زود دویچه تسایتونگ

 

اشاره:

دونالد ترامپ در جریان مبارزات انتخاباتی خود اعلام کرد که درباره تضمین امنیت اروپا، تجدید نظر خواهد کرد. او همچنین خواستار افزایش سهم اروپاییان در پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) شد.

از سوی دیگر، ولادیمیر پوتین، در مقابله با گسترش ناتو در شرق اروپا، نیروهای خود را در مرز غربی با اوکراین به شدت تقویت کرده است. این شرایط خاص، بسیاری از سیاستمداران و تحلیلگران اروپا را نگران کم رنگ شدن نقش ناتو و آمریکا در دفاع از این قاره، در برابر توسعه طلبی های احتمالی روسیه کرده است.

یوشکا فیشر، وزیرخارجه پیشین آلمان و یکی از رهبران اصلی حزب سبزها، که سال ها یک پاسیفیست دو آتشه بود، اکنون با اشاره به این نگرانی ها از آلمان و فرانسه می خواهد که موتور متحرک سازماندهی یک نیروی دفاعی مستقل نظامی برای اروپا باشند، تا به موازات ناتو امنیت این قاره را تضمین کند.

بسیاری از صاحبنظران اروپایی بر این عقیده اند که انگیزه پوتین از حضور فعال در سوریه تنها پشتیبانی از بشار اسد نیست، بلکه گروگان گیری در برابر بحران اوکراین را نیز هدف گرفته است. چنین تقابل هایی میان اتحادیه اروپا و روسیه، می تواند در آینده نیز پیش بیاید. در شرایطی که ترامپ وعده نزدیکی با پوتین داده است، از دید یوشکا فیشر، ممکن است آمریکا در یک شرایط بحرانی میان روسیه و اروپا، پشت اتحادیه اروپا را خالی کند.

مقاله فیشر روز نهم ژانویه در روزنامه “زوددویچه” آلمان منتشر شده است. با توجه به اهمیتی که قطب بندی های تازه در دوران ترامپ می تواند برای تمام جهان و منطقه خاورمیانه داشته باشد، مطالعه دیدگاه های فیشر می تواند مفید باشد. ترجمه مقاله او را در اینجا می خوانید.

ج/ط

اروپا میان منگنه دونالد ترامپ رییس جمهور آینده آمریکا و ولادیمیر پوتین رییس جمهور روسیه گیر کرده است. اکنون باید اتحادیه اروپا وارد عمل شود و نمی تواند بیش از این یک “قدرت نرم” باقی بماند.

امسال برای اروپا یک سال تعیین کننده خواهد بود. بعد از ضربه برکسیت (خروج بریتانیا) و انتخاب دونالد ترامپ به مقام ریاست جمهوری ایالات متحده آمریکا، انتخابات جدید فرانسه، آلمان، هلند و احتمالا ایتالیا، در کنار مسائل دیگر در این مورد نیز تعیین کننده خواهند بود که آیا اتحادیه اروپا متحد می ماند یا امواج ناسیونالیستی  در تقریبا همه کشورهای عضو، آن را به سوی گسست هدایت می کند.

امسال، خروج بریتانیا از اتحادیه اروپا وارد مرحله اجرایی می شود و یافتن پاسخ این پرسش جدیت می یابد که مناسبات آینده اتحادیه اروپا با بریتانیا باید چگونه تنظیم شود؟ همچنین در همین ماه دونالد ترامپ پست چهل و پنجمین رییس جمهور آمریکا را احراز می کند. این موعد می تواند برای اتحادیه اروپا معنای دراماتیکی داشته باشد. اگر گفته های تاکنونی ترامپ درباره اروپا مبنای سیاست آینده او در نظر گرفته شود، باید لرزه های عمیقی را در اتحادیه اروپا انتظار داشت. ترامپ ارزشی برای هموندی اروپاییان قائل نیست، بلکه بیشتر روی ناسیونالیسم در حال رشد تقریبا همه کشورهای عضو اتحادیه اروپا حساب می کند. او در این برخورد آشکارا با همتای روسی خود ولادیمیر پوتین سهیم است.

ولادیمیر پوتین مدت ها است می کوشد با تقویت نیروها و جنبش های ناسیونالیستی در کشورهای عضو اتحادیه اروپا، این اتحادیه را بی ثبات کند. اگر این روند در آینده از سوی واشنگتن نیز پشتیبانی شود، اتحادیه اروپا لای منگنه روسیه و آمریکا باید برای اتفاقات زیادی آماده باشد.

اظهارات رییس جمهور تازه آمریکا درباره تجدید نظر درباره تضمین امنیت اروپا و یافتن زمینه هایی نو برای مناسبات آمریکا با روسیه، می تواند نتایج بسیار مهمی برای اروپا و اتحادیه اروپا داشته باشد. اگر بهای این سیاست تضعیف ناتو باشد، امنیت اروپا به گونه ای رادیکال تغییر خواهد کرد. اروپایی ها ناگهان تنها خواهند ماند، آن هم در زمانی که روسیه با استقرار نیروی نظامی در مرزهای همسایه غربی خود اوکراین، امنیت اروپا را به چالش کشیده و از این طریق بار دیگر دست کم برای اعمال سلطه بر شرق اروپا می کوشد.

پاسخ این پرسش ها را به زودی خواهیم دانست. اما یک زیان بزرگ همین امروز وارد شده است، زیرا تضمین امنیت مسئله ای پیچیده است. بخشی از آن را سخت افزارهای نظامی تشکیل می دهند، اما بخش مهم تری از آن نیز جنبه روانشناختی دارد و به اعتماد به دوست و دشمن بستگی دارد. به این ترتیب، اوضاع می تواند به واکنش های نادرست، بحران ها و تنش های مسلحانه بیانجامد. زیان بزرگ دقیقا در همین جا وارد شده است، زیرا اظهارات دونالد ترامپ اعتماد به تضمین امنیت آمریکایی را متزلزل کرده است.

با توجه به این موقعیت، بهترین توصیه برای اروپا این است که همزمان با مراقبت از امنیت خود در قالب ناتو  و حفظ هموندی حقوقی و اقتصادی  نهادینه خود در اتحادیه اروپا، با پشتوانه حکومت های ملی برنامه امنیتی دومی تدوین کند، زیرا با توجه به موقعیت فعلی، اتحادیه اروپا نمی تواند بر مبنای آنچه روی “قدرت نرم” پی ریزی شده، امنیت خود را تامین کند. اتحادیه اروپا برای چنین چالشی در زمینه قدرت سیاسی،  نه آماده و نه پی ریزی شده است. این امر، بیشتر به دو عضو بزرگ و به لحاظ اقتصادی قوی تر اروپا، آلمان و فرانسه مربوط است. سایر کشورها، مثل ایتالیا، بنلوکس، اسپانیا یا لهستان، نباید کنار نهاده شوند، اما اقدام فرانسه و آلمان اجتناب ناپذیر است.

سیاست خارجی روسیه: بازی برد و باخت

در قاره اروپا زیستن، برای روسیه به معنای زندگی به عنوان همسایه است و همسایگی باید به طور کلی بر بنیاد صلح، همکاری و احترام متقابل  استوار باشد، اما هنگامی که همسایه یک قدرت اتمی است، اروپایی ها در آینده کمتر از هر زمانی آسوده خاطر خواهند بود. در مسکو، سیاست خارجی نه به عنوان یک بازی برد/برد، بلکه یک بازی “برد من و باخت تو”  ارزیابی می شود. برای چنین تفکری، قدرت نظامی ملی و حوزه نفوذ همیشه ابزارهای امنیت محسوب می شوند.

ضعف همسایگان به عنوان زمینه یک معماری صلح پایدار دیده نخواهد شد، بلکه بیشتر دعوتی برای توسعه حوزه نفوذ خود به حساب خواهد آمد. اگر قاره اروپا به همین جهت خواستار یک نظم صلح آمیز پایدار است، باید این موضوع را جدی بگیرد. در حال حاضر به روشنی چنین نیست، اما اروپا باید در دوره ترامپ، فراتر از تضمین امنیت از سوی آمریکا، توانایی خود را به میزان بالایی تقویت کند. این از عهده آلمان و فرانسه برمی آید. زمان آغاز این اقدام پس از آغاز مسئولیت ترامپ و انتخابات پیش روی ما در سال جدید فرا خواهد رسید. بدون حداقلی از قدرت سیاسی برابر و قابل جدی گرفتن، یک نظم صلح آمیز به سختی قابل تصور است. قدرت نابرابر بیشتر سبب عدم توازن می شود تا صلح. چه بهتر که برنامه دفاع موازی اروپا در کنار ناتو سبب ادامه تضمین امنیت آمریکا شود. اما با بریتانیا نیز می توان فراتر از برکسیت همکاری کرد، زیرا این همکاری منافع امنیتی بریتانیا را دستخوش تغییری نخواهد کرد.

دیپلمات های اروپایی تا به حال بر این باور بوده اند که آلمان و فرانسه در مورد  سیاست های مالی و نظامی هرگز به وحدت نخواهند رسید، زیرا تفاوت های تاریخی و فرهنگی بسیار بزرگ هستند. در شرایط بد، ولادیمیر پوتین و دونالد ترامپ هم این بخش از واقعیت را از نو تفسیر خواهند کرد. اگر واقعیات در نظر گرفته شوند، سازش میان دو سوی راین چندان دشوار نخواهد بود: کوتاه گفته باشیم، فرانسه در زمینه مسائل استراتژیک امنیتی تجربه زیادی دارد، اما در عرصه مالی جهت گیری در مسیر مدل آلمانی توصیه می شود.

اتحادیه اروپای کهن می تواند در سایه تضمین امنیت آمریکا به عنوان قدرت اقتصادی توسعه یابد، اما اگر این تضمین برداشته شود، برای اتحادیه اروپا هیچ راهی باقی نمی ماند جز آن که بعد جدی قدرت دفاعی خود را گسترش دهد. آلمان و فرانسه، ۶۰ سال پس از پیمان رم به حکم تاریخ خود برای دومین بار ناگزیرند اروپا را از نو بسازند.