گفت وگو با مهرداد درویش پور، جامعه شناس

 

مهرداد درویش‌پور از ۱۹۸۴ در سوئد سکونت دارد و دکترای جامعه شناسی اش را در سال ۲۰۰۳ از دانشگاه استکهلم گرفته است و اکنون نیز به عنوان دانشیار و استاد مددکاری اجتماعی در مدرسه عالی ملارالن به تدریس و تحقیق مشغول است.

او پژوهشگر جنسیت، قومیت و جوانان است و تاکنون کتاب ها و مقالات متعددی به زبان های فارسی، سوئدی و انگلیسی دراین زمینه ها از او منتشر شده است. چالشگری زنان علیه مردان (به فارسی)، خشونت های ناموسی در مدارس سوئد (به انگلیسی)، رساله “زنان مهاجر الگوشکن” و کتاب “مهاجرت و قومیت نگاهی به جامعه چند فرهنگی سوئد” ( به سوئدی)، از جمله آثار تنها یا مشترک او است.

بجز پژوهش های آکادمیک، او در حوزه‌های نظری و سیاسی از جمله در جنبش زنان، ضدنژادپرستی، صلح، دانشجویی و حقوق بشر فعال بوده و تاکنون از او مطالب متعددی در این زمینه‌ها به چاپ رسیده است. در آغاز دهه نود، عضو رهبری اتحادیه سراسری ضد‌نژاد پرستی «Stoppa rasism» و همچنین از فعالان جنبش صلح و ائتلاف ضد جنگ در سوئد بوده است.

با توجه به پژوهش اخیر او و همکارانش در مورد نوجوانان پناهجو در سوئد که بسیار سر و صدا کرده است، با او گفت وگویی تلفنی انجام دادیم.

 

 

مهرداد درویش پور در مصاحبه با تلویزیون سوئد

دکتر درویش پور، شما ساکن سوئد هستید و سوئد هم یکی از کشورهای اروپایی ست که مقصد موج پناهجویان سوری، عراقی، افغانستانی و دیگر کشورها از جمله ایران بوده و هست. رویکرد دولت سوئد در قبال این پناهجویان بویژه در این چند سال اخیر چگونه بوده است؟

ـ همان طور که می دانید سوئد (و آلمان) جزو کشورهایی هستند که در اروپا بالاترین میزان پناهجو را نسبت به جمعیتشان پذیرفته اند. در نتیجه ی این سیاست سخاوتمندانه ی پناهنده پذیری که با استانداردهای نسبتا بالایی از تامین حقوق پناهجویان همراه بوده، بخش قابل توجهی از پناهجویان در موج پناهندگی سال ۲۰۱۵، سوئد را به مقصد اصلی خود تبدیل کردند. حتی بسیاری از نوجوانان تنهاآمده زیر هجده سال که امکان تقاضای پناهندگی در آلمان را داشتند ترجیح دادند به سوئد بیایند، چون شنیده بودند که سوئد کشوری ست که بالاترین استاندارد تامین حقوق کودکان و پناهنده پذیری را دارد.

با این سیاست درهای باز پناهنده پذیری، در سال ۲۰۱۵، سوئد با پذیرش۱۶۳هزار نفر پناهجو رکورد پذیرش پناهنده در دهه های اخیر را در خود سوئد و به نسبت جمعیت در کل اروپا به دست آورد. تقریبا نیمی از این تعداد زیر سن ۱۸ سال بودند و یک چهارم کل آنها هم کودکان زیر ۱۸ سال تنهاآمده بودند. در عین حال این موج پناهجویی نوعی قطبی شدن  جامعه را در پی داشته است. از یک سو بسیاری از مردم به شکل کاملا داوطلبانه در مراکز ایستگاه های قطار جمع می شدند و به  پناهجویان کمک می کردند. از سوی دیگر بسیاری از کمون ها و مقامات اداری و سیاسی و رسانه ها مدعی بودند که برای این میزان گسترده ی پناهجو مسکن و پرسنل کافی برای ساماندهی آنها وجود ندارد و این خطر وجود دارد که استانداردهای حقوقی پناهجویان کاهش پیدا کند. دولت نیز به منظور متوقف کردن موج روزافزون پناهندگی به سوئد و خنثی کردن تبلیغات حزب راست خارجی ستیز از اواخر سال ۲۰۱۵ سیاست های سختگیرانه ای را اتخاذ کرد و سعی کرد درهای کشور را بر روی پناهجویان ببندد.

