سیاوش جمالفر

ADHD یعنی اختلال کمبود توجه / بیش فعالی

سئوالات مختلف در مورد اختلال

* آیا این اختلال ارثی و ژنتیکی است یا معلول شرایط محیطی مثل پدر و مادر بد داشتن است؟

عوامل بسیار متعددی در به وجود آمدن این اختلال دخالت دارند. بعضی از این عوامل ارثی و ژنتیکی و بعضی دیگر محیطی است. هرنوع واقعه ای که در زمان تولد یا بعد از آن باعث اختلال در رسیدن اکسیژن به مغز شود، بعدها منجر به وجود آمدن این بیماری می شود. مهم ترین و رایج ترین عامل مؤثر در این زمینه مربوط به تاریخچۀ دوران بارداری مادر و چگونگی تولد نوزاد است. به عنوان مثال، سیگار کشیدن و مصرف مشروبات الکلی مادر در دوران بارداری، زایمان های متعدد و پردردسر، تولد زودرس، خونریزی های مغزی، ضربه و آسیب دیدن مغز نوزاد در هنگام تولد، مخصوصاً قسمت پیشانی از این عوامل هستند. در واقع می توان گفت که علت ابتلای بیست درصد نوجوانان به این اختلال، ناشی از این عوامل است و تقریباً هشتاد درصد از نوجوانان مبتلا به این بیماری، اختلال خودرا به طور ارثی از خانوادۀ خود دریافت می کنند. پدر و مادری که خود مبتلا به این بیماری بوده اند، پنجاه درصد احتمال دارد که فرزندشان نیز مبتلا به این اختلال بشود. خواهر و برادران فرد مبتلا، دو یا سه برابر بیشتر از دیگران احتمال مبتلا شدن به ناراحتی را دارند. هیچ نوع شواهدی وجود ندارد که نشان بدهد این اختلال معلول و ناشی از داشتن پدر و مادر بد و بد رفتاری یا ناشی از استرس حاصل از خانواده باشد، ولی رفتار خوب و منطقی می تواند باعث موفقیت آمیز بودن عملکرد فرد مبتلا باشد.

* آیا عوامل فرهنگی نیز در به وجود آمدن این اختلال دخالت دارند؟

متخصصان معتقدند که تفاوت های مغزی و علایم و نشانه های رفتاری در تمام کودکان و نوجوانان مبتلا به کمبود توجه / بیش فعالی بدون توجه به تفاوت های فرهنگی، در تمام دنیا دیده می شود. با این حال، در فرهنگ های مختلف، رفتارهای این اختلال به شکل های مختلفی تعبیر و تفسیر می شود. علاوه براین روش های تشخیص اختلال های روانی و بهداشت روانی در فرهنگ های مختلف، متفاوت است.

* آیا امکان دارد نوجوان من غیر از این اختلال، سایر مشکلات هیجانی و رفتاری را نیز داشته باشد؟

به ندرت اتفاق می افتد که نوجوانی که مبتلا به این اختلال است، سایر مشکلات و اختلال های روانی را نداشته باشد. ناتوانی های یادگیری در نیمی از نوجوانان مبتلا به این اختلال دیده می شود. علاوه بر این، نوجوانان مبتلا به این اختلال دارای مشکلات اجتماعی، تحصیلی و رفتاری نیز بوده و اغلب از اضطراب و افسردگی شدید رنج می برند. در ضمن بعضی از این نوجوانان رفتارهای ناشی از نافرمانی، آزار و اذیت و بی احترامی را نیز از خود بروز می دهند. درمان این بیماری موفقیت آمیز نخواهد بود مگر آنکه مشکلات وابسته به آن درمان شوند.

* چگونه می توانید به نوجوانانی که مشکلاتی در زمینۀ عدم توجه، بیش فعالی دارند، کمک کنید؟

کاهش آشفتگی ـ به نوجوانان خود یاد دهید که تمام عوامل و وسایلی را که می توانند باعث آشفتگی، حواس پرتی و عدم تمرکز او شوند، از بین ببرد. نوجوان شما باید در کلاس درس در قسمت جلو و نزدیک به معلم و دور از پنجره، در یا هر عامل مختل کنندۀ دیگر بنشیند.

کمک کنید که امور را سازمان داده و منظم کند ـ به نوجوان خود یاد دهید که بین امور مهم و غیر مهم تفاوت قایل شده و اولویت ها را در نظر بگیرد. به او کمک کنید که اهداف بزرگ را به امور کوچک تر تقسیم کند تا بتواند بر اساس روش گام به گام به آنها دسترسی پیدا کند .

