سخنرانی دکتر خاطره شیبانی در روز جهانی زن

در روز جهانی زن، رقصان و پایکوبان، پیاممان را به گوش جهانیان خواهیم رساند.

برای رسیدن به دنیایی عاری از جنگ، خشونت و بی عدالتی؛

برای رسیدن به برابری و رفع تبعیض جنسی، زبانی، نژادی و مذهبی؛

می خروشیم، می جوشیم، می آفرینیم

ما خالق زندگی هستیم

دکتر خاطره شیبانی

دکتر خاطره شیبانی

!

با این سخنان میترا صفاری مسئول کمیته فرهنگی کنگره ایرانیان کانادا برنامه ی روز زن را آغاز کرد.

این برنامه با مشارکت کمیته فرهنگی کنگره ایرانیان کانادا و سازمان زنان ایرانی انتاریو به مناسبت روز جهانی زن روز یکشنبه پنجم مارچ ۲۰۱۶ برنامه ای در سالن کتابخانه نورت یورک برگزار شد.

میترا صفاری از سوی برگزارکنندگان روز جهانی زن را به حاضران تبریک گفت و افزود: در روز جهانی زن به مناسبت دستاوردهای اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی، و سیاسی زنان برنامه های متنوعی در کشورهای مختلف برگزار می شود. هدف از این برنامه ها حفظ این دستاوردها و ثبت آن در خاطره جمعی و آشنا شدن با چالش های در پیش رو است. در برنامه ی امروز ضمن گرامیداشت تلاش خستگی ناپذیر زنان ایران در مقابل تبعیض های جنسی ـ جنسیتی بویژه در سی و چند سال اخیر دستاوردهای آنان را ارج می گذاریم و گوشه ای از این دستاوردها را در عرصه ی سینما مرور می کنیم و با مقاومت آنها در شکستن دیوارهای تبعیض جنسی ـ جنسیتی آشنا می شویم.

میترا صفاری در ادامه به همکاری کمیته فرهنگی با سازمان زنان ایرانی انتاریو اشاره کرد و گفت، امیدواریم که این برنامه آغازی باشد برای همکاری با سایر نهادهای مردم محور ایرانی و غیر ایرانی. چرا که موجودیت کنگره ایرانیان کانادا به موجودیت نهادهای مردم محور اجتماعی، اقتصادی، سیاسی جامعه ی ایرانی ـ کانادایی گره خورده است.

او سپس از نواز کریمیان پور نایب رئیس هیئت مدیره سازمان زنان دعوت کرد تا با جمع سخن بگوید.

نواز نیز ضمن تشکر از حضور شرکت کنندگان در مراسم گفت، امروز روز ویژه ای است برای سازمان زنان چون برای اولین بار است که با کنگره ایرانیان کانادا همکاری می کند و معتقدیم با همکاری می شود کارهای بزرگتری کرد.

او سپس کمی از سابقه ی سازمان زنان ایرانی انتاریو گفت. این سازمان در بیست و شش سال گذشته هدف اصلی اش ارائه خدمات و بهبود زندگی زنان ایرانی و خانواده هایشان بوده است. برنامه های متعدد سازمان از کودک تا میانسال را پوشش می دهدwomen--iran--cinema-S.

نواز سپس از تلاش های داوطلبان برای برگزاری این برنامه سپاسگزاری کرد و روز زن را تبریک گفت.

در ادامه، میترا صفاری ضمن تشکر از رسانه ها، بویژه شهروند، برای خبررسانی و حمایت از فعالیت های فرهنگی، به معرفی سخنران پرداخت.

دکتر خاطره شیبانی، استادیار زبان و فرهنگ فارسی دانشگاه یورک، متولد ۱۳۴۹ بیرجند است. دارای لیسانس زبان و ادبیات انگلیسی از دانشگاه شیراز، فوق لیسانس زبانشناسی از دانشگاه تهران در سال ۱۹۹۸ به کانادا مهاجرت کرد و از دانشگاه آلبرتا (ادمونتون) دکترای خود را در رشته ی ادبیات تطبیقی در سال ۲۰۰۷ گرفت. بعد از دکترا در دانشگاه آلبرتا ادبیات جهان و سینمای خاورمیانه و زبان فارسی تدریس کرد. سال ۲۰۰۸ برای همکاری با دانشگاه گوئلف به انتاریو آمد و در این دانشگاه در زمینه ادبیات و سینمای خاورمیانه تدریس کرد.

