تیتر زده اند: زهرا لاریجانی (دختر صادق لاریجانی) خبر “تابعیت” کانادایی عمویش علی لاریجانی را همراه با خانواده اش به سفارت انگلستان جاسوسی اطلاع داده است! و دولت انگلستان هم آنقدر پخمه بوده است، که قانون تابعیت کانادا را مطالعه نکرده که کسی که در ۲۰ سال گذشته، پست های حساس دولتی داشته، نمی توانسته است شهروند کانادا شود! و این که ایشان بایستی اقامت پیوسته در کانادا می داشته است، اصلن دغدغه ای برایشان ایجاد نکرده که ایشان ابتدا چگونه دارای اقامت دائمش شده و بعد چطور شهروند شده است و کدام روند را طی کرده است؟

 نه این که سابقه نداشته است و صاحب منصبان ایرانی در کانادا نبوده / نیستند و از ایشان کسانی دارای اقامت دائم نبودند!

 آقای صادق خرازی، که  پست هایی چون نماینده ی سابق رژیم ایران در سازمان ملل و نیز سفیر ایران در فرانسه را داشته اند، و خواهر ایشان نیز عروس آقای خامنه ای یعنی همسر مسعود خامنه ای است، در وبلاگ خود برای مدت تقریبن زیادی عکسی گذاشته بود که میزبان آقای مصباح یزدی و آقازاده ی یزدی در آپارتمان شخصی اش در تورنتو بوده است! این عکس یادگاری ایشان که در گوگل یافت می شود در پیوست و کامنت ها گذاشته می شوند! هر چند این عکس چیزی را ثابت نمی کند، جز این که سرکوبگران مردم ایران به سهولت به کانادا رفت و آمد می کنند، و دومن صادق خرازی در تورنتو رحل اقامت گزیده بوده، که با توجه به تحصیلات آمریکایی ایشان و نیز تحصیلات عمویش کمال خرازی وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی، زیاد  عجیب و غیرممکن نیست. این عکس بازهم نشان می دهد که فرزند مصباح یزدی که در این عکس هم حضور دارد دارای اجازه ی اقامت بوده و کسانی که در بازار ساخت و ساز تورنتو هستند می دانند که ایشان با بعضی از انبوه سازان ایرانی- کانادایی ارتباط دارد!

این نکته که آمد نیوز کیست و با سازمان  امنیت ترکیه (میت) چه ارتباطاتی دارد و خبرگزاری های وابسته به سپاه پاسداران چون فارس، جوان، میزان و مشرق نیوز و .. در مورد ارتباطات مشکوک “آمد نیوز” و روح الله زم و برادران شمس و  سایت “نگام” چه افشاگری هایی می کنند، موضوع این نوشته نیست!  مهم این است که چگونه همین  افراد  بی اعتبار که حتی یک پاپاسی اعتنا به شعور مخاطب ندارند، به عنوان منبع خبر پذیرفته می شوند و ادعاهای آنها به عنوان  کشف ناب به خورد مخاطب داده می شوند!

بگذارید قضیه را با هم واکاوی کنیم. آنها در خبر جنجالی خود می نویسند:”زهرا لاریجانی» ضمن عکس‌برداری از بولتن‌های هفتگی، مطالب فوق سری بولتن‌های ماهیانه را نیز به سفارت انگلستان ارسال کرده است. در یکی از این بولتن‌ها، اطلاعات فوق محرمانه‌ای مبنی بر «دریافت تابعیت کانادایی علی لاریجانی و خانواده‌اش» از دولت کانادا وجود داشته است. این تابعیت از فردی به نام «صهبا» مسئول بخش صدور ویزای اقامتی برای اتباع ایرانی در سفارت کانادا و در زمان حسن روابط ایران با این کشور دریافت شده است. «زهرا لاریجانی» برای دریافت پاسپورت کشور انگلستان حتی این اطلاعات بسیار محرمانه‌ی عموی خود را نیز در اختیار سفارت انگلستان قرار داده است.”

به عبارتی دیگر آمد نیوز آمده است روی بی حساب و کتاب بودن فرستادن خبر پوکر کرده است، آنها می دانسته اند که اگر یک دروغ را تکرار کنند، کسی نمی آید به وب سایت وزارت شهروندی کانادا نگاهی بیاندازد!

اولن برای این که کسی شهروند کانادا شود، بایستی ابتدا دارای اجازه ی اقامت یا مهاجر  قبول شده  و یا لندد ایمگرنت باشد!

