Michael T. Klare 

آقای دونالد ترامپ، چنان که بارها تکرار کرده، قصد دارد سیاست خارجی «غیرقابل پیش بینی»ای به اجرا بگذارد و بمباران یک پایگاه هوایی رژیم سوریه عملا سران کشورهای بسیاری را شگفت زده کرد. این در حالی است که این حمله از منطقی خاص برخوردار بود: رییس جمهوری که به نظر می آید از ماه ژانویه به کاربرد قدرت روآورده است.

حمله تلافی جویانه به خاطر یک حمله شیمیایی که توسط بیشتر اعضای شورای امنیت سازمان ملل متحد به رژیم دمشق نسبت داده شد و بمباران یک پایگاه هوایی در سوریه از ناوگان جنگی آمریکا، در رسانه ها به عنوان نخستین اقدام نظامی رئیس جمهوری دونالد ترامپ از زمان ورود به کاخ سفید معرفی شد. رگبار ۵٩ موشک «تام هاوک» با توجه به خسارات عمده ای که به وجود آورد، اگرچه نه چندان فاجعه بار اما امری پیش پا افتاده نیز نبود، ولی این حمله در واقع دومین تهاجم آقای ترامپ است. مورد نخست حمله خونبار نیروهای ویژه آمریکایی در ٢٩ ژانویه ٢٠١٧ در یمن بود. حمله اخیر می تواند پیش درآمد یک رشته طولانی از عملیات خشونت بار دیگری باشد که هریک غیرمحتاطانه و تجاوزگرانه تر از مورد پیشین انجام گردد.

آقای ترامپ در طول کارزار انتخاباتی خود بارها اعلام کرده بود که در بسیج ارتش برای دفاع از منافع خارجی کشور تردید نخواهد کرد، در همان حالی که رییس جمهوری باراک اوباما و وزیر خارجه پیشین او هیلاری کلینتون را به خاطر کشاندن ایالات متحده به جنگ های پایان ناپذیر در خاور نزدیک ملامت کرده بود. در سپتامبر ٢٠١۶، او در پاسخ این پرسش که درصورت برخورد ناوهای ایرانی و آمریکایی در خلیج فارس چه خواهدکرد، باد در سینه انداخت و گفت: «در مورد ایران، اگر آنها با قایق های تندروی کوچک خود اطراف ناوهای باشکوه ما پیدا شوند و نسبت به مردان ما کارهایی که نباید انجام دهند، به آنها تا حد خارج کردنشان از میدان ناوهایمان تیراندازی خواهد شد.» (۱)

آقای ترامپ از زمان راه یابی به کاخ سفید بیش از پیش جنگ طلبی نشان داده و به ستاد ارتش، یا چنان که خود دوست دارد آنها را بنامد «ژنرال های من» برای برنامه ریزی و اجرای عملیات نظامی در مناطق مختلف جنگی مانند افغانستان، عراق، لیبی، سومالی، سوریه یا یمن آزادی عمل بیشتری می دهد.

به این ترتیب، نخستین حرکت او در ماه ژانویه زمانی بود که دستور داد عملیاتی کوماندویی علیه یک روستا واقع در مرکز یمن انجام شود که گفته می شد پناهگاه گروه «القاعده در شبه جزیره عربستان (AQPA) است.» با آن که تدارک این حمله در آخرین هفته های ریاست جمهوری اوباما انجام شده بود، رئیس جمهوری جدید بود که در یک جلسه با کارشناس راهبردی ارشد خود استفان بانون، دامادش جارد کوشنر، وزیر دفاع جیمز متیس و ژنرال مایکل فلین، که سمت مشاور امنیت ملی اش خیلی کوتاه بود، برای انجام حمله چراغ سبز داد. بی تردید به دلیل سرسری گرفتن برنامه ریزی و مدیریت ناکارآمد کاخ سفید ـ یا ترکیبی از هر دو ـ بود که این عملیات به یک فاجعه بدل شد. ١۶ غیرنظامی و یکی از اعضای «نیوی سیلز» (Navy Seals) نیروهای نخبه دریایی آمریکا جان خود را از دست دادند.