این سیاست با انتقادات بسیاری در جامعه روبرو شد و دولت سوسیال دمکراتیک که با ائتلاف حزب سبز و پشتیبانی حزب چپ  تشکیل شده بود تحت فشار “افکار عمومی”، سیاه نمایی رسانه ها و بویژه فشار و تبلیغات راست خارجی ستیز و همچنین به دلیل بخشی از مشکلات ناشی از ازدحام پناهجویان و نگرانی از پایین آمدن استانداردهای پناهجویی، سیاست های سختگیرانه ای اتخاذ کرد. این سیاست ها از کنترل و بستن مرزها شروع شد و تا سختگیری در پذیرفتن پناهجویانی که مدتها در سوئد به سر می بردند، ادامه یافت. این سیاست سختگیرانه باعث شد که میزان پذیرش پناهجو در سال ۲۰۱۶ و ۲۰۱۷ به شدت پایین بیاید. اکنون بسیاری از جوانان پناهجو پس از دو سال اقامت حتی مصاحبه هم نشده اند. دولت سوئد قراردادی هم با دولت افغانستان بسته و هر دو مدعی اند که جز دو منطقه در افغانستان بقیه مناطق امن است و می توانند پناهجویان را بدون نگرانی به افغانستان پس بفرستند.

استدلال دیگر دولت سوئد این است که ما نمی توانیم به تنهایی سیاست پناهنده پذیری بی در و پیکری داشته باشیم و همه اروپا باید در همکاری با اتحادیه اروپا این مسئولیت را بپذیرند، اما اکثر کشورهای اروپایی و به ویژه اروپای شرقی، سعی می کنند از زیر مسئولیت خود طفره بروند، امری که به نوبه خود سیاست سختگیرانه ی سوئد را تا حدی توجیه می کند.

تحصن جوانان پناهجو در سوئد
مهرداد درویش پور با پیرهن طوسی در جلوی صف دست هایش را به علامت پیروزی بالا برده است

بیش از یک ماه است که تعدادی از پناهجویان جوان و نوجوان افغانستانی که قرار است از سوئد اخراج شوند تحصن کرده اند. تعدادی از سوئدی ها و ایرانی ـ سوئدی ها هم به این تحصن پیوسته اند، خواست تحصن کنندگان چیست و چقدر شانس دارند که خواستشان پذیرفته شود؟ 

ـ خواست تحصن کنندگان منطقی ست. آنان تاکید می کنند افغانستان منطقه ی امنی نیست که بشود این جوانان را به آنجا برگرداند. اولین اعتراض این جوانها و افکار عمومی این است که اگر واقعا  تنها دو استان در افغانستان ناامن است، پس چرا دولت سوئد به شهروندان سوئد توصیه می کند اصلا به افغانستان سفر نکنند. آیا این نشان از اطلاع خود آنها از شرایط نا امن افغانستان و به کارگیری استاندارد دوگانه در تعریف امنیت برای شهروندان سوئدی و این جوانان پناهجو نیست؟

دوم، بسیاری از این جوانان در ایران بزرگ شده اند و اصلا افغانستان را نمی شناسند و رگ و ریشه ای هم در آنجا ندارند، بنابراین برگرداندن این نوجوانان به افغانستان با مخاطرات جدی روبرو خواهد بود.

