امیر پیام

بخش دوم و پایانی

از همان ابتدای خیزش اعتراضی مردم تحت ستم بر اغلب فعالان کارگری  و مبارزان چپ روشن بود که پیشروی پیروزمندانه جنبش آزادیخواهانه جاری و دست یابی آن به اهداف آزادیخواهانه و برابری طلبانه اش در گرو برگزیدن افق و چشم اندازی چپ گرایانه است. افقی که نه تنها خواستار برچیدن استبداد و ارتجاع حاکم برایران باشد، بلکه با رویکردی ضد سرمایه دارانه چشم انداز تغییرات ریشه ای سیاسی و اقتصادی را طرح نماید. تجربه خود جنبش نیز در سال اخیر این را ثابت نمود. انکشاف سیر عملی  مبارزات مردم به سمت رادیکالیزه شدن و سرنگونی رژیم که مسیر آنان را از تلاش های انحرافی و کنترل کننده و بازدارنده طیف وابستگان استبداد حاکم یعنی جریان سبز موسوی و کروبی جدا نمود نیز ضرورت برگزیدن افق چپ را نشان داد.

اما هنوز تا هنگامی که که واقعیت های مبارزه سیاسی و همینطور امکانات مادی و در دسترس و قابل اتکا برای توده های تحت ستم اتخاذ چنین افقی را عملی و ممکن و مقدور نسازد، به صرف درک منطقی این ضرورت و حتی تاکید تجربه بر آن، چنین تحولی رخ نخواهد داد و افق و چشم انداز چپ بدون پشتوانه مادی و در فقدان امکانات عملی برگزیده نخواهد شد.  از اینرو اینجا می خواهیم این حقیقت را یادآوری کنیم که چرخش به چپ در جنبش آزادیخواهانه کنونی و اتخاذ افق چپ گرایانه توسط آن در شرایط همین امروز ایران نه تنها مقدور است، بلکه دارای پشتوانه مادی بوده  و از مصالح واقعی و امکانات عملی در دسترس و قابل اتکا نیز برخوردار است. حقیقتی که بانگ رسای حضور و وجود آن در اول ماه مه امسال و در اعتصاب عمومی کردستان به صدا درآمد. در بخش اول این مطلب به اول ماه مه پرداختیم و اکنون به بخش دوم نگاه کنیم.

 اعتصاب عمومی در کردستان

سال ۸۹ به فاصله کمی از برگزاری قدرتمند اول ماه مه (۱۱ اردیبهشت) شاهد اعتصاب عمومی میلیونی و شکوهمند ۲۳ اردیبهشت در کردستان  بود. اعتصابی که نه فقط به دلیل فاصله زمانی کوتاه که اساسا به دلیل محتوای سیاسی اش به روز جهانی کارگر متصل شد و به مثابه حلقه ای از چرخش رو به پیش سیر تحولات سیاسی به سمت چپ رخ نمایاند. این اعتصاب انعکاس حضور اجتماعی چپ سوسیالیست در ایران است. اعتصاب عمومی در کردستان بار دیگر شکست پروژه مهندسی شده روی کار آوردن جمهوری اسلامی به عنوان راه حل نهایی حذف کمونیسم در ایران را به نمایش گذاشت. معلوم شد که بر خلاف تبلیغات زهرآگین از یکسو و تصورات ساده اندیشانه از سوی دیگر، چپ سوسیالیست “تعدادی گروه خارج کشوری بی تاثیر” بر حیات سیاسی ایران نیست. برعکس آشکار شد که همین چپ، علی رغم اختلافات درونی اش و علی رغم محدودیت اجباری فعالیت در خارج کشور، در کلیت خود یک جنبش اجتماعی ذی نفوذ و آینده دار و از بازیگران اصلی سیاست در ایران است. حقیقت پر صلابتی که تنها به وسیله چتر اختناق  ارتجاع اسلامی و قلم به دستان “اصلاح طلب”آن تلاش می شود که از نظرها پنهان بماند. اما به راستی چرا اعتصاب عمومی کردستان از چنین وزنی برخوردار شده و چرا آنرا نشان حضور اجتماعی و نفوذ چپ سوسیالیست در ایران می دانیم؟  برای پاسخ لازم است به جنبه های متنوع این اعتصاب پرداخت.

