قلب مرا در سرزمین آزادی خاک کنید

از همان لحظه تلخ و اندوهناکی که در کنار همسر نازنین و دانشمندش، خانم دکتر مینو ورزگر فاطمی، و فرزندان برومندش، خانم دکتر دلارام فاطمی و خانم دکتر آرزو فاطمی ـ باقری، و داماد گرامی و بزرگوارش، آقای علی باقری، با وی بدرود گفتیم و به دست تاریخ سپاردیم، واژه ها و تصویرها برای ابراز سوگواری و نیز مرور یادهای جاودانه وی در رقابت اند:

آه، “صبر بسیار بباید پدر پیر فلک را/ تا دگر مادر گیتی چو تو فرزند بزاید”

فرزند مادری چون گردآفرید بود که دکتر سعید فاطمی همواره یاد او را گرامی می  داشت. خانم دکتر دلارام فاطمی، آواز “مادر، مادر” را در روزهای آخر نیز برای وی در بستر بیماری پخش می کرد.

مادری که بدنش چون زره ای از جنس شهامت، وفا و شرافت، سپر تن رنجور برادرش، زنده یاد دکتر حسین فاطمی، شد و آماج دشنه آجین مزدوران قرار گرفت.

فرزند نیز چون مادر، برگزیده ای بود که تاروپود هستی اش تنیده به شرافت، اخلاق، وفای به عهد و دلاوری بود.

فرزند دلاور انقلاب مشروطه که در مقابل مجلس در میدان بهارستان  رستم وار با بالا بردن دو دست خود مردم را به مقاومت و مبارزه با استعمار برای بر نشاندن بهترین آمال یک ملت یعنی، استقلال، آزادی و دموکراسی فراخواند.

دلاوری که بهترین سال های زندگی خود را به جرم آزادیخواهی در زندان در شرایطی بس جانفرسا و دشوار بسر برد ولی هرگز در مقابل استبداد سرخم نکرد.

دلاور فرازنه ای که از درس دادن قدغن شد، ولی شرفش را  هرگز نه به مقام و نه به مال فروخت.

Fatemi-13
Fatemi-11
Fatemi-10
Fatemi-9
Fatemi-8
Fatemi-7
Fatemi-6
Fatemi-5
Fatemi-4
Fatemi-3
Fatemi-2
Fatemi-1
fatemi
Fatemi-Akbari-12

*

آه، “مرگ چنین خواجه نه کاری ست خرد”

روزنامه نگاری که وجدان قلم را با سردبیری روزنامه باختر امروز، این نمونه درخشان روزنامه های ایران، که موسس و مدیر آن دایی نامدارش، دکتر حسین فاطمی، بود، در دفاع از دولت ملی دکتر مصدق، بر جایگاهی بلند بالا برای مشاهده تاریخ نشاند.

استاد و ادیبی برجسته که پر بار، پر مایه و پر شور در کلاس های درس و یا در کنفرانس های دانشگاهی با فرزانگی لایزالش انبوه دانشجویانش را بهره مند کرده است.

نویسنده ای خستگی ناپذیر که برگ برگ مقاله های بی شمار علمی اش را با اندیشه ی ژرف و با قلم شیوا زرین کرده است.

*

آه، “دعوی چه کنی داعیه‌داران همه رفتند/ شو بار سفر بند که یاران همه رفتند

آن گرد شتابنده که در دامن صحراست/ گوید چه نشینی که سواران همه رفتند”

آن یار جوان پر صلابت مصدق که در ۲۸ مهر ۱۳۲۸ خورشیدی، روز تشکیل جبهه ملی ایران به رهبری دکتر مصدق، در کنار او بود،

آن سرو سهی که مصدق را در مقابل مجلس بر دوش خویش کشید و در مقابل مردم آرزومند به اهتزاز در آورد،

آن یار معتمد نخست وزیر بزرگ ایران،که در یکی از مهمترین اتفاقات تاریخ ایران، یعنی دفاع از حقوق ملت ایران در دادگاه لاهه، منشی منتخب دکتر مصدق در امانتداری از اسناد محرمانه مملکت بود،

آن یار که در کنار دایی اش، دکتر حسین فاطمی، در صبح روز ۲۸ مرداد، تا ابدیت با رهبر ملت ایران و اهداف دولت ملی او تجدید پیمان کردند. دایی اش جان خود را در این راه به ملت ایران تقدیم کرد و پسر خواهرش، در اصل آخرین همکار بر پیمان ایستاده آن دولتمرد ملی بود که اکنون به تاریخ پیوسته است.