تا آنجا که می توانید از او حمایت کنید ـ به نوجوان خود کمک کنید که در مواقع بیکاری، مخصوصاً زمانی که باید مدت زیادی در نوبت و انتظار باشد، خود را با خواندن کتاب، مجلات، بازی های کامپیوتری یا استفاده از تلفن همراه مشغول کند. در این زمینه می توانید از متخصصان مربوطه کمک بگیرید .

کمک کنید راه حل مشکلات را دریابد ـ با نوجوان خود در امور مربوط به روابط نوجوانان، رفتن به دبیرستان یا کالج، فعالیت های مخاطره آمیز، بدون اینکه قضاوت کنید همفکری و همیاری نمایید. در جریان عمل  با بحث و گفتگو به نوجوان خود کمک کنید که به پیامدهای رفتارهای خود بیندیشد.  او را وادار کنید که به فعالیت های جدید بپردازد، البته سعی نکید که او را وادار کنید که در فعالیت های گروهی شرکت نماید. برای اینکه بعضی از نوجوانان مبتلا به این اختلال از لحاظ جسمانی بسیار ضعیف و نحیف هستند و چون نمی توانند به خوبی و با هماهنگی کامل حرکات جسمانی را انجام دهند، مورد تمسخر سایر نوجوانان قرار می گیرند. او را تشویق کنید که به نرمش ها و فعالیت های جسمانی نرمی بپردازد تا از رخوت و کسالت بیرون بیاید.

نافرمانی بی دلیل

نوجوانانی که قانون شکنی کرده و اصول را زیر پا می گذارند

مادری می گفت ” احساس می کنم هیچ کنترلی روی نوجوان خود ندارم. او دقیقاً همانند آرامش قبل از توفان می ماند و هر آن ممکن است اتفاق واقعاً بدی رخ دهد”.کودکان همچنانکه پا به دورۀ نوجوانی می گذارند، دوست دارند استقلال بیشتری به دست آورند. نوجوانان دوست دارند بیشتر وقت خود را با دوستانشان بگذرانند. آنها دوست ندارند که به آنها امر و نهی شود و علاقه مندند که همۀ تصمیمات را خودشان بگیرند. نوجوانان در حدی بزرگ نشده اند که بتوانند همانند بزرگسالان امور مربوط به خود را رتق و فتق نمایند و آن چنان کوچک نیستند که همانند کودکان با آنها رفتار شود. یکی از وظایف بسیار مهم و اساسی والدین این است که بتوانند توازن کافی بین دو شرایط مختلف را در نوجوانان به وجود آورند تا آنها نه تنها بتوانند از استعداد و توان بالقوۀ خود استفاده نمایند، بلکه از دورۀ نوجوانی نیز لذت ببرند. یکی از راه هایی که نوجوانان می خواهند مستقل باشند این است که می خواهند قوانین و اصول حاکم در خانه را در هم بریزند و با پدر و مادر خود مبارزه کنند. والدین از نحوۀ برخورد نوجوان شان که پیش از این، کودکی بیش نبوده و امروز در مقابل آنها قد علم کرده، تعجب می کنند و شوکه می شوند. پدر و مادر در مقابل سئوالات و تصمیمات او درمانده می شوند و اغلب در مقابل جواب های منفی و پرخاشگرانۀ او خشمگین و ناراحت می شوند. دورۀ نوجوانی را در واقع می توان دورۀ فراموشی نام نهاد، زیرا در این دوره نوجوانان فراموش می کنند که امور روزمره را انجام دهند یا به موقع به خانه بیایند. آنها در مقابل سئوالاتی از قبیل “کجا بودی؟” یا “با چه کسانی بودی؟” شدیداً عصبانی می شوند .  در چنین شرایطی،  به نظر می رسد که نقش پدر و مادر و مسئولیت خانواده خیلی شدید می شود و نوجوان می گوید که دوست دارد بیشتر وقت خود را در خارج از خانه بگذراند. از همین جاست که بین نوجوانان و پدر و مادرها همیشه بحث و مشاجره در زمینۀ قوانین و مقررات حاکم در خانه به وجود می آید.