این جوانان خواستار متوقف شدن حکم اخراج و رسیدگی دوباره به پرونده شان هستند. علاوه بر آن بخشی از افکار عمومی جامعه هم همصدا با این جوانان بر آنند که جوانانی که دو، سه سال در این مملکت زندگی کرده، درس خوانده، کار کرده و  ریشه می دوانند، چرا باید اخراج شوند؟ حتی یکی از این افراد مدال ورزشی گرفت، اما چون اجازه ی اقامت نداشت، مدالش را به دیگری دادند. این جوانان بخشی از سرمایه و آینده این جامعه هستند و باید با آنان برخورد انسانی داشت و اخراج شان کاری کاملا نادرست است. حتی من در سخنرانی خود در ۱۹ نوامبر برای استانداری استکهلم صریحا از مفیدتر بودن “عفو عمومی” و پناه دادن همگانی به این جوانان سخن گفتم که برخلاف تصورم مورد استقبال تمام مسئولان اداری نیز قرار گرفت. این به معنای بازکردن مرزها برای ورود همه پناهجویان نیست.

البته متاسفانه در سوئد افکار خارجی ستیزانه بسیار رشد کرده، و بخشی از افکار عمومی هم نسبت به این پناهجویان نوجوان بسیار منفی است و رسانه ها نیز مرتب به این تصویر منفی دامن می زنند.

تحصن پناهجویان جوان در استکهلم

اتفاقا پرسش بعدی من در همین مورد است. پژوهش تازه هیئت مطالعات مهاجرت، نشان می‌دهد که روزنامه های سوئدی بین سال‌های ۲۰۱۰ تا ۲۰۱۵ در مقایسه با خبرهای مثبت بیشتر بر خبرهای منفی در مورد مهاجران تمرکز داشته اند و این امر باعث شده که تصویر منفی از مهاجران به جامعه داده شود. آیا این نگرش روزنامه ها روی برخورد مردم سوئد با  پناهندگان تأثیر داشته؟

ـ یقینا چنین است. اثر تحقیقی که به آن اشاره کردید نشان می دهد که بیشترین تصویر منفی از پناهجویان جوان تازه آمده وجود دارد. هنگامی که در یک جامعه گفتمان سیاسی به سختگیری در برابر پناهجویان روی آورد، احزاب خارجی ستیز رشد و نفوذ بیشتری یابند، رسانه ها تمرکز بیشتری در ارائه تصویر منفی از یک گروه اجتماعی بیابند، نخستین تأثیر آن، گسترش افکار ضدپناهندگانی است که آسیب پذیرترین گروه اجتماعی هستند. نظرسنجی ها نشان می دهند در سال ۲۰۱۶ به نسبت ۲۰۱۵ طرز تلقی نسبت به پناهجویان خیلی منفی تر شده و  گرایش به این که سوئد پناهنده کمتر بپذیرد، بیشتر شده است.

اما خبر خوب این است که شما و همکارانتان به تازگی تحقیقی انجام داده اید در مورد جوانانی که به عنوان پناهجوی تنها بدون همراهی خانواده، به سوئد آمده اند و نشان داده اید که این افراد برخلاف تصور مردم زودتر با جامعه ادغام می شوند و موفق تر هستند. ممکن است از این پژوهش تان برایمان بگویید.

ـ من با همکارانم در این زمینه سه پژوهش انجام دادیم. نخستین پژوهش را سال ۲۰۱۶ منتشر کردیم که این پژوهش با اشاره به تحقیقات در مورد کودکان و نوجوانان تنها آمده به سوئد نشان می دهد که این گروه نوجوانان تنها به مراتب موفق تر از کسانی هستند که با والدین آمده اند، چه در حوزه ی تحصیل و چه در حوزه ی اشتغال و ورود به بازار کار.

اطلاعیه مطبوعاتی که جدیدا در پی بازنشر کتابی که تحقیقات ما در آن آمده است، انتشار یافت بازتاب زیادی پیدا کرد. خبر درج نتایج این تحقیق پیامد دوگانه ای داشت. کسانی که روزانه با این جوانان کار می کنند و نیروهای ضد نژادپرست و بسیاری از نهادهای اجتماعی خوشحال شدند و از آن استفبال کردند، اما گروه های راسیستی و خارجی ستیز  بسیار ناخرسند شدند و برخوردهای تندی با من و همکارانم داشتند.