به دنبال اعدام پنج زندانی سیاسی، شیرین علم هولی، فرزاد کمانگر، علی حیدریان، فرهاد وکیلی و مهدی اسلامیان، موج انزجار از جمهوری اسلامی سراسر ایران و شهرهای کردستان و حتی برخی شهرهای افغانستان و عراق و ترکیه را فرا گرفت. خصلت سراسری و همگانی انزجار از رژیم و محکومیت اعدامها و حمایت از زندانیان سیاسی و ابراز همبستگی و همدردی با خانواده های آنان از جلوه های شوق انگیز واکنش توده های تحت ستم بود. این واکنش نشان داد که مبارزه جاری برای آزادیخواهی و برابری طلبی در ایران از چه پتانسیل بالای غیرملی و غیرقومی برخوردار است. مبارزه توده های تحت ستمی که به صورت سراسری و همگانی و مستقل از هر تفاوت ملی و قومی و منطقه ای و محلی و غیره و به طور متمرکز علیه استبداد و ارتجاع حاکم و برای آزادی و برابری جریان دارد.

اما واکنش توده های تحت ستم در کردستان به دلیل برخورداری از موقعیت و امکانات سیاسی متفاوت نسبت به نقاط دیگر ایران سازمانیافته و قدرتمند بود. به فراخوان “کومله” سازمان کردستان حزب کمونیست ایران روز پنجشنبه۲۳  اردیبهشت در کردستان اعتصاب عمومی اعلام شد و از همگان دعوت شد تا در اعتراض به اعدامهای اخیر و محکومیت جنایات رژیم به اعتصاب بپیوندند. این اعتصاب با موفقیتی چشم گیر و با شکوه بسیار برگزار شد. کردستان در ۲۳ اردیبهشت متحد و  یکپارچه تعطیل شد. به گزارش خبرگزاری های مختلف دنیا و فیلم های ویدیویی منتشر شده از منابع متفاوت همه جا تعطیل بود. به این ترتیب یکی از بزرگترین اعتراضات میلیونی علیه رژیم که مطلقا نه متأثر از توهم به جناحهای رنگارنگ آن و یا در سایه نفوذ و کنترل آنان، که مستقیماً تحت تأثیر جبهه متضاد و نافی کل نظام حاکم یعنی تحت تأثیر چپ سوسیالیست  رخ داد و در تاریخ مبارزه علیه  ارتجاع اسلامی ثبت شد.

توجه به عواملی که شکل دهنده خصلت چپگرای اعتصاب عمومی کردستان هستند در عین حال توجه به آن عوامل بیرونی و عینی می باشند که در سیر تحولات سیاسی باز تولید کننده پایه مادی و حضور اجتماعی چپ سوسیالیست در ایرانند.

پیش از هر چیز و بدون احتساب فراخوان یک جریان سوسیالیستی، اعتصاب عمومی ۲۳ اردیبهشت فی نفسه خصلتی چپگرا داشت. نه صرفا به این دلیل که اعتصاب در منطقه ای رخ داد که حضور فرهنگ و ارزش های مترقی و چپ از قدمتی طولانی برخوردار است که این به اندازه کافی حق مطلب را بیان می دارد، بلکه همچنین از اینرو که اعتصاب به فراخوان جریانات ناسیونالیست کُرد رخ نداد و به به دنبال مطالباتی ناسیونالیستی نبود. همینطور این اعتصاب هیچگونه همراهی و همرنگی با جریان سبز موسوی و کروبی و “اصلاح طلبان”دولتی و معدود اعوان و انصارشان در کردستان نداشت. در اینجا به انواع و اقسام تفاسیر فریبکارانه و واپسگرایانه از مبارزه آزادیخواهانه جاری وقعی گذاشته نشد. مردم در کردستان  مستقیماً علیه  اعدام و شکنجه و برای آزادی زندانیان سیاسی و برای کل آزادیهای سیاسی و برای حق همه مردم  در برخورداری از یک زندگی آزاد و برابر در سراسر ایران اعتصاب کردند. این اعتصابی بود در دفاع صریح و صادقانه از آزادی و برابری و حرمت و شأن آدمیزاد، و اعتصابی بود عیله کلیت نظامی که نابود کننده هر بارقه ای از آزادی و انسانیت است. خصلت چپگرای اعتصاب هم در همین حقیقت نهفته است.

