سعید سلطانپور 

دولت محافظه کار هارپر توانسته است  دو سال ونیم بر کانادا (۲۶ اکتبر ۲۰۰۸) حکومت کند و این برای اولین بار است که یک دولت اقلیت توانسته به چنین رکوردی دست یابد.

نکته مهم در این است که هارپر  احزاب اپوزیسیون را تهدید  کرد، در صورتی که  طرح بودجه در سنا تصویب  نشود، انتخابات پائیز برگزار شود. (با غیبت ۷ سناتور لیبرال لایحه سی ۹،  با  ۴۸ رای در برابر ۴۴ رای  در ۱۳ جولای تصویب شد).

 این در حالی است که  میزان محبوبیت  هارپر در جریان کنفرانس جی ۲۰به خاطر  هزینه کردن یک میلیارد و دویست میلیون دلاری و دستگیری های غیر قانونی پلیس، به شدت کاهش یافته بود.

هرچند تفاوت های جدی سیاسی بین ایران و کانادا وجود دارد ولی معتقدم که اینجا هم مردم رفتار سیاسی  مشابهی در برابر حاکمیت و اپوزیسیون دارند. به این منظور که اپوزیسیونی که فاقد برنامه منسجمی باشد و  واکنشی  عمل کند،  و نتواند خواست های حداقلی رای دهندگان غیر  حزبی ، (اکثریت خاموش)  را پاسخی بدهد،  عملا مردم دولت حاکم که  به نظر منسجم و با برنامه می آید را بر اپوزیسیون بلاتکلیف و با اختلافات درونی ترجیح می دهند.

نباید فراموش کنیم که هارپر در راس حزب محافظه کاری به قدرت رسید که  خود بر بستر ادغام دو حزب کوچک “رفرم” و  “محافظه کاران پیشرو” در سال ۲۰۰۲ شکل گرفته بود و  رای های محافظه کاران را تقسیم می کرد. هارپر جوان، به شدت کنترل داخلی حزب را در اختیار دارد.کوچکترین مخالفتی و یا جنجال مطبوعاتی مانند ماکسیم برنیه، بی پاسخ نمی ماند. اخراج هلنا جورجیس، وزیر زنان در پی اتهامات یک کارآگاه خصوصی، نمونه ای از این رفتار است.  حتی رئیس دفتر هارپر، در جریان کنفرانس گروه جی ۲۰ بود که به طور رسمی و روزانه کنفرانس مطبوعاتی برگزار کرد، چهره کانادائی و جهانی شد.

هارپر نشان داده است که سیاست  کانادا را می شناسد.  احزاب مخالف و روحیه اکثریت خاموش را نیز می داند و به خوبی با آنها معامله می کند  و در ائتلاف آنها شکاف به وجود می آورد. هارپر دو بار مجلس را درطی دو سال بست که از یکسو، نشان از سیاستمداری انحصارطلب دارد ولی از سوی دیگر بی برنامگی و عدم ارتباط  احزاب لیبرال و نیودموکرات را با اکثریت خاموش (مردم)روشن ساخت. 

از جاستین ترودو(نماینده لیبرال) پرسیدم اگر آن زمانی که هارپر، مجلس را بست، استفان دیان ـ رهبر آن زمان لیبرال ـ در جلوی پارلمان و یا جلوی خانه فرماندار کل ـ میکل ژان ـ چادر می زد، آیا شما الان در حاکمیت بودید؟

ترودو گفت: سیاست در کشورما، اینجوری عمل نمی کند.

گفتم: چگونه شما، از چادر زدن احزاب مخالف در لبنان و اوکراین و گرجستان برای دموکراسی حمایت می کنید ولی خودتان  به آن عمل نمی کنید؟

گفت: مردم در شرایط انتخابات نبودند.

گفتم: پس نقش حزب در آگاه سازی مردم چیست؟  چرا فکر می کنید مردم دوباره به شما رای می دهند؟

همین طور از ایگناتیف در آپریل ۲۰۰۹ در مورد ا نحلال ائتلاف بین لیبرال ها و نیودمکرات ها  پرسیدم .

