Nasrin-Almasi-h

گرامی باد روز جهانی زن

۸ مارچ روز جهانی زن مبارک!

روز جهانی زن فرصتی ست برای قدردانی از کوشش ها و تلاش های کوشندگان احقاق حقوق زنان و انسان های برابری خواه؛ انسان هایی که نگاه جنسیت زده بر انسان را تاب نمی آورند و آن را آفتی در راه آزادی، رهایی و خوشبختی انسان ها می دانند.

این روز از آن جهت اهمیت دارد و گرامی داشته می شود که توجه و نگاه ما را معطوف می کند بر فرهنگ تبعیض آمیزی که علیه زنان در خانه و کوچه و بازار و به طور کلی در جامعه جاری و ساری ست، تا شاید قدری بیشتر بر این موضوع مکث کنیم و در حد توان، دانش و بینش خود بر چرایی این فرهنگ جنسیت زده و تبعیض آمیز نگاهی بیندازیم و چه بسا از این که با متر و معیارهای این فرهنگ تبعیض آمیز و جنسیت زده زندگی عاطفی، عشقی، اجتماعی سیاسی اقتصادی مان را پیش می بریم و به تبع آن با مصرف این فرهنگ در تولید و بازتولید آن نقش بازی می کنیم، قدری به خود بیاییم و تلاش کنیم از این نگاه تبعیض آمیز که حاصلش خشونت علیه زنان است، رها شویم و به صف کوشندگان راه رهایی و آزادی زنان بپیوندیمwoman-painting.

فمینیسم یا به عبارتی دیگر برابری خواهی یک ایدئولوژی و مرام و مسلک نیست که بخواهیم هوادارش باشیم یا نباشیم. یک زن یا مرد برابری خواه می تواند هر نوع عقیده و مرام سیاسی ای داشته باشد، سوسیالیست باشد، لیبرال باشد، کمونیست باشد، سوسیال لیبرال باشد، چپ باشد، راست باشد، محافظه کار باشد، رادیکال باشد، در هر سازمان سیاسی اجتماعی یا حزب و تشکلی با هر گرایش سیاسی فعال باشد و یا نباشد، به هر نوع ایدئولوژی سیاسی ـ فلسفی ای اعتقاد داشته باشد، یا نداشته باشد، اما هیچ کدام از آنها نمی تواند و نباید برابری زن و مرد را به عنوان انسان نفی کند. یعنی این که؛ انسان مساوی است با انسان دیگر، زن مساوی ست با مرد، مرد مساوی ست با زن. هر دو از گوشت و پوست و استخوان تشکیل شده اند، هر دو جان دارند و طبیعتا هیچ یک از اختلافات بیولوژیکی، عاطفی، حسی، رفتاری (اکتسابی یا ژنتیکی) و اجتماعی مجوزی نیست بر تأیید نگاه تبعیض آمیز و برتری طلب مردانه!

و درست از همین نقطه است که فمینیسم (برابری خواهی) ریشه اش در تکثر و تنوع قرار می گیرد و به دیده گیری تفاوت ها و تکثرهایی که انسان خود را با آنها تعریف می کند، علایق و سلایق و خصوصیاتش را برمی شمرد و به تبع آن هویت اجتماعی- سیاسی اش را اعلام می کند. در نگاه برابری خواهان با توجه به دلبستگی ها و وابستگی های سیاسی ـ اجتماعی شان، اولویت ها برای احقاق حقوق زنان و نیز شیوه های به دست آوردن آنها تغییر می کند. هر چند که تمام فمینیست ها در یک اصل مشترکند و آن اعتراض به نگاه تبعیض آمیز و تحقیرآمیز به “خود” است. البته این “خود”ی که متکثر است.

برابری خواهان از راه های متفاوت، با شیوه های سیاسی و اولویت بندی های متفاوت، فرهنگ خشن ضد زن را زیر ضرب می برند و خواهان از بین بردن تبعیض هایی می شوند که فرهنگ پیرمردسالار/ پدرسالار/ مردسالار/ مردمحور برای تثبیت قدرت برتری خود بر جامعه تحمیل کرده است. هیچ یک از برابری خواهان (فمینیست ها) که از نظر روش و منش و اعتقادات سیاسی کاملا متفاوت هستند، با فرهنگ مردسالار مردمحور که ماهیت وجودی اش را از نگاه فرودست به زنان وام می گیرد، در تعامل نیستند.

یکی از کهن ترین ستم هایی که انسان بر انسان روا داشته همانا نگاه تبعیض آمیز به زن و حقوق اوست. نگاه تبعیض آمیزی که زن را نه به عنوان انسانی برابر که به عنوان “ضعیفه و محجور و ناتوان و ناموس”، قلمداد می کند و برای محافظت از او “قیمی” (پدر ـ شوهر ـ برادر ـ پسر و یا هر نرینه ی دیگری) برمی گزیند تا در زندگی او را از گزند و آسیب دور نگاه دارد و راهبرش در زندگی باشد

جلد شهروند 1585 ـ 10 مارچ 2016 طرح از محمود معراجی

جلد شهروند ۱۵۸۵ ـ ۱۰ مارچ ۲۰۱۶
طرح از محمود معراجی

!