اما عامل فراخوان دهنده نقش مهمی در پیدایش اعتصاب و خصلت چپگرای آن داشت. فراخوان دهنده، حزب کمونیست ایران با اهداف و مواضع شناخته شده سوسیالیستی  به همراه سه دهه سابقه مبارزاتی بود. همانطور که اگر این اعتصاب به فراخوان جریانات ناسیونالیستی رخ می داد بی درنگ بر خصلت ناسیونالیستی آن انگشت گذاشته می شد، اکنون که اعتصاب به فراخوان یک جریان کمونیستی برپا شد، شرط انصاف و حقیقت جویی است که بر خصلت چپگرای آن تاکید شود. بویژه اینکه حزب کمونیست ایران و سازمان کردستان آن یعنی کومله مستقل از هر قضاوتی که در مورد شان داشته باشیم همیشه پرچم دار آرمانهای آزادیخواهانه و برابری طلبانه بوده  و افق سوسیالیستی را تقویت نموده اند. بنابراین نفس پاسخ مثبت به چنین فراخوان دهنده ای خود بیانگر کشش و علاقه مردم، اگر نه بیشتر به خود فراخوان دهنده، به آرمانهای آزادیخواهانه و برابری طلبانه می باشد.

پاسخ مثبت به فراخوان کومله سازمان کردستان حزب کمونیست ایران همچنین نشاندهنده اعتبار و نفوذ این جریان در بین توده های تحت ستم نیز هست. اعتبار و نفوذی که به حزب کمونیست ایران محدود نشده و به تقویت حضور اجتماعی کل چپ سوسیالیست انجامیده است. در واقع کومله نه تنها به واسطه ای برای جلب توده های تحت ستم به آرمانهای آزادیخواهانه و برابری طلبانه بدل شده، بلکه در همان حال به رشد اعتبار و نفوذ کل چپ کمک می رساند. اینجا تاکید این نکته لازم است که من موقعیت کومله و حزب کمونیست ایران را کاملا ابژکتیو و با حفظ تفاوت سیاسی خود و مستقل از قضاوت سیاسی ام درباره آن ارزیابی می کنم. با اعتصاب عمومی اخیر معلوم می شود که حزب کمونیست ایران علی رغم همه بحرانها و فراز و نشیب هایی که پشت سر گذاشته قادر گشت اعتبار و نفوذ سیاسی خود را در بین توده های تحت ستم حفظ و تقویت نماید. اذعان به این واقعیت از لحاظ تحلیلی ضروری است چرا که اگر اعتبار و نفوذ یک جریان کمونیستی آنقدر هست که توده های میلیونی به فراخوان آن پاسخ مثبت می دهند آنگاه وجود همین رابطه دو جانبه بین جریانی کمونیستی و توده های مردم نشانگر ارزشمندی آرمانهای آزادیخواهانه و برابری طلبانه نزد آن مردم و گویای توجه آنها به سمت سیاست های چپ و سوسیالیستی می باشد.