آقای ترامپ که استعداد چندانی برای درس گرفتن از این نتیجه مفتضحانه نداشت، تصمیم گرفت اختیاراتی فوق العاده به افسران ارشد خود تفویض کند و به آنان برای اقدام به عملیات نظامی در ۶ کشور کارت سفید بدهد. به عنوان نمونه، رئیس جمهوری به پنتاگون مجوز داد که در یمن ٣ استان را به عنوان «منطقه فعالیت خصمانه» تعیین نماید. برچسبی که به افسران آمریکایی در محل امکان می داد بدون مراجعه به کاخ سفید به حملاتی توسط پهبادها برای از بین بردن افراد مظنون دست بزنند. دو هفته پس از عملیات فاجعه بار ژانویه، ایالات متحده به بیش از ٧٠ حمله پهبادی در یمن دست زد که این شمار بسیار بیش از همه ی حملات اجازه داده شده ازاین نوع در سراسر سال ٢٠١۶ توسط آقای اوباما بود.

در سومالی هم مناطق وسیعی در طبقه بندی مناطق فعالیت خصمانه قرار گرفتند. افسران «فرماندهی نظامی آمریکا در آفریقا» (Africom) اختیار کامل دارند که اعضای احتمالی «الشباب»، یکی از شاخه های القاعده را هدف قرار دهند. ژنرال توماس والدهاوزر، فرمانده کل «فرمانده نظامی آمریکا در آفریقا» با خوشحالی به نیویورک تایمز (٣٠ مارس ٢٠١٧) می گوید: «برای ما بسیار مهم و مفید است که در زمینه تصمیم گیری کمی بیشتر انعطاف و آزادی عمل داشته باشیم. این امر به ما امکان می دهد که هدف هایمان را سریع تر بمباران کنیم.»

 

بگذاریم کارشان را بکنند

افسران فرماندهی مرکزی (Centcom)، که مسئول عملیات نظامی آمریکا در عراق و سوریه هستند هم از آزادی عملی که آقای ترامپ به آنها داده خشنودند. در پایان ماه مارس، درحالی که آنها به درخواست کاخ سفید برای گسترش تهاجم خود به «سازمان حکومت اسلامی» (داعش) تدارک می دیدند، ژنرال جوزف وُتل می گفت: «ما این را فهمیده ایم که ماهیت نبرد در حال تغییر است و باید کاری کنیم که مقامات در حدی مناسب قدرت بیشتری به نیروهای حاضر در محل بدهند (٢)».

این تفویض «اختیارات» به افسران رده های پایین تر در ماه مارس با به کارگیری ۴٠٠ سرباز آمریکایی در سوریه تحقق یافت. این امر به تصمیم ژنرال وُتل و بدون تایید قبلی رییس جمهوری انجام شد و او پس از ژنرال متیس [وزیر دفاع] و بعد از به کار گیری این نیروهای تقویتی در جریان کار قرار گرفت. به نظر شماری از ناظران، بخشی از این راهبرد «بگذاریم افراد در محل کارشان را بکنند»، ناشی از حمام خون ١٧ مارس است که بمباران یک منطقه مسکونی در غرب موصل سبب مرگ دستکم ٢٠٠ غیرنظامی عراقی شد که درمیان آنها ده ها کودک نیز بودند.

با چنین زمینه و پیشینه ای عملیات ٧ آوریل آنقدرها هم که به نظر می رسد غیرمنتظره نیست. در فاصله ٧٢ روزه ورود به کاخ سفید و تصمیم به از بین بردن هواپیماهای پایگاه هوایی «شایرا» در سوریه، آقای ترامپ تبدیل به هوادار بی قیدوشرط کاربرد نیروی نظامی شده است. همه شواهد حاکی از آن است که او حتی یک ثانیه در مورد دادن دستور حمله تردید نکرده است. کمترین نشانه ای از اندیشیدن به احترام به قوانین بین المللی، ضرورت مشاوره با کنگره، سنجیدن عواقب دیپلوماتیک برای ایالات متحده یا هر ملاحظه دیگری که پیشتر می توانست دغدغه آقای اوباما باشد در او دیده نمی شود. تردیدی نیست که آقای ترامپ از نتیجه خشنود است: اقدام جنگی او نه فقط توسط بیشتر مخالفان جمهوری خواه، ازجمله سناتورها مک کین و لیندسی گراهام، بلکه توسط برخی از سرسخت ترین منتقدان دموکرات مانند سناتور چارلز شومر نیز مورد استقبال قرارگرفته است.