در تحقیق دوم، من به همراه دو تن از همکاران دیگرم از جمله دکتر محمد رفیع محمودیان، گفت وگوهایی با مسئولان کمون ها، مدارس و خانه هایی که این جوانان درآن سکونت دارند داشتیم. در گفتگوهای گروهی، تجربه ی آنان از این جوانان را جویا شدیم و این که مشکلات این جوانان و نگهداری آنها چه بوده است. بخصوص می خواستیم بدانیم که این مسئولان، فشار موج پناهندگی سال ۲۰۱۵ را چگونه حل کردند.

گزارش این تحقیق نیز اواخر دسامبر ۲۰۱۶ منتشر شد و چند هفته پیش نیز در سمیناری به معرفی نتایج آن پرداختیم. این تحقیق هم نشان داد به رغم دشواری ها، مسئولان کمون ها و مدارس از عهده ی آن حجم گسترده ی پناهجویان برآمده اند و  بخشی از نارسایی ها را به کثرت این پناهجویان و محدودیت امکانات مرتبط می دانستند. حال آن که در سال ۲۰۱۶ امکان آن را یافتند با کیفیت بالاتری در رسیدگی به این پناهجویان رفتار کنند. اینکه آنها موفق شدند به مراتب بهتر از آن چه که در رسانه ها بازتاب می یافت، این نوجوانان را سامان بدهند و در مجموع تجربه های مثبت شان از نوجوانان پناهجوی تنها آمده بیشتر بود، خلاصه نتیجه ی پژوهش دوم ما بود. البته نارسایی ها نیز در آن پژوهش مورد بررسی قرار گرفته بود.

پژوهش سوم و اصلی و از همه تازه تر ما، از اوایل ۲۰۱۷ آغاز شده و قرار است این پژوهش را تا چهار سال ادامه دهیم. قرار است ده ها نفر از این نوجوانان پناهجو را طی چهار سال دنبال کنیم  تا ببینیم پروسه ی به هم پیوستگی و برابری جنسیتی در اینها چگونه رشد پیدا می کند. به ویژه آن که بخش بزرگی از آنها پسر هستند. البته پژوهش ما هم گفتگو باپسرها و هم دخترها، و هم آنها که با خانواده آمده اند و هم آنها که تنها آمده اند، را در بر می گیرد.

بخش دیگر تحقیق، با مسئولان کمون، مدارس، بهداری ها و… است که از طریق گفتگوهای گروهی و نشست های مشترک  تجربه های آنها را بررسی می کنیم. از این پروژه هشت ماه گذشته و هنوز ما در مورد نتایج آن نمی توانیم قضاوت قطعی داشته باشیم. اما تلویزیون سوئد گزارشی از این نشست مشترک  تهیه کرد، و من در گفت وگویی با آن، مطبوعات و رسانه ها را به دلیل ارائه تصویر منفی از نوجوانان پناهجوی تنها آمده مورد انتقاد قرار دادم و اشاره کردم که حتی نتایج اولیه تحقیق جدید ما که شامل چهل مصاحبه با جوانان و تعداد قابل توجهی از مسئولان است، نشان می دهد که این گروه هم از نظر انگیزه ادغام و هم  برابری جنسیتی بهتر از آنچه که رسانه ها بازتاب می دهند، خود را تطبیق داده اند. گرچه آنها که اقامت گرفته اند به مراتب با روحیه ی مثبت تر در حوزه ی تحصیل و اشتغال گام برداشته اند، و گروهی که اقامت نگرفته اند، بیشتر با خطر افسردگی، افکار خودکشی و جذب شدن به گنگ های خلافکار و بزهکار و پخش مواد مخدر روبرو هستند. با این همه در این گروه نیز اغلب خوب خود را اداره کرده اند.

