“مفتی” اعظمِ عربستان عبدالعزیز الشیخ در واکنش به سخنان “پولی” اعظم جمهوری اسلامی، مقام رهبری، گفت: ایرانی ها مسلمان نیستند. بخشکی شانس. بیچاره ایرانی ها. تیم شان می بازد، فریاد می زنند: یا امام غریب یا ابلفضل.

تیم شان می برد: هوار می کشند: با آل علی هرکه درافتاد ورافتاد. تیم شان در جا می زند، به جای آنالیز بازی، دست به دامان ملا می شوند تا تیم مقابل را طلسم کند.

قبل از اعزام تیم به جام جهانی حتی کاپیتان ارمنی تیم را از زیر قرآن رد می کنند. وزنه بردار ایرانی وزنه ۴۰۰ کیلویی را با کمک ماه بنی هاشم بلند می کند و سفر عتبات جایزه می گیرد.

موقع خواستگاری و مسافرت استخاره می کنند. سرمایه دارش برای رونق کسب و کار سفره طفلان مسلم می اندازد.

دبیر دبیرستان برای باز شدن بخت دخترش دست به دامان حضرت رقیه می شود و روشنفکرش توی تاریکی بسم الله گویان به خانه می رود. با دشنام دادن به اعراب از خواب بیدار می شوند، اما هنگام برخاستن دست روی زانو می گذارند و با یا علی بلند از جا بر می خیزند. منجی عرب، سینما نمی شناسد و ماموریت جهانی اش هنگام ظهور، قتل عام کفار است، اما هنرپیشه ایرانی جایزه ی سینمایی کفار را با افتخار تقدیم منجی می کند.

با دست خود ضریح آهنی برای قبور سروران دین درست می کنند و با گریه و زاری، شفای مریض سرطانی را از کاردستی خود می طلب اند. دوای دکتر را از قبل از این که بخوردِ مریض بدهند دور همان مشبک های طلایی و نقره ای می گردانند، اما اگر مریض شفا نیافت به دکتر دشنام می دهند.

sheikh-arabia

شب و روز از اعراب اعلام برائت می کنند، اما کعبه آمال شان دوبی است. با شنیدن اسم اعراب خونشان به جوش می آید، اما پیاده می روند زیارت کربلا.

نانشان را توی قاتق روس های کافر تلیت می کنند، اما شب و روز دعا می کنند تا منجی عرب ظهور کند و آنها را از دست عرب مسلمان نجات بدهد. ضمنا از خدا می خواهند جان رهبران کشورهای عربی را بگیرد چون تا آنها زنده اند منجی عرب ظهوری در کار نخواهد بود.

ایرانی از بی دوایی و کمبود بیمارستان می میرد، اما در لبنان و فلسطین و عراق بیمارستان می سازند. در هر مناسبتی از خجالت اعراب در می آیند، اما دو ماه تمام به خاطر جنگی که هزار و سیصد سال در یک کشور عربی رخ داده، به سر و سینه می کوبند.

خطبه عقدشان، صیغه طلاقشان، خطابه مرگشان همه به عربی است، اما به محض شنیدن نام “خلیج عربی” کهیر می زنند.

با این تفاصیل، اگر از خدا بی خبری بگوید ایرانی ها مسلمان نیستند باید گفت: کفشات جفت، حرفات مفت.

***

 

رفسنجانی با خامنه ای معامله نمی کند

آقای ناطق نوری گویا رفته بود حسینیه اوین ملاقات مهدی هاشمی و یکی از بازجویان می گوید آقا ناطق به تعریف!

و ایشان تعریف می کند که چند وقت پیش دیدم آقای هاشمی یک‌سری قرص رنگی از توی جیبش درآورد و آب خواست و خورد. من فکر کردم اسمارتیز است. می‌دانید بنیۀ هاشمی خیلی قوی است چون شایع است اسمارتیز می خورد.

rafsanjani-khameneie

پرسیدم آقای هاشمی شما اسمارتیز می خورید یا اِکس؟

گفت با اوضاع مملکت حال می کنیم.

