شهروند ـ آرش عزیزی: جورج اسمیترمن این روزها از سخت‌کوشی برای کارزار انتخاباتی‌اش در شهرداری تورنتو حسابی عرق کرده است. البته منظورمان از این حرف استعاره‌ای نیست و به معنای کلمه می‌گوییم. آخر او این روزها در سراسر شهر پیاده‌روی می‌کند تا به قول خودش به “سیاست مغازه‌ای” مشغول شود و سعی کند حمایت کسبه و مغازه‌داران مختلف سراسر شهر، و البته هر کس که سر راه به او برخورد می‌کند، کسب کند.

پنجشنبه هفته گذشته او این پیاده‌روی را در شمالی‌ترین محلات تورنتو، یعنی منطقه نورت یورک، انجام داد که اتفاقا ایرانی‌نشین‌ترین جای شهر هم است. آقای اسمیترمن به همراهی حامیان کارزارش از تقاطع یانگ و استیلز شروع کرد و خیابان یانگ را تا میدان مل لستمن پایین آمد و در طول راه با کسبه ایرانی و کره‌ای (که پس از ایرانی‌ها بیشترین حضور را در این منطقه دارند) و هر کس که در طول راه به او بر می‌خورد دیدار کرد. خبرنگار شهروند تنها خبرنگاری بود که در تمام طول راه با این پیاده‌روی همراه بود و از نزدیک شاهد برخورد اسمیترمن با مردم بود.

دیوید زیمر، نماینده مجلس انتاریو از حوزه ویلودیل (یعنی همین منطقه‌ی شمالی نورت یورک) از همراهان اسمیترمن بود و البته معاون سابق نخست‌وزیر انتاریو اینقدر هوشمند بود که یکی از مشهورترین چهره‌های جامعه ایرانی، دکتر رضا مریدی، نماینده ریچموند هیل در مجلس انتاریو، را هم با خود بیاورد و اینگونه ارتباطش با ایرانی‌های منطقه را راحت‌تر سازد. به غیر از او، مهرداد صبوحی، که خود نامزد شورای شهر ریچموند هیل است، نیز با ما همراه بود و البته بیشتر داوطلبان حاضر هم ایرانی یا کره‌ای بودند.

دکتر رضا مریدی (راست) جرج اسمیترمن نامزد شهرداری تورنتو و دیوید زیمر نماینده پارلمان انتاریو از ویلودیل

اسمیترمن به هر مغازه‌ای که وارد می‌شد صحبت از  نه سال سابقه ‌اش در مغازه‌داری می‌کرد. اوضاع بخصوص وقتی جالب شد که وارد مغازه‌ی تایرفروشی آقا “اسی” در نزدیکی تقاطع یانگ و استیلز شد. او برای آقا “اسی”که بسیاری از جوانان اهل ماشین‌سواری نورت یورک خوب می‌شناسندش، از این گفت که خود او هم مغازه تایرفروشی داشته است. خود این آقا اسی هم البته شخصیت جالبی از کار در آمد. او به ما گفت:”من سه جای مختلف در ایران شهردار بوده‌ام. دومین فرماندار جزیره کیش بودم. شهردار امامزاده داوود بودم…”.

 

مغازهداران یا کارگران؟

اسمیترمن اینقدر صحبت از اهمیت رابطه‌ی مغازه‌داری‌اش می‌کرد که از او پرسیدم بر فرض که رای مغازه‌داران را گرفتی اما رای میلیون‌ها کارگر چطور؟

او پاسخ داد:”خوب کارگران هم در مغازه ‌کار می‌کنند و من تجربه‌شان را می‌فهمم. ولی بخصوص وقتی در اگلینتون پیاده‌روی می‌کردم متوجه شدم مهمترین مساله مردم شغل ‌است. شهرداری تورنتو شاهد افزایش شغل نبوده است. این‌که فرهنگی مناسب برای مغازه‌دارها بسازیم فرصت اقتصادی برای کارگران ایجاد می‌کند.”

صحبت از کارگران بسیاری می‌کنم که با حقوق غیرقانونی و شرایط وحشتناک کار می‌کنند.

او می‌گوید :”خوب این مساله دولت استانی است که کسب اطمینان کند از کارگران سوءاستفاده نمی‌شود” (و من ناخودآگاه یادم می‌آید که آقای اسمیترمن پارسال همین موقع فرد دوم همین دولت استانی بوده!). او البته می‌گوید:”شهرداری هم باید مدافع پر و پا قرص مردمش باشد و به دولت استانی فشار بیاورد تا مطمئن شود از کارگران سوءاستفاده نمی‌شود”.

صحبت از این‌جا، در حالی که با هم از خیابان یانگ پایین می‌آییم به این برنامه اسمیترمن می‌کشد که می‌خواهد دستمزد تمامی کارگران شهرداری را متوقف کند، حرکتی که اتحادیه‌های کارگری حمله‌ای به خود می‌دانند. اسمیترمن می‌گوید:”شکی نیست که کارگران در تمام سطوح فداکاری کرده‌اند، اما در بخش دولتی کارگران مدام اضافه دستمزد گرفته‌اند. اما به سطوح مختلف دولت که نگاه می‌کنی، استان انتاریو همچنان سطوح خیلی بالای کسری بودجه دارد، دولت کانادا هم همینطور. تورنتو تنها در صورتی موفق می‌شود که ۴۰ هزار کارگر شهری فداکاری کنند و من هم به عنوان شهردار فداکاری می‌کنم و انتظار دارم مردم هم همین کار را کنند”.

اسمیترمن افزود:”سه راه پیش روی ما هست: متوقف کردن دستمزدها برای یک دوره. حذف بعضی مزایا. خلاص شدن از شر بعضی‌ها”. او ادامه می‌دهد:”شاید هم یک ترکیبی از این سه گزینه. اما رویهمرفته بخش دولتی باید وارد دوره ریاضت شود.”

اسمیترمن در ادامه گفت:”من به زودی پیش‌نویس بودجه، یعنی طرح مالی خودم را، ارائه می‌کنم و خیلی روشن می‌گویم باید چه کنیم”.

 

مهماننوازی همیشگی ایرانیها

در طول پیاده‌روی اسمیترمن، مهمان‌نوازی ایرانی‌ها، بخصوص وقتی با دکتر مریدی روبرو می‌شدند، خیلی به چشم می‌آمد. شیرینی‌فروشی‌ها، شیرینی تعارف می‌کردند، سوپرمارکت‌ها نان و آب و غذا و خلاصه مهمان‌نوازی معروف ما خودش را همه‌جا نشان می‌داد.

در کباب‌پزی که بودیم کباب هم تعارف شد و البته اسمیترمن گفت:”کباب را دوست دارم و بخصوص شیوه‌ی پختش توسط ایرانی‌ها را، اما یک سالی است که گوشت نمی‌خورم.”

پا به پای آقای مریدی، سه حامی مهمی که از آن‌ها نام بردیم راه می‌آمدند.

دیوید زیمر، نماینده لیبرال کوئینزپارک، به شهروند گفت:”از زمانی که جرج اعلام کرد نامزد شده به او کمک کرده‌ام. او هم قبلا به من کمک کرد انتخاب شوم و حالا نوبت من است”. زیمر برایم تعریف کرد که خود قبلا عضو “کمی راست‌تر از مرکز” در شورای شهر تورنتو بوده و با مشکلات شهرداری آشنایی بسیاری دارد.

آقای مریدی به شهروند گفت:”آقای اسمیترمن بهترین کاندیدا برای انتخابات شهرداری تورنتو هستند، در مقایسه با کاندیداهای مطرح. به اضافه ایشان سابقه طولانی دارند در خدمت به جامعه کانادا و استان انتاریو و شهر تورنتو در موقعیت‌ها و مشاغل مختلفی که داشته‌اند. فردی بسیار باتجربه هستند از نقطه نظر مدیریت و سیاست گذاری و قبلا هم کسب و کار خصوصی داشتند و از این نظر با مسائل شهری و مسائلی که بیزینس‌ها و تجار و مغازه‌داران با ‌آن برخورد دارند، آشنایی دست اول دارند”.

مهرداد صبوحی، نامزد شورای شهر ریچموند هیل، دلایل حمایت خود از اسمیترمن را مستقیم‌تر بیان کرد:”ایشان آدم خیلی خوبی است و قبلا در دولت خیلی از جامعه ما حمایت کردند مخصوصا موقعی که نماینده نخست وزیر بودند و وزیر بهداشت و درمان بودند هم حامی دکتر مریدی بودند و هم حامی جامعه ما. خیلی ایرانی‌ها به اعتبار اسمیترمن وارد سیاست شدند و این باعث افتخار ما است… این حمایت باعث می‌شود بتوانیم صدای جامعه خودمان را به گوش بقیه سیاستمداران برسانیم و آن‌را بیشتر ادغام کنیم تا صدای مردممان را بشنوند.”

 

۲ ماه و نیم تا انتخابات

به انتخابات که نزدیک‌تر می‌شویم فعالیت نامزدها هم بیشتر می‌شود. نامزدهای دیگر شاید پیاده در سراسر شهر راه نیافتاده باشند اما هر یک به نحوی فعال هستند.

از بین نامزدهای اصلی، غافلگیرکننده‌ترین توفیق را تا به حال راب فورد، عضو راست‌گرای شورای شهر از اتوبیکو، داشته است که توانسته رای بسیاری از مردم را جمع کند و کارزار بزرگی بسازد. راب فورد را در رژه جشنواره کاریبانا دیدم و او که مشخص است می‌خواهد گذشته پرستیزش با جوامع مهاجرین (از جمله گفتن این‌که “شرقی‌ها مثل سگ کار می‌کنند”) را به گرته فراموشی بسپارد، وعده داد که با شهروند مصاحبه اختصاصی کند.

اسمیترمن هم برایم می‌گوید که سرش دارد حسابی شلوغ می‌شود. برایم گفت که همسر و کودکی که تازه به فرزندی انتخاب کرده به سادبری رفته‌اند و دور از شلوغی‌های کارزار انتخاباتی او هستند:”البته هنوز تابستان است. اصل کار بعد از روز کارگر است. الان آرام آرام پیش می‌آیم و می‌گویم: سلام من جرج هستم و به سئوال‌هایشان پاسخ می‌دهم.” او در آخر گفت:”خیلی این کار را دوست دارم. سیاستمدار قدرتش را از همین‌جا، از مردم، می‌گیرد پس باید با مردم صحبت کند”.