پرسشی را که مطرح کردم این بود: گروهی که از وجود والدین در کنار خود محروم هستند، بسیاری از آنها از تجربه ی آسیب های روحی ـ روانی  زیادی برخوردارند (چه به خاطر شرایط جنگی، و چه به خاطر مهاجرتی پر مخاطره، چه به دلیل تنهایی و نگرانی از نگرفتن اقامت و از دست دادن انگیزه ی تحصیل و کار و…) و از تمام شرایط جذب شدن به گروه های بزهکار برخوردارند، چگونه اغلب آنها خوب از پس شرایط برآمده و بزهکار نشدند؟! در واقع به طعنه گفتم تحقیق باید بیشتر در این زمینه متمرکز شود که چطور  اکثر اعضای این گروه با همه مشکلاتی که زمینه ساز جذب اینها به کج روی اجتماعی ست،  توانسته اند خود را سالم حفظ کنند!

البته سرمایه گذاری بیشتر جامعه و کنترل مسئولان خود مانع از این می شود که این ها به راحتی جذب خلافکاری های اجتماعی شوند.

همچنین بسیاری از این نوجوانان مسئله ی کلیدی شان گرفتن اقامت است و حاضر نیستند که با جذب خلاف شدن به سادگی چنین چیزی را به ریسک بگذارند. البته این به معنای نادیده گرفتن گزارش هایی که نشان می دهد بسیاری از این کودکان مورد سواستفاده قرار می گیرند نیست.

نتایج سال اول تحقیق در ماه دسامبر ارائه خواهد شد و این برداشت ها هنوز اولیه و ناکامل است، اما اگر به هر سه ی این تحقیقات نگاه کنیم می بینیم که نوجوانان تنها آمده پناهجو از انگیزه ی رشد و  موفقیت بیشتری برخوردار بوده اند. پخش این خبر در رسانه ها بازتاب گسترده ای به ویژه در شبکه های مجازی در پی داشت. چه آنهایی که از این گزارش استقبال کردند و با آن همذات پنداری می کردند و چه آنها که اعتقاد داشتند ما تصویر مبالغه آمیزی از این گروه ارائه می دهیم.

مهم است که دچار خوش بینی نشد و محدودیت های این تحقیق و نتایج بعدی آن را با دقت بررسی کرد و از پیش حکم قطعی نداد، اما تاکید من این بود و هست که اگر گروهی را شما به نقد به عنوان”مشکل” معرفی کنید، شانس جذب آن به جامعه را کاهش می دهید و با برچسب های اجتماعی منفی بیشتر به طرد اجتماعی، انزوا و به حاشیه رانده شدن آنها و رشد شرایط بزهکاری در این گروه یاری خواهید رساند. حال آن که با سیاست جذب و توجه به توانایی های روی پای خود ایستادن و پیشرفت آنها و تمرکز برای چگونگی پیشرفت آنها زمینه های بهتری برای رشد آنها را در جامعه فراهم خواهیم کرد.

در جایی خواندم که بچه های مورد تحقیق بین ۱۵ تا ۱۸ سال هستند.

ـ دقیقا. ما این سن را انتخاب کردیم به دلیل اینکه بیشترین نوجوانان پناهجوی تنها آمده در این گروه سنی هستند و چون قرار است چهار سال آنها را دنبال کنیم، مایل بودیم بدانیم جوان ترین اعضای این گروه هم بعد از چهار سال، هجده سالگی را چگونه پشت سر گذاشته و هجده ساله های امروز چه کاره خواهند شد.

چه درصد از این جوانان و کودکان را دختران تشکیل می دهند؟

ـ اکثریت خردکننده ای از این جوانان تنها آمده پسر هستند، در گروه نوجوانان پناهجوی تنها آمده از افغانستان در سال ۲۰۱۵ ، بیش از ۹۰درصد پسر بودند، اما در ۲۰۱۶ رقم دختران بالاتر پناهجوی تنها آمده بالا رفت و حدود ۱۴درصد آنها را تشکیل می دهند.

با سپاس از شما

فایل صوتی گفت وگو با مهرداد درویش پور را اینجا بشنوید.