یکی از ریشه های اصلی این فرودستی و نگاه تبعیض آمیز در مذاهب است که در طول تاریخ بشری با تمام تغییرات و فراز و نشیب هایی که طی کرده همچنان هسته ی اصلی آن که همانا برتری مردان بر زنان باشد، دست نخورده باقی مانده و در ساختارهای سیاسی اجتماعی اقتصادی جوامع و کشورها با شدت و ضعف هایی به حیات زشت خود ادامه داده است.

فرهنگ مردسالار/ مردمحور زیرکانه سعی بر آن داشته که فمینیسم (برابرخواهی) را به عنوان یک ایدئولوژی به جامعه معرفی کند. ایدئولوژی ای که بر اصل ضدیت و دشمنی با مرد تعریف می شود!

فرهنگ پدر سالار/ مردمحور، رندانه، برابرخواهی(فمینیسم) را به زن سالاری فروکاهیده و دائم در بوق و کرنا کرده که فمینیست ها دشمن مردان اند و قصدشان از مبارزه این است که مردان را از خر مراد پیاده کنند و خود بر آن سوار شوند! و بدین گونه فرهنگ پدرسالار/ مردمحور را که پایه هایش در فرودستی و جنس دوم بودن زنان قرار دارد ـ و هم مردان و هم زنان می توانند حافظ و حامی و مبلغ آن باشند ـ بر اذهان غالب کرده است.

در پرتو تبلیغات مسموم فرهنگ مردسالار/ مردمحور فمینیسم “بلایی” شده که باید از آن دور شد و نه تنها مردان که بسیاری از زنان هم برای این که در جامعه منزوی و طرد نشوند از آن تبری جسته اند، اما به همت مبارزات خستگی ناپذیر برابری خواهان خوشبختانه این مسئله کم کم دارد از موضوعیت می افتد و دیگر کمتر زن و مردی را می توان پیدا کرد که ادعا کند او خواهان فرودستی زنان، و برتری مردان بر آنان است و یک فمینیست نیست!

خوشبختانه در پناه مبارزات پیگیر برابری خواهان و آزادیخواهان روز به روز جوامع بشری با شناخت و آگاهی بیشتری نسبت به مسئله ی خشونت علیه زنان عکس العمل نشان می دهند و کم کم دارد به فرهنگی نهادینه شده ـ حداقل در کشورهای آزاد و دمکرات ـ تبدیل می شود.

حساسیت مردم و نیز سیاستمداران که قدرت و محبوبیت خود را از رأی مردم و توجه مردم به خود می گیرند، نسبت به برابری خواهان (فمینیست ها) بیش از پیش شده است. دیگر کمتر نیروی سیاسی و اجتماعی ای را می توان پیدا کرد که در برابر برابری خواهان (فمینیست ها) بی توجه بگذرد، چرا که آنان انعکاس صداهای متکثر و متنوعی هستند که تاکنون فرهنگ پیرمردسالار/ مردمحور سعی در نادیده گیری آنها داشت. به همین دلیل است که میزان انعکاس روز جهانی زن در بین مردم، شاهدی ست بر این که چقدر یک جامعه نسبت به مقوله ی تبعیض علیه زنان آگاهی و حساسیت دارد. هر قدر که انعکاس این روز در رسانه های جمعی و شبکه های اجتماعی، خانه و کوچه و بازار، محل کار و تحصیل ما بیشتر و مشخص تر باشد، نشان از آگاهی و حساسیت جامعه و برخورد مثبت جامعه نسبت به مقوله ی خشونت علیه زنان و فرهنگ تبعیض آمیز و جنسیت زده در بین افراد آن جامعه دارد.

برابری خواهان (فمینیست ها) با وجودی که حزب و تشکیلات سیاسی نیستند، اما به دلیل کمیت و کیفیتشان (تعداد و نحله های سیاسی) در هر جامعه ای می توانند توازن سیاسی اجتماعی یک جامعه را دگرگون کنند. هر روز بیش از پیش زنان در پرتو مبارزات برابری خواهان(فمینیست ها) به اهمیت حضور و خواسته ها و نیازهای خود به عنوان یک انسان اجتماعی سیاسی پی می برند و هزینه ی سیاست ها و سیاستمدارانی را که از فرهنگ خشونت علیه زنان طرفداری می کنند، بالا می برند.

در این مبارزه این تنها زنان نیستند که منتفع می شوند که مردان نیز بهره ی فراوان می برند. چرا که در یک رابطه برابر و سالم مرد و زن دوشادوش هم و در کنار هم مسئولیت می پذیرند و مسئولیت می خواهند، و هیچ کس زائده ی آن دیگری نیست.

پس این روز را هر چه بیشتر با تبریک به یک دیگر، با قدردانی از کوشندگان حقوق زنان، با بزرگداشتن زنان آزادیخواه و مبارز، با قدردانی از زنانی که آرام و صبور، اما مصمم و استوار در کنار ما برای ساختن زندگی بهتر و جامعه ای سالم تر کار و تلاش می کنند، گرامی بداریم و نگذاریم بر چهره ی این روز عزیز و ارجمند و مهم که حاصل مبارزه و تلاش و خرد بشری است، زنگار فراموشی بنشیند.

روز جهانی زن مبارکمان باشد. به امید این که دیگر هیچ انسانی به خاطر ظلم و جفایی که در جامعه بر او می رود به انکار جنس و جنسیت خود ننشیند.

به امید رهایی و آزادی!