ما المپیک را ناتمام گذاشتیم!

کیمیا علیزاده اولین زن ایرانی در طول تاریخ المپیک است که مدال گرفته

ایران در مسابقات المپیک ۲۰۱۶ ریو  ۸ مدال به دست آورد و در جایگاه بیست و پنجم ایستاد.

در این دوره ایران ۳ مدال طلا، ۱ نقره و ۴ برنز به دست آورد.

کیانوش رستمی، وزنه‌بردار وزن ۸۵ کیلوگرم نخستین مدال طلا را برای ایران به ارمغان آورد.

سهراب مرادی در دسته ۹۴ کیلوگرم دومین مدال طلا را گرفت.

حسن یزدانی کشتی‌گیر، مدال طلا گرفت.

کمیل قاسمی در وزن ۱۲۵ کیلوگرم کشتی آزاد، مدال نقره گرفت.

سعید عبدولی، در وزن ۷۵ کیلوگرم کشتی فرنگی مدال برنز گرفت.

قاسم رضایی که در لندن طلا گرفته بود، امسال در وزن ۹۸ کیلوگرم سوم شد.

حسن رحیمی، کشتی گیر سبک‌وزن آزاد هم سوم شد.

kimia-alizadeh-s

در این بین پیروزی کیمیا علیزاده به عنوان نخستین زن ایرانی برنده مدال در المپیک، برای مردم ایران و بخصوص زنان ایرانی از اهمیت ویژه ای برخوردار بود، چرا که زنان ورزشکار ایرانی همچون زمینه های دیگر به دلیل قوانین و مقررات نظام جمهوری اسلامی  نابرابری و اجحاف بسیاری را متحمل می شوند. در نتیجه چنین دستاوردهایی رنگ و معنای دیگری برای زنان ایران دارد.

کیمیا علیزاده با گرفتن نخستین مدال (برنز) در المپیک نام خود را در تاریخ ورزش ایران ثبت کرد. او تنها عضو تیم تکواندوی زنان و مردان ایران بود که مدال گرفت.

کیمیا علیزاده زنوزی، متولد ۱۹ تیر ۱۳۷۷ کرج است.  او المپیک ریو در کلاس وزن ۵۷ کیلوگرم زنان برنده مدال برنز شد. کیمیا با هیجده سال سن جوان‌ترین مدال آور تاریخ ایران در دوره های المپیک است. پیش از او ناصر گیوه‌چی در المپیک ۱۹۵۲ هلسینکی کم‌سن‌ترین مدال‌آور ایران با ۱۹ سال سن بود. او همچنین در رتبه ۶ از میان ۶۵۵ زن در وزن منهای ۵۷ کیلوگرم قرار دارد.

حضور کیمیا و پیروزی اش در المپیک برای زنان ورزشکار، فعالان جنبش زنان و به طور کلی مردم ایران،  خبری مسرت بخش و نوید دهنده بود. بسیاری از هنرمندان زن نسبت به  این پیروزی شیرین عکس العمل نشان دادند و به کیمیا تبریک گفتند.

ترانه علیدوستی، بازیگر سینما می گوید: تازه دوره‌های بعد معلوم میشه برای همتایانت چه کردی؛ بهشون اعتماد به نفس دادی و فهموندی این عرصه صحنه اونها هم هست. و لیلا حاتمی، بازیگرگفته است: تاریخ به تو افتخار می‌کند.

همچنین ده‌ها هزاران تن از مردم ایران در صفحه شخصی‌اش در اینستاگرام، به وی تبریک گفتند.

و اما شرکت نکردن تیم اعزامی ایران در مراسم اختتامیه المپیک ریو از خبرهای بحث برانگیز بوده است.

در همین پیوند سهند ایرانمهر در صفحه فیس بوک خود پستی گذاشته و به این حرکت غیراصولی کاروان اعزامی ایران به ریو از زاویه ی جالبی برخورد کرده که در زیر می خوانید:

المپیک ریو هم تمام شد. المپیک برای هرکس می تواند محمل و بهانه ابراز چیزی باشد: ایدئولوژی، مذهب، نژاد یا نشان دهنده هژمونی فرهنگ و ملیت و… . اگرچه در مورد پشت پرده المپیک کتاب ها و نظریات مختلفی وجود دارد از جمله

(The  Games: A Global History of the Olympics by David Goldblatt)

تا ثابت کند این یکی هم مشمول “بازی” و اهداف تبلیغی بنگاه های سیاسی و اقتصادی است، اما فلسفه ای که امروز برای المپیک عنوان می شود- و اتفاقا این بخش هم بر افکار عمومی جهان تاثیر می گذارد – چیزی بیشتر از اینهاست و بر مفاهیم اخلاقی و انسانی تاکید دارد که اگر چنین نبود پرچمداری آمریکا توسط بایلز، زن سیاهپوست کوچک اندام دارنده ۴مدال این طور انعکاس پیدا نمی کرد.

