یک خبرنگار خارجی که برای تهیه گزارشی از حوادث سالگرد ۲۲ خرداد به ایران رفته بود، در بازگشت پیشنهاد کرد این روز به نام روز جهانی کتک نامیده شود!

وی که برای  مجله چینی ” kotak ” کار می کند در گزارش مختصر و مفید خود می نویسد هرکسی را که در خیابان دیدم، یا مشغول کتک خوردن بود یا سرگرم کتک زدن .

آنکه کتک می زد فریاد می زد خدایا قبول کن و آنکه کتک می خورد فریاد می زد خدایا به دادم برس.

چون تمام این زد وخوردها با نام خدا انجام می شد، در فرصتی که یکی ازکتک زن ها مشغول نفس تازه کردن بود، از او پرسیدم برادر، خدا چه چیزی را باید قبول کند؟ اینکه تو بی رحمانه و با تمام قدرت می زدی؟

او در حالی که یک قلپ دیگر از ساندیسش را می نوشید تا جان بگیرد گفت تو خارجی هستی، حالیت نیست.

این فلان فلان شده ها رو با این دستبندهای سبز باید نفله کرد ولی ما چون آدم های دلرحمی هستیم، محض رضای خدا می زنیمشون. او سپس در حالی که عرق پیشانی اش را پاک می کرد عصبانی و کلافه گفت مگه لامصب ها تموم میشن؟ یکی رو به قصد کشت میزنی، شیش تا دیگه جلوت سبز می شن.

این خبرنگار توضیح داده است آنطوری که من فهمیدم، در ایران دو جورخدا وجود دارد: یک خدائی که به کتک زننده کمک می کند و یک خدائی که به کتک خورنده صبر و استقامت می دهد.

او اضافه کرده است: کسی که کتک می زد و هیکلی بسیار درشت داشت، برای من توضیح داد که کتک زدن اگر جنبه مهرورزی داشته باشد و محض رضای خدا انجام شود، نه تنها گناه ندارد، بلکه ثواب هم دارد و ثوابش از صد سال نماز شب خواندن هم بیشتر است.

او معتقد بود وقتی کسی را از صمیم قلب می زنی، هم عبادت کرده ای، هم ورزش و هم پول فراوان گیرت آمده. روز قیامت هم که تکلیفت روشن است. مجبور نیستی توی صحرای محشر یک لنگه پا بایستی و جواب پس بدهی چون یک راست پرتت می کنن تو بهشت جلوی یک مشت حوری لخت و پتی و میگن به این بابا برسین، اون دنیا خیلی ها رو لت و پار کرده و خسته اس!

خبرنگار روزنامه مذکور به دبیرکل سازمان ملل پیشنهاد کرده است اگر واقعاً می خواهد به مردم ایران کمک کند، ۲۲ خرداد را روز جهانی کتک اعلام کند و از دولت های سایرکشورها بخواهد سالی یک روز به زور هم که شده مردم را از خانه هایشان بیرون بکشند و کتک بزنند تا هم معنی مهرورزی را بفهمند، هم قدر زندگی شان را بدانند.

وی در پایان نامه اش یادآوری کرده اگر برنامه پیشنهادی من تصویب شد، لطفاً خودم را نخودی و بی طرف حساب کنید. من ضعیف هستم و ریزه میزه و به درد کتک زدن نمی خورم، اما اسمم را جزء کتک خورها هم ننویسید، چون طاقتش را ندارم!

 

اسکناس ها را زنانه مردانه کنید!

 

بانک ملی ایران در مشهد شعبه ای اختصاصی برای زنان ایجاد کرد و به این ترتیب اولین بانک زنانه نیز افتتاح شد.

خوشبختانه جداسازی جنسیتی، قدم به قدم و آرام آرام دارد پیشرفت می کند به طوری که دیگر کسی فکر نمی کند نان بازهم گرانتر شده است یا نه، بلکه به این فکر است نانی را که خریده است طوری در سفره سیاهی که همراه برده بپیچد که بی حجاب یا بد حجاب تلقی نشود و ماموران ضبطش نکنند!

متاسفانه درکشوری که فکر و ذکر و هوش و حواس تمام دولتمردانش این است که زن و مرد سایه همدیگر را هم از نزدیک نبینند و همه چیز را زنانه مردانه کرده اند، و در سرزمینی که گنجشگان ماده حق ندارند به جیک جیک گنجشگان نر جواب بدهند، آدم حیرت می کند که چطور کسی تا به حال به این فکر نیفتاده است که اسکناس ها را زنانه مردانه کند؟!

بانک زنانه مردانه اقدام بجا و سودمندی است، اما اصل کار اسکناس است.