این بیم وجود دارد که موشک پراکنی ها مرحله ای برای کسب تجربه و دست گرمی افراد در محل جهت استفاده از زور و قدرت آتش آمریکا علیه کشورهای ضعیف تر باشد. هدف چنین عملی نمی تواند تنها رژیم سوریه باشد و الزاما به کشوری دیگر و بازهم کشوری دیگر کشیده می شود و کار بالا و بالاتر می گیرد.

فزون براین، آقای ترامپ برای درپیش گرفتن این رفتار مدتی زیاد صبر نکرد. در ١٣ آوریل، مرکز فرماندهی آمریکا در سوریه و عراق، کوهستانی در افغانستان که دارای شبکه ای از تونل ها و پناهگاه جنگجویان داعش بود را با ترسناک ترین بمب دنیا، بجز سلاح اتمی، موسوم به «مادر همه بمب ها» بمباران کرد. این بمب ١٠ تن وزن و ١۶ میلیون دلار قیمت دارد و در شعاعی ٩٠٠ متری هرگونه اثر حیات را ازبین می برد. این بمب اگر در فضای شهری یا نیمه شهری منفجر شود می تواند هزاران قربانی به جا گذارد و به این دلیل بود که دستگاه مدیریتی اوباما هرگز از آن استفاده نکرد. این واقعیت که ترامپ تنها چند روز پس از حمله موشکی به سوریه از آن استفاده کرد، نشانگر تمایل او به کاربرد هرچه بیشتر سلاح های کشتار جمعی است.

ضرب شست بعدی او چگونه می تواند باشد؟ حملات نظامی پیشگیرانه علیه کره شمالی یا ایران جزء سناریوهای احتمالی است. کمی پس از دستور انجام حمله موشکی به سوریه، رییس جمهوری ترامپ به همتای چینی خود ژی جین پینگ ـ که در ۶ آوریل در اقامتگاه شخصی اش در مارالاگوی فلوریدا مهمان او بود ـ هشدار می داد که «جمهوری دموکراتیک خلق کره» (RPDC)، اگر فورا به برنامه موشک های بالیستیک قاره پیمای خود پایان ندهد، می تواند هدف حمله بعدی باشد. در پایان شام، رکس تیلرسون هم که در آن حضور داشت، این هشدار آقای ترامپ به میهمان چینی اش را اعلام کرد: «جلوی متحد کره شمالی خود را بگیرید، درغیر این صورت ما تکه پاره اش می کنیم». آقای تیلرسون گفت که در برابر تهدید کره شمالی: «رییس جمهوری ترامپ به رییس جمهوری چین گفت ما از کارکردن با شما خوشحال می شویم. درصورتی که چین نتواند دراین مورد خود را با ما هماهنگ کند، آمادگی داریم و خواهیم داشت که کارها را در دست بگیریم (٣)».

چند ساعت بعد، وزارت دفاع اعلام کرد که به ناو هواپیمابر یواس اس کارل وینسون و ناوگان پشتیبانی آن ـ از جمله اژدر افکن های مسلح به موشک های تام هاوک، همان که به تازگی در سوریه مورد استفاده قرارگرفته بود ـ دستور داده که سفر برنامه ریزی شده خود به استرالیا را لغو نموده و به سوی آب های مجاور شبه جزیره کره (مقاله عقلانیت پیونگ یانگ را بخوانید) حرکت کند. کاخ سفید اعلام کرد این دستور به آقای ترامپ امکان می دهد که درصورت تصمیم گیری به مداخله علیه پیونگ یانگ، اعم از این که جنبه پیشگیرانه داشته و برای ویران کردن پایگاه های پرتاب موشک باشد یا برای پاسخگویی به اقدامی تحریک آمیز مانند آزمایش هسته ای یا پرتاب موشک [به سرعت اقدام کند]. ژنرال هربرت مک ماستر، مشاور امنیت ملی کاخ سفید روز ٩ آوریل خشمگینانه گفت: «اکنون رژیمی خلافکار و بی اخلاق توانایی هسته ای دارد. رییس جمهوری درخواست کرده که همه گزینه های ممکن برای حذف خطری که مردم آمریکا، متحدان و شرکای ما در منطقه را تهدید می کند بررسی شود (۴)».