دکتر شیبانی مقالات بسیاری درباره ی ادبیات مدرن فارسی، سینمای ایران و خاورمیانه نوشته است. کتاب او به نام “شعر شناسی سینمای ایران: زیبایی شناسی، مدرنیته و فیلم بعد از انقلاب” (The Poetics of Iranian Cinema: Aesthetics, Modernity and Film after the Revolution)  در سال ۲۰۱۱ منتشر شد.

دکتر شیبانی ضمن تبریک روز جهانی زن، گفت، صحبت کردن در مورد دستاوردهای ۹۰ ساله ی زنان در سینما در مدت کوتاه سی، چهل دقیقه امکان پذیر نیست و مطمئناً همه مطالب گفته نخواهد شد.

فشرده ای از سخنان دکتر شیبانی را در زیر می خوانید.

زنان اروپایی اولین زنان در فیلم های کوتاه ایرانی

میترا صفاری، نواز کریمیان پور، خاطره شیبانی در مراسم مشترک هشت مارچ سازمان زنان و کمیته فرهنگی کنگره ایرانیان کانادا

میترا صفاری، نواز کریمیان پور، خاطره شیبانی در مراسم مشترک هشت مارچ سازمان زنان و کمیته فرهنگی کنگره ایرانیان کانادا

وقتی خشت اول سینمای ایران داشت بنا می شد، زنان کجا بودند؟

در کتاب خاطرات مظفرالدین شاه و در فیلم هایی که در سال های اخیر پیدا شده، سینما در سال ۱۲۷۸ هجری شمسی وارد ایران شد. مظفرالدین شاه به فرنگ می رود و در آنجا دستگاه سینماتوگراف را می بیند که پدیده ی بسیار جدیدی بوده. او به عکاسباشی دربار (میرزا ابراهیم خان عکاسباشی) دستور خرید یک دستگاه سینماتوگراف را می دهد و همانجا در بلژیک در کارناوال گلها، به میرزا ابراهیم خان فرمان می دهد تا از او فیلمبرداری کند. در این فیلم ها مظفرالدین شاه را می بینیم که سوار بر کالسکه است و زنان اروپایی به طرف کالسکه پادشاه ایران گل پرت می کنند و به این ترتیب اولین زنانی که در اولین فیلم کوتاه ایرانی ظاهر می شوند، زنان اروپایی هستند.

از همان ابتدا، تفاوتی بین سینمای ایران و سینمای جهان که پایه اش در فرانسه ریخته شد، وجود دارد. در اولین فیلم های کوتاه فرانسوی (اکتوآلیته) زنانی را می بینیم که از کارخانه بیرون می آیند، یعنی در واقع اولین بازیگران این فیلم ها زنان بوده اند، اما اولین هنرپیشه فیلم ایرانی خود مظفرالدین شاه بوده و تعدادی زن اروپایی.

در فرانسه، سینما وسیله ای می شود برای تفریح جمعی، از زن و مرد، اما در ایران این اتفاق نمی افتد و سینما تبدیل می شود به وسیله ای برای تفریح خانواده سلطنتی.

اما سینما تنها ساخت فیلم نیست، سینما اگر تماشاگر نداشته باشد، دیگر سینما نیست، و تماشاگر اولیه فیلم های ایرانی، زنان حرم (اندرونی) بوده اند. در یکی از فیلم های میرزاابراهیم خان هم می بینیم که این زنان که برای زیارت به شاه عبدالعظیم رفته اند، دارند از ماشین دودی پیاده می شوند.

فیلم های کوتاه میرزاابراهیم خان اولین فیلم های نه تنها ایران که فیلم های ساخت خاورمیانه است.

اولین سینمای ایران در تبریز درست می شود به نام سینما سهیل که توسط میسیونرهای فرانسوی اداره می شده. من نمی دانم که خانم ها آنجا فیلم تماشا می کردند یا نه، در کتاب ها به سختی می شود جای پای زنان را در سینمای آن زمان پیدا کرد. در تهران اما چون اطلاعیه هایش موجود است، می شود متوجه این نکته شد. در یکی از اطلاعیه ها نوشته شده ورود برای آقایان. برای خواتین(خاتون ها) اول در سینما پری در لاله زار و سپس در سینمای زرتشتیان که فقط برای زنان درست شده بود، و سپس در گراندسینما فیلم به نمایش گذاشته شد.

دکتر حمید نفیسی محقق سینما در این مورد نوشته است که ورود زنان به سینما نه به دغدغه ی مشارکت اجتماعی آنان بلکه برای گیشه و فروش بلیت بوده.