Landed Immigrant کسی است که توسط اداره مهاجرت کانادا پذیرفته شده باشد و در صورتی که خارج از کانادا این برگه را دریافت کند باید وارد خاک کانادا شده باشد! منتها این شخص هنوز تابعیت کانادا را ندارد! او همچنان تابعیت کشور خود را دارد! برای شهروند شدن آن شخص  و خانواده اش، شخص رئیس خانواده یا  principal applicant  بایستی  اقامتی طولانی در کانادا داشته باشد! در قانون قدیمی مهاجرت و شهروندی کانادا، شخص بایستی ۳ سال از رسمیت یافتن لندد ایمگرنتی اش گذشته باشد و در هر سال ۱۸۳ روز اقامت پیوسته در کانادا داشته باشد و برای نشان دادن این که در کانادا اقامت داشته اند، نه تنها بایستی شواهد ارائه کنند، بلکه باید برگه های مالیاتی سالیانه را پر کرده باشند! آن قانون تغییر کرد، اما شرط اقامتی افزایش یافت یعنی ابتدا زمان فاصله بین دریافت “لندد ایمگرنتی” تا  زمانی که شخص می تواند تقاضای شهروندی بکند به چهار سال افزایش یافت، و  مدت زمان اقامت پیوسته و غیرپیوسته در مجموع ابتدا به ۱۰۹۵ روز از ۴ سال و سپس به ۱۴۰۲ روز از ۴ سال  افزایش یافت!

حالا قبلن کسانی می توانستند سندسازی کنند و بگویند که در زمان های یاد شده در کانادا بوده اند، اما در واقع نبوده باشند! الان پی گیری ها و سخت گیری های بیشتری می شود. مثلن شهروندان ایرانی زیادی که با برگه های لندد و پاسپورت ایرانی مسافرت می کردند، در فرودگاه مورد پرسش گری قرار می گرفتند که در این مدت کجا بوده اید و در صورتی که مأمور اداره ی مهاجرت مستقر در فرودگاه یا مرز زمینی و یا دریایی کانادا شک کند، تشکیل پرونده می داد و ایشان را به دادگاه اداره ی مهاجرت حواله می کرد تا تصمیم بگیرد. تحقیق اداره ی مهاجرت بر دو اصل قرار داشت:

۱- در صورتی که  شخص در ادعای اولیه اش  گفته که به علت ترس از خطر جانی ایران را ترک کرده باشد، پس حالا که آزادانه و بدون مشکلی به ایران رفته و برگشته و مشکلی هم برایش پیش نیامده، آیا دلیل دیگری برای ادامه ی اقامت در  کانادا دارد؟

۲- دیگر این که طول اقامتش در خارج از کانادا چقدر بوده و آیا پیش شرط اجازه ی اقامت  دائم در کانادا نقض شده است یا خیر؟

اما این مسئله به مراتب برای کسی که کارهایش هر روز در ویترین تلویزیون های خبری بین المللی مانیتور می شود ممکن است؟

آقای لاریجانی را می گویم، پست هایش را در بیست سال گذشته در نظر بگیرید!  رئیس صدا و سیما، رئیس شورای امنیت ملی، و البته رئیس مجلس، که در همه ی این پست ها این شخص بایستی با خبرنگاران داخلی و  بین المللی و نیز دیپلمات های خارجی و یا رهبران این کشورها دیدار می کرده است! مگر می شود این شخص بتواند ادعا کند که در هر ۴ سالی ایشان ۱۰۹۵ روز آن و یا ۱۰۴۲ روز آن در کانادا اقامت داشته است؟

اگر بخواهیم به عنوان وکیل شیطان وارد این بحث بشویم که بگوییم دست اندرکاران صدای آمریکا با  اغماض این خزعبلات را به عنوان خبر قبول کرده اند و سایت بالاترین اصلن برایش مهم نیست که چه خبری را برجسته بکند یا نه، بگذار بگوئیم که آنها  احتمال داده اند که ایشان یعنی آقای علی لاریجانی شاید  از طریق فرزند و یا فرزندانش دارای اقامت کانادا شده اند! خوب؛ این از لحاظ  قانونی ممکن است، که کسی ابتدا خود دارای اقامت قانونی کانادا (لندد) باشد و سپس با داشتن منابع مالی قانع کننده که خرج یک خانواده در کانادا را بدهد، بتواند اصطلاحن اسپانسر پدر و مادر و یا فرزندان خود شود، به شرط آنکه پدر و مادر بازنشسته باشند و فرزندان از سن ۱۹ سالگی هنگام ورود به کانادا نگذشته باشند، در غیر این صورت بایستی آنها هرکدام تقاضانامه ی جداگانه ای پر کنند. و همین تقاضانامه است که کار را گره می زند چراکه شخص بایستی اعلام کند که در ۱۰ سال گذشته  در کدام آدرس (ذکر دقیق آدرس) زندگی می کرده و به چه کاری مشغول بوده! و در سئوالی دیگر باید جواب بدهند که  آیا تا به حال شغل حساس دولتی داشته اند یا خیر؟ و طبیعی است کسانی که دارای پست مهم دولتی چه کشوری و چه لشکری بوده باشند نمی توانند تقاضای اجازه ی اقامت دائم در کانادا داشته باشند!

