ائتلاف غرب علیه داعش، با این تصور باطل که بمباران مواضع این نیروی متحجر و خشونت طلب می تواند از خطرات آن برای غرب بکاهد، پیش تر بمباران ها را آغاز کرد. هنگامی که این نیرو ناکام ماند، روسیه فرصت را غنیمت شمرد و برای حفظ بشار اسد و پایگاه های خود در سواحل مدیترانه وارد عمل شد و با شدتی بیشتر از غرب ویرانگری های دردناک را ادامه دادisis-1.

بزرگ ترین اشتباه غرب اما این بود که گمان می کرد در سوریه تنها با داعش طرف است و نیروهای بنیادگرای دیگر، که با تمام مظاهر تمدن غربی دشمنی می ورزند، اهمیتی نخواهند داشت، اما به تازگی گزارش برخی رسانه های اروپایی نشان داده که اکنون ۱۸ گروه بنیادگرای اسلامی در سوریه با دولت و بین خود درگیر نبرد هستند. نویسندگان این گزارش ها تاکید دارند که حتی در صورت نابودی داعش (که با توجه به شرایط منطقه بعید به نظر می رسد) گروه های بنیادگرای دیگر به ویرانگری و خونریزی در این کشور ادامه خواهند داد.

درست یا نادرست بودن پژوهش هایی که این گزارش ها به آن ها استناد دارند، هنوز روشن نیست، اما صرفنظر از این که در خاک سوخته سوریه و عراق چند گروه اسلامگرای تندرو درگیر نبرد باشند، این واقعیت انکارناپذیر است که در سراسر خاورمیانه، شمال قفقاز، شمال آفریقا و حتی شرق دور، علف هرز “بنیادگرایی خونخوار اسلامی” روز به روز بیشتر ریشه می پراکند و به نظر می رسد که مردم این مناطق ده ها سال دیگر درگیر خشونت این گروه ها باشند، که هرکدام در گوشه ای سودای تشکیل “حکومت الله” را در سر می پرورانند.

در این نوشته، خشن ترین گروه های بنیادگرای اسلامی در خاورمیانه، آفریقا، شرق دور و شمال قفقاز به اختصار معرفی می شوند.

در این که خطاهای استراتژیک غرب و در رأس آن ایالات متحده آمریکا و فرانسه در منطقه به این گروه ها انگیزه اولیه داده است، تردیدی نیست، اما امروز همه آن ها بدون استثنا در دشمنی با تمدن غربی وحدت نظر دارند. مشکل آن ها نه حکومت های سلطه جوی غربی و دست نشاندگان بومی آن ها، بلکه تمامی مظاهر تمدن غربی است. مثل “بوکو حرام” که حتی آموزش و پرورش را در تمامیت خود واردات غرب می داند و به این دلیل به آموزشگاه ها حمله می برد و کودکان و نوجوانان را به قتل می رساند یا گروگان می گیرد تا مردم از فرستادن فرزندان خود به مدرسه بترسند.

 

دولت اسلامی (داعش)

دولت اسلامی یا داعش به دلیل جنایات هولناکی که در دو سال گذشته مرتکب شده و خود برای ایجاد وحشت در افکار عمومی تصاویر آن را در سراسر جهان پخش کرده، شناخته شده ترین گروه بنیادگرای مسلح اسلامی است. این گروه توانسته است با اعلام خلافت در عراق و سوریه (شام) پشیبانی بسیاری از گروه های بنیادگرای دیگر را در سراسر مشرق زمین جلب کند.

گروه دولت اسلامی در سال ۲۰۰۳ میلادی پس از ورود نیروهای آمریکایی به خاک عراق با نام “دولت اسلامی عراق و شام” اعلام موجودیت کرد که مخفف آن داعش بود. این گروه ابتدا نیروهای آمریکایی و همکاران نظامی عراقی آن را هدف عملیات تهاجمی خود قرار می داد، اما بعدا به بمب گذاری در میان غیرنظامیان پرداخت و در سال ۲۰۱۳ بر دامنه نفوذ خود افزود و در سوریه نیز به جنگ با نیروهای بشار اسد و گروه های رقیب خود پرداخت.

