به گزارش تورنتواستار، دوست پسر سابق زن نوااسکوشیایی که متهم به قتل دختر۱۲ ساله اش است،  از رفتار این مادر نسبت به طفل بی گناهش ابراز تاسف می کند  


شماره ۱۲۱۵ ـ پنجشنبه  ۵ فوریه ۲۰۰۹


 

به گزارش تورنتواستار، دوست پسر سابق زن نوااسکوشیایی که متهم به قتل دختر۱۲ ساله اش است،  از رفتار این مادر نسبت به طفل بی گناهپنی بودریو در حال خروج از دادگاهش ابراز تاسف می کند و دلیل آن را نمی فهمد. ورنان ماکومبر گفت:« او از مرگ کاریسا بودریو که به دست مادرش، پنی بودریو، در ژانویه ۲۰۰۸ به قتل رسیده است، بسیار احساس گناه می کند».

 

 او با صدای بغض آلود در برنامه دوشنبه شب اخبار سی تی وی  گفت:"آن اتفاق می توانست نیافتد، این فاجعه نباید به وجود می آمد». ماکومبر در اولین اظهاراتش بعد از محکومیت پنی، گفت:«ازاینکه آن دو را در روز وقوع قتل تنها گذاشتم احساس پشیمانی می کنم. فکر نمی کردم روزی دیگر این طفل معصوم را نبینم، من همیشه به او فکر میکنم».

دادگاه پنی را به ۲۰ سال زندان بدون بخشش محکوم کرد. او تنها تحت ماده قانونی امید تخفیف مجازات می تواند بعد از ۱۵ سال درخواست عفو کند. در اسناد ارائه شده به دادگاه، پنی متهم به خفه کردن تنها دخترش در جاده خارج از بریج واتر است. او برای حفظ رابطه با دوست پسرش ماکومبر که به گفته خودش نقشی در قتل دختر نوجوان نداشته است، مبادرت به انجام چنین کاری کرده است.

در این ماجرا به همت یک افسر پلیس مخفی از بخش جنایی به قاتل پیشنهاد شد تا جزئیات ماجرا را بازگو کند تا شاید فرجامی برای او در نظر گرفته شود و او شرح ماجرا را اعتراف کرد. دادگاه او را به قتل از نوع درجه اول محکوم کرد. پنی جرم را پذیرفت و صحنه جرم در مکان وقوع قتل بازسازی شد. او در دادگاه اظهار کرد، دخترش را به روستای کنار جاده برده و آنجا او را باطنابی که به همراه داشته خفه کرده است. پس از آن جسد دخترک را در کناره های یخ زده رودخانه لاهیو ـ خارج از بریج واتر ـ رها کرده است. سپس با وانمود کردن گم شدن دخترش، به نزد پلیس رفته و برای پیدا کردن او درخواست کمک می کند. کاریسا مقتول 12 ساله

ماکومبر در این باره می گوید:«کنار آمدن با این موضوع برایم بسیار مشکل بود. خانواده، دوستان و حتی همکارانم هم به من پشت کرده بودند. من تنها بودم به همین خاطر بریج واتر را ترک و به افراط در نوشیدن مشروب روی آوردم و در تنهایی کابوس می دیدم».


 

پنی بارها در اعترافات خود به این مسئله اشاره کرده است که دوست پسرش او را تهدید کرده که بین او و دخترش یکی را انتخاب کند. لیکن ماکومبر در مصاحبه اش با سی تی وی این موضوع را انکار کرد و گفت:«پنی و دخترش دائما با هم نزاع داشتند و من فقط گفتم که نمی توانم  با این شرایط ادامه دهم. من از آنها خواستم به نحوی مسالمت آمیز به درگیری هایشان پایان دهند، زیرا خانواده ای که دائما در مشاجره باشد نمی تواند به آرامش لازم برسد. در خانه آنها دائما صدای جیغ و فریاد آنها تا طبقه بالا می آمد. من از آنها خواستم به روانپزشک مراجعه کنند. من تنها عاشق پنی بودم. من به او عشق می ورزیدم همینطور به کاریسا. او بسیار خوش قلب بود، همیشه من را می خنداند».  


 

ماکومبر همدستی  با پنی پس از گمشدن کاریسا را رد کرد و گفت: من در این ماجرا از ابتدا به پنی مشکوک شدم. در تحقیقات پلیس هم پیشتر عنوان کرده بودم. من همیشه سعی کردم کمک کنم.