بازهم بگذارید به عنوان وکیل شیطان و از طرف خواننده ی این مطلب که  به منابع پخش این خبر اطمینان می کند و جناب زم را به عنوان مطلع به جامعه تحمیل می کنند، بگوئیم که شاید آنها ” از کانال های سیاسی” اقدام کرده باشند! این امر شدنی است اما نه با تعریف دائی جان ناپلئونی ایرانی، بلکه با اشاره به قانون مهاجرت! قانون مهاجرت حالا درست یا غلط به شخص وزیر مهاجرت این اختیار ویژه را داده است که به کس و یا کسانی خارج از نوبت و یا عرف، اجازه ی اقامت دائم بدهد ـ جدا از بندی که به عنوان بررسی های انساندوستانه، که خارج از دایره ی قانونی قانون مهاجرت، کسانی را در شرایط ویژه شامل استثناء بکند ـ ، معمولن با پیشنهاد دایره مهاجرت و با انجام کارشناسی توسط مسئولان این کار صورت می گیرد، و شخصن وزیر مهاجرت می تواند به شخصی در کوتاه ترین زمان ممکنه  اجازه ی اقامت دائم بدهد!

چنین اتفاقی  در زمان وزارت خانم Barbara McDougall و در کابینه ی آقای برایان مالرونی اتفاق افتاد که به آقای محمد المشت  Mohammad Al Mashat به همراه همسر و فرزندانش از اول ماه مارس ۱۹۹۱ یعنی در فاصله ی کوتاهی بعد از پایان یافتن جنگ اول آمریکا و عراق از وین اجازه ی اقامت داده شد! ایشان در زمان جنگ سفیر عراق در آمریکا بود، و نیز سفیر صدام در فرانسه بود. همان هنگامی که صدام از فرانسه سلاح های شیمیایی را دریافت کرده بود و صحبت در مورد مشارکت ایشان برای خرید تسلیحات شیمیایی و کشتار جمعی برای عراق بود!

باری، دایره امور امنیتی کانادا با بررسی پرونده ی المشت، به نقض قوانین در امر پذیرش غیرطبیعی درخواست اعطای حق  اقامت قانونی، توسط دو مأمور اداره مهاجرت و تأئید وزیر مهاجرت اعتراض کرد و خانم مک دوگال مجبور به پوزش خواهی و اعتراف به اشتباه در این تبیین شد! ایشان ضمن پوزش خواهی تکذیب کرد که با المشت برای معاوضه ی اطلاعات در مورد عراق و صدام، معامله کرده است، و هم چنین این شائبه را که تحت تأثیر و پیشنهاد سازمان اطلاعات آمریکا- سیا – به ایشان اجازه ی اقامت داده شده را بی بنیان خواند!

اما فشار این انتقادات چنان بود که المشت بعد از آنکه به ونکوور منتقل شد و در خانه ای که  با سرمایه گذاری بانک هنگ کنگ- کانادا  خریداری کرده بود مستقر شد، با افشای محل اقامتش آن را تخلیه و به کشور درندشت آمریکا رفت که از انظار دور بماند و راحت تر بتواند مورد مشاوره ی دوایر امنیتی آمریکا قرار گرفته و از شهروندی ایشان در کانادا هیچگاه سخنی به میان نیامد. بیشتر بحث در مورد اجازه ی اقامت دائم بود!*

حال سئوال می شود حتی اگر به فرض محال بپذیریم که کانادا بخواهد و بداند که تقاضای اقامت خانواده ی علی لاریجانی آنقدر برایش مهم است که تا اندازه ی پرونده ی محمد  المشت برایش ریسک بپذیرد، و کسی هم بوئی نبرد، فقط مسئله اقامتش حل شده است، تا شهروندی او و تابعیتش هنوز یک فرسخ راه است!

اما آقای زم و دوستانش، مخاطب صدای آمریکا را حتی پخمه تر از این ها فرض کرده اند، آنها می گویند که خانمی به نام صهبا این “تابعیت را داده است!” ایشان نمی گویند که موقعیت و تابعیت خانم صهبا چیست؟ اگر ایشان کارمند ایرانی سفارت باشد که نمی تواند هیچ تصمیمی درباره دادن حتی ویزای مسافرتی بکند! و اگر کانادائی باشد فقط می تواند برگه ی مشروط اقامت دائم جهت پرواز به کانادا را که باید توسط اداره مهاجرت و طی پروسه ای صادر شده باشد، تحویل بدهد! دریافت کننده با آن برگه فقط می تواند به کانادا سفر کند تا در آنجا برگه “لندد ایمگراتنی” را بگیرد! ایمگرنتی یک اجازه ی اقامت مشروط است و هر آینه شخص رزیدنت، مدت زمان لازم رزیدنتی را نداشته باشد، آن اجاز ه اقامت باطل می شود، و شخص حق ورود به کانادا را از دست می دهد!

حالا سئوال این است که چرا شبکه های فارسی زبان جریان اصلی این همه “اصلاح طلب و مطلع اوضاع ایران” را دور خود جمع کرده و با خبرها و تحلیل های ناموثق اعتماد بینندگان خود را به بازی می گیرند؟ یعنی در میان این همه کارمند حقوق بگیر کسی نیست که جستجو کند چرا با طبل توخالی افشاگری سرویس های جاسوسی ایران و ترکیه، شنوندگان و بینندگان را بازی می دهند؟