تصورش را بکنید که یک دختر بیست ساله دم بخت و زیبا، برود خرید، اسکناسی را که توی کیفش بوی عطرگرفته است به فروشنده جوانی بدهد که تا کنون دستش به دست هیچ دختری نخورده است. آیا این فروشنده، با گرفتن چنان اسکناس سکسی و تحریک کننده ای از دست یک دختر زیبا، حالی به حالی نمی شود و آتش هوس در دلش شعله نمی کشد؟

آیا چنین جوانی دلش می آید اسکناسی را که از آن زیباروی گرفته است خرج کند؟ بدیهی است که خیر. اینگونه جوانها را من می شناسم، آنرا می گذارند روی بالش شان و شب تا صبح با یاد دختره، قربان صدقه آن اسکناس می روند!

به گناهی که این کار دارد مسلماً روز قیامت رسیدگی می شود، اما حساب کنید که اگر از میان ۷۴ میلیون مردم ایران فقط یک میلیون نفرش هرروز همین کار را بکنند، مملکت با چه کمبود اسکناسی مواجه می شود؟

و در چنین صورتی آیا دولت ناچار نمی شود اسکناس بی پشتوانه که در حقیقت یکنوع کاغذ رنگی است چاپ کند و در اختیار مردم بگذارد؟ و مگر به علت چاپ اسکناس بی پشتوانه نیست که تورم ایجاد می شود؟

یک اقتصاد دان نیمه معروف در اینمورد می گوید: درکشوری که مردهایش اگر از یک کیلومتری یک دختر عبورکنند، دیگرگون می شوند و غش می کنند، اسکناسی که دست یک دختر به آن خورده باشد مسلماً باعث می شود آن مرد گر بگیرد و تمام وجودش بشود هوس و روی هم انباشتن اسکناس های معطر از طرف چنین افراد هرزه و هوسبازی کشور را دچار چنان بحران اقتصادی و تورم عظیمی  می کند که آن سرش ناپیداست.

این اقتصاددان تقریباً برجسته، زنانه مردانه کردن بانک ها را تائید می کند، اما کافی نمی داند. او پیشنهاد کرده است که برای جلوگیری ازگناه ور رفتن با اسکناس و ضمناً از بین بردن تورم و بهبود وضع اقتصادی کشور، بهتر است دولت اسکناس ها را هم مثل بقیه چیزها زنانه مردانه کند تا مردها فقط با اسکناس مردانه سروکار داشته باشند و زن ها با اسکناس زنانه .

راه حل ضربتی و سریعی که این اقتصاددان پیشنهاد کرده این است که تا چاپ شدن اسکناس های زنانه مردانه، مردم موظف شوند اسکناس های بی حجاب فعلی را در نایلن سیاه بپیچند و در حقیقت چادر سر اسکناس هایشان بکنند تا دست جوانان به اسکناس نامحرم نخورد و مرتکب گناه نشوند!

دولت مردم فریب، هرگز وجود نداشته

 

تظاهرات قابل توجه مردم ایران در سالگرد ۲۲خرداد آنهم در شرایطی که در خیابانهای اصلی شهر هر نیم متر به نیم متر یک گردن کلفت دو متری تا دندان مسلح ایستاده بود، رهبر ایران را بر آن داشت تا آقای احمدی نژاد، رئیس جمهور مورد علاقه خود را به حضور بپذیرند.

در این شرفیابی رهبر جمهوری اسلامی از آقای احمدی نژاد پرسیدند ببینم تو فیلم “نبرد با دیکتاتور کار مضاعف ماست” را در یوتیوب دیده ای؟

(www.youtube.com/watch?v=WBoLqzjhsBs)

آقای احمدی نژاد که عادت دارد هر سئوالی را با سئوالی دیگرجواب بدهد پرسید: شما خودتون دیدین؟

آقای خامنه ای فرمودند حالا نمی خواد سئوال های من را هم با یک سئوال دیگه جواب بدی. تو می دونی استالین کی مرد؟

احمدی نژاد با لبخند جواب داد اِه. مگه استالین مرده؟

آقای خامنه ای لبخند نمکینی زدند و فرمودند لابد می خواهی بگوئی هیتلر هم نمرده؟

آقای احمدی نژاد با خنده جواب داد عجب، اونهم مرد؟

آقای خامنه ای فرمودند خب، حالا بگو ببینم در شرایطی که استالین و هیتلر مرده اند و صدام حسین را دار زده اند، چرا مردم هنوز شعار می دهند مرگ بر دیکتاتور؟

آقای احمدی نژاد با خنده فرمودند قربان خاکپای جواهرآسایت گردم، به حرفهای پوچ مردم اهمیت ندهید. مگر مردم شعارنمی دهند که مرگ بر این دولت مردم فریب؟

آقای خامنه ای فرمودند چرا، شنیده ام.