بالاخره باید در ورای عواملی که به وقوع اعتصاب عمومی در کردستان و شکل گیری خصلت چپگرای آن و نیز به آشکار شدن حضور اجتماعی چپ سوسیالیست در ایران انجامید، به رشد چشم گیر کمیت و خودآگاهی طبقاتی و مبارزات طبقه کارگر در کردستان اشاره نمود که به لحاظ مادی بسترساز  این تحول مثبت به نفع چپ سوسیالیست است. بعضاً شاهدیم که سطح بالای مبارزات پیشروی مردم در کردستان به سابقه مبارزه علیه ستم ملی نسبت داده شده و از آنجا خصلتی ناسیونالیستی به این مبارزات القا می شود. چنین چیزی اگر چندین دهه قبل باری از حقیقت داشت، در طی سی سال گذشته با رشد کمی طبقه کارگر در بخش های صنعت و راه و ساختمان و کشاورزی و خدمات، و با سنگین شدن وزن سیاسی آن دیگر چنین نیست. سالهاست که اعتراضات اجتماعی در کردستان نه از ناسیونالیسم کرد، بلکه از مبارزه طبقاتی کارگران متاثرند. مبارزات کارگری در کردستان به مثابه برجسته ترین بخش مبارزات اجتماعی زمینه ساز خصلت پیشرو این مبارزات است. رشد کمی طبقه کارگر در کردستان و سطح بالای آگاهی طبقاتی کارگران، به همراه مبارزات گسترده آنان با اتکا به سنت های  رادیکال نه تنها زمینه ساز اتخاذ سیاست های چپ و تقویت کننده نفوذ جنبش چپ سوسیالیست در کردستان است، همینطور بر مبارزات کارگری در سراسر ایران تاثیراتی دیرپا داشته است. به عنوان تنها یک نمونه،  نبرد کارگران سقز با نیروهای سرکوبگر در اول ماه مه سال ۸۳  برا ی برگزاری این روز به لحاظ تاریخی به آغاز جنبش نوین مستقل کارگری در ایران منجر شد.

 بنابر این اعتصاب عمومی ۲۳ اردیبهشت در کردستان با خصلت چپگرایانه ای که داشت به نشانه ای بسیار مهم و گویا از حضور اجتماعی و نفوذ غیر قابل انکار چپ سوسیالیست در ایران بدل شد. این یعنی چپ سوسیالیست حداقل در بخشی از ایران از این موقعیت و امکان برخوردار است تا بی سابقه ترین اعتصاب سیاسی در ایران را فراخوان دهد و از طرف توده های میلیونی مردم پاسخ مثبت بگیرد.

***

در ابتدای این مطلب بر این تاکید کردیم که پیشروی پیروزمندانه جنبش آزادیخواهانه جاری و دست یابی آن به اهداف آزادیخواهانه و برابری طلبانه در گرو برگزیدن افق و چشم اندازی چپ گرایانه می باشد. همچنین گفتیم بدون وجود واقعیات مادی و امکانات عملی لازم برای این چشم انداز، اتخاذ عملی آن توسط توده های تحت ستم مقدور نیست. در اینجا تلاش شد تا در پرتو دو رویداد مهم اول ماه مه و اعتصاب عمومی کردستان در ماه اخیر، بر وجود واقعیات لازم برای برافراشتن افق چپ تاکید شود. این دو رویداد نشان دادند که رو آوردن به سیاست چپ و سوسیالیستی در ایران نه صرفا یک آرمانخواهی ایدئولوژیک، بلکه  ضرورتی سیاسی است که از  زمینه های مادی و امکانات عملی نیز برخوردار می باشد. با اتکا به این واقعیت ها می توان در تحولات جاری این افق را برگزید. سرنوشت مبارزه برای کسب هر ذره از آزادیهای سیاسی  و هر میزان از برابری اقتصادی به برگزیدن افق چپ گره خورده است. سیر تحولات خود عملا هر روز بیشتر به سمت چپ سوق داده می شود. آینده سعادتمند جامعه ایران بی تردید به این جهتگیری و انتخاب مهم گره خورده است. از این انتخاب استقبال کنیم.

 

 ۲۴خرداد ۸۹ ـ ۱۴ جون ۲۰۱۰