جناب آقای استفان دیون

وزیر امور خارجه،

مجلس عوام کانادا

اتاوا، انتاریو

۶K1A 0A

جناب استفان دیون گرامی،

من این نامه را به عنوان رئیس پیشین کنگره ایرانیان کانادا و یک شهروند  نگران کانادایی ایرانی تبار می نویسم تا از دولت کانادا درخواست کنم که برای بازکردن دفتر حا فظ منافع ایران هر چه زود تر  اقدام کند.

از زمانی که دولت محافظه کار سابق کانادا تمام روابط دیپلماتیک با جمهوری اسلامی ایران را در سال ۲۰۱۲ قطع کرد، خدمات کنسولی، که به طور طبیعی از طریق بخش کنسولی سفارتخانه‌های دو کشور  می‌توانست ارائه  شود، در دسترس نبوده است. به طور منطقی، در دوران پس از این رویداد، کانادا و جمهوری اسلامی ایران می بایستیی با همکاری یک دیگر  ترتیب یک راهکار دیپلماتیک را، شبیه آن چه که میان آمریکا و جمهوری اسلامی ایران به مدت بیش از ۳۵ سال برقرار بوده است و در آن منافع ایران توسط سفارت پاکستان در واشنگتن و منافع ایالات متحده آمریکا توسط سفارت سوئیس در تهران تأمین می شود، می دادند.  ولی‌ متأسفانه، چنین ترتیباتی، به طور عمده به دلیل عدم همکاری جمهوری اسلامی ایران، داده نشد و این امر تعداد بسیار زیادی از کانادایی‌های ایرانی تبار را مجبور کرد برای دریافت خدمات کنسولی خود در یک ناراحتی بسیار زیاد به آمریکا بروند.

 چهار سال پس از تعلیق روابط دیپلماتیک با جمهوری اسلامی ایران، اکنون زمان تعامل مجدد با جمهوری اسلامی ایران فرارسیده است. با این حال، در حالی که نیاز به خدمات کنسولی فوری است، از سرگیری کامل روابط دیپلماتیک و تبادل سفرا، با یک رژیم که هم اکنون و همواره ناقض آشکار حقوق بشر بوده است، نیازمند پاسخگو بودن طرف جمهوری اسلامی ایران بوده و نیاز به بررسی دقیق  آن توسط کانادا دارد.

 رژیم ایران به اعدام شهروندان خود در یک نرخ بیشتر از هر کشور عضو سازمان ملل متحد ادامه می دهد. در واقع، نه وعده‌های بهبود در وضعیت حقوق بشر در دوره ریاست جمهوری روحانی عملی شده و نه خوش بینی ایجاد شده در اطراف نتایج توافق هسته‌ای با جمهوری اسلامی ایران در یک سال پیش راه به جائی برده است. در ۳ سال گذشته و بعد از انتخاب روحانی، بیش ۲۵۰۰ نفر در مقابل چشم او اعدام شده اند که این رقم بیش از هر دوره مشابه در ۲۵ سال گذشته است. علاوه بر این، ضدیت با منافع غرب نه تنها فروکش نکرده، بلکه از زمانی که توافق هسته‌ای با جمهوری اسلامی ایران به امضا رسید قوی تر هم شده است. هدف قرار دادن اخیر تعداد زیادی از شهروندان دو تابعیتی که هم ایرانی بوده و هم گذرنامه یک کشور غربی را دارند و همچنین افزایش شدید بازداشت‌های روزنامه نگاران، فعالان، و گردشگران غربی و سرمایه گذاران بالقوه به عنوان گروگان نیز نشان می دهد که این کشور هنوز تا حد زیادی در کنترل تندروها – و نه دولتی که کانادا بی‌سروصدا با آن در حال مذاکره است – می باشد.

 جناب وزیر محترم، آقای دیون، بیش از ۱۰۰ روز بود که دکتر هما هودفر، یک انسان شناس و استاد دانشگاه کونکوردیا، در ایران به طور غیر قانونی بازداشت و زندانی شده بود که خوشبختانه با تلاش و اعمال فشار شخصیت‌ها و سازمان‌های مدافع حقوق بشر در همین چند روز گذشته آزاد شد. او در سلول‌های انفرادی همان زندانی محبوس بود که خانم زهرا کاظمی، خبرنگار عکاس کانادایی ایرانی در ۱۳ سال پیش تحت شکنجه قرار گرفت و به قتل رسید، همان زندانی که در آن مازیار بهاری، یک روزنامه نگار کانادایی ایرانی تبار دیگر که برای مجله نیوزویک کار می کرد، ۷ سال پیش زندانی شده بود اما خوش شانس بود که آزاد گردید. زندان جمهوری اسلامی ایران میزبان سایر ایرانی‌ کانادایی هائی است که در گذشته به طور خودسرانه بازداشت و شکنجه شده اند، از جمله سعید ملک پور، یک مقیم دائم کانادا، که از سال ۲۰۰۸ زندانی شده، و متهم به تولید مطالب قبیح در اینترنت و تبلیغ علیه جمهوری اسلامی ایران شده است.

 امروز، دولت کانادا در مسیر برای بازگرداندن روابط دیپلماتیک با جمهوری اسلامی ایران که در ۲۰۱۲ قطع شد قرار دارد و ادعا می کند که یک غیبت طولانی مدت از حضور دیپلماتیک منجر به فلج شدن توانایی کانادا برای رسیدن به اهداف سیاست خارجی خود و گسترش پیوندهای سیاسی، اقتصادی و فرهنگی آن با ایران می شود. با این حال، در حالی که نمی توان انکار کرد که تجارت و بازرگانی بین دو کشور از تعامل دوباره کانادا با ایران بهره مند خواهند شد و فرصت‌های زیادی برای کسب و کار‌های کانادا به وجود خواهد آورد، این استدلال که حقوق بشر هم از چنین تعامل مجددی بهره مند خواهد شد، بی‌اساس است. کانادا در زمانی که خانم زهرا کاظمی به قتل رسید روابط کامل دیپلماتیک با جمهوری اسلامی ایران داشت. علاوه بر این، این خطر وجود دارد که تعامل مجدد ممکن است جمع آوری اطلاعات جاسوسی توسط ایران را تسهیل کند، مانند آنچه که  قبل از سال ۲۰۱۲، بود و در آن  زمان سفارت ایران فعالیت‌های ایرانیان در کانادا را زیر نظر داشت و مخالفانی را که نگران امنیت خود و عزیزانشان در ایران بودند را ردیابی می کرد. این نیز به خوبی مستند شده است که سفارت ایران در اتاوا گاهی اوقات از رویدادهای فرهنگی به عنوان بهانه‌ای برای گسترش تبلیغات خود استفاده می کرد، و دیپلمات‌های ایرانی از سفارت در اتاوا کانادایی‌های ایرانی تبار را برای خدمت به منافع جمهوری اسلامی استخدام می کرد. به خاطر این است که یک بخش بسیار بزرگ اما ساکت جامعه ایرانی در کانادا از ابراز علنی مخالفت خود با رژیم، حتی از طریق مسالمت آمیزی مانند امضای پتیشن نگران هستند.

جناب وزیر محترم، دیون، همزمان با گسترش روابط  سیاسی، اقتصادی و فرهنگی با جمهوری اسلامی ایران، بسیار مهم است که کانادا به سرزنش کردن شدید ایران به خاطر تداوم نقض حقوق بشر و آزادی بیان و اجتماع ادامه دهد. تصویب به اتفاق آرای طرحی توسط  پارلمان کانادا در ۵ ژوئن، ۲۰۱۳ که کانادا را اولین کشوری کرد که کشتار هزاران زندانی سیاسی در  سال ۱۹۸۸ در ایران توسط دولت را جنایت علیه بشریت می شناخت، یک گام بزرگ به جلو بود. جمهوری اسلامی ایران برای به دست آوردن روابط با کانادا  باید به سازش‌های ملموسی قبل از برقراری روابط کامل دیپلماتیک تن بدهد. تا آن زمان، در دنبال کردن سیاست گام به گام شما برای تعامل، از شما دعوت می کنم که نمونه ترتیبات دیپلماتیک ایالات متحده با جمهوری اسلامی ایران را که برای بیش از ۳۵ سال در کار بوده در نظر بگیرید. در این ترتیب، نیازهای کنسولی کامل تقریبا ۲ میلیون آمریکایی ایرانی تبار که در ایالات متحده آمریکا اقامت دارند به طور موثر و بی‌وقفه تأمین شده است، اما نه با یک سفارت، بلکه توسط بخش حافظ منافع ایران از طریق سفارت پاکستان در واشنگتن دی سی.

ارادتمند شما،

دکتر فرخ  زندی، استاد اقتصاد

 معاون مدیر ، برنامه های دوره  لیسانس

دانشکده مدیریت شولیک

دانشگاه یورک

تورنتو، اونتاریو،

نسخه انگلیسی این نامه را اینجا بخوانید