داعش، از طریق غارت تسلیحات ارتش سوریه و با پشتیبانی قدرت های سنی منطقه مثل عربستان سعودی، قطر و ترکیه به سرعت نیرو گرفت و موجودیت چیزی به نام دولت اسلامی را با سودای تصرف بخش هایی از سوریه و عراق تا فلسطین و اردن اعلام کرد.

هنوز هیچکس نتوانسته راز سرعت گرفتن رشد باورنکردنی داعش را برملا کند. هزاران جوان مسلمان ساکن کشورهای اروپایی در سال های اخیر به داعش پیوسته اند. بیشتر آن ها عضو خانواده های مهاجری هستند که در حاشیه شهرهای بزرگی مثل پاریس و بروکسل و لندن یا در نواحی صنعتی غرب آلمان زندگی می کنند، اما اغلب با فرهنگ اروپایی رابطه ای برقرار نکرده و دارای موفقیت شغلی و تحصیلی مناسبی نبوده اند، به همین جهت دستخوش بحران هویت شده و گروه های بنیادگرای اسلامی را به مثابه تکیه گاه روحی و ایدئولوژیک خود پذیرفته اند. بسیاری از آن ها نیز، در نهایت در جست و جوی قدرت و ثروت و بعضا با سودای ایجاد رابطه جنسی با زنان متعدد و خالی کردن عقده های خود روانه سوریه شده اندisis.

داعش از سال ۲۰۱۴ میلادی عملیات تروریستی خود را از عراق و سوریه به خارج از این دو کشور و به ویژه کشورهای اروپایی گسترش داده است.

نیروهای ائتلاف بین المللی به سرکردگی آمریکا کوشیده اند با بمباران مواضع داعش در خاک سوریه و بعضا عراق مانع گسترش نفوذ این گروه شوند. از پایان سال ۲۰۱۵، جنگنده های روسی نیز وارد کارزار سوریه شده اند، اما به جای بمباران مواضع داعش به بمباران شهرهایی پرداخته اند که سایر گروه های مخالف اسد، از جمله جبهه نصرت و ارتش آزاد در آن ها قدرت دارند. هم در جریان حمله های هوایی ائتلاف غرب و هم در جریان حمله های هوایی روسیه، تعداد زیادی از غیرنظامیان بی گناه سوریه نیز کشته شده اند.

داعش، به طور عام شیعیان و به طور خاص حکومت شیعی جمهوری اسلامی در ایران را دشمن خود می شمارد و ایران را بارها تهدید کرده است. در ماه های اخیر جنازه های ده ها تن از فرماندهان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، که در سوریه به قتل رسیده اند، به شهرهای مختلف ایران انتقال یافته و با برگزاری مراسم تشییع به خاک سپرده شده است. با این همه محمدجواد ظریف وزیر خارجه جمهوری اسلامی به تازگی حضور نظامی ایران در خاک سوریه را تکذیب کرده و مدعی شده که جمهوری اسلامی تنها تعداد اندکی مستشار نظامی در اختیار ارتش سوریه قرار داده یا شمار اندکی از پاسداران را مامور نگهبانی از اماکن مقدسه شیعیان در خاک سوریه کرده است.

 

انصار بیت المقدس

انصار بیت المقدس نام یک گروه بنیادگرای مسلح مصری است که از اواخر سال ۲۰۱۴ میلادی از داعش اعلام پشتیبانی کرده و خود را نیز “دولت اسلامی در شبه جزیره سینا” نامیده است. در شبه جزیره سینا از سال های دور نبردی خونین میان ارتش مصر و قبایل بدوی جریان داشته است. این درگیری ها به ویژه پس از سقوط حسنی مبارک شدت بیشتری یافته و در پی برکناری محمد مرسی از مقام ریاست جمهوری و سلطه مجدد نظامیان بر مصر بیش از پیش جنبه مذهبی به خود گرفته است. منابع امنیتی مصر ادعا می کنند که گروه هایی از اخوان المسلمین، در پی غیرقانونی اعلام شدن این جریان، به شبه جزیره سینا رفته و در آنجا به رزمندگان بومی پیوسته اند.

