دفتر اروپائی شهروند: صدها تن از هنرمندان و علاقمندان تئاتر در کشورهای اروپای مرکزی و شمالی روز یکشنبه ۲۳ ژوئیه امسال در سالن نمایش “صحنه فرهنگ ها” ی شهر کلن یاد مجید فلاح زاده مدیر فستیوال تئاتر ایرانی کلن را گرامی داشتند. مجید فلاح زاده روز ۱۵ ژوئیه به دلیل بیماری قند درگذشت. او هنگام مرگ ۷۱ سال داشت.

 

صدها تن که ده ها چهره شناخته شده تئاتر خارج از کشور نیز در میان آن ها بودند، با هدف خداحافظی با مردی در سالن نمایش صحنه فرهنگ ها (آراکاداش سابق) گرد آمدند که ظرف ۲۳ سال گذشته به رغم بحران های متعدد، قدیمی ترین فسیتوال تئاتر خارج از کشور را با همکاری همسرش بهرخ حسین بابائی و فرزند جوانش بهزاد فلاح زاده اداره کرده بود.

بیشتر برنامه های فسیتوال تئاتر در متجاوز از دو دهه در همین سالنی برگزار شده بود که روز یکشنبه در غیاب مدیر فستیوال با حدود ۱۲۰ صندلی برای نشستن، پذیرای نزدیک به ۴۰۰ نفر بود. حاضران مجبور بودند یا در کناره های سالن بایستند، یا در لابی سالن نمایش اعلام حضور کنند و یا در پیاده روی مقابل سالن منتظر بمانند تا جائی خالی شود و به سالن راه یابند.

همایش، که به وسیله سیما سید خواننده و بازیگر تئاتر اداره می شد، با نواختن قطعه ویولونی سوگوارانه از سوی اسکندر آبادی نوازنده و خواننده محبوب ایرانیان در شهر کلن گشایش یافت. سپس مجری برنامه از حاضران خواست که به یاد فلاح زاده به مدت یک دقیقه برای او کف بزنند. آنگاه بهرخ حسین بابائی و بهزاد فلاح زاده درباره همسر و پدر درگذشته خود سخن گفتند.

بهرخ حسین بابائی ضمن شرح کوتاهی درباره ویژگی های اخلاقی مجید فلاح زاده و عشق او به تئاتر و انسان، به آگاهی جمع رساند که برپایه خواست فلاح زاده، پیکر او در روزهای آینده سوزانده می شود و خاکسترش به رود راین سپرده خواهد شد.

خانم حسین بابائی اضافه کرد: “مجید، حسرت دیدار مادری را که اکنون ۱۰۰ ساله شده و از مرگ او خبر ندارد، سی سال به دل داشت، زیرا نمی خواست به سفارت جمهوری اسلامی مراجعه کند. او متعلق به هیچ سرزمینی نبود. او متعلق به جهان بود”.

سخنان بهزاد فلاح زاده فرزند جوان بهرخ و مجید به ویژه بر جمع اثری عمیق نهاد. او که به تازگی دوره دکترای خود را در رشته فلسفه به پایان رسانده است، با بغض در گلو گفت: “من برای رساله دکترای خودم تقدیم نامچه کوچکی نوشتم که کوشیده ام با توانائی محدود خودم آن را به فارسی ترجمه کنم. امیدوارم برای شما مفهوم باشد. در آنجا نوشته ام: بهرخ و مجید عزیر! شما برای رسیدن به آنچه دوست داشتید همه داشته باشند، هرچه را خود دوست داشتید قربانی کردید و به اینجا آمدید. اما من خوشحالم که مرا به اینجا آوردید تا در یک جامعه باز و آزاد ببالم و درس بخوانم. شما همه چیز را باختید تا من برنده شوم”.

پس از همسر و فرزند فلاح زاده، دکتر محمود خوشنام پژوهشگر و روزنامه نگار سرشناس ساکن بن آلمان، در حالی که به دلیل خمیدگی ستون فقرات و درد شدید قادر به رفتن به پشت تریبون نبود، در همانجا که نشسته بود، اراده و پشتکار مجید فلاح زاده را در بیست و دو سال سازماندهی مداوم فستیوال تئاتر کلن و انجمن تئاتر ایران و آلمان ستود و از حاضران خواست که برای بقای فسیتوال به بهرخ حسین بابائی یاری برسانند.

بعد از دکتر خوشنام شاپور سلیمی بازیگر قدیمی تئاتر با همراهی ساز فرزین دارابی فر غزلی از سعدی را دکلمه کرد.

در بخش های دیگر برنامه، گروهی از دوستان و همکاران مجید فلاح زاده در سخنانی کوتاه یاد او را گرامی داشتند یا برای او شعر خواندند که منوچهر نامور آزاد، جلال سرفراز، ستاره سهیلی، سینا فیض، فرامرز جلالی، بهروز مطلب زاده، علی رستانی، محمدعلی شکیبائی، جمیله ندائی، بابک رادمهر و منوچهر رادین در شمار آن ها بودند.

حسام الدین توکلی و سیاوش رستانی در فاصله این سخنرانی ها با سازهای خود قطعاتی کوتاه نواختند و پیام های تسلیت و همدردی علی کوشک جلالی، محمود کویر و سازمان چریک های فدائی خلق (اکثریت) نیز قرائت شد.

در پایان برنامه بهرخ حسین بابائی همسر و همکار مجید فلاح زاده از حاضرانی که از سراسر آلمان، هلند، سوئد، انگلستان و فرانسه در این برنامه حضور یافته بودند سپاسگزاری کرد.

مرگ مجید فلاح زاده در تاریخ ۱۵ ژوئیه امسال بسیار ناگهانی و غیرمنتظره بود و به همین دلیل صدها ایرانی مقیم اروپای مرکزی را که در ۲۲ سال گذشته به عنوان هنرمند یا علاقمند تئاتر در برنامه های فسیتوال تئاتر ایرانی کلن شرکت داشته اند غرق حیرت و ماتم کرد.

از مجید فلاح زاده، کتاب ها و رساله های زیر به یادگار مانده است:

– تاریخ اجتماعی/ سیاسی تئاتر در ایران (جلد اول، تعزیه)

– ریشه های تاریخی فلسفی تئاتر بیومکانیک، کلاسیسم چیست؟

– زمینه های نمایشی / اساطیری شعر حافظ.

– رابطه زیبائی و انقلاب

– نمایشنامه نویسی در اتحاد شوروی

– دوران طلائی تئاتر.

فلاح زاده نمایشنامه های “میستری بوف” و “تراژدی خوشبینانه” را ترجمه کرده و نمایشنامه های “رستم و سهراب”، “نظام الملک”، “رویاهای شیرین، کابوس های لیلی” را نیز نوشته است.