 

تهدیدها در تنگه هرمز

در کشورهای همسایه پیونگ یانگ، بویژه در چین، ژاپن و کره جنوبی، که عواقب اقدام نظامی ایالات متحده سریعا احساس خواهد شد، اعلام بسیج ناو یواس اس کارل وینسون و اظهارات جنگ طلبانه واشنگتن بیم و هراس زیادی برانگیخته است. فزون براین، رژیم کره شمالی اعلام کرده که به هرگونه حمله آمریکا با حمله به کره جنوبی و ژاپن پاسخ خواهد داد و این می تواند با سلاح های شیمیایی یا هسته ای باشد. کره شمالی حتی می تواند سئول و ١٠ میلیون ساکنان آن را از مواضع مستحکم خود در حاشیه منطقه موسوم به «غیر نظامی»که جداکننده دو کشور است هدف قرار دهد. حتی حملات تلافی جویانه محدود نیز می تواند موجب تلفات انسانی سنگینی شود.

در مورد ایران هم وضعیت چندان اطمینان برانگیزتر نیست. آقای ترامپ در زمان نامزدی ریاست جمهوری مرتب نسبت به این کشور ابراز تنفر می کرد. با رسیدن به ریاست جمهوری، شدیدا از برنامه موشکی ایران انتقاد نموده و تهران را به حمایت از گروه های تروریستی در خاور نزدیک متهم می کند. در آغاز فوریه، درپی یک آزمایش موشک بالیستیک، ژنرال فلین اعلام کرد که واشنگتن به تهران «رسما اخطار» خواهد داد و افزود که برای واداشتن تهران به تغییر رفتار گزینه های متعددی در دست مطالعه است. او این گزینه ها را مشخص نکرد، اما منابع دیگری در کاخ سفید گفتند که اقدام نظامی درنظر گرفته شده است. با آن که ژنرال فلین، هوادار مشهور جنگ علیه ایران، سمت خود را در ١٣ فوریه ترک کرد، هیچ دلیلی وجود ندارد که فرض شود رییس جمهوری ترامپ یا وزیر دفاع ژنرال متیس ـ که او نیز به خاطر انزجار از تهران شهرت دارد ـ گزینه نظامی را کنار نهاده اند. آقای ترامپ می تواند در بهره برداری هایش از وضعیت سوریه، امکاناتی برای پس راندن تهران بیابد.

چنین حملاتی بی گمان رشته ای از انتقام جویی ها را درپی می آورد که عواقب سنگینی خواهد داشت. ایرانی ها پیشتر تهدید کرده اند که راه محموله های نفتی که از تنگه هرمز عبور می کنند را مسدود خواهند کرد و این امر موجب بروز یک بحران اقتصادی بزرگ در جهان خواهد شد. ایران حتی اگر آشکارا از شورش ها در جوامع شیعی خاورنزدیک حمایت نکند، می تواند در عملیات ضد داعش ائتلاف به رهبری آمریکا خرابکاری کند. پیش بینی واکنش های زنجیره ای چنین سناریویی غیرممکن است، ولی احتمال اندکی وجود دارد که منطقه از آن با ثبات بیرون آید.

تا به حال، نمایش نیروی نظامی دستگاه مدیریتی ترامپ محدود به مناطقی مانده که دشمنان ایالات متحده امکان پاسخگویی ندارند یا، مانند مورد رژیم سوریه ومتحدانش، ترجیح می دهند در انتظار فرارسیدن نوبتشان صبر پیشه کنند، اما همیشه اوضاع برای واشنگتن چنین آسان نخواهد ماند. دیر یا زود، هدف های قدرت آتش آن به پاسخگویی خواهند پرداخت. البته تردیدی نیست که در زمینه بالاگرفتن جنگ، ایالات متحده گام های زیادی جلوتر است ولی «خسارات جانبی» ـ در زمینه زندگی انسانی و بی نظمی جهانی  ـ بسیار زیاد خواهد بود.

۱- New York Times du 9 novembre 2016.

۲- New York Times du 30 mars 2017.

۳- Financial Times du 7 avril 2017.

۴- Fox News le 9 avril 2017.

* Michael T. Klare  استاد کالج نیوهمپشایر، امرست (ماساچوست)، نویسنده: “مسابقه برای آنچه بجا مانده: تلاش جهانی برای آخرین منابع” انتشارات متروپولیتن، نیویورک، انتشار در مارس ٢٠١٢ .

منبع : لوموند دیپلماتیک