وزارت کشور مصر تعداد افراد مسلح انصار بیت المقدس را دو هزار نفر برآورد می کند. این گروه از سوی منابع امنیتی مصر بارها متهم شده که در شبه جزیره سینا، قاهره و چند شهر دیگر به عملیات تروریستی خونباری دست زده است.

 

طالبان در افغانستان و پاکستان

گروه طالبان از اوایل دهه ۱۹۸۰ میلادی با کمک آمریکا و سازمان امنیت پاکستان برای مقابله با ارتش سرخ در خاک افغانستان ایجاد شد. از اواخر دهه نود میلادی در پی خروج ارتش سرخ از افغانستان، طالبان در نبردهایی خونین قدرت را در افغانستان به دست گرفت. این گروه در سال ۲۰۰۱ میلادی با دخالت آمریکا قدرت را در کابل از دست داد، اما همچنان در بخش بزرگی از افغانستان و مناطق مرزی پاکستان صاحب نفوذ است.

از پایان سال ۲۰۱۴ میلادی با خروج نیروهای ناتو از خاک افغانستان، دولت این کشور تلاش های گسترده ای را برای آشتی با طالبان ادامه داده، اما تاکنون به نتیجه نرسیده است. کابل بارها با تشویق پشتیبانان غربی خود از نیروهای طالبان خواسته که اسلحه را به زمین بگذارند و در اداره کشور سهیم شوند، اما این گروه همچنان به بمب گذاری، عملیات تروریستی و عملیات انتحاری در افغانستان ادامه می دهد.

در سال های اخیر آشکار شده است که جمهوری اسلامی شاخه هایی از طالبان را مورد پشتیبانی قرار می دهد. در سال گذشته منابع قابل اعتماد اعلام کردند که جمهوری اسلامی بخشی از نیروهای طالبان را تجهیز و تسلیح کرده تا علیه نفوذ داعش در خاک افغانستان و مناطق مرزی این کشور با ایران وارد عمل شوند. حضور گاه به گاه فرماندهان طالبان در تهران و شرکت آن ها در برخی نشست های امنیتی گواه بر این مدعا است.

شاخه ای از طالبان با نام “طریق طالبان پاکستان” نیز در خاک پاکستان و به ویژه مناطق مرزی پشتون نشین این کشور فعال است. در کنار این گروه، شبکه حقانی نیز در همین مناطق به فعالیت های رزمی مشغول است. علاوه بر این دو گروه، “لشگر طالبان در شبه قاره هند” دست به عملیات ایذایی و تروریستی در خاک هند می زند.

 

القاعده

گروهی از بنیادگرایان اسلامی در سال ۱۹۸۸ شبکه تروریستی القاعده را در سودان و افغانستان تشکیل دادند. این زمانی بود که ایالات متحده آمریکا یکی از مهمترین پایگاه های نظامی خود را در خاک عربستان سعودی مستقر کرده بود.

در سال ۱۹۹۰ هنگامی که جورج بوش پدر در مقام رییس جمهوری آمریکا تصمیم داشت به بهانه پس راندن ارتش عراق از خاک اشغال شده کویت نیروهای خود را وارد خلیج فارس کند، اسامه بن لادن که در آن زمان عضو یکی از خانواده های پرنفوذ ریاض بود، در نامه ای به پادشاه وقت عربستان سعودی خواستار جلوگیری از استقرار آمریکایی ها در “سرزمین مقدس مسلمانان” شد.

بن لادن در نامه خود نوشت که کشورهای اسلامی باید خود نیروی مشترکی برای مقابله با اشغالگری های صدام حسین به وجود بیاورند و نگذارند پای “کافران آمریکایی” به منطقه باز شود.

عربستان از بیم بروز ناآرامی درخاک خود، با تبدیل پایگاه آمریکایی ها به مرکز فرماندهی عملیات ضد عراق مخالفت کرد و آمریکایی ها این پایگاه را به نزدیکی دوحه در خاک قطر منتقل کردند. آن ها در مقابل متعهد شدند که امنیت امیر قطر را برای همیشه تضمین کنند.