خانمها و آقایان، من به عنوان یک شاگرد این مرد بزرگ سفر بسته و رهرو کوچک نهضت ملی ایران خدمت شما عرض می کنم که ما در آستانه به خاک سپردن آخرین همکار برجسته ی آن نخست وزیر ملی و دولت دورانساز هستیم. زنده یاد نازنین مان، دکتر سعید فاطمی از زبده مردان نادر روزگار بود که در پشتیبانی و همکاری با دکتر مصدق، شکوهمندترین و قانون مدارترین دولت تاریخ ایران را مستقر کردند و با رهبری مردم آگاه ایران در مبارزه با استعمار انگلستان، برای نخست بار در تاریخ معاصر ایران، غرور و هویت ملی به عنوان ملت ایران را برای ایرانیان به بار آوردند.

آه “مزارم را هر جایی که می خواهید بنهید

در دشت های فرودست یا در تپه های بلند بالا

در میان مزار مردمان فردوست و فروتن

ولی نه در سرزمین مردمان اسیر

مرا در سرزمین آزادی خاک کنید” (۱)

امروز سوگوار این سرور نازنین نه فقط همسر نازنین اش، خانم دکتر ورزگر- فاطمی، دختران دلبندش، نوه های آرزومندش، داماد مهربانش، تاتای مهربانش، و سروران حاضر در این مراسم و مردم آزاده و تاریخ آگاه ایران و جهان هستند، بلکه دکتر محمد مصدق است.

من می بینم چهره دکتر مصدق را که بر فراز آسمان آتلانتا دست در دست دیگر سروران آزاده ایران و جهان و به وِیژه دکتر حسین فاطمی و دکتر مارتین لوتر کینگ، همگی با نگاهی پر مهر تابوت این فرزند دلاور را بدرقه می کنند.

او که از نوجوانی، قلبش برای مصدق و آزادی ملت ایران می تپید، امروز قلب همیشه وفادارش به آرمان های مصدق و نهضت ملی ایران، در خاک آتلانتا به خاک سپرده خواهد شد. مصدق امروز عزادار است!

ای دلاور، ای خواجه، ای یار، ای آخرین سوار آزادگی از دوران بی همتای تاریخ ایران،

ای فرزند تابناک مصدق،

ما ترا به خاک آتلانتا می سپاریم

تا برای همیشه آخرین پژواک تپش قلب پاک ات،

سبزه بر خاک ها برویاند

وگل برشاخه ها بشکوفاید

و نسیم نجوای عشق ترا به مردم ایران، مینویت، مادرت، دکتر مصدق، دایی ات، دلارام و آرزویت، با وزش بادها از لابلای برگ های درختان و بر فراز ابرها و کوه ها به گوش همه آزادگان جهان برسانند.

“ای ساربان آهسته رو، کآرام جانم می رود”.

* دکتر سعید فاطمی در روز پنج شنبه ۵ ژانویه ۲۰۱۷ درگذشت. مراسم خاکسپاری در روز یکشنبه ۱۵ ژانویه در آرامگاه عمومی روزول در حومه آتلانتا برگزار شد.

۱ـ برگردان بخشی از شعر “مرا در سرزمین آزادی خاک کنید” به قلم شاعرمبارز و ضد برده داری آمریکا، خانم فرانسس الن واتکینز هارپر است. شاعر خود یک آمریکایی آفریقایی نسب بود.