به هر حال هر دغدغه ای هم که بوده، سینما رابطه ی مستقیمی با مدرنیته و تجدد دارد. زنان و مردان ایرانی توانستند از طریق تصویر با دنیا رابطه برقرار کنند.

زنان غیرمسلمان، اولین بازیگران سینمای ایران

سینما اول صامت بود. چند فیلم صامت اولیه امروزه موجود نیست مثل آبی و رابی ساخته ی آوانس اوهانیان(اُگانیانس) ولی از معدود فیلم هایی که وجود دارد، یکی حاجی آقا آکتور سینما است که آوانس اوهانیان ساخته و در سال ۱۳۱۲ به نمایش درآمد. کارگردان این فیلم یک روسی، تاجیکی، ارمنی و ایرانی است. از دختر خودش، زما اوهانیان، خواسته که در این فیلم بازی کند. نقش اصلی تر را به آسیا قسطانیان می دهد در نقش پری دختر حاجی آقا. موضوع این فیلم جدال بین سنت و مدرنیته است. نوشته هایی که در میان فیلم می آمده به سه زبان فارسی، روسی و فرانسه بوده و این نشان می دهد که از شروع سینما، این گونه گونی زبانی، فرهنگی، قومی، نژادی در آن منعکس شده است. نقش زن در این فیلم برخلاف فیلم های دهه ی چهل و پنجاه، بسیار راحت تر است و این اهمیت حضور زنان غیرمسلمان در فیلم های اولیه است.

دکتر شیبانی با استفاده از اسلاید، پوستر فیلم حاجی آقا آکتور سینما، و عکس هایی از این فیلم را به حاضران نشان داد.

چهار سال بعد از ساخته شدن اولین فیلم ناطق در دنیا، سینمای ناطق به ایران هم می آید. فیلم حاجی آقا آکتور سینما زیاد فروش نمی کند چرا که مصادف می شود با اولین فیلم ناطق و مردم فیلم ناطق را به صامت ترجیح می دادند.

روح انگیز سامی نژاد، اولین بازیگر زن سینمای ناطق

اولین فیلم ناطق به کارگردانی عبدالحسین سپنتا و اردشیر ایرانی در بمبئی ساخته می شود با سرمایه گذاری کمپانی هند شرقی و نقش اولش را به خانمی می دهند که همسرش در آن کمپانی کار می کرده. همسر آقای دماوندی به نام صدیقه (روح انگیز) سامی نژاد در فیلم “دختر لر” بازی می کند. او نقش دختری به نام گلنار را بازی می کند که توسط گروهی دزدیده شده و بعد توسط مردی که مأمور دولت است نجات داده می شود و عاشق هم می شوند. روح انگیز زاده ی کرمان بوده و از ۱۴ سالگی در هند زندگی می کرده. این زن بعدها در دو فیلم دیگر هم بازی می کند یکی فیلم “فردوسی” و دیگری “خسرو و شیرین”. او بعد از بازی در این فیلم ها با واکنش شدید خانواده و فامیل روبرو می شود. او سه ازدواج ناموفق داشته بدون بچه، و زندگی پر رنج و مرارتی داشته فقط برای بازی در سه فیلم. او در سال ۱۳۷۶ در نهایت گمنامی در تهران می میرد. هیچگاه از او به عنوان یک زن جسور که ایرانی و مسلمان بوده و در فیلم بازی کرده، قدردانی نشد. زنان بازیگر پیشین ارمنی تبار و روس تبار بودند.

در این بخش کلیپ کوتاهی از فیلم “ناصرالدین شاه آکتور سینما” ساخته ی محسن مخملباف به نمایش درآمد که در آن بخش هایی از فیلم دختر لر نشان داده می شود و شخصیت به روز شده ی گلنار را فاطمه معتمدآریا بازی کرده است. در این فیلم شخصیت گلنار با بازی دو زن بازیگر در دو زمان و مکان متفاوت، تبدیل می شود به نمادی از سینمای ایران، هنری که برای به دست آوردنش آحاد مردم ایران مرارت ها کشیده اند؛ وجودش مایه ی نشاط و عامل تجدد است و نبودنش باعث رنج و ناراحتی. برای پا گرفتن این سینما زنها فداکاری بیشتری کردند. از روح انگیز سامی نژاد گرفته که تمام زندگیش را به خاطر سینما باخت، تا زن هایی که حاضر شدند حتی نقش های بیخود و سیاهی لشگر را بازی کنند، تا زنی مثل تهمینه میلانی که به خاطر ساخت یک فیلم برایش حکم مرگ صادر شد. اینها در واقع زندگی شان را کف دستشان گذاشتند و کار کردند و این خیلی اهمیت دارد.