اندکی بعد، اسامه بن لادن که برای مقابله با ارتش سرخ به افغانستان رفته و رابطه عمیقی با طالبان برقرار کرده بود، در صدر القاعده نشست و به دشمن شماره یک آمریکا تبدیل شد. در سال های بعد، القاعده دست به عملیات تروریستی زیادی علیه منافع آمریکا در منطقه و اروپا زد.

مهمترین عملیات این گروه، حمله به برج های دوقلوی مرکز تجارت جهانی در نیویورک و مرکز پنتاگون در واشنگتن بود که در سال ۲۰۰۱ موازنه قدرت را در جهان به هم زد. اسامه بن لادن از همان زمان تحت تعقیب آمریکایی ها بود و سرانجام در سال ۲۰۱۱ به وسیله کماندوهای آمریکایی در ابیت آباد پاکستان به قتل رسید.

اما مرگ اسامه بن لادن سبب پایان حیات القاعده نشد. این شبکه هنوز هم زیر رهبری ایمان الظواهری فعال است، ولی ظاهرا داعش را رقیب خود می داند و با این گروه همکاری و همسویی ندارد.

 

القاعده شبه جزیره عربی

در سال ۲۰۰۸ میلادی از اتحاد القاعده در یمن و عربستان سعودی گروهی به نام “القاعده شبه جزیره عربی” شکل گرفت. این گروه از بدو تاسیس تاکنون دست به عملیات انتحاری و تروریستی متعددی در یمن زده است. نام استفان شاربونیه سردبیر هفته نامه شارلی ابدو که در ژانویه سال ۲۰۱۵ همراه با گروهی از نویسندگان این هفته نامه در جریان حمله افراد مسلح به قتل رسید، از مدت ها پیش در لیست افراد تحت تعقیب مجله “اینسپایر” یا الهام قرار داشت که از سوی القاعده شبه جزیره عربی منتشر می شود.

هواپیماهای بدون خلبان ایالات متحده آمریکا در سال های اخیر به صورت پایدار مراکزی را در یمن بمباران کرده اند که گفته می شود پایگاه القاعده شبه جزیره عربی هستند. این حملات، همزمان علیه پایگاه های طالبان در مناطق مرزی خاک پاکستان هم صورت گرفته و از آنجا که اغلب بدون اجازه و اطلاع دولت پاکستان بوده، سبب تیرگی مناسبات اسلام آباد و واشنگتن شده است.

 

القاعده مغرب اسلامی

گروه القاعده مغرب اسلامی، در سال ۲۰۰۷ میلادی اعلام موجودیت کرد. این گروه مدعی ایجاد حکومت اسلامی در تونس، مراکش، الجزایر، موریتانی، نیجر و مالی است و تاکنون عملیات تهاجمی و تروریستی زیادی در شمال آفریقا انجام داده است. پس از پیشروی های داعش در سوریه و عراق، این گروه با رهبری آن بیعت کرد.

القاعده مغرب اسلامی در سال های اخیر ضمنا از ناآرامی های لیبی نیز برای نفوذ به این کشور و استفاده از خاک آن هنگام فرار استفاده کرده است. هدف اصلی این گروه بی ثبات کردن کشورهای شمال آفریقا است، زیرا بر این باور است که می تواند در شرایط بی ثباتی قدرت را به دست بگیرد. هسته اصلی گروه تا پیش از اعلام موجودیت القاعده مغرب اسلامی شاخه القاعده در الجزایر بود. بنیادگرایان اسلامی در الجزایر سابقه ای طولانی تر از سایر گروه های رادیکال منطقه دارند.

 

انصارالشریعه در لیبی

انصار الشریعه در جریان جنگ داخلی لیبی و در آستانه سقوط معمر قذافی اعلام موجودیت کرد. این گروه تاکنون چند عملیات تروریستی در خاک تونس انجام داده و همسو با القاعده مغرب اسلامی عمل می کند. بنیادگرایان اسلامی لیبی در ماه های گذشته با داعش بیعت کردند و در پی آن دولت اسلامی بخش مهمی از جهادگران خود را به این کشور فرستاد تا در صورت باختن نبرد در سوریه و عراق بتواند در آنجا به حیات خود ادامه بدهد. از آغاز فوریه سال ۲۰۱۶ میلادی جنگنده های آمریکایی بمباران مواضع اسلامگرایان را در خاک لیبی تشدید کرده اند.