گفتم شما که اهل اش نبودید؟

گفت مگر این جوانها که شیشه ای شده اند مادرزاد اینکاره بوده اند؟

گفتم مرگ من چی بود خوردی؟

گفت دچار سرگیجه می‌شوم. گاهی وقت‌ها هم از خواب بلند می‌شوم، زمین می‌خورم. رفتم دکتر و گفتم زمین می خورم. دکترگفت: نگران نباش، مقصر زمین است. چون هرکس به زمین خوردن عادت کند، تا آخر عمرش زمین می خورد و مگر ندیدی شهردار تهران و شورای شهر چقدر زمین خورده اند و هنوز هم هر روز دارند زمین می خورند. گفتم دکتر جان هر وقت از خواب بیدار می‌شوم یاد این نکته می‌افتم که اگر یک وقت آقای خامنه‌ای را از دست بدهیم می‌بینیم هیچ‌کس نیست. دکتر گفت درسته، سر همه را کرده زیر آب و مجبور شده به ولایتی و جلیلی و مم صادق رضایت بدهد. گفتم لامصب تو دکتری یا سیاستمدار؟

آقای هاشمی می‌گفت به خدابیامرز دنگ شیائوپنگ هم گفتم من با دو چیز معامله نمی‌کنم. یکی جمهوری اسلامی و دیگری آقای خامنه‌ای، چون یکبار بیست و هشت سال قبل با آقای خامنه ای معامله کردم برای هفت پشتم بس است.

***

 

تتمه ی خبر

عباس عبدی که پس از سالها رانندگی در جاده های پر از چاله و چوله سیاست، دست فرمان خوبی دارد و یاد گرفته چطور براند تا نمالند، چند روز پیش در حالی که آیینه بغل را می پایید گفت: دوستان گفتند روحانی شعار رفع حصر داد، اما بعدا یادش رفت. من هم در حالی که غش غش می خندیدم گفتم چون شما خوشتان می‌آمد این شعار هم داده شد،  شما باید عقل می‌داشتید و باور نمی‌کردید. پرسیدند چطور؟ ایشان جواب داد: شنونده باید عاقل باشد. فرضا اگر بنده الان بگویم این ماشین را سردست بلند می کنم شما باور نخواهید کرد، اما اگر یک سیاستمداری بگوید کاری می کنم که ارزش ریال و پاسپورت ایرانی برسد به زمان قبل از جمهوری اسلامی شما باور خواهید کرد در حالی که وزن  پول و پاسپورت ایرانی قبل از انقلاب چند برابر این ماشین بود.

***

یک مفتی چند لاقبا، مفت و مجانی گفته که رهبر جمهوری اسلامی مسلمان نیست، اما هنرمند بزرگ مملکت پایش را توی یک کفش کرده که  ایشان نه تنها مسلمان آکبندی هستند، بلکه راهنمای دنیای اسلام نیز می باشند. بنا به نوشته رسانه های داخل: استاد حسین علیزاده گفته: رهبر انقلاب راهنمای این جامعه و راهنمای دنیای اسلام هستند و جمهوری اسلامی در منطقه الگو است و درست نیست که چنین نگاهی به موسیقی در ایران وجود داشته باشد. من مطمئنم نگاه رهبر انقلاب به موسیقی نگاه والایی است. ناظران ضمن تایید سخنان استاد گفتند، حق با علیزاده است چون مقام رهبری در حال حاضر نیز مشغول راهنمایی اسلام در سوریه و یمن و عراق می باشند و بر کشته شدن مسلمانان به دست همدیگر نظارت دقیق دارند. ضمنا گزارش شده که پس از پخش سخنان حسین علیزاده، مقام معظم رهبری در حالی که چپ چپ به تار و سه تار و گیتار نگاه والا می کرده گفته: امان از شما داداش ها.

***

حاجی اسحاق جهانگیری گفته که قرار است جمهوری اسلامی جهان را بگیرد. گفتند اخوی تو خودت نمره بیستی، بپر تا دیر نشده جهان را بگیر. یک شیرناپاک خورده ای هم که این روزها همه جا هستند و مزاحم اوقات خوش مسئولان می شوند پرسیده: جمهوری اسلامی چطوری می خواهد جهان را بگیرد؟

جناب جهانگیر خان هم در حالی که چند آروغ جانانه می زده، به اجلاس بیست کشور جهان اشاره کرده و گفته: چون ” اقتصاد جمهوری اسلامی جزو بیست کشور جهان است”. اقتصاددانان هم که از شنیدن این خبر کیف می کردند، هرچه در میان بیست اقتصاد درجه یک جهان جستجو کردند، اقتصاد جمهوری اسلامی را پیدا نکردند. بعدا معلوم شد رسانه ها سخنان جناب جهانگیرخان را بد فهمیده اند چون ایشان گفته بود: اقتصاد جمهوری اسلامی جزو دویست کشور جهان است.