اولین کارگردان زن

در سینمای تجاری سال های بعد زنها بیشتر بازیگر بودند و کمتر تولیدکننده و کارگردان.

در ۱۳۳۵ زنی به نام قدرت زمان وفادوست مشهور به شهلا ریاحی اولین فیلم را کارگردانی می کند. این فیلم “مرجان” نام دارد و خود خانم ریاحی در آن نقش اول را بازی می کند. خانم ریاحی از یک خانواده ی بسیار سنتی بوده و خودش می گوید “زمانی که وارد عرصه ی سینما شدم تمام خانواده ام سیاه پوشیدند و گفتند قدرت زمان مُرده و دیگر برای ما وجود ندارد. اصلا برای آنها ورود زن به عرصه ی هنر غیرقابل قبول بود و تا این حد از کاری که کردم بدشان می آمد.”

منتها خانم شهلا هم استعداد داشته و هم زیبارو بوده و هم همسر یک کارگردان سینما به نام اسماعیل ریاحی می شود و به این صورت پایش به تئاتر و سینما باز می شود.

سینمای تجاری و به بازی گرفتن زنان

در سینمای تجاری ایران بین سال های ۱۳۳۴ تا ۱۳۵۷ نقش های زنان بیشتر نقش های پیش پاافتاده بوده است. ابراهیم نبوی در یک تحقیق از بین ۶۱۰ فیلم تولید شده در این سالها، نقش زنان را بررسی کرده:

زنان”بدکاره”(زن های خیابانی، فاحشه و رقاصه های کاباره): ۸۴ ، زنان خانه دار: ۵۵، زنان در نقش نویسنده، پرستار، دانشجو، معلم، کارمند، کارگر، ملاک، صاحب کارخانه: ۵۰

یعنی در ۶۱۰ فیلم تولید شده، زنان تنها در حدود دویست فیلم حضور داشتند.

فرهنگ ستاره سازی در سینما

اگر سینما ستاره نداشته باشد، فروش ندارد. بنابراین شروع به ستاره سازی می شود. ستاره های زن سینما با نگاه مردانه (تولیدکننده و تماشاگر) به زنان بازیگر از زنان زیبارو ساخته می شود. مردان در نقش های اصلی هستند و ستاره های مرد اختیار کامل در انتخاب نقش و انتخاب بازیگر زن مقابلشان را دارند.

زنان در نقش های فرعی و کمرنگ و در پستوی خانه ها هستند و قدرتی ندارند و از زنان پرقدرت داستان های ایرانی مثل شهرزاد، منیژه، تهمینه، گردآفرید، خبری نیست.

در تحقیق دکتر نفیسی، بیشتر تماشاگران سینمای تجاری مردان بین ۱۸ تا ۳۴ سال و کم سواد بوده اند.

 

زنان در دهه ی چهل خورشیدی کجا بودند؟

در دهه ی چهل خورشیدی، غیر از دانشگاه تهران، چندین دانشگاه مهم در تبریز و شیراز و مشهد و اصفهان و … ساخته شد. زنها وارد دانشگاه ها شدند. در ۱۳۴۲ حق رای گرفتند و بعد وارد مجلس شدند. زنان در صحنه ی سیاست و اجتماع بیشتر حضور یافتند. تنظیم قانون حمایت خانواده به نفع زنان و گسترش وسایل ارتباط جمعی(رادیو، سینما، تلویزیون و روزنامه ها) همه ی این عوامل باعث افزایش مشارکت زنان در جامعه شده بود.

نقش پر رنگ زن

زنها در تمام سال های سینمای تجاری مقاومت کردند و فکر کردند نقش دوم داشتن بهتر از این است که هیچ نقشی نداشته باشند. هم ملامت اجتماع و خانواده را به جان خریدند و هم در سینما به آن چه که حقشان بود، نرسیدند. اما اگر زنان قبل از انقلاب نبودند، با آن محدودیت های زیادی که بعد از انقلاب برایشان پیش آمد، می توانستند کاری کنند که آنها از عرصه ی سینما حذف شوند.

رعنا (با بازیگری پروانه معصومی) در غریبه و مه (ساخته ی بهرام بیضایی ۱۳۴۹) نماد زندگی، باروری، نزاع با مرگ و نیستی و خرافه، عشق زنانه و عشق مادرانه؛ زنی مساوی مردش.