 

انصار دین در شمال مالی

گروه رادیکال انصار دین در سال ۲۰۱۲ با همکاری شورشیان طوارق شمال مالی را به تصرف در آورد. گفته می شود که این گروه نیز با القاعده مغرب اسلامی در ارتباط است. بنیادگرایان شمال مالی تاکنون از میان انسان هایی که راه و روش زندگی غربی را اختیار کرده اند، قربانیان زیادی گرفته اند. از سال ۲۰۱۴ به این سو فرانسه بخشی از نیروهای نظامی خود را برای سرکوب این گروه به مالی فرستاده است. ارتش فرانسه و نظامیان آفریقایی توانسته اند این گروه را عقب برانند، اما مبادله آتش میان دو طرف همچنان گهگاه ادامه دارد.

 

بوکو حرام در نیجریه

بوکو حرام با هدف ایجاد یک حکومت اسلامی در نیجریه جنگی خونین را علیه غیرنظامیان و به ویژه دختران دانش آموز پیش می برد. معنای لغوی بوکو حرام “آموزش غربی ممنوع” است. به همین دلیل است که این گروه خشن با هرچه جلوه ای اندک از مظاهر فرهنگ غربی داشته باشد می جنگد و به ویژه مخالف حضور دختران در مدارسی است که به سبک غربی تدریس می کنند.

به روایتی، بوکوحرام فقط در سال ۲۰۰۹ بیش از ۱۴ هزار نفر را در نیجریه به قتل رساند. این گروه مناطقی از شمال نیجریه را به تصرف درآورده و به تلاش های خود برای تصرف قسمت هایی از خاک کامرون و نیجر نیز ادامه می دهد. این دو کشور آفریقایی با نیجریه همسایه اند. بوکوحرام نیز در پی پیشروی های داعش در سوریه و عراق اعلام کرد که از این گروه پیروی خواهد کرد.

 

الشباب در سومالی

گروه الشباب به لحاظ خشونت و آدمکشی از بوکوحرام هم پیشی گرفته است. این گروه در سال ۲۰۱۱ با همکاری ارتش سومالی و یکان های اتحادیه آفریقا از موگادیشو پایتخت سومالی رانده شد، اما همچنان بر مناطق مرکزی و جنوبی سومالی تسلط دارد.

الشباب نیز با شبکه القاعده در ارتباط است و با بوکوحرام در نیجریه همکاری نزدیک دارد. الشباب تاکنون هزاران غیرنظامی را در عملیات تروریستی خود به خاک و خون کشیده است. این گروه امکانات مالی خود را از طریق غارت تامین می کند.

 

جماعت اسلامی در شرق دور

جماعت اسلامی گروهی است که در سال های دهه ۱۹۹۰ میلادی در اندونزی و مالزی اعلام موجودیت کرد. این گروه نیز می خواهد با توسل به عملیات تروریستی و ایجاد وحشت در مردم (النصر بالرعب) در جنوب شرقی آسیا خلافت اسلامی ایجاد کند. جماعت اسلامی در سال ۲۰۰۲ میلادی با بمب گذاری در جزیره توریستی بالی واقع در اندونزی ۲۰۲ نفر را به قتل رساند که ۱۵۰ نفر از آن ها از گردشگران غربی بودند.

بمب گذاری ها و گروگان گیری های جماعت اسلامی در سال های بعد نیز ادامه داشت. این گروه در اندونزی، مالزی و فیلیپین فعالیت دارد و تلاش های سه دولت برای ریشه کن کردن آن تاکنون به نتیجه نرسیده است.

 

امارات اسلامی قفقاز شمالی

اسلامگرایان جمهوری های شمال قفقاز در سال های اخیر با ادعای تلاش در راه تبدیل این جمهوری ها به “امارات اسلامی” وارد مبارزه با روسیه شده اند. آن ها تاکنون عملیات تهاجمی زیادی علیه مسکو انجام داده اند. از جمله در ماه فوریه سال ۲۰۱۱ با انجام عملیاتی بزرگ در فرودگاه دمدودوف مسکو وحشت آفریدند.