ایگناتیف گفت: از نظر اقتصادی به صلاح مردم کانادا نبود.

پرسیدم که آیا فکر می کنید حکومت هارپر بهتر از ائتلاف برای مردم کانادا خواهد بود؟

ایگناتیف گفت: در زمان  مناسب، ما دولت را تشکیل می دهیم.

گفتم:  شما خیلی با اطمینان  از مردم می گویید.  همیشه تاریخ شانس  تشکیل دولت را نمی دهد.

دور زدن دموکراسی و انتصاب ایگناتیف توسط عده ای از افراد با قدرت  حزب لیبرال (۸۰ نفر) نشان داد که نمی توان بدون ریشه یابی و حل اختلافات داخلی حزبی، از حمایت مردم برخوردار شد و در برابر هارپر ایستاد. حمایت مردمی نیاز به ارتباط عمیق با لایه های مختلف مردم دارد و مردم هم شرایط خاص خود را دارند که در رأس آن از حزبی که مشکل و اختلاف دارد، حمایت نمی کنند.

دکتر علیداد مافی نظام می گوید:”اختلافاتی که توسط پل مارتین در جریان رهبری حزب علیه ژان کریتین در حزب تشدید شد،  همچنان وجود دارد.”

یکی از مسئولان حزب لیبرال در کنفرانس گروه ۲۰ به ما گفت که ایگناتیف را کسانی از خارج آوردند تا رئیس حزب شود در حالی که ریشه مردمی نداشت و این اشتباه بزرگی بود.

 

ورود به  انتخابات هر چند یک پیروزی اکثریتی را برای هارپر به دنبال نخواهد داشت ولی با توجه به عملکرد ایگناتیف، امکان ائتلاف با  نیودموکراتها و حزب کبک را بسیار ضعیف کرده است .

لیبرال ها با   ۲۳ درصد حمایت مردمی در یکی از پایین ترین سطح های خود قرار دارند، به همین دلیل ایگناتیف تور اتوبوس تابستانی خود را برای ارتباط با مردم  راه انداخته است  و این هفته در انتاریو خواهد بود که من هم برای پوشش خبری برای کامیونیتی ایرانی وی را همراهی می کنم.

 

انتاریو تعیین کننده دولت اکثریت

 

انتاریو نقش مهم و تعیین کننده ای  در برنده شدن حزب حاکم دارد. تورنتو با وجود اقلیت های قومی، عمدتا  تاکنون بیشتر به لیبرال ها تمایل داشته است ولی هارپر در این چند ساله با تخصیص اعتبارهای کلان برای  تورنتو و جی . تی .  ای (مانند ۱۰ میلیارد  دلار برای قطار و اتوبوسرانی) و انتاریو و تخصیص وزارتخانه های مهم به نمایندگان  انتاریو نظیر وزارت اقتصاد و وزارت تاسیسات زیربنائی عملا حلقه را بر لیبرال ها تنگ تر کرده است.

به همین دلیل، همزمان هر دو حزب سعی کرده اند به اقلیتهای قومی نزدیک شوند و حمایت آنان را برای کرسی های بیشتر به دست آورند.

در این دو سال اخیر جیسون کنی وزیر مهاجرت ارتباط نزدیک و خوبی با کامیونیتی  ها منجمله ایرانی ها داشته است. در مصاحبه ای که در سال گذشته با من داشت، قول داد که  تسهیلات زیادی در صدور ویزا در تهران قائل شود که این کار شده است. هر چند سوء استفاده هایی از طرف هموطنان ما می شود، و در اینجا ماندگار می شوند و کار دیگران را سخت می کنند.

اخیرا هم دفتر کنی پیگیر تقاضاهای کمک مالی مراکز غیر انتفاعی  ایرانی  کانادائی بوده است.