در یک فیلم استثنایی سینمای روشنفکری به نام “بیتا” زنی به نام بیتا (با بازی گوگوش) نقش اول را بازی می کند، نقشی ظریف با نشان دادن پیچیدگی های روح انسانی. کارگردان این فیلم هژیر داریوش بود و فیلمنامه آن را گلی ترقی نوشته بود که در سال ۱۳۵۱ به نمایش درآمد.

تارا، با بازیگری سوسن تسلیمی، در فیلم چریکه تارا، ساخته ی بهرام بیضایی، زنی است که همتا ندارد. این فیلم که سال ۱۳۵۶ ساخته شد، پس از انقلاب به نمایش درنیامد.

نگاه زنانه، نگاه انسانگرایانه، رئالیسم شاعرانه

فروغ فرخزاد با ساخت فیلم “خانه سیاه است”(۱۳۴۰) نگاه انسانگرایانه را وارد سینمای ایران کرد. نگاهی که به انسان به شکل موجودی توانمند نگاه می کند و به کرامت انسانی احترام می گذارد. فروغ در جامعه ی مردانه ی شعر و سینما یکه تاز بود. با جسارت بی نظیری که هنوز همتایی ندارد شعرهای زنانه سرود؛ شعرهایی که از تمایل زن دلداده به مرد سخن می گفت و از بیان خواسته های زنانه ابایی نداشت. فروغ به تنهایی و با دست خالی فیلمی ساخت که پایه بنای موج نوی سینما را در سالهای بعد به وجود آورد.

سینمای شاعرانه پس از انقلاب میراث فروغ فرخزاد است.

سینمای ایران پس از انقلاب

اگرچه قانون حمایت خانواده لغو شد و زنان بخشی از حقوقشان را از دست دادند، اما آگاهی جامعه درباره عدالت اجتماعی و برابری زن و مرد، افزایش تعداد زنان تحصیلکرده و زنان شاغل در اجتماع، روند غیرقابل برگشت مدرنیته در جامعه ی جهانی امروز، مقاومت زنان در برابر فشارهای قانونی و اجتماعی برای محدودکردن حوزه فعالیتشان، حذف ستاره های سینما برای مدتی کوتاه پس از انقلاب باعث شد که زنانی که پیشزمینه تئاتر داشتند و بازی های بهتری داشتند، وارد صحنه سینما شوند.

رخشان بنی اعتماد، نسل اول کارگردانان زن پس از انقلاب

شروع کار در زمینه ی مستندسازی در تلویزیون

ادامه ی نگاه انسانگرایانه و مستند به موضوعات اجتماعی

روایت شاعرانه از عشق یک زن در غیاب فیزیکی معشوق، چالش های یک مادر با فرزند نوجوان در فیلم بانوی اردیبهشت(۱۳۷۷) قدرت کارگردانی بنی اعتماد در ایجاد فضاهای واقعگرایانه و بازی گرفتن حرفه ای از هنرپیشه های به نام چون فاطمه معتمدآریا جسارت در به تصویر کشیدن واقعیت های اجتماع و موضوع های ممنوع.

ادامه نگاه زنانه و انسانگرایانه

از نسل سوم کارگردانان زن پس از انقلاب، سمیرا مخملباف با نگاهی عمیق، حساس و انسانی به موشکافی مسایل و مشکلات انسان هایی که در حاشیه زندگی می کنند می پردازد: کردها، کودکان محروم از تحصیل و امکانات اولیه زندگی، افغان ها در جدال با تلخی زندگی و جنگ و نابرابری اجتماعی و جنسیتی و تعصبات دینی.

نگاه سمیرا نگاهی تک سویه و دگم به انسانها و مسائلشان نیست. نگاه او انسانها را محاکمه نمی کند، تنها نشانشان می دهد و قضاوت را به بیننده می سپارد.

نگاه شاعرانه ی فروغ به انسان ها، در جهان بینی سمیرا مخملباف نمود یافته است.

آینده سینمای ایران

زنان ایرانی روز به روز سهم بزرگتری از سینمای رسمی و زیرزمینی، حرفه ای و غیرحرفه ای را از آن خود می کنند. آینده ی سینمای ایران با تمام کاستی ها و محدودیت های سیاسی و اقتصادی باز هم آینده ای درخشان برای زنان و مردان آینده است. زنان و مردانی که به سوی عدالت اجتماعی و تساوی، همسو و هم صدا پا گذاشته اند.

بخش پایانی برنامه به پرسش و پاسخ و پذیرایی اختصاص داشت.