تاکنون از افراد متعددی به عنوان رهبر اصلی این گروه نام برده شده است. از جمله از دوکو عمراوف، ابوعثمان و شیخ علی ابومحمد که نیروهای امنیتی روسیه در ماه آوریل سال ۲۰۱۵ مدعی شدند او را همراه با هفت عضو دیگر داعش در جریان یک عملیات نظامی کشته اند.

گروه امارات اسلامی قفقاز در واقع میراث جنگ های خونینی است که ولادیمیر پوتین در دو دهه گذشته علیه مسلمانان جدایی خواه جمهوری چچن به راه انداخت. بسیاری از اعضای این گروه را زنانی تشکیل می دهند که مردان خود را در این جنگ از دست داده اند. منابع غربی مدعی هستند که هم اکنون نزدیک به ۵ هزار مسلمان چچنی در سوریه و عراق دوش به دوش داعش می جنگند، اما این آمار اغراق آمیز به نظر می رسد.

 

یک داوری بسیار دشوار

به دلیل یک سویه بودن اطلاعات مربوط به گروه های بنیادگرای اسلامی، داوری درباره اهداف و عملکرد برخی از آن ها بسیار دشوار شده است.

از زمانی که جورج دبلیو بوش رییس جمهوری پیشین آمریکا در پی وقایع ترویستی یازده سپتامبر طرح نبرد با تروریسم را مطرح کرد، تمام دیکتاتورهای منطقه خاورمیانه، روسیه و آفریقا، همه گروه های مخالف خود را “تروریست” می نامند و زیر این عنوان آن ها را به شدت سرکوب می کنند.

به این ترتیب ترکیه کردها را تروریست می نامد، در حالی که آن ها سال ها اسلحه را کنار نهادند و انتظار صلحی پایدار را کشیدند، اسراییل حماس را یکپارچه تروریست می خواند در شرایطی که اسماعیل هنیه رئیس این تشکیلات حتی پذیرفته بود تحت شرایطی حق حیات اسراییل را به رسمیت بشناسد، عربستان سعودی شیعیان را در فهرست تروریست ها قرار داده است، سازمان امنیت پاکستان که خود آفریننده طالبان بوده، مدعی مشارکت در طرح مبارزه با تروریسم آمریکا است و نظامیان مصر نیز، در پی سرکوب اخوان المسلمین و بازگشت به قدرت، هرکه را علیه آن ها مبارزه کند تروریست می نامند و تعقیب می کنند.

در این میان، تفکیک “تروریست ها” و “مبارزان” در مشرق زمین بسیار دشوار شده است. اما گروه هایی که در اینجا برشمردیم، بدون استثنا “قتل مشرکان و کافران” را در کارنامه خود دارند. آن ها نیز، مثل دولت های استبدادی حوزه جغرافیایی خود، مخالفان خود را کافر و مشرک می نامند و سزاوار مرگ می دانند. ویژگی مشترک آن ها نیز زن ستیزی و تبدیل کودکان- نوجوانان به “جنگندگان خدا” است.

خاستگاه اکثر گروه های بنیادگرای خشونت طلب اسلامی، حاشیه های شهرهای بزرگ جهان عرب و مناطق محروم آفریقا و شمال قفقاز است. آن ها پرورش یافته فقر، تحقیر و نابرابری هستند. قدرت های بزرگ جهانی در دهه های گذشته با چشم بستن بر فساد و تباهی دست نشاندگان و شرکای منطقه ای خود، به انفجار این عقده کهنه و چرکین دامن زده اند.

جهان را، امروز به ویژه بی چشم اندازی است که به دامن بحرانی بی پایان کشانده است. هجوم جنگ زدگان آسیا و آفریقا به اروپا، تنها یکی از جنبه های این بحران بزرگ و خطرناک است.

 

*جواد طالعی، شاعر، نویسنده و روزنامه نگار آزاد با بیش از ۴۰ سال سابقه روزنامه نگاری حرفه ای از سال ۲۰۰۰ میلادی به این سو مسئولیت دفتر اروپائی شهروند را به عهده دارد. او همزمان با رسانه های معتبر فارسی زبان دیگر مثل بی بی سی، رادیو فرانسه، دویچه وله و سایت های اینترنتی متعدد همکاری داشته است.