آقای احمدی نژاد جواب داد من همین دیشب درگوگل سرچ کردم، درتمام طول تاریخ، ما دولتی به نام دولت مردم فریب نداشته ایم. دولت آشتی ملی داشته ایم، دولت سازندگی داشته ایم، حتی در زمان باربد و نکیسا دولت نوازندگی هم داشته ایم، اما دولت مردم فریب وجود خارجی نداشته است. بنابراین سخت نگیرید و بگذارید مردم هرچه دلشان می خواهد بگویند، یادتان رفته که ما آزادترین کشور جهان را داریم؟!

 

نمایشگاه اتوموبیل پلیس

به خاطر فرارسیدن سالگرد ۲۲ خرداد، پلیس مشهد یک نمایشگاه اتوموبیل ترتیب داد که متاسفانه بازدید کننده ای نداشت.

یکی از اتوموبیل فروش های کهنه کار این شهر دلیل عدم استقبال مردم از این نمایشگاه را سرگرم بودن آنها در زد وخورد ها اعلام کرد و به خبرنگار ما گفت تو هم دلت خوشه ها …؟ وقتی با باطوم دارن توی سر و مغزت می زنن، کی به فکر بازدید از نمایشگاه اتوموبیل است؟!

بدحجابی افسردگی می آورد

 

مینو اصلانی، رئیس بسیج خواهران کشور در گفتگو با خبرگزاری فارس گفت اگر زنی فقط به فکر زیبائی و آشکارکردن زیبائی هایش در خارج از خانه باشد، بعد از اینکه زیبائی خود را از دست داد و به سن پیری رسید، دچار افسردگی می شود.

به دنبال این اظهارنظر پزشکی و علمی، خبرنگار ما با پیرزنی که روزگاری ملکه زیبائی جهان بوده است و تاج افتخار خود را با سریش به سرش چسبانده است تا گم نشود، به گفتگو نشست.

این پیرزن اول که اصلا زیر بار نمی رفت که پیر شده و می خواست خود را به عنوان یک دختر۱۸ ساله به عکاس و خبرنگار ما قالب کند، اما وقتی همکاران ما او را به زور جلوی آینه بردند تا قیافه چروکیده خود را ببیند قبول کرد که هجده سالگی را پشت سرگذاشته وگفت تصور می کنم نوزده سال را شیرین داشته باشم!

او پس از این اعتراف با افسردگی و تاسف شدید می گفت این یک سال چقدر زود گذشت؟ باورم نمی شود که طی یک سال پوست صورتم اینقدر چروکیده شده باشد.

وقتی خبرنگار ما برای او توضیح داد که مادرجان به گفته رئیس بسیج خواهران کشور ما، جنابعالی به خاطر آشکارکردن زیبائی های خود در خارج از خانه به این روز افتاده اید، خندید و گفت چه خوب. پس این چروک ها و این افسردگی ها ربطی به سن و سالم ندارد؟!

پیرزن تاج به سر سپس تصمیم گرفت یکبار دیگر اندام زیبای خود را برای عکاس شهروند آشکارکند، اما وقتی با خواهش و التماس خبرنگار و عکاس ما روبرو شد که چشم هایشان را بسته بودند و التماس می کردند که: ترا به جان هرکس که دوست داری اینکار را نکن، از این اقدام منصرف شد.

او وقتی متوجه شد که حنایش دیگر رنگی ندارد و هیچ جوری نمی تواند خود را به عنوان یک دختر جوان به مردم قالب کند شروع به گریه کرد و گفت آن موقع که هیچ ، همین الانش هم  بسیج خواهران در آمریکا وجود ندارد و ما به علت عدم همین امکانات، نفهمیده و نسنجیده  بی حجاب از منزل بیرون می رفتیم و در نتیجه به چنین وضع فلاکت باری افتادیم.

پیرزن آمریکائی تائید کرد که خانم اصلانی کاملا درست گفته است چون چادر به قول عربها  “ستارالعیوب” است و ضافه کرد خود من اگر در همین سن و سال چادر سرکنم، فقط یک چشمم را از چادر بیرون بگذارم، و به خیابانهای بالای شهرتهران بروم، باز هم اتوموبیل ها برایم بوق می زنند و جلوی پایم ترمز می کنند!

 

* میرزاتقی خان یکی از روزنامه نگاران و طنزنویسان پیشکسوت ایران و از همکاران تحریریه ی شهروند است.