استقامت، غلبه بر یأس، کار جمعی، پاسداشت نوع دوستی و صلح از جمله اصلی ترین مفاهیم اخلاقی و انسانی هستند که ورای مدال های رنگین در المپیک اهمیت دارند و آنچه در خاطره ملت ها می ماند نه تعداد مدال ها که بارقه های انسانی این رویداد جهانی است.

یکی ازاین بارقه های انسانی جاودان “جان استفان اکواری” تانزانیایی بود که در المپیک ۱۹۶۸ مکزیکو درست در زمانی که استادیوم تقریبا خالی از جمعیت شده بود و ساعت ها از عبور نفر اول از خط پایان مسابقات دوی ماراتن، می گذشت با پای مجروح و بانداژ شده از خط پایان گذشت تا جهان مبهوت استقامت و پایداری او شود . وقتی که از او پرسیدند “چرا این همه بر عبور از خط پایان اصرار داشته است؟” گفت:” کشورم مرا ۵۰۰۰ مایل نفرستاده که مسابقه را شروع کنم، مرا ۵۰۰۰ مایل فرستاده که مسابقه را تمام کنم”.

این سخن نه تنها استقامت و پشتکار و خستگی ناپذیری نماینده یک ملت را در تاریخ و ذهن المپیک جاودان کرد که اتفاقا وطن پرستی این ورزشکار را نیز به رخ جهانیان کشید. ضرب المثل:”کار را که کرد آنکه تمام کرد” شاید رساترین و مرتبط ترین ضرب المثل فرهنگ ایرانی باشد که این مفهوم را به خوبی نشان می دهد. از این منظر اگرچه نام هایی در فهرست مدال آوران ایرانی ثبت است، اما آنکه استقامت و وطن پرستی و پایداری و نیز عمل به روح المپیک را عملا در رفتار خود نشان داد، کسی نیست جز “محمد جعفر مرادی” دونده ی ایرانی که با ثبت زمان ۲ ساعت و ۳۱ دقیقه و ۵۸ ثانیه در جایگاه ۱۲۹جهان ایستاد، اما استقامت او و اصرار به پایان بردن مسابقه با عضلات گرفته و تن خسته بود که بازتاب گسترده ای در رسانه ها یافت و با تشویق حاضران در ورزشگاه روبرو شد.

بیشترکانال های تلگرامی و سایت های ایرانی با لحنی بی تفاوت و گاه تمسخرآمیز صرفا به رتبه ۱۲۹ و ضعف بدنی این ورزشکار ایرانی توجه کردند در حالیکه آنچه روح و فرهنگ ایران امروز به آن نیاز دارد همین احساس تعهد به وظیفه و مسئولیت و از همه مهم تر پشتکار، غلبه بر ناامیدی و به پایان بردن کار ناتمام است.

ما ملتی هستیم که تاریخ مجاهدت ها، تلاش ها و عرق ریختن های ما را با آغازی درخشان، میانه ای رو به رخوت و پایانی باز و ناتمام روایت کرده است. مرادی اما یک تنه علیه این عادت مزمن و خانمانسوز ایستاد و کار را تمام کرد. اهمیت کار مرادی و رفتار سنت شکنانه او وقتی مشخص می شود که به یاد بیاوریم در حرکتی به شدت نادرست، تیم ورزشی المپیک ایران در مراسم اختتامیه المپیک شرکت نکرد و نماینده ای هم نفرستاد و یک فرد ناشناس لاتین تبار پرچم ایران را حمل و با لحنی شبیه به طنز در توییتر تجربه هیجان انگیز خود را روایت کرد!

ما المپیک را ناتمام گذاشتیم. ما شادی آخر در کنار سایر ملت ها را واگذار کردیم. گویی رفته بودیم که کاسبکارانه مدالی بیاوریم و بیاییم. گویی مهمانی هستیم که فقط برای صرف وعده ناهار یا شام رفته بودیم و خداحافظی یا تشکر از میزبان برایمان اهمیتی نداشته است. گویی از عادت زشت “ناتمام گذاشتن” و بی توجهی به مضمون یک گردهمایی انسانی غافلیم. اینکه می گویم محمدجعفر مرادی با آن تن خسته و عضلات گرفته نماینده واقعی و ورزشکار افتخارآفرین ایران در المپیک ریو بود به همین سبب است. کاش مرادی اعتماد به نفس لازم را داشته باشد و اعلام کند که این افتخار بزرگ را به ملت ایران تقدیم می کند.