چه تفاوتی بین نیازهای طبیعی یک نوجوان برای مستقل بودن با دروغ های عمدی نوجوانی که می خواهد همه چیز را از پدر و مادر خود مخفی کند، وجود دارد؟چه موقع می توان گفت که نوجوان از حد معین و طبیعی خارج شده است؟ و چه موقع شما باید به دنبال کمک از منابع خارجی و متخصصان باشید تا بتوانید نوجوان خود را تحت کنترل داشته باشید؟

نوجوانانی که بیش از اندازه مبارزه جو و جسورند

نوجوانانی که روحیه لجبازی و خودسری دارند همیشه به دنبال محدودیت ها و حصارها می گردند تا آنها را از بین ببرند و مشکلاتی ایجادکنند. به نظر می رسد که چنین نوجوانانی از ناراحتی و آشفتگی دیگران لذت می برند. آنها معمولاً سئوالات بسیار پیچیده و بغرنج را با یک جواب بسیار سادۀ”من نمی دانم”پاسخ می دهند. آنها معمولاً کوچکترین توجه و احترامی به افراد دور و بر خود ندارند.  به عنوان مثال، آنها کوچکترین توجهی به درخواست پدر و مادر خود که صدای موزیک را کم کنند نمی کنند و در نتیجه پدر و مادر با عصبانیت وارد اتاق پسر یا دختر نوجوان خود می شوند و موزیک کرکننده را خودشان کم می کنند. این امر پنج دقیقه بیشتر طول نمی کشد و نوجوان دوباره صدای موزیک خود را بلند تر می کند سر و صدا و بی احترامی کردن در میان نوجوانان لجباز و خودسر کاملاً شایع و رایج است. نوجوانانی که  بیش از اندازه لجباز و خودسر و گستاخ هستند از مسئولیت و جوابگو بودن نفرت دارند. وقتی آنها را به علت رفتارهای منفی شان متهم می کنیم، شدیداً خشمگین و ناراحت می شوند. آنها همۀ کارهای خود را انکار می کنند. به عنوان مثال وقتی موتور اتومبیل گرم و داغ است، استفاده از آن را انکار می کنند. چنین نوجوانانی همیشه برای کارهای خود عذر و بهانه ای دارند و غیر از خودشان همه را مقصر می دانند. اگرچه پدر و مادر، مخصوصاً والدین ناتنی، لطمۀ زیادی از نوجوانان لجباز می خورند، با این حال این گروه از نوجوانان کمتر شناخته می شوند. علاوه برپدر و مادر، معلمان، خواهر و برادر، ماموران پلیس،  همسایه ها و کسبۀ محل نیز از رفتارهای زشت، بی ادبانه و ناخوشایند این نوجوانان، صدمه و آسیب زیادی متحمل می شوند. رفتارهای زیر علایم نگران کنندۀ مهمی هستند که نوجوانان لجباز و خودسر از خود بروز می دهند:

* خشمگین و منزجر شدن حداقل چهار بار در هفته.

* با قصد و نیت باعث آزار و اذیت خواهر و برادر، دوستان و بزرگسالان، حداقل چهار بار در هفته .

* از کوره در رفتن و داشتن خلق و خوی بسیار بد، حداقل دو بار در هفته.

* جر و بحث و مشاجره با پدر و مادر حداقل دو بار در هفته.

* انجام ندادن عمدی دستورات و خواسته های پدر و مادر، حداقل دو بار در هفته.

* اعمال و رفتارهایی که در چند ماه گذشته به طور عمدی در جهت انتقام جویی و کینه کشی انجام داده است.

این علایم، نشانه های اختلال نافرمانی هستند. بسیاری از پدر و مادرها معتقد هستند که رفتارهای لجبازی و خودسرانه در دورۀ نوجوانی کاملاً طبیعی و عادی هستند، البته باید بگوییم که در این زمینه حق با آنهاست، ولی شدت و حدت این امر تا چه اندازه باید باشد و تا چه اندازه می توان آن را طبیعی نامید. شما باید زمانی نگران نوجوان خود باشید که او علایم و نشانه های ذکر شده در بالا را به مدت چند ماه از خود بروز بدهد، به طوری که این نوع رفتارها باعث به وجود آمدن اختلال هایی در عملکرد خانه و مدرسه شود. بسیاری از نوجوانان مبتلا به اختلال نافرمانی، در دورۀ نوجوانی به طور خودکار و ناگهانی این علایم را پیدا نکرده اند، بلکه تنها چیزی که پدر و مادرها متوجه شده اند این بوده است که رفتارهای نافرمانی در دورۀ نوجوانی نسبت به دورۀ کودکی بدتر و بدتر شده است. اگر نوجوان شما علاوه بر رفتارهای مبتنی بر نافرمانی، رفتارهای پرخاشگرانه و غیر قانونی انجام دهد، چه کار باید بکنید؟

نوجوانانی که خلاف کار، پرخاشگر و ویرانگرند

به دنبال هیجان بودن و خطر کردن، از رفتارهای طبیعی دورۀ نوجوانی است . در واقع نوجوانانی که به رفتارهای هیجان انگیز و خطرناک روی نمی آورند، نمی توانند به خوبی و همانند سایر نوجوانان با امور سازش داشته باشند.

