۱ـ بحران مدیریت

 بحران مدیریت وقتی درست می شود که مملکت یا مدیر ندارد یا مدیر کم دارد، یا مدیر دارد و مدیرانش بیسوادند، یا مدیر با سواد دارد، اما سواد مدیرانشان نم کشیده، یا مدیرانشان فرار کرده اند و مجبور شده اند توی ده کوره های غرب “پیتزا دلاوری” کنند، یا دانشگاه های هر آبادی به تعداد درختان میوه مدیر انبوه تولید می کند و خورده توی سر مدیر و مدیریت، یا مدیر دارد، اما مدیر مکتبی ندارد، یا مدیر مکتبی دارد، اما چند شغله اند و وقت سرخاراندن ندارند، یا مدیر دارد، اما متعلق به جناحی است که ممنوع التشییع الجنازه است و صلاح نیست مدیریت کند، یا مدیرانش فراجناحی اند و هیچ جناحی قبولشان ندارد، یا مدیر دارد اما جناب مدیر پست ها را تحویل فک و فامیل داده و خودش به امورات عام المنفعه مشغول است، یا مدیرانش خیلی جوان هستند و هنوز زیر دست ابوی آب بندی نشده اند، یا مدیرانش آنقدر پیرند که قادر به کنترل ادرارشان هم نیستند، یا مدیرانشان نظامی اند و جز هارت و پورت چیزی بلد نیستند، یا مدیرانشان رفیق بازند و با همه رودرواسی دارند، یا مدیرانشان سخنورند و شبانه روز در حال سخنرانی هستند، یا مدیرانشان معمم اند و شب و روز در حال ذکر مصیب اند، یا مدیرانشان مداح هستند و از این مجلس به آن مجلس می روند و وضع شان توپ است و دل به کار نمی دهند، یا مدیرانشان کشتی گیرند و وزنه بردار و بدون دوپینگ کردن قادر به مدیریت نیستند، یا مدیرانشان مثل “مدیری” بذله گویند و ملت را می خندانند، یا مدیرانشان به جای این دنیا به فکر آخرتند و هر لحظه مشغول عبادتند و دور تسبیح می چرخند، یا مدیرانش مایل نیستند مسائل را کش بدهند، یا مدیرانش راز نگه دارند و کسی سر از کارشان در نمی آورد، یا مدیرانشان جهانگردند و مدام در مسافرت های استانی و قاره ای هستند، یا مدیر دارد اما مدیرانش خدایند و از بالا به ملت امر و نهی می کنند و به هیچ احدی پاسخگو نیستند. خلاصه اینطوری می شود که بحران مدیریت به وجود می آید. به قول امام راحل: طوری نشود که طوری بشود و همه خیال کنند طوری شده.

۲ ـ مدیریت بحران

 اگر مملکت از عقل و درایت و آرامش تهی شده، در عوض تبدیل شده ایم به یکی از نقاط بحران خیز جهان. و این یک قلم جنس خوشبختانه به “وافور” در کشور یافت می شود. و ساده لوحان خیال می کنند چون ما بحران زیاد داریم بنابراین باید مدیریت بحران هم داشته باشیم. مثلا چون هاییتی زلزله و توفان زیاد دارد، باید در مدیریت بحران نیز سرآمد جهان باشد. یا مثلا جمهوری اسلامی چون به قبر و قبرستان و مرده اهمیت می دهد و نان ملاها از این راه تأمین می شود و اگر نفتی دیگر باقی نماند باز هم باید مرده خوری کنند، بنابراین در یک همچین کشوری قاعدتا قبر باید مفت باشد و فقرایش به جای کارتن، حداقل قبری یک متری داشته باشند تا اقلا شب ها بتوانند در سکوت گورستانی بخوابند. یا فرضا در کشوری که در ظرف کمتر از ده دقیقه می توان به انواع مخدرات دست یافت و بیشترین مخدرات جهان در آنجا مصرف می شود، و تعداد معتادهایش از نفرات ارتش آن جا بیشتر است و بعضا سران نظام نیز همدردِ این عزیزان هستند، بنابراین در چنین جایی، معتادان و مواد فروشان باید آزاد باشند و نباید معتادان و موادفروشان را دار بزنند و مورد اذیت و آزار قرار بدهند. یا فرضا در حکومتی که سیاستمدارانش در فضا سیر می کنند، و هر روز عنتر به فضا می فرستند، صنایع فضانوردی اش باید از ناسا جلو بزند، یا اگر نظامی اساس کارش بر تکذیب بنا شده باشد و کوچکترین اتفاقی با تکذیب صد سازمان عریض و طویل روبرو می شود و برج بلندی روز روشن آتش می گیرد و انسان های بیگناه جلو چشم همه کشته و زخمی بشوند، اما “مسئولان” محترم و رسانه میلی، کل جریان را تکذیب می کنند، یا اگر برخی از ارباب عمائم آخر عمری در اثر نشست و برخاست با دوستان ناباب چند کلمه ای حرف راست بزنند و چشم ملت از تعجب گرد بشود، انتظار این است که در چنین جایی دروغ آزاد باشد؛  نه اینکه گروه گروه ارباب جراید به جرم نشر اکاذیب روانه زندان بشوند. خداوکیلی باید به مسئولان نیز حق داد چون اگر دروغ بگویند خدا مواخذه شان می کند. دروغ هم نگویند نظام مواخذه شان خواهد کرد. بیچاره مسئولان نظامِ تکذیب.

۳ ـ چگونه بحران را حل کنیم

در کشورهای دیگر برای حل بحران دست به دامان متخصصان و کارشناسان می شوند. مثلا دولت هند دست به دامان کارشناسان و عالمان اقتصاد می شود و دهان آنان را شیرین می کند و قربان صدقه شان می رود تا راه های مقابله با فقر به مسئولان نشان بدهند. چون دولتمردان هندی یاد نگرفته اند چگونه وجود فقر و فقیر را تکذیب کنند و بیچاره ها نمی دانند که فقر را با نذری از بین می برند نه با کار کارشناسی! تازه نذری علاوه بر این که فقر را از بین می برد شفابخش هم هست و می توان با یک تیر دو نشان زد. هم فقر را از بین برد و هم به داد مردمی رسید که پول دوا و درمان ندارند. و چون نذری فقیر و غنی نمی شناسد و فقیر و غنی حاضرند درکنار هم در صفوف بهم فشرده نذری بایستند و در چنین مواقعی هیچکس را بر دیگران برتری نیست، در نتیجه می توان با ایجاد جامعه نذری خور، فاصله طبقاتی را نیز از بین برد. در چین  میلیونها دلار می ریزند توی جیب شرکت های خارجی تا پل و ریل و جاده بسازند و ملت جابجا شوند و مشکل حمل و نقل و ترافیک حل بشود. چون بلد نیستند در جاده ها صندوق صدقه بکارند و جلو تصادفات و ترافیک را با قضا بلا رفع بنمایند و کلی هم پول بزنند به جیب. و چون بلد نیستند از ترافیک استفاده بهینه بکنند، فرصت های شغلی مثل دست فروشی و گل فروشی و شیشه پاک کنی و اسفند دود کنی نیز دود می شود و از بین می رود. یا در هلند چون نمی دانند دزد و معتاد و بزهکار و خلافکار تربیت کنند، خلاف کم می شود و بدبخت دولت هلند زندانی کم می آورد و مجبور می شود زندانها را بدهند به پناهنده ها و عوامل استکبار شایعه بسازند که پناهنده ها از زندان کشور خودشان فرار کردند، اما در هلند دوباره زندانی شده اند. در نتیجه هم بدنام می شوند و هم کلی زندانبان و شلاق زن و اعتراف بگیر و قاضی و منشی دادگاه و بازجو از نان خوردن می افتند و به خیل بیکاران می پیوندند.

۴ ـ راه حل های بحران در جمهوری اسلامی

اگر در دیگر ممالک نمی توانند با بحران ها مقابله کنند به خاطر این است که مانند جمهوری اسلامی ستاد بحران ندارند. ستادی که سالی ۵۰۰ مانور نجات برگزار می کند تا در مواقع بحرانی به داد مسئولان تکذیب کننده برسد تا بتوانند قضایا را با درایت جمع و جور کنند! جوری که نه کسی استعفا بدهد و نه خدشه ای بر مدیریت کشور وارد شود. ستادی که با برنامه های پیشرفته، بحران ها را کنترل می کند که یک نمونه اش امضای قرارداد تفاهم بین حوزه علمیه جهت کاهش بلایای طبیعی و بلایای غیرطبیعی مثل پلاسکو است، البته حوزه علمیه نیز گفته، جهت جلوگیری از کاهش بلاهای طبیعی و غیرطبیعی باید دعایشان مستجاب شود و برای اینکه دعایشان مقبول بیفتد باید دمِ فرشته های آسمانی و ستاد اداری پروردگار را ببینند و احتیاج به بودجه کت و کلفت دارند. دولت روحانی نیز که خودش با دعای خیر علما و مراجع سرپاست، ریش آنها را حسابی چرب نموده. نگاهی به ارقام بودجه ۱۳۹۶ مؤید این ادعاست: مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی (۳۲ میلیارد تومان) مجمع جهانی اهل بیت (۴۱ میلیارد تومان)، دانشگاه اهل بیت (سه میلیارد و ۷۰۰ میلیون تومان) دانشگاه مذاهب اسلامی (۱۱ میلیارد و ۴۷۱ میلیون تومان) .

بودجه‌ سازمان تبلیغات اسلامی مجموعا ۳۷۷ میلیارد و ۵۵۲ میلیون و ۷۰۰ هزار تومان است که از میان زیرمجموعه های آن، سهم سازمان تبلیغات اسلامی (۱۵۱ میلیارد و ۲۶۱ میلیون تومان)، موسسه پژوهشی و فرهنگی انقلاب اسلامی (۱۷ میلیارد و ۹۵۰ میلیون تومان)، بنیاد دایره‌المعارف اسلامی (۸ میلیارد و ۸۲ میلیون تومان)، پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی (۱۱ میلیارد و ۶۰۰ میلیون تومان)، شورای سیاست‌گذاری ائمه جمعه (۳۹ میلیارد و ۴۰۰ میلیون تومان)، مرکز رسیدگی به امور مساجد (۳۵ میلیارد تومان) و همچنین ستاد اقامه نماز (۱۷ میلیارد تومان).

بودجه‌ مرکز خدمات حوزه علمیه از لایحه بودجه پیشنهادی سال ۹۶ نیز ۷۰۸ میلیارد و ۳۰۰ میلیون تومان است. بودجه‌ علمیه خواهران ۲۲۹ میلیارد تومان تعیین شده. بودجه‌ دولت برای بنیاد بین‌المللی و فرهنگی امام‌رضا (ع) ۸ میلیارد و ۶۰۰ میلیون تومان و بودجه کانون فرهنگی و هنری مساجد ۵۸ میلیارد و ۸۰۰ میلیون تومان درنظر گرفته شده. بودجه موسسه نشر و آثار حضرت امام(ره) زیر نظر مصباح یزدی، در سال ۹۶ معادل ۷۶ میلیارد و ۹۸۹ میلیون و ۳۰۰ هزار تومان که در سال ۹۵، ۵۹ میلیارد و ۵۳۷ میلیون و ۲۰۰ هزار تومان بوده است.

جهانیان یاد بگیرند، دم خدا و نماینده های خدا را ببین، بعد بحران ها را حل کن.