شهروند بیست ساله شد.  دوران ” تین ای جریش” گذشت. دیگر نمی تواند شلوار بدون کمربند بپوشد و هر چند قدمی بایستد و بی خیال از تماشاچیان آن را بالا بکشد. امروز دیگر به هر دو دستش نیاز دارد. یکی برای سل فونش و دیگری نه برای حفظ شلوارش، بلکه برای حفظ نجابتش یعنی ” قلم ” اش.

آری شهروند بیست ساله اکنون به دو دستش نیاز دارد یکی برای تلفن و یکی برای قلم. فقط باید یادمان نرود که تازگی ها قانونی تصویب شد که پشت فرمان ماشین نباید از تلفن دستی استفاده کرد. چرا که ممکن است ماشین از جاده ای که همه ماشین ها می روند خارج شود و خدای نکرده وارد جاده های مال رو یا پیاده رو و خر رو بشود و کار دستمان بدهد. و امیدوارم با هشیاری که همیشه از عزیزان شهروند سراغ دارم این اتفاق نیفتد و البته نخواهد افتاد من که فکر می کنم با بیست ساله شدن به حد کافی تجربه رانندگی پیدا می شود و جای نگرانی نیست و نباید باشد.

از آنجایی که امسال را سال جهانی شیر مادر نام گذاشتند باید از تمام مادرانی که به شهروند شیر دادند تشکر کرد و اگر صاحبان آگهی ها را هم به پدر تشبیه کنیم که توانستند هر از گاهی شیر خشک بطری را به وقت تنگی به دهانش ـ آنهم با اخم و تخم و بی حوصلگی ـ چپاندند باید قدر دانست. همین جا از خوانندگان عزیز خواهش دارم که زیاد وارد جزئیات نشوند و به رابطه پدران با مادران نیاندیشند و آن را جزو اسرارخلقت بدانند و طرح “عفاف و حجاب” را در موردشان رعایت کنند و چیزی بر زبان نیاورند.

لب کلام، بیست سالگی را به شهروندیان بویژه نسرین و حسن تبریک می گویم. موفق باشید.

 

***

احمدی نژاد شرط مذاکره با کشورهای ۵+۱ حول مسائل هسته ای اضافه شدن ترکیه و برزیل دانسته بود. اگر چه ایشان معلوم نکردند که باید این دو کشور یعنی برزیل و ترکیه به ۵ اضافه شوند یا به یک، اما من با ته دل ایشان موافقم که حماس و سودان و سوریه هم به عدد ۵ و نه یک آن اضافه شوند تا ۱+۱۰ داشته باشیم نه ۵+۱.