تحقیقی که در مورد نوجوانان انجام گرفته نشان داده است که بیشتر نوجوانان گفته اند ما به اموری که بالقوه خطرناک و خلاف است، می پردازیم. به عنوان مثال ۳۵درصد گفته اند که به دیگران توهین کرده اند، ۴۵درصد گفته اند که دزدی کرده اند، ۶۰درصد گفته اند که بیش از یک کار خلاف انجام داده اند یا مرتکب رفتارهای وحشیانه، پرخاشگری، ایجاد حریق عمدی و مصرف مواد مخدر شده اند. بنابراین، مهم ترین سئوالی که برای پدر و مادر چنین نوجوانانی مطرح می شود این نیست که آیا نوجوان آنها بالقوه مرتکب رفتارهای خلاف و خطرناک می شود، بلکه این است که این نوع رفتارها تا چه حد گسترش می یابد و تا کی ادامه خواهد داشت. خوشبختانه تعداد زیادی از نوجوانان مرتکب این نوع رفتارهای خلاف می شوند، بدون اینکه پیامد منفی شدید عمده ای داشته باشد، ولی متاسفانه تعداد معدودی از نوجوانان به رفتارهای پرخاشگرانه، مخرب و خلاف ادامه می دهند و این نوع رفتارها در دورۀ نوجوانی بد و بدتر می شود. رفتارهای زیرعلایم نگران کنندۀ مهمی هستند که نشان می دهند نوجوانان در لبۀ پرتگاه قرار دارند:

صدمه و آسیب رساندن به منازل ـ با قصد و نیت سعی کرده است خانه ای را به آتش بکشاند تا باعث ویرانی و خرابی جدی آن بشود.

پرخاشگری ـ اغلب سعی می کند دیگران را بترساند یا به آنها آزار و اذیت برساند. همیشه آماده است که جنگ و دعوا راه بیندازد. از چماق، بطری شکسته، چاقو یا از سایر سلاح ها استفاده کرده است. با مردم همیشه بی رحمانه و ظالمانه رفتار می کند. مردم را تهدید به شکنجه، دستبرد زدن و کتک زدن نموده است.

دزدی کردن، گول زدن و دروغ گفتن ـ شبانه از منازل، اتومبیل و ساختمانها دزدی کرده است. اغلب سعی می کند از قبول مسئولیت طفره برود و بارها سعی کرده است که با دروغ گفتن دیگران را گول بزند.

زیرپا گذاشتن مقررات مدرسه و خانه ـ بدون اجازۀ پدر و مادر تمام شب را خارج از خانه ماندن و این امر را از زمانی که بیش از سیزده سال نداشته، آغاز کرده است. حداقل دو بار از خانه فرار کرده و تمام شب را در بیرون از خانه به سر برده است. بدون عذر موجه از مدرسه غیبت می کند.

نوجوانان چگونه به اختلال نافرمانی و اختلال رفتاری مبتلا می شوند؟

اختلال نافرمانی و اختلال رفتاری هر دو از بیماریهای بسیار پیچیده اند که نمی توان علت و عامل مشخصی برای ابتلا به آنها مشخص کرد. اگر چه این اختلال ها معمولاً نتیجۀ تعامل بین کودک و خانواده هستند، با این حال، عوامل مربوط به تعامل با دوستان، همکلاسان، موقعیت مدرسه، امور تحصیلی و رفتار همسایگان نیز نقش مهمی در این زمینه بازی می کنند. علاوه براین رفتارهای خلاف، مخرب و پرخاشگر به شکل های مختلف ممکن است آموخته شوند. برای اینکه بسیاری از کودکان و نوجوانان دوست دارند که با انجام دادن کارها و رفتارهای مختلف توجه دیگران را جلب کنند. در این زمینه باید اشاره کنم که پدر و مادر و اطرافیان زمانی به کودک و یا نوجوان توجه نشان می دهند که آنها عصبانی و ناراحت باشند. در واقع آنها، وقتی که کودک و یا نوجوان آرام و ساکت است، کوچک ترین توجهی به او مبذول نمی دارند .

میزان ابتلای دختران و پسران به این بیماری ها یکسان می باشد، ولی دختران مبتلا به اختلال ها کمتر از پسران شناخته می شوند. نوجوانانی که به این اختلال مبتلا می شوند به احتمال قوی از اختلال کمبود توجه / بیش فعالی، افسردگی، اضطراب، افسرده خویی، ناتوانی یادگیری و مصرف مواد مخدر نیز رنج خواهند برد.

* سیاوش جمالفر، روان شناس و عضو جامعه روانکاوی انگلستان است.