در هر حال، با توجه به سیاستهای اخیر لیبرال های انتاریو در اعمال  مالیات جدید (اچ . اس .تی) بدون مشارکت مردم، فساد مالی یک میلیارد دلاری در وزارت بهداشت و موسسه بخت آزمایی (لاتاری)، اعمال بدون اطلاع مالیات بر مواد شیمیائی (اکو فی)، تحقیق و گشتن دفاتر سه وزارتخانه توسط پلیس انتاریو (او.پی .پی) به اتهام  زد و بندهای قرارداد بدون اعلام مزایده، عواقب ناشی از مصوبه دولت مک گینتی در بازگذاشتن دست پلیس در دستگیری های وسیع و بعضاً خلاف قانون، اجرای قانون ۱۹۳۹ و تفویض قدرت بیش از حد به پلیس برای دستگیری شهروندان در تظاهرات قانونی و مسالمت آمیز سران گروه ۲۰ در تورنتو، زمزمه های کم کردن و یا بستن سقف افزایش حقوق یک میلیون کارمند دولت انتاریو که اکثرا عضو اتحادیه هستند و نقش مهمی در سرنگونی دولتها دارند، تجربه باب ری نخست وزیر سوسیال دمکرات (ان دی پی) دهه ۹۰ نمونه واضحی از آینده لیبرال هاست.

انتخابات در سال ۲۰۱۱ برگزار خواهد شد.  هر چند سابقه تاریخی  می گوید  وقتی محافظه کاران در اتاوا در قدرت باشند  لیبرال ها در تورنتو در قدرت هستند و برعکس. شهر تورنتو عموما از لیبرال ها حمایت می کرده است و در شهرهای اطراف  محافظه کاران قدرت داشتند. یکی از محافظه کاران ریچموند هیل به من گفت، عملکرد تیم هوداک، رهبر محافظه کاران انتاریو، که همانند مایک هریس است و در هیچ مراسمی از اقلیت ها شرکت نمی کند، شانس چندانی برای برنده شدن این حزب علیرغم تمامی نارضایتی مردم انتاریو از لیبرال ها نخواهد گذاشت.

 

شهر تورنتو 

 

انتخابات شهرداری تورنتودر ۲۵ اکتبر ۲۰۱۰ برگزار می شود. سه کاندیدای اصلی راب فورد ـ محافظه کار ـ،  جو پانته لونی ـ سوسیال دمکرات ـ و  جورج اسمیترمن ـ لیبرال ـ هستند.

 شعارهای راب فورد برای کاهش مالیات ها و هزینه های شهرداری و مبارزه با فساد مالی، شانس وی برای برنده شدن را  زیاد می کند.  جورج اسمیترمن، به دلیل ریخت و پاش یک میلیارد دلاری در وزارت بهداشت که منجر به استعفای وی از کابینه مک گینتی شد، در مقابل فورد که  ارتباطات گستره ای  با مردم دارد و  کم خرج ترین عضو انجمن شهر نیز هست، بر اساس نظرسنجی های موجود، نیاز به تلاش بیشتری برای ارتباط با مردم دارد. عدم پذیرش جان توری و استعفای مامولیتی، محافظه کار که از حمایت ۱۳ عضو انجمن شهر برخوردار است، شانس محافظه کاران را که سابقه طولانی در شهر دارند(حضور سالیان دراز مل لستمن  بر نورث یورک و تورنتو) سابقه تاریخی را نشان می دهد.

 

 

تورنتو و انتاریوی محافظه کار یک فاجعه ا جتماعی؟

 

 

اگر اوضاع به همین منوال پیش برود، محافظه کاران  برای ۵ سال انتاریو را در کنترل خود خواهند گرفت.  لیبرال ها در بهترین شرایط دولت اقلیت خواهند داشت که مسلماً بدون حضور دالتون مک گینتی خواهد بود. مایک هریس نخست وزیر سابق، سالانه صدها هزار دلار به عنوان عضویت در هیئت مدیره مگنا دریافت می کند،  درآمدی که در انتظار دالتون مک گینتی  هم هست .

ـ با توجه به وضعیت نابسامان لیبرال های فدرال، برگزاری انتخابات در  پائیز و برنده شدن اکثریتی هارپر و  محافظه کاران، و برنده شدن شهردار محافظه کار، سرفصلی در تاریخ انتاریو در راستای یک فاجعه اجتماعی سیاسی خواهد بود.

البته حزب لیبرال انتاریو مسئولیت چنین فاجعه ای را باید به عهده بگیرد.

 

محافظه کاران اقدام به کاهش مالیات سرمایه های چند میلیون دلاری خواهند کرد و از سرویس های اجتماعی که بسیاری از لایه های مردم منجمله کامیونیتی ایرانی را در بر می گیرد، کم خواهند کرد که کامیونیتی ما و لایه های فقیر و کم درآمد (در حد استاندارد کانادا نه ایران) را تحت فشار خواهد گذاشت. دوران مایک هریس  را فراموش نکرده ایم. هریس در آن زمان،  بسیاری از سرویسهای اجتماعی و رفاهی را قطع کرد. حداقل ساعت کار را به ۶۰ ساعت افزایش داد  و اثرات آن همچنان بر لایه های کم درآمد انتاریو منجمله تاثیر جدی بر برخی از خانواده های ایرانی باقی مانده است.

من این نگرانی در مورد کامیونیتی را به فورد منتقل کردم. وی جواب داد مگر الان شما در ازای مالیاتی که در مقایسه با ۱۰ سال قبل می دهید سرویس می گیرید؟

علت برنده شدن لیبرال ها در سال ۲۰۰۸ هم علیرغم بی برنامگی، عملکرد جان توری بود که  هیچ ارتباط ریشه ای با اقلیتها نداشت و بر برنامه  کمک به مدارس مذهبی، تاکید کرد.  سیاست غلطی که هم باعث حذف وی از سیاست انتاریو شد و هم حزب محافظه کار را دچار بحران های جدی کرد.

بررسی احزاب در ارتباط با کامیونیتی ایرانی بخصوص لیبرال ها، که ایرانی های زیادی حامیان مالی و حزبی آنها در این سالها بوده اند، نشان می دهد که کار جدی و به درد بخوری برای ما انجام نداده اند. به غیر از تعارفات سیاسی، عکس گرفتن ها و پیام های نوروزی، دستاوردی عینی برای جامعه ما نداشته است. تا آنجا که من می دانم هنوز دالتون مک گینتی در یک گردهمائی بزرگ ایرانی ها شرکت نکرده است با هیچ کدام از فعالان سیاسی اجتماعی و حتی حامیان مالی وی و حزبش، نشست رسمی نداشته است، این در حالی است که وی چند ماه قبل سفری به اسرائیل داشت.

زمان زیادی تا انتخابات ۲۰۱۱  نیست. کامیونیتی ایرانی  علیرغم توزیع قوی در درآمد تولید شده انتاریو و نقش علمی آن در دانشگاه ها  قدرت تعیین کننده ای ندارد. نهادهای اجتماعی ما به شدت ضعیف و بدون پشتوانه مالی و مردمی هستند و امکان نقش جدی بازی کردن را ندارند. به عنوان مثال،  ملاقاتی که قرار بود دو هفته قبل با وزیر مهاجرت انتاریو که به همت کنگره ایرانیان کانادا با حضور نمایندگان تعدادی از نهادهای اجتماعی ایرانی ـ کانادائی انجام شود، بدون توضیحی یک روز قبل از آن لغو شد. این در حالی است که جیسون کنی وزیر مهاجرت فدرال که از نظر مقامی بسیار بالاتر از وزیر مهاجرت استان که بیشتر تشریفاتی ست، قابل دسترسی بوده است  و قبلا هم با گروه های مختلف ایرانی، ملاقات داشته است. این گونه رفتارها با نمایندگان جریانات ایرانی کانادائی به هیچ وجه قابل قبول نیست ولی در هر حال نشان از واقعیت های سیاسی موجود دارد و بهتر است که بدانیم که هنوز احزاب حاکم، نقش کامیونیتی ایرانی را جدی نگرفته اند.

 گذشته ۲۰ ساله ی ما  نشان داده که بسیاری از گروه ها  و جریانات، منافع خود را هم تشخیص نمی دهند چه برسد به منافع کامیونیتی. اگر کامیونیتی منسجم تری داشتیم و منافع حداقلی خود را تشخیص می دادیم، می توانستیم با درک شرایط امتیازات بهتری از احزاب سیاسی قبل از وارد شدن در انتخابات  برای